پیوند زمزم و کوثر
پیوند زمزم و کوثر محمد تقی رهبر میان زمزم و کوثر، پیوندی سترگ است. یکی در زمین و جوار کعبه جای دارد و دیگری در بهشت برین قرار گرفته است و ساقیان و جرعه نوشانِ هر دو را یک رشته استوار آسمانی در یک نسل پیوند میدهد و آن نبوّت است و ولایت. و به طلایه داران
پيوند زمزم و كوثر
محمد تقي رهبر
ميان زمزم و كوثر، پيوندي سترگ است. يكي در زمين و جوار كعبه جاي دارد و ديگري در بهشت برين قرار گرفته است و ساقيان و جرعه نوشانِ هر دو را يك رشته استوار آسماني در يك نسل پيوند ميدهد و آن نبوّت است و ولايت. و به طلايه داران اين نسل و صدرنشينان اين منزلت بايد گفت:
اي جنّت انس را تو كوثر
وي كعبه قدس را تو زمزم
(خاقاني)
آري، اگر زمزم با درخشش زيبايي كه در كتاب حج دارد، نام ابراهيم و اسماعيل و مادرِ موحدي چون هاجر را تداعي ميكند و يادآور پايداري آن مناديان توحيد در اعماق تاريك تاريخ است، كوثر تذكار نام محمد(ص) و علي(ع) و شجره طيبه نبوي و علوي است كه در آن سرزمين پاك روييده و ابراهيم براي رسالت و مكتبش دعا كرده است: (رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ...) در مشاعر و مناسك حج، زمزم ياد هاجر را تداعي ميكند. در قرآن كريم سوره كوثر نام مبارك امّ الائمه (ع) را جاودانه ميسازد كه مادر اسماعيل در حريم كعبه دامن براي انتظارش گسترد تا خدايش به محمد(ص) عطا فرمود: (إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ) پس اين خاندان از يك تبارند و بيت رسالت و ولايت و ساقيان كوثر ثمرهاي از شجره ابراهيم و اسماعيلاند. بنابراين زمزم و كوثر تاريخ به هم پيوستهاند و بيت و مقام و حجر و زمزم هر آنچه از فرّ و شكوه دارند در پرتو طاق ابروي يار است و اگر آن پيام آور توحيد و وارث خليل و ذبيح نميآمد كه قبله موحدان را آزاد كند، كعبه بتخانهاي بود به لوث شرك آلوده، بدينسان همه ارزشها را روح پاك نبوت و ولايت تعيين ميكند و كعبه و مقام و زمزم را معني ميدهد. به گفته ناصر خسرو:
اگرفضل رسول از ركن و زمزم جمله برخيزد
يكي سنگي بود در ركن و يكي شوراب زمزم
در برخي روايات آمده است كه زمزم نهري بهشتي است كه جرعهاي از آن در زمين جوشيده است.اصبغ بن نباته از علي(ع) نقل كرده كه فرمود:
خداوند زمزم را حايلي ميان بهشت و دوزخ قرار داده است. پس هرگاه مردم از صراط عبور كنند به زمزم نزديك گردند و بنوشند كه با نوشيدن آن عرق بر پيكر آنها جاري گردد كه از مشك خوشبوتر است و بدينسان در سينهها از غش و دغل و ناخالصي و اندوه و حسد و كينه اثري نماند و خداوند آنها را با آلودگيهاي بدن از آنها بر دارد و آنگاه به بهشت در آيند و فرشتگان به آنها گويند: سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ؛ سلام بر شما، پاك شديد، به بهشت جاودان درآييد. چه خوب است كه حاجيان با نوشيدن آب زمزم هر آنچه ناخالصي است از درون و برون فرو ريزند و پاك و صاف برگردند. راويان اخبار گفتهاند: پيامبر اكرم(ص) پس از فتح مكه، بلال مؤذن خود را فرمود بر بالاي خانه كعبه رود و اذان نماز را بگويد و صلاي توحيد را بسرايد و آنگاه مسلمانان دلوها آماده كردند و رجز خوانان در پيرامون زمزم گرد آمدند و از آب زمزم برگرفتند و كعبه را از بيرون و درون پاك و پاكيزه شستند و از آثار شرك و مشركان هرچه بود محو و نابود كردند تا قبله توحيد براي نمازگزاران و طواف كنندگان پاك و مطهر گردد، آنگونه كه ابراهيم و اسماعيل بدان مأمور شدند. آنگاه پيامبر خدا(ص) با آب زمزم وضو گرفتند تا نخستين نماز جماعت را در مسجدالحرام ادا كنند كه وضوي پيامبر و تبرّك جستن ياران رسولالله(ص) به آب وضوي حضرتش شگفتي و اعجاب و حسد مشركين را بر انگيخت و ميگفتند: هرگز نديديم پادشاهي را كه به اين منزلت يا مانند آن رسيده باشد! ببينيد، با آب وضوي پيامبر چه ميكنند؟ و اين پرتو سلطنت الهي بود، كه بدينگونه جلوه نمود، نه سلطه شاهان و سلطنت عشق و ايمان بود نه سلطه قدرت و سطوت...
اسامي و مشخصات زمزم
براي چاه زمزم، به جز نام مشهور آن نامهاي ديگري در كتب لغت و حديث و سيره آوردهاند. ابن منظور در لسان العرب گويد: زمزم را يازده نام است كه عبارتند از: زمزم، مكتومه، مضنونه، شباعَه، سُقي، الرَّواء، ركضةجبرئيل، هزمةجبرئيل، شفاء سقم، طعام طعم و حفيرةعبدالمطلب كه هر يك از اين اسامي را با عنايت خاصي گزيدهاند. ياقوت حموي درباره اسامي زمزم مينويسد: زمزم را نامهايي است كه عبارتند از: زَمْزم، زمَّم، زمِّزم، زُمازم، ركضة جبرئيل، هزمة جبرئيل و هزمةالملك. زمزم چشمهاي است كه خداوند براي اسماعيل پديد آورد و نامهاي ديگر آن الشَّباعه، شُباعه، برّه، مضمونه، تكتم، شفاء سقم، طعام طعم، شراب الأبرار، طعام الأبرار و طيبه ميباشد. در منابع روايي شيعه نيز از اسامي زمزم سخن به ميان آمده است.