حالا باید از پیامبر خداحافظی کنی ...
حالا باید از پیامبر خداحافظی کنی ... از مسجد النبی که بیرون میزنی، میخواهی راهی منزل شوی که چشمت به پنجرههای غریب بقیع میافتد و کبوترانی که غریبانه در آسمان بقیع میچرخند. با آنان سفارش میکنی که هیچ گاه این خاک مقدس را رها نکنند و به نیابت از تو
حالا بايد از پيامبر خداحافظي كني ...
از مسجد النبي كه بيرون ميزني، ميخواهي راهي منزل شوي كه چشمت به پنجرههاي غريب بقيع ميافتد و كبوتراني كه غريبانه در آسمان بقيع ميچرخند.
با آنان سفارش ميكني كه هيچ گاه اين خاك مقدس را رها نكنند و به نيابت از تو روزي هفت بار اين چهار نور آسماني را طواف كنند.
بايد بروي اما دل نميكني.
يك نگاه به گنبد پيامبر (ص) مياندازي و يك نگاه به بقيع.
چند قدمي جلو ميروي، اما نميتواني.
دوباره نگاهي و چند قدمي ...
تا بالاخره ميايستي.