بخش 9

زیارت بقیع یا تماشای بهشت روی زمین - چون که آفتاب برآید

زيارت بقيع يا تماشاي بهشت روي زمين - چون كه آفتاب برآيد

پشت ديوارهاي بقيع، نگاه‌هاي حسرت‌بار بسياري تو را بدرقه مي‌كنند. پله‌ها را دو تا يكي بالا مي‌روي و مي‌رسي به جايي كه جنت‌البقيع خوانده شده است. به بهشت وارد شده‌اي و قرار است در محضر قدسي بهشتيان، هرچه ارادت مي‌ورزي در انديشه و زبانت جاري كني و با آنها سخن بگويي. اينجا همان مزاري است كه برايش هق‌هق گريه كردي و ناله سر دادي؛ همان است كه كبوتر دلت را سال‌ها اسير و سرگشته‌ خود كرده بود و از زبان شاعر خوانده بودي:

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

چه مي‌شود دل من هم كبوتري باشد

 

براي من دل پيغام آوري باشد

 

به بال شوق بگردد در اين چمن شايد

 

نشان مانده قبر صنوبري باشد

 

چه بوستان غريبي! بعيد مي‌دانم

 

بهشت روي زمين جاي ديگري باشد

 

خدا كند به بيابان به غم دري باشـد.

 

حالا تو هستي و قبر چهار امام معصوم(ع)؛ تو هستي و مزار بي‌نشان دختر برترين آفريده خداوند؛ تو هستي و مدفن ام‌العباس، حضرت ام‌البنين؛‌ تو هستي و قبر فاطمه بنت اسد، مادر علي بن ابي‌طالب (ع) و قبور بزرگاني از صحابه و تابعين. آنچه در سرزمين خود فرياد مي‌زدي، حالا زيرلب آهسته بگو و چشم خود را به باران اشك مهمان كن. اينجا بقيع است. پس ياد آر نگاه حسرت‌بار كساني را كه يا در بدرقه‌ات و يا پشت ديوارهاي بقيع به تو التماس دعا گفتند.

 

بقيع درگذر تاريخ

 

پيشينه تاريخي بقيع، بقيع الغرقد يا جنت البقيع به دوران قبل از اسلام مي‌رسد، ولي در كتب تاريخي به روشني قدمت تاريخي آن مشخص نشده است. بعد از هجرت مسلمانان به مدينه، باغ بقيع تنها قبرستان مسلمانان شد و مردم ساكن مدينه، قبل از آمدن مسلمانان به آنجا، اجساد مردگان خود را در دو گورستان «بني‏حرام» و «بني‏سالم» و گاهي نيز در منازل و خانه‌هايشان دفن مي‌كردند. در واقع، بقيع اولين مدفن و مزاري است كه به دستور پيامبر اسلام (ص)  توسط مسلمين صدر اسلام به وجود آمده است.

 

قبرستان بقيع به مرور زمان، مدفن تعداد فراواني از صحابه و تابعين و نيز همسران و دختران و فرزندان و اهل بيت رسول الله (ص) شد. بقيع را بقيع‌الغرقد هم ناميده‌اند، چون غرقد، نام نوعي درخت است كه خار فراواني دارد و از آنجا كه در كنار بقيع يا داخل قبرستان چنين درختي مي‌روييده، بقيع‌الغرقد نيز نام گرفته است.

 

البته برخي گفته‌اند: بقيع، غرقد، نام زميني است كه نوعي درخت بلند توت آن را پوشانده باشد.

 

اهتمام پيامبر (ص) به قبرستان بقيع

 

درباره حضور رسول خدا (ص) در بقيع و دعا و طلب مغفرت آن حضرت نسبت به اهل بقيع كه گاهي روز و گاهي نيز شب هنگام صورت مي‌پذيرفت، در كتب حديثي و تاريخي مطالب فراواني نقل شده است. در حديثي چنين آمده است كه پيامبر گرامي اسلام (ص) در بقيع حضور مي‌يافت و اهل قبور را بدين گونه خطاب مي‌كرد: «السلام عليكم قومٌ مؤَجَّلوُنَ اَتانا و اَتاكم ماتوُعَدوُنَ. الّلهُمَّ اغفِر ِلأهلِ البقيع الغرقد»

 

«درود بر شما اي كساني كه اجل شما و آنچه به ما و شما وعده داده‌اند، فرا رسيد. خدايا اهل بقيع غرقد را بيامرز».

 

سپس مي‌فرمود: «إِنّي أُمِرتُ أَن أَدعُو لَهُم» يعني «همانا به من دستور داده شده كه برايشان دعا كنم»

 

مدفون شدگان بقيع

 

الف) قبور ائمه طاهرين(ع): مهم‏ترين دفن شدگان بقيع از ديدگاه شيعيان چهار تن از امامان معصوم (ع) هستند كه در كنار يكديگر دفن شده‌اند؛ امام حسن مجتبي (ع)، امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) كه در گذشته بر بالاي اين چهار قبر، قُبِه‌اي ساخته شده بود.

 

ب) قبر فاطمه بنت اسد مادر اميرمؤمنان علي (عليه السلام) است.

 

ج) دختران رسول خدا(ص): حضرت رقيه،  ام كلثوم  و زينب  همگي در بقيع مدفون شده‌اند.

 

د) همسران رسول خدا: بيشتر همسران آن حضرت در بقيع مدفونند؛ از جمله زينب دختر خزيمه، ريحانه فرزند زبير، ماريه قبطيه، زينب بنت جحش، ام حبيبه دختر ابوسفيان، سوده، عايشه دختر ابوبكر و تعدادي ديگر.

 

هـ) ابراهيم، فرزند خردسال رسول خدا (ص): ابراهيم كه از ماريه قبطيه به دنيا آمد، مورد علاقه فراوان پيامبر مكرم اسلام بود و هنوز يك سال و اندي از حيات او نگذشته بود كه از دنيا رفت و حضرت رسول(ص) را در غم فقدانش به شدت غمگين ساخت.

 

و) عباس بن عبدالمطلب عموي پيامبر نيز در بقيع دفن شده‌اند.

 

در جمع كاروانيان

 

شب هنگام، يك روحاني در جمع كاروان ايراني مي‌خواند:

 

جلوه جنت‏به چشم خاكيان دارد بقيع

 

يا صفاي خلوت افلاكيان دارد بقيع

 

اين مبارك بقعه را حاجت‏ به نور ماه نيست

 

در دل هر ذره خورشيدي نهان دارد بقيع

 

عباسعلي زارع كه از نجف‌آباد اصفهان به مدينه آمده است، به حلقه زائران پشت ديوار بقيع اضافه مي‌شود، چفيه‌اش را از گردن باز مي‌كند و اشك از چشمانش مي‌گيرد.

 

گرچه با شمع و چراغ اين آستان بيگانه است

 

الفتي با مهر و ماه آسمان دارد بقيع

 

گرچه محصولش به ظاهر يك نيستان ناله است

 

يك چمن گل نيز در آغوش جان دارد بقيع

 

روحاني كاروان از زائران مدينه مي‌خواهد كه با صداي آرام براي ائمه بقيع و بي‌بي دو عالم اشك بريزند.

 

شعر محمد جواد شفق، شاعر مشهدي اهل بيت (ع) اينچنين ادامه مي‌يابد:

 

مي‌توان گفت از گلاب گريه اهل نظر

 

بي‌نهايت چشمه اشك روان دارد بقيع

 

بشكند بار امانت گرچه پشت كوه را

 

قدرت حمل چنين بار گران دارد بقيع

 

اينكه ريزد از در و ديوار او گرد ملال

 

هر وجب خاكش هزاران داستان دارد بقيع

 

حالا روحاني كاروان، از حكايت‌هاي بهشت روي زمين مي‌‌گويد و اينكه بقيع، چه گوهرهايي در دل نهان كرده است:

 

چون شد ابراهيم قربان حسين فاطمه

 

پاس حفظ اين امانت را به جان دارد بقيع

 

فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنين

 

اينهمه همسايه عرش آستان دارد بقيع

 

در پناه مجتبي در ظل زين العابدين

 

ارتباط معنوي با قدسيان دارد بقيع

 

باقر علم نبي و صادق آل رسول

 

خفته‏اند آنجا كه عمر جاودان دارد بقيع

 

قرن‌ها بگذشته بر اين ماجرا اما هنوز

 

داغ 81 ساله زهراي جوان دارد بقيع

 

از بركات سفر بگويد و اينكه زائران در زيارت خود از بقيع، حضرت صاحب‌الامر (عج) را همراهي مي‌كنند. بنابراين، همه به احترام پاكان بقيع مي‌ايستند و روحاني مي‌خواند:

 

شب كه تاريك است و در بر روي مردم بسته‏ است

 

زائري چون مهدي صاحب زمان دارد بقيع

 

كاش باشد قبضه خاكم در آن وادي «شفق‏»

 

چون زفيض فاطمه خط امان دارد بقيع.

 

كاروانيان بين الحرمين را ترك مي‌كنند تا بتوانند صبح، هنگام برآمدن آفتاب، سفره دل را در حريم پاك و بهشتي بقيع بگشايند.

 


| شناسه مطلب: 81009