پیامبر صفا و سادگی
پیامبر صفا و سادگی روزگار غریبی است. آدمها با عنوانهایشان خودشان را معرفی میکنند. با لباس و خانه و ماشین و…آدمها برای اینکه خود را بزرگ نشان دهند، از مردم فاصله میگیرند. سنگ خانههایشان را عوض میکنند و با تغییر دکوراسیون، خود نیز، تغییر میکنند. خ
پيامبر صفا و سادگي
روزگار غريبي است. آدمها با عنوانهايشان خودشان را معرفي ميكنند. با لباس و خانه و ماشين و…
آدمها براي اينكه خود را بزرگ نشان دهند، از مردم فاصله ميگيرند. سنگ خانههايشان را عوض ميكنند و با تغيير دكوراسيون، خود نيز، تغيير ميكنند. خدم و حشم، بريز و بپاش…؛ اينها همه، نشان تشخص شده است!
اگر كسي ساده زندگي كند، انگار چيزي كم دارد. نگاهها روي او سنگيني ميكند.
بعضيها تو را با القاب خاص مورد خطاب قرار ميدهند …و تو باور ميكني كه حتماً ويژگي خاصي داري!
اما در روزگار رسول ا…(ص)، هر كس كه پيامبر را نميشناخت، وقتي به مسجد وارد ميشد، ناگزير بود كه سئوال كند، كدام يك از شما پيامبر هستيد؟ پيامبر چون همه، در حلقهي اصحاب مينشست. با آنان زندگي ميكرد؛ همسفره ميشد؛ به مجلس عزا و جشن ميرفت و….
خانهاش سادهترين بود. با مردم كوچه و بازار زندگي ميكرد. رنج آنان را ميفهميد و خود را هيچگاه، از آنان جدا نميكرد.
امروز عنوانهاي ما، مدارك علمي ما، داراييهاي ما، خانههاي ما و…ما را از مردم جدا كردهاند.
زندگي ما از تجمل پر شده و سادگي از خانههاي ما رخت بر بسته است؛ اگر كسي بخواهد ساده باشد، مورد تمسخر واقع ميشود. ما هم دچار ترديد شدهايم كه نكند بايد مسرف و پر از تجمل شويم!