اماکن مدینه

اماکن مدینه مسجد النبی مسجد رسول خدا (ص) که در قسمت شرقی مدینه بنا شده که، پس از «مسجد الحرام» مشهورترین مسجد در تاریخ اسلام است و یکی از مسجدهایی است که به فرمودة رسول خدا(ص) باید به سوی آن کوچ کرد. در گذشته این مسجد دارای درهایی به نام‌های «باب ال

اماكن مدينه

مسجد النبي

مسجد رسول خدا (ص) كه در قسمت شرقي مدينه بنا شده كه، پس از «مسجد الحرام» مشهورترين مسجد در تاريخ اسلام است و يكي از مسجدهايي است كه به فرمودة رسول خدا(ص) بايد به سوي آن كوچ كرد.

در گذشته اين مسجد داراي درهايي به نام‌هاي «باب السلام» و «باب الرحمه» در جهت مغرب. «باب توسل» در جهت شمال و «باب النساء» و «باب جبرئيل» در جهت شرق. در نوسازي اخير، شمار درهاي آن نيز بيشتر شده.

مسجد مدينه تاريخي طولاني دارد. هنگامي كه پيامبر خدا(ص) از مكه به مدينه رسيد و در خانة «ابوايوب انصاري» منزل كرد، جايي را كه شتر وي بر آن خفت ـ و در آن خرما مي‌خشكاندند ـ از آنِ دو يتيم بود، پيامبر اكرم(ص) آن زمين را از وليِّ آن دو طفل به ده دينار خريده و اين مسجد را در آن‌جا ساختند.

مساحت زمين مسجد در آن روز حدود هفتصد و پنجاه متر بوده است. صحن مسجد را با ريگ سياه فرش كردند. و ديوارهايش را با خشت و گل بالا بردند. پيامبر خدا (ص) شخصاً در ساختمان اين مسجد كمك مي‌كرد. قسمتي از مسجد را با شاخ و برگ درخت خرما مسقف ساختند و اين سقف را بر روي پايه‌هايي از تنة درخت خرما نهادند و سه در از جانب شرق و غرب و جنوب براي آن قرار دادند.

در داخل مسجد، صُفّه‌اي (ايوانچه‌اي مانند) آماده كردند كه مستمندان در آنجا به سر مي‌بردند. اينان همان دسته از مسلمانانند كه به «اصحاب صفُّه» معروف گشتند.

خانه‌هاي زنان پيامبر(ص) نيز كه حجره‌هايي بود، در اطراف مسجد قرار داده شد. چون رسول خدا (ص) از جنگ خيبر بازگشت مسجد را از سه سوي شرق و غرب و شمال وسعت داد و به صورت مربعي در آورد كه هر ضلع آن صد ذراع بود.

اكنون مساحت مسجد به شصت و هفت هزار متر مي‌رسد و داراي شصت و پنج در است و گنجايش دويست و پنجاه هزار نمازگزار را دارد.


روضة نبوي

پيامبر اكرم فرمودند: «ميان منبر و خانة من باغي است از باغ‌هاي بهشت.» روضة نبوي مسافت ميان قبر پيغمبر و منبر آن حضرت است. طول آن بيست و دو متر و عرض آن پانزده متر . در سمت غربي محراب مسجد، منبري است از سنگ مرمر در نهايت زيبايي.



ستون‌هاي مسجد نبوي

در مسجد نبوي ستون‌هايي است كه هر يك نامي خاص دارد و نشانة واقعه‌اي است. با اهتمامي كه در گذشته به حفظ آثار متبرك مي‌كرده‌اند، مي‌توان گفت «عثمانيان» در تعميرهايي كه كردند، جاي ستون‌ها را محفوظ نگاهداشتند.

برخي از اين ستون‌ها عبارتند از:

«ستون مخلَّقه»؛ خَلوق به معناي عطر است و مخلّقه به معناي معطر آن ستوني بوده كه بر آنها عود مي‌نهادند تا فضاي مسجد معطر شود.

«ستون توبه»؛ كه آن را ستون «ابولبابه» نامند. «ابولبابه» كسي است كه از طرف پيامبر اكرم (ص) مأمور شد براي رساندن پيامي نزد «بني‌قريظه» برود اما در انجام مأموريت مرتكب خطا شد. و چون دانست گناهي بزرگ كرده است، مستقيماً به مسجد رفت و خود را به اين ستون بست تا آنكه آيه پذيرفته شدن توبه او به رسول خدا(ص) نازل گرديد. «ستون قرعه»؛ درباره فضيلت نماز نزديك آن روايت‌ها نقل شده است.

ستونهاي ديگري نيز به نام «سرير»، «مَحْرَس»، «وُفُود»، «تهجد» و «حنانه» در اين مسجد وجود دارد.

مسجدهاي مدينه

مسجد قبا

«قبا» دهكده‌اي است در شش كيلومتري «مسجد النبي» كه مقارن هجرت پيغمبر به مدينه، طائفة «بني عمر» و «بني عوف» در آن سكونت داشتند. مسجدي كه به نام «قبا» معروف است در اين دهكده ساخته شده و بارها تجديد بنا گرديده است. در حال حاضر آن را نوسازي كرده‌اند، و مساحت آن به 13500 متر مربع رسيده است. گويند: اين نخستين مسجد در اسلام است و آن را صحابه رسول خدا كه از مكه به مدينه هجرت كردند و در اين دهكده ساكن شدند ساختند، و گويند: مقصود از «مسجدي كه بنياد آن بر پرهيزكاري است» اين مسجد است.


مسجد ذوقبلتين

مسجدي است در شمال غربي مدينه كه بنام «بني سلمه» معروف بوده است و در اين مسجد در ماه شعبان سال دوم از هجرت هنگامي كه رسول اكرم (ص) نماز ظهر را مي‌خواند آيه تغيير قبله بر وي نازل گشت و پيغمبر دربين نماز روي خود را از «بيت المقدس» به كعبه برگرداند. در اين مسجد، به يادبود اين تغيير، دو محراب به سوي قبلة نخستين و قبله دوم ساخته بودند، ليكن در نوسازي اخير آن قبله را برداشته‌اند و تنها نمايي از آن گذاشته‌اند.

مساحت مسجد «ذوقبلتين» در بازسازي اخير به حدود سه هزار و نهصد و بيست متر مربع رسيده است.



مسجد جمعه

پس از مسجد «قبا» اين مسجد از جهت تاريخي دومين مسجد است و آن را مسجد «وادي» و مسجد «عاتكه» نيز مي‌گويند. چون حضرت رسول‌(ص) از «قبا» روانة مدينه شد، «عتبان بن مالك» رئيس خاندان «بني عمرو بن عوف» نزد آن حضرت آمد و گفت: اي فرستادة خدا! شما چند روز در محل پسر عموهاي ما به سر برديد؟ و اين براي آنان موجب فخر هميشگي بود. رسول خدا (ص) نزد آنان فرود آمد و آن روز جمعه بود. نماز جمعه را در آنجا خواند و جاي نماز را مسجد ساختند.


مسجد فضيخ

اين مسجد در انتهاي «شارع العوالي»، طرف راست راهي است كه به سوي «مستشفي الوطني» مي‌رود. اين مسجد نيز از مسجدهاي تاريخي و معروف است. «فضيخ» شرابي است كه از خرما گيرند. در نامگذاري آن نوشته‌اند كه جمعي از مسلمانان در خانه‌اي به باده‌گساري مشغول بودند و بر اثر مستي به جان هم افتادند، در اين هنگام بود كه آيه حرمت شراب نازل شد. و چون خبر به آنان رسيد توبه كردند و كوزه‌هاي شراب را شكستند، سپس آن خانه به مسجد تبديل گرديد.


مسجد فتح

اين مسجد درشمال غربي مدينه در دامنه «كوه سَلْع» بر بلندي قرار دارد. در اين مسجد بود كه رسول خدا (ص) در جنگ خندق بر مشركان نفرين كرد و آنان شكست خوردند. در روايتي آمده است كه سوره فتح در اين مكان به رسول خدا (ص) نازل شده است.


مسجدعلي(ع)

اين مسجد در جنوب مسجد فتح و مشرف به «وادي بطحان» است. گويند در مدت محاصرة شهر مدينه در جنگ احزاب، اميرالمؤمنين علي (ع) در آن به عبادت مي‌پرداخته است. در نزديكي اين مسجد چند مسجد ديگر به نام مسجد «فاطمه» (س) مسجد ابوبكر و مسجد عمر وجود دارد كه به آنها «مسجد سبعه» مي‌گويند. اين مسجد در حال حاضر از بين رفته است.


مسجد غمامه

«غمامه» به معناي ابر است. سبب نامگذاري آن به «غمامه» اين است كه: رسول خدا در آنجا براي باران دعا كرد و چون دعا خواند ابري پديد آمد و باران باريد.اين مسجد در مجاورت مسجد امام علي (ع)، عمر و ابوبكر در منطقه «نخاوله» قرار دارد.


مسجد شجره

يا مسجد «ذوالحليفه» در فاصله يك فرسنگ و نيم از مدينه قرار داشته است كه اكنون با گسترش شهر، اين مسافت كمتر شده، رسول خدا(ص) در زير درخت شجره نماز خواندند و محرم شدند. هم اكنون حاجيان ايراني كه پيش از اعمال عمره به مدينه مي‌روند، در مسجد «شجره» احرام مي‌بندند. اين مسجد در سالهاي پيش بسيار محقر و خالي از نظافت بود. در نوسازي اخير بر مساحت مسجد افزوده‌اند چنانكه گنجايش پنج هزار نمازگزار دارد. بيرون مسجد بيش از پانصد دوش حمام و بيش از سيصد و پنجاه عدد دستشويي ساخته شده است.


مسجد مباهله

«مسجد مباهله» يادآور رويدادي تاريخي بزرگي است. كه اهل سنت به آن «مسجد الاجابه» مي‌گويند. «مباهله» در لغت «بر يكديگر نفرين و لعنت كردن» است. در سال دهم هجرت گروهي از ترسايان نجران (ناحيه‌اي است در يمن در جنوب عربستان) نزد رسول اكرم(ص) آمدند و دربارة عيسي (ع) با او گفتگو كردند. رسول خدا(ص) فرمود عيسي بندة خدا و كلمة او بود كه آن را بر «مريم» القا فرمود. گفتند: چگونه ممكن است انساني بي‌پدر به دنيا آيد؟ قرآن در اين باره نازل شد كه مثل عيسي، مثل آدم است. چون گفتگو طولاني شد رسول اكرم(ص) به حكم خدا فرمود: ما و شما پسران، زنانمان و خودمان مباهله مي‌كنيم تا لعنت خدا بر دروغ‌گويان باشد. در آن روز كه بيست و چهارم و به قولي بيست و يكم ذوالحجه بود رسول خدا(ص) با علي مرتضي و زهرا و حسن و حسين (عليهم السلام) بيرون شدند. ترسايان چون عظمت و جلال آن بزرگواران را ديدند، ترسيدند و از مباهله چشم پوشيدند و با رسول خدا(ص) مصالحه كردند و پرداختن جزيه را پذيرفتند.


بقيع

قبرستان معروف و قديم‌ترين و شناخته‌ترين قبرستان در اسلام است. اين قبرستان در ناحية شرقي مسجد النبي قرار دارد. از سوي شمال به خيابان «ملك عبدالعزيز» و از شرق به خيابان «ملك فيصل» و از جنوب به خيابان امام علي (ع) و از غرب به خيابان ابوذر منتهي مي‌شود.

مرقد امام «حسن مجتبي»، امام «سجاد»، امام «باقر» و امام «صادق» (عليهم السلام) در آنجا قرار دارد. همچنين ابراهيم فرزند پيامبر و برخي از دختران پيامبر و زنان حضرت و عده‌اي از بزرگان‌از صحابة كساني چون: «ام البنين»، «فاطمه بنت اسد»، «حليمه سعديه»، «مالك اشتر»، «عبداله بن جعفر» در اين قبرستان مدفونند. «بيت الاحزان» نيز در اين منطقه قرار دارد.

اُحُد

نام درّه و كوهي در يك فرسنگي شمال مدينه است كه اكنون به خاطر گسترش شهر، قسمت فراواني از اين فاصله را ساختمان‌ها پر كرده است.

در اين جا بود كه دومين جنگ ميان مسلمانان و مشركان مكه در سال سوم هجرت رسول خدا (ص) در گرفت. هنگامي كه به پيامبر اكرم(ص) خبر دادند ابوسفيان با سپاهيانش به مدينه روي نهادهاند، آن حضرت شوراي جنگي تشكل داد تا معلوم شود بايد صورت دفاع به خود بگيرد، يا سپاهيان بيرون روند و آماده كارزار گردند.

نظر سالخوردگان اين بود كه شهر حالت دفاعي داشته باشد ولي جوانان كه توان بيشتري داشتند، گفتند به بيرون شهر مي‌رويم و بر دشمنان حمله مي‌بريم. چون اينان در اكثريت بودند رسول خدا (ص) رأي آنان را پذيرفت. لباس رزم پوشيد و آمادة رفتن شد، اما جوانان پشيمان شدند كه چرا رأي خود را بر پيامبر خدا(ص) تحميل كردند. پس نزد ايشان آمدند و گفتند: ما از رأي خود بازگشتيم. رسول خدا(صدا) كه مي‌دانست قاطعيت در تصميم، شرط رهبري است و فرمانده نبايد هر لحظه رأي خود را دگرگون كند، فرمود:

«براي پيغمبر سزاوار نيست هنگامي كه لباس رزم پوشيد، آن را از تن درآورده، مگر آنگاه كه جنگ كند.»

سپاهيان مكه خود را به «ذوالحليفه» رساندند و از آنجا به شمال «يثرب» رفتند و در كنار «اُحد» توقف كردند. شمار سپاهيان اسلام يك هزار تن بود. پيش از شروع جنگ «عبدالله بن ابي» كه سردستة منافقان بود، به عنوان اعتراض با سيصد تن از مردم خود برگشت و گفت محمد از بچه‌ها پيروي كرد و رأي مرا ناديده گرفت. مشهور است كه آيه 167 سورة آل عمران دربارة او نازل شد.

با جداشدن عبدالله و پيروان او از پيامبر، تنها هفتصد تن باقي ماندند. رسول خدا (ص) به «عبدالله» پسر «جبير» سردستة تيراندازان را فرمود: «موظب باش، دشمن از پشت سر به ما حمله نكند. جنگ به سود يا به زيان ما باشد، تو نبايد جاي خود را ترك كني.»

با نخستين حملة مسلمانان، سپاه قريش عقب نشست و سربازان اسلام به گردآوري غنيمت پرداختند. دستة تيرانداز هم براي آنكه از جمع‌آوري غنيمت عقب نماند موضع خود را رها كرد و هر چند عبدالله كوشيد مانع آنان شود نتوانست. همين كه آنان ورودي دره را رها كردند سواره نظام دشمن به سركردگي «خالد ابن وليد» ناگهان بر سپاه اسلام حمله برد. مسلمانان شكست خوردند و حمزه سيد الشهداء عموي رسول خدا (ص) و نزديك به هفتاد تن از مسلمانان شهيد شدند. كه «مَصْعب بن عمير»، «حنظله» غسيل الملائكه از جمله آنانند.


| شناسه مطلب: 80919