#171;امیرحسین مدرس#187; مجری #171;رد پای باران#187; و زائر حج 86: بقیع چراغ ندارد
«امیرحسین مدرس» مجری «رد پای باران» و زائر حج 86 بقیع چراغ ندارد مهران بهروزفغانی «رد پای باران» برنامهای با موضوع معارف اسلامی، گذشته از اجرای تأثیرگذار «امیرحسین مدرس» و محتوایی که بیشتر نوشته اوست، مدیون
«اميرحسين مدرس» مجري «رد پاي باران» و زائر حج 86
بقيع چراغ ندارد
مهران بهروزفغاني
«رد پاي باران» برنامهاي با موضوع معارف اسلامي، گذشته از اجراي تأثيرگذار «اميرحسين مدرس» و محتوايي كه بيشتر نوشته اوست، مديون كارگرداني مناسب و مثال زدني «وحيد جليلوند» است. اين برنامه توانسته است جوانان و نوجوانان بسياري را پاي تلويزيون بنشاند تا جور ديگري به برنامههاي معارفي بنگرند وحرفهاي تازهاي بشنوند.
«مدرس» مجري اين برنامه به همراه كارگردان و تدوينگر آن به حج تمتع امسال مشرف شدهاند. اين گروه برنامه ساز، هفتهاي دو برنامه دارد و همه كساني كه در ايران بيننده «رد پاي باران» هستند، ميدانند كه اين روزها محتواي آن در شهرهاي مقدس مدينه و مكه ضبط و توليد ميشود.
«مدرس» در گفتوگو با «زائر» از ضرورت ساخت برنامههايي به زبان جوانان و براي جوانان سخن گفت.
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
به نظر ميرسد «رد پاي باران»، تلاشهاي زيادي براي فرار از كليشه دارد. اما در بيشتر برنامههايي كه با موضوع معارف تهيه و توليد ميشود، چنين تكنيكهايي را نميبينيم. چطور به اين ضرورت رسيديد؟
- رد پاي باران يك سال و نيم از شبكه پنج تلويزيون پخش ميشود. همانطور كه گفتي، در اين برنامه كه مخاطب نوجوان و جوان دارد، از كليشه پردازي خبري نيست. اين، ضرورت ساخت برنامه براي اين گروههاي سني است. ميزان موفقيت برنامه هم از تماسها و مكاتبات مخاطبان معلوم است. اگر ميخواستيم در ساخت آن، مباحث معارفي را به همان شيوههاي قديمي و سنتي برنامهسازي، مطرح كنيم، استقبال اينچنين نميشد.
اين فرار از كليشه كه باعث نشده كيفيت محتواي تصويري و روايتها و در مجموع، ساخت برنامه سطحي شود؟
- در همه برنامههاي رد پاي باران تلاشمان اين بوده تا عمق و جان مطلب را بگوييم. كار سطحي عمري كوتاه دارد و پاسخگوي نسل امروز نيست، آن هم در محتواي معارفي و دين. مثالي ميزنم، من به عنوان يك مجري تلاش كردهام تا آنجا كه در محتوا نقش دارم، با مطالعههايي از قبل، برنامه ضبط كنم. كاري كه به نظرم، خيلي از مجريان ديگر برنامههاي معارفي تقريباً اين كار را نميكنند و با همان اطلاعات قديم و شايد تا حدودي به روز شده، سر برنامه حاضر ميشوند.
يعني حرفها تازهاي ميگويي يا كه رفتارت به عنوان مجري در مقابل دوربين متفاوت از ديگران است؟
- منظور من، از زاويهاي ديگر نگاه كردن به مباحث معارفي است و در درجه دوم، معتقدم كليشههاي اجرا هم در اين برنامه، شكسته شده است. براي مثال وقتي مقابل صحن حرم حضرت رسول الله(ص) در مدينه دارم برنامه اجرا ميكنم، تصنيف ميخوانم، يا با شعري شروع ميكنم كه نسل جوان و نوجوان شاعرش را ميشناسد. هدف برنامه جلب و جذب مخاطب است. اين كار، نيازمند صحبت كردن با زبان نوجوان و جوان و ساخت برنامه براي آنهاست.
پيامبر اكرم(ص) اگر ميخواستند با زباني غير از زبان مردم با آنان صحبت كنند و بشارت دهند و مسايل و لطافتهاي دين اسلام را تشريح كنند، فكر ميكنيد، دين اسلام فراگير ميشد. اگر شما حرفي بگوييد كه كسي را جذب نكند، يقيناً جنس جملهها و كلمههاي شما آن چيزي نيست كه طرف مقابل ميخواسته و فهميده است.
اين موضوع در خطبههاي حضرت علي(ع)، امام سجاد(ع) و تمام احاديث و روايات به جاي مانده از ائمه معصوم(ع) هم ديده ميشود. آنان كلمهها را بر دل مخاطبانشان نرم ميكردند. به عبارتي ديگر سخن آنها به زبان مردم آن زمان، نزديك بوده است. خب، ميبينيم كه رد پاي باران، به لطف خداوند و تلاش همه دستاندركاران و عوامل آن، توانسته است از حيث زبان با مخاطب ارتباط برقرار كند. از حيث اجرا هم به كمك تصاوير خوب و تميز و كارگرداني و اجراي متفاوت تا به امروز بازخوردهاي مناسبي دريافت كردهايم. روابط عمومي شبكه پنج و روابط عمومي صدا و سيما اين بازخوردها را به موقع بازتاب ميدهند و مخاطبان خودمان را ميشناسيم.
در اين وضعيت كه ميگويي، منطق تأثيرگذاري بر دل مخاطب است يا عقل او؟ به تعبيري خوراك برنامه شما عقل است يا احساسات؟
- اين دو با هم تلفيق شدهاند. رد پاي باران اصلاً فضاي خشك و رسمي ندارد. حرفهاي دلي را چاشني استدلال عقلي ميكنيم. به نظرم بيننده اين گونه را بيشتر ميپسندد. به اين ترتيب نه صرفاً عقلي محض پيش ميرويم كه در آن صورت گرفتار الفاظ و ادبيات خشك شويم و نه آنقدر دلي كه مخاطب احساس كند، اين حرفها را جاي ديگر هم ميتواند بشنود.
اگرچه برنامه موفقي داريد، اما فكر ميكنم با برخي مخالفتها هم مواجه باشيد. شايد كساني باشند كه در خود سازمان صدا و سيما، با اين ريتم و نوع از كار همراهي نكنند، چنين نيست؟
- براي بعضيها، اين نوع برنامهها، ناشناخته مانده است. بهتر بگويم، آنها اين نوع برنامههاي معارفي را كمتر ديدهاند و بيشتر به همان برنامههاي چارچوب دار، وفادارند. رد پاي باران، ساختارها را حفظ ميكند و محتواي ديني و معارفي هم برايمان از همه چيز، مهمتر است. اما نوع بيان، روايت و استفاده از همه عناصر جذابيت به خدمت گرفته ميشود تا مخاطب هر كاري دارد كنار بگذارد و بنشيند پاي تلويزيون. رسول الله(ص) هميشه شيوه گفتوگو و تعامل را مورد نظر داشتند. اين شيوه تربيتي است. رد پاي باران عادتها را متناسب با نيازمندي نسل امروز كنار زده است. سؤال و پرسش نوجوانان و جوانان اين دوره و زمانه، تفاوت كرده است. معتقدم پاسخگويي به اين جنس سؤالات در ساخت بيشتر برنامه، مورد غفلت قرار گرفته است. جوان پرسشگر امروز، استدلال ميخواهد و احساس دلگرمي از اينكه راهي كه توي برنامه به او معرفي ميكني، نتيجه بخش است. وقتي اينچنين به رد پاي باران نگاه كني، ميبيني كه جواب سؤالات را پيدا كردهاي.
جنس اين سؤالات چيست؟
- مهمترين پرسش پايهاي نسل سوم امروز جامعه ما، اين است كه ارتباط من نوجوان و جوان با موضوعي به نام دين در چيست؟ كدام بخش از نيازهاي روزمره و ملموس مرا جواب ميدهد. اين پرسش حتي اگر از يك درخت خشكيده سر بيرون آورد، به تدريج شاخ و برگ ميگيرد. در يكي از برنامههايي كه در مسجد ذوقبلتين در مدينه منوره ضبط ميكرديم، به اين موضوع پرداختيم كه اصلاً اهميت اين مسجد براي مسلمانان در چه نكتههايي نهفته است و به طور ويژه، نقش اين مسجد در زندگي يك جوان مسلمان كه اتفاقاً به مدينه همه سفر ميكند و آن را ميبيند، در چيست. به بحث مصداقي تغيير قبله مسلمانان اشاره كردم كه حضرت محمد(ص) در سال دوم هجرت، در اين مسجد، قبله مسلمانان را به امر خداوند، كعبه دانستند. درباره نتايج ارزشي، اجتماعي و فرهنگي اين تغيير قبله سخن گفتم؛ اينكه اهميت قبله مسلمانان در تعيين استقلال و مشي آنان است. چه خوب است كه ميليونها مسلمان يك قبله متحد و مستقل دارند، به جاي آنكه بعضيها قبلهشان يك روز اين است و روز ديگر با فروپاشي يك نظام ايدئولوژيك، عوض ميشود و هر روز دربند و گرفتار يك مشي جديد هستند. اما قبله ما مسلمانان تا قيام قيامت ثابت و استوار است. براي جوان امروز بايد مثال بزني و نمونه بياوري تا فكر نكند انتزاعي حرف ميزني و من مثال فروپاشي نظام ايدئولوژيك كمونيسم را مطرح ميكنم كه سرانجام فرو ريخت، چون ريشه نداشت.
در برنامهتان افراد مختلفي با موقعيتهاي شغلي متفاوتي حضور دارند. اين كار براي ايجاد جذابيت است؟
- رد پاي باران هميشه ميهمان ويژهاي دارد كه ميتواند هر تيپ اجتماعي، فرهنگي و ديني باشد. يك انديشمند، يك نويسنده و هنرمند، يك عكاس و افرادي از اين دست. در گفتوگو با اين افراد، مباحث را به سوي گفتوشنود و چند صدايي پيش ميبريم. در نهايت نتيجههاي اثرگذار حاصل ميشود. كارشناسان شركت كننده در برنامههاي ما الزاماً روحاني نيستند، بلكه ميتوانند متفكران ديني غيرروحاني هم باشند. مفسران قرآن و قاريان محترم قرآن دعوت ميشوند و پاسخهايي كه آنان ميدهند، چون از دل برميآيد و رويكرد عقلي هم در آن تلفيق ميشود، پاسخهاي لازم دستگير بيننده ميشود.
و الزاماً دنبال نصيحت و توصيه نيستيد؟
- برنامه رد پاي باران، طرح موضوع ميكند و جوابها را در دل اين طرح موضوع، داريم. مواردي را هم ضبط و پاسخهاي لازم آن را كار ميكنيم. نتيجه اين ميشود كه مخاطبان را در فضاي درك و شناخت قرار ميدهي و آن وقت شخص خودش، راه صحيح را طي ميكند.
يكي از تكنيكهايي كه در روايت محتوايي برنامه از آن خوب استفاده ميكنيد، سخن گفتن بي تكلف و صميمي است. اميدواريم اين روند ادامه داشته باشد و به پيچيده سخن گفتن گرفتار نشويد.
- براي اثر گذاشتن بر ذهن و جان و دل مخاطب بايد اين شيوه را پيش گرفت. بعضيها در برنامههاي معارفي چنان دشوار حرف ميزنند كه اگر مخاطب جوان امروز باشد، ميرود سراغ كانال ديگر. شما ببينيد كه پيامبر خدا(ص) چنان ساده و بيتكلف با مردم سخن ميگفت كه عرب جاهلي هم ميفهميد. كلام قرآن را ببينيد. چه سخن شيرين و ساده و مفهوم روشني دارد. اين همان به زبان مردم سخن گفتن است در غير اينصورت، نتيجهاي حاصل نميشود.
با توجه به تسلط خودت بر ادبيات فارسي، توانستهاي پيوند خوبي ميان محتواي برنامه و ادبيات برقرار كني. اين هم نتيجه بخش بوده است؟
- در هر برنامه، تلاش زيادي ميكنم كه از گنجينه ادبيات فارسي استفادههاي به جا و معقول ببرم. مجري بايد دستش پر از واژه و كلمه باشد و در اين ميان هر جا كه لازم شد، نكتههايي از ادبيات فارسي را شاهد مثال بياورد. اين رويه در همه روح برنامههاي هفتگيمان جاري است.
از برنامههاي رد پاي باران كه در شهرهاي مدينه و مكه ساخته ميشود، بگو.
- اين برنامهها كه تا پايان موسم حج ادامه دارد، ويژه اين فريضه است. به موضوع حج و زيارت مسلمانان ميپردازيم. با آقاي مسعود زنده رودي كه عكاس خبره است، رفتيم حرم حضرت رسول اكرم(ص) و به جاي اينكه از او بپرسم احساست چيست؟ از او خواستم برايمان بگويد به عنوان يك عكاس، با آن چشمهاي تيزبين كه لازمه عكاسي، چه چيزهايي را ميبيند كه زائران نميبينند. در اين برنامهها، دنبال زاويه نگاههاي متفاوت هستيم كه با محتواي متفاوت برنامه هم همخوني داشته باشد يا سراغ كاروان جانبازان رفتيم و گپ و گفتهاي خودماني داشتيم كه متفاوت است. موضوع، حج است ولي نگاهمان گونه ديگري است.
قبلاً هم به عمره آمدهاي و اينجا برنامه ساختهاي، در حج امسال دنبال چه ميگردي؟
- بايد براي ذهن پرسشگرم تكليف اين سؤال را مشخص كنم كه بيچراغ بودن بقيع يعني چه؟ درد بزرگي است. چه شناختي در اين بيچراغي پنهان شده است كه هنوز نميدانيم.
كعبه يك سنگ نشان است كه ره گم نشود
حاجي احرام دگر بند و ببين يار كجاست
اين تميز بودن سنگهاي كف صحن حرم و اين گنبد و بارگاه كه به ما شناخت نميدهد. شناخت واقعي بايد در روحمان اتفاق بيفتد. بار اول كه براي عمره آمدم مدينه و مكه، پاتوقم روي صُفه اصحاب بود. ميگفتم يا رسولالله(ص) به من فقير قرن بيست و يكمي هر چيزي كه كرمت هست، بده. همه مسلمانان اعتقاد دارند كه پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) واسطه فيض هستند و خيلي از معاني برايمان مكشوف نيست. از اين طريق ميتوانيم ارتباطمان را با خدا برقرار كنيم و حج براي من يعني درك نشانهها و ستارههايي كه خداوند در مسير اعمال برايمان مقرر داشته. حج براي من فهميدن اين نكته است كه همه چيز زندگي، عاريه است و هيچ چيز مال خودت نيست. حج به نظر من افزودن وادي حيرت، آدمهاست.