آرامش توأم با تسلیم
آرامش توأم با تسلیم خانه امام باقر(ع) مملوّ از جمعیت بود و شیعیان برای دیدار با امام نزد ایشان آمده بودند. صدای گریه برخی از افراد خانواده امام، حاضران را بر آن داشت که بدانند چه اتفاقی افتاده است پس از مدتی متوجه شدند که یکی از فرزندان امام باقر(ع) به ش
آرامش توأم با تسليم
خانه امام باقر(ع) مملوّ از جمعيت بود و شيعيان براي ديدار با امام نزد ايشان آمده بودند. صداي گريه برخي از افراد خانواده امام، حاضران را بر آن داشت كه بدانند چه اتفاقي افتاده است پس از مدتي متوجه شدند كه يكي از فرزندان امام باقر(ع) به شدت بيمار و در بستر آرميده است. اين موضوع سبب نگراني خانواده امام شده بود. امام مقداري از مهمانان خود پذيرايي كرد و پيش آنها نشست. ديري نگذشت كه صداي شيون زنان و كودكان از اندروني خانه امام به گوش رسيد همه فهميدند كه كودك از دنيا رفته است. اماماز جايش برخاست و به اتاق دروني رفت و پس از اندكي با چهرهاي گشاده بازگشت و دوباره پيش مهمانان خود نشست. يكي از آنان از امام اجازه گرفت تا سؤالي مطرح كند. او از امام پرسيد: «هنگامي كه ما صداي شيون و گريه شنيديم، با خود انگاشتيم كه حتماً براي شما از اين مصيبت، اندوه و تشويشي زياد حاصل ميشود؛ اما اكنون شما را با چهرهاي گشاده ميبينيم. ما ترسيديم براي شما اتفاقي بيفتد؛ ولي اكنون شما را گونهاي ديگر يافتيم». امام باقر(ع) با چهرهاي آرام و قلبي مطمئن فرمود: «إنّا لنحبّ أن نعافي فيمن نحبّ فإذا جاء أمر الله سلّمنا فيما يحبّ»؛ به درستي كه ما نيز ميخواهيم آن كه دوستش داريم (فرزندمان) در سلامت باشد، ولي وقتي كه خواست و امر خدا در مورد ما نازل شد، به آنچه او دوست ميدارد، تسليم ميشويم.1
1- بحارالانوار، ج 46، ص 301؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 286؛ أئمتنا، ج 1، ص 344.