اغتنام فرصت

اغتنام فرصت برای بیشتر حج گزاران توفیق تشرف، به مکه و مدینه، تنها یک بار اتفاق می‌افتد، اما چنانکه خصلت طبیعی آدمی است که هر گاه نعمتی را در اختیار دارد با توهّم اینکه همیشه آن نعمت باقی است، قدردان آن نیست و در صدد بهره‌گیری از آن برنمی‌آید و این ن

اغتنام فرصت

براي بيشتر حج گزاران توفيق تشرف، به مكه و مدينه، تنها يك بار اتفاق مي‌افتد، اما چنانكه خصلت طبيعي آدمي است كه هر گاه نعمتي را در اختيار دارد با توهّم اينكه هميشه آن نعمت باقي است، قدردان آن نيست و در صدد بهره‌گيري از آن برنمي‌آيد و اين نيز از توطئه‌هاي ابليس است تا انسان را از بركات عظيم حج محرومسازد و با هر افسون و نيرنگي كه شده رنج او را بي‌حاصل كند. لذا زائر بايد بهوش باشد و شيطان را طرد كند و به اشتغالات مادي مجال ندهد كه قلب او را تسخير كند.

چنانچه حضور در عرفات با آنهمه عظمت و فضيلت، فقط يك روز بود و مشعر يك شب و منا سه روز و دو شب و مكه يك يا دو هفته و مدينه كمتر از ده روز و اين مواقف ميعادگاه اولياء الله است كه حاجيان براي درك آن، آه حسرت مي‌كشيدند و دولتي است مستعجل كه به سرعت سپري شده و خواهد شد و شايد ديگر تكرار نگردد.

كدامين غبن و خسارتبالاتر از اين كه انسان دست خالي از آن مشاهد شريفه و مواقف كريمه مراجعت كند، همانند تشنه‌اي كه از لب دريا خشك لب برگردد!

به منظور اغتنام فرصت و بهره‌وري از معنويت حج، كه اساس انسان‌سازي است، نخستبايد وارستگي از تعلّقات مادي را تمرين كرد.

حج اگر آنگونه كه شايسته است تحقق پذيرد، علاوه بر آنكه روح را در فضاي معنويت و تكامل اخلاقي و عرفاني سير و سلوك مي‌دهد، روحيه انسان‌دوستي را عمق مي‌بخشد و در روابط عاطفي ميان مسلمانان و پرورش رأفت و رحمت اسلامي و مواسات و ايثار، نقش مؤثر ايفا مي‌كند. و اگر حج‌گزار با چنين ارمغان معنوي باز گردد، آثارآن در همه جوانب حيات وي متبلور خواهد بود. با توجه به اين نكته حساس اجتماعي است كه در روايات اهلبيت (عليهم السلام) اعمال خير و قضاي حوائج مؤمنان و محرومان، با حج و عمره در كفه سنجش نهاده مي‌شود تا اهل ايمان،بويژه حج‌گزاران توجه كنند كه ثواب و پاداش را تنها در حج و عمره نجويند بلكه بايدبه فكر اعمال صالحي نيز باشند كه پاداش آن كمتر از حج و عمره نيست و بلكه گاه پاداشمضاعفي براي آنها دارد و آن تلاش در جهت رفع گرفتاري مؤمنان و درمان دردمندان وخدمت به نيازمندان جامعه است. به مثل معروف گاه مي‌شود كه حج در كنار خانه انسان است و او توفيق درك آن را ندارد.

زائر گرامي! تو كه رهپوي ابراهيم خليل هستي، تأمل كن كه رهروان قبله عشق در سرزمين آرزوها چگونه عمل كردند و هم‌چنان‌كه در اعمال و مناسك به آنهاتأسي جسته‌اي، در اين كار نيز پيروي كن، آنچه را جز خداست از دل بيرون بريز كه اينجاست كه مي‌تواني از سفر به سوي حق بهره‌گيري و با توشه‌اي وافر به ميانخلق باز گردي؛ چرا كه «حج سفر از خلق به حق و از حق به خلق، همراه با حق» است.

در چنين وضعي، ديگر از رذيلت‌هاي اخلاقي اثري نمي‌ماند و همه فضيلت مي‌شود و غرض نهايي حج كه رنگ خدايي گرفتن است تحقق مي‌پذيرد.


| شناسه مطلب: 81559