داستان غدیر

داستان غدیر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در دهمین سال هجرت به همراه قبایل و طوایف مختلف عازم حج گردید. و روز شنبه بیست و چهارم یا بیست و پنجم ذیعقدة الحرام به قصد حج، پیاده از مدینه خارج شد و تمامی زنان و اهل حرم خود را نیز در هودج ها قرار داد و ب

داستان غدير

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در دهمين سال هجرت به همراه قبايل و طوايف مختلف عازم حج گرديد.

و روز شنبه بيست و چهارم يا بيست و پنجم ذيعقدة الحرام به قصد حج، پياده از مدينه خارج شد و تمامي زنان و اهل حرم خود را نيز در هودج ها قرار داد و به همراه تمام مهاجرين و انصار و قبايل عرب حركت فرمودند.

پس از آنكه رسول خدا مناسك حج را انجام دادند، به همراه حاجيان كه حدود 124 هزار نفر بودند، قصد بازگشت به مدينه را فرمودند. پيامبر و همراهانشان در روز پنجشنبه هجدهم ذيحجه به غدير خم رسيدند و آن مكاني بود كه راههاي متعدد (راه مدينه و مصر و عراق) از آنجا منشعب مي شد. در اين روز جبرئيل امين فرود آمد و از سوي خدا سبحان اين آيه را آورد:

يا ايها الرسول بلغ ما انزل من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس ان الله لا يهدي القوم الكافرين. [1] .

«اي پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملا (به مردم) برسان، و اگر نكني، رسالت او را انجام نداده اي. خداوند تو را از (خطرات) مردم نگاه مي دارد؛ خداوند جمعيت كافران را هدايت نمي كند.»

امين وحي الهي آيه فوق الذكر را آورد و از طرف خداوند به آن حضرت امر كرد كه علي عليه السلام را به ولايت و امامت، معرفي و منصوب فرمايد.

در آن هنگام اذان ظهر گفته شد و حضرت نماز ظهر را به جماعت خواندند، پس از اتمام نماز بر محل مرتفعي كه از جهاز شتران ساخته شده بود، قرار گرفتند و با صداي بلند اين گونه فرمودند: «حمد و ستايش مخصوص ‍ خداست. از او ياري مي خواهيم و به او ايمان داريم و توكل ما به اوست. اي مردم، همانا خداوند مرا آگاه كرده است كه دوران عمرم سپري شده و به زودي دعوت خداوند را اجابت كرده و به سراي باقي خواهم شتافت... بينديشيد و مواظب باشيد كه پس از درگذشت من با دو چيز گرانبها كه من در ميان شما مي گذارم، به خوبي رفتار كنيد. آنكه بزرگ تر است كتاب خداست كه يك طرف آن در دست خدا و طرف ديگر آن در دست شماست (كنايه از اين كتاب خدا وسيله ارتباط با خداست) و امانت ديگر عترت من مي باشد و همانا خداي مهربان مرا آگاه فرمود كه اين دو هرگز از يكديگر جدا نخواهند شد تا كنار حوض بر من وارد شوند. بنابراين از آن دو باز نايستيد و كوتاهي نكنيد كه هلاك خواهيد شد. سپس دست علي عليه السلام را گرفت و او را بلند نمود و فرمود: هر كس كه من مولاي او هستم علي عليه السلام مولاي اوست و اين سخن را سه بار تكرار فرمود. سپس به دعا گشود و فرمود: بار خدايا، دوست بدار آن كس را كه علي عليه السلام را دوست بدارد و دشمن بدار آن كس را كه علي عليه السلام را دشمن بدارد. ياري فرما ياران او را و خوار گردان، خواركنندگان او را. او را محور و ميزان حق و راستي قرار بده.

آنگاه فرمود: اين سخن را آنها كه حاضرند به غائبين اطلاع دهند.

هنوز جمعيت پراكنده نشده بود كه جبرئيل رسيد و اين آيه را ابلاغ كرد:

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا [2]  در اين موقع پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: الله اكبر! بر اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودي خدا به رسالت من و ولايت علي عليه السلام بعد از من، سپس مردم به اميرالمؤمنين تهنيت و تبريك گفتند.

پيش از همه ابوبكر و عمر بودند كه تبريك گفتند. عمر گفت: به به براي تو اي پسر ابوطالب كه صبح و شام را درك كردي در حالي كه مولاي من و مولاي هر مرد و زن مؤمن گشتي. [3] .

[1] مائده، آيه 67.

[2] مائده، آيه 3.

 [3] الغدير، ج 1، ص 35 - 29.


| شناسه مطلب: 81592