کعبه آیینه عرش
کعبه آیینه عرش ثانیههای این سفر، تو را به کعبه رساندهاند و کعبه جایی است فرا زمین. آنگاه که در اولین نگاه مکعب عرشی زمین در چشمهایت مینشیند، درمییابی که کعبه از جنس آنچه در زمین است، نیست. به این جا که میرسی باید بیشتر فکر کنی. در روزمره زندگیها ش
كعبه آيينه عرش
ثانيههاي اين سفر، تو را به كعبه رساندهاند و كعبه جايي است فرا زمين. آنگاه كه در اولين نگاه مكعب عرشي زمين در چشمهايت مينشيند، درمييابي كه كعبه از جنس آنچه در زمين است، نيست. به اين جا كه ميرسي بايد بيشتر فكر كني. در روزمره زندگيها شايد بسياري از اتفاقات را بيتوجه بگذراني، اما اين جا نميتواني از حتي كوچكترين مسأله به سادگي عبور كني. اين كه كعبه چيست كه اين گونه از تمام انسانهاي عاشق دلبري ميكند؛ حكايت نابي است كه درك آن براي ما كه در زمين گرفتاريم كمي دشوار ميآيد. كعبه قطعهاي از بهشت است كه بر زمين نازل شده است. همانگونه كه قرآن، كلام پروردگار است كه بر قلب پيامبر نازل شده. كعبه مكعبي است نوراني كه حكايت از عرش خداوندي دارد. عرش خداوندي وقتي بخواهد به زمين نازل شود چيزي جز كعبه نميشود. در روايات آمده كه كعبه موازي بيت المعمور است و بيتالمعمور آينة عرش خدا. عرش خدا بر چهار ركن اصلي بنا شده است و بيت العمور نيز همچنان. از آنجايي كه كعبه آيينه عرش است، بر چهار ركن بنا شده است. امام صادق(ع) ميفرمايند: راز اين مكعب عرشي در آن است كه اسلام بر چها ركن اساسي بنا شده كه شعار جهاني مسلمانان است. و آن چهار ركن «سبحان الله»، «الحمدلله»، «لا اله الا الله» و «الله اكبر» است. حالا ميفهمي كه چرا از اين همه شكل كعبه اين گونه در زمين جايگزين شده شده است. عرش خدا بر چهار ركن «تنزيه»، «تمحيد»، «تهليل» و «تكبير» بنا شده است و كعبه آيينه تمام نماي همان عرشي است كه خداوند بنا نهاده است.
وقتي اينگونه به كعبه نگاه ميكني كه خلاصه تمام عرش در زمين است ميفهمي كه نگاه كردن به آن چون پرواز كردن در عرش كبريايي است. حالا ميفهمي كه چرا در نگاه اول اين گونه سرمست از حضور شدهاي. اين جا جلال و جمال خدا دست به دست هم ميدهند تا جان تشنه بشريت را سيراب كنند. اين جا در اين مسجدالحرام نوراني آيينهاي نهادهاند تا تو بتواني خنكاي عالم بالا را تجربه كني و بداني كه زيبايي و دلفريبي اين مكعب سياه تنها در جانهايي مينشيند كه عرش پيماست. اگر جانب در مسجدالحرام به وجد آمد، اگر سرمستانه از سبوي اين خانه، عاشقانه به ملكوت نزديك شدي، اگر دل و ديدهات خراب آباد اين شراب ناب شد، اگر آفتاب در حضور چشمانت كم آورد، بدان كه لايق حضور در عرشي. مشتاقي تو در رسيدن به كعبه حكايت مهجوري انسان است از عرش والايي كه خداوند براي بندگان شايستهاش بنا نهاده است و چه شيرين و گواراست اين حلاوت ابدي كه در جان عاشقان مينشيند.
كعبه تنها يك مكعب سنگي نيست. دايرةالمعارفي از بندگي است. منظومهاي از عاشقانههاي انسان. بايد آنقدر در اين ملكوت عظيم دل و جان را رها كني كه براي هميشه طعم عرش خدا در وجودت ماندگار شود. حالا رهآورد اين سفر، تجربه جديدي است كه تو از عرش پيدا كردهاي.