در مکتب مکه

در مکتب مکه تنها در سفر «حج» است که حاجی نه تنها در این سفر از نعمات گستردة در زمین وحی برخوردار می‌شود بلکه با حضور در میقات و طواف خانه متذکر به عهده و میثاق می‌شود که خداوند آن را مایة دوام و بقای اعمالش ساخته است. میثاقی دربارة ولایت انسان کامل و

در مكتب مكه

تنها در سفر «حج» است كه حاجي نه تنها در اين سفر از نعمات گستردة در زمين وحي برخوردار مي‌شود بلكه با حضور در ميقات و طواف خانه متذكر به عهده و ميثاق مي‌شود كه خداوند آن را ماية دوام و بقاي اعمالش ساخته است.

ميثاقي دربارة ولايت انسان كامل و حجت خدا در عرصه‌ي زمين كه تنها واسط فيض و حافظ جهان و عامل پايدار ماندنش است.


معلمان حج

دانستيم كه حج، منعكس كنندة مقام معلمان بزرگ عالم بشريت است.

نمي‌توان بار اقامت در سرزمين وحي افكند اما، از شناخت معلمان بزرگ تاريخ، جايگاه و نقشي كه در زمان حياتشان و پس از رحلتشان ايفا كردند غفلت جست. شايد اگر يك وجه از حج تاريخ و درك تاريخي نهفته در لابه‌لاي رخدادها و حوادث باشد شناخت معلمان بزرگ تاريخ بشريت وجه ديگر آن است. اين دو وجه در اين سفر به صورتي در هم تنبيده شده، خود را نشان مي‌دهد. اولين معلم آدم (ع) سر سلسلة انبياء، مبدأ جرياني شد كه چونان رودي آرام در پهنه تاريخ حيات بشر به راه افتاد و فارغ ميان ديگر، جريانات با جريان حقيقي شد.حكايت گسيل انبياء، حكايت نياز آدمي به معلم است. معلماني كه متعلم مدرسة داعي بزرگ و خداي رحمان بوده‌اند. چه، بشر در مسير پر فراز و نشيب حيات خود، با مخاطرات و عقبه‌هايي روبرو مي‌شود كه بي‌حضور معلمي راهبر، نجات از آن ميان ميسر نيست.


شناخت

حج آن گاه معني خويش را باز مي‌يابد كه زائر با ميثاق آغاز كند يعني: رجعت به هويت فراموش شده از طريق تذكر تاريخي و حج آن زمان با آينده حاجي پيوند مي‌خورد كه عاملي براي استمرار حيات حقيقي او در عرصه هستي شود. زيرا حاجي تنها در وقتي حج از زندان صورت‌ها خارج مي‌شود ودر مي‌يابد كه: با دريافت سنت‌ها و شناخت قانونمندي‌ها پاي به پاي نمونه‌ها و الگوها مي‌توان جايگاه خويش را دريابد. مصادق عيني كفر و حقيقت زمانش را بشناسد و پي ببرد كه او و ديگر همدينانش در كجاي اين مسير طولاني قرار گرفته‌اند. در مي‌يابد كه در كجا و چگونه آن عهد و ميثاق شكسته شده و بالاخره چگونه مي‌توان آن را عهد تجديد كرد و مهياي عروج شد. زيرا به حقيقت حج موجب تقويت دين و نشانه اسلام است كه خداوند آن را در ميان مسلمين قرار داده و به انجام آن امر فرموده است.


هويت يابي

زائر در مي‌يابد كه هيچ حلقه مفقوده‌اي وجود ندارد. همه اجزا سرجاي خويش قرار گرفته‌اند و او با مشاهده «جده» در وقت ديدار به حقيقت از مادر خويش جوياي پدر مي‌شود و همه اصل و تباري كه دل در هوايش مي‌تپد. سالك طريق حج به پشت سر مي‌نگرد و اصل و خلقت و همه هويتي كه مي‌تواند او را از اين تعليق نافرجام خلاصي دهد او درمي‌يابد كه همه سفر حركت در جاده‌اي است كه زائر را با خود و حقيقتش رودررو مي‌سازد و به همه اعمال و مناسكش معني مي‌دهد.


به سوي حق

دانستيم كه داستان ميثاق و رجعت به حق داستان انسان است وداستان همراه شدن با همه سنت‌هاي لايتغير هستي،‌همه قانون‌مندي ويژه‌اي كه عالم و آدم را در بستري طبيعي و ساده به سوي حق مي‌خواند كه «انا لله و انا اليه راجعون».

عهد با ولايت

آموختيم در هرطوافي حاجي با اشاره به «حجرالاسود» عهد خويش را با مقام ولايت استوار مي‌كند و ميثاق فراموش شده را به ياد مي آورد چنان كه در عرفات با حضور امام حاضر و ولي‌عصر خود روي به آسمان مي‌كند تا ديگر بار پذيرفته درگاه خدا شود.

گزيده‌، بخت خاك، شفيعي سروستاني


| شناسه مطلب: 80933