جاذبیّت کعبه خارق العاده است
جاذبیّت کعبه خارق العاده است خداوند متعال می فرماید (یَأْتُوکَ رِجالا وَعَلی کُلِّ ضامِر یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجّ عَمِیق)( حج: 27) این آیه جواب است برای جمله (وأَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ) و این، میفهماند که آن اِعلام آسمانی و ندای الهی که به ا
جاذبيّت كعبه خارق العاده است
خداوند متعال مي فرمايد (يَأْتُوكَ رِجالا وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق)( حج: 27) اين آيه جواب است براي جمله (وأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ) و اين، ميفهماند كه آن اِعلام آسماني و نداي الهي كه به امر خدا، از حلقوم حضرت ابراهيم(عليه السلام) در عالم پخش شد و سپس، آن دعوت با بعثت حضرت خاتم النبيّين(صلي الله عليه وآله) تجديد و مؤكّد شد، آن چنان اثر گذاشت و كشش و جذبهاي خارق العاده در كعبه نهاد كه با خاصيّت مغناطيسي عجيبي، از اقطار و اكناف عالم، مادّههاي قابل و مستعد را به سوي خود جذب ميكند. در موسم حج، جنبش و اهتزازي عجيب در زواياي مختلف عالم، به وجود ميآيد و سيل جمعيت، به سوي كعبه سرازير ميشود. مردم از راههاي هوايي و دريايي و خشكي (يَأْتُوكَ رِجالا وَعَلي كُلِّ ضامِر يَأتِينَ مِنْ كُلِّ فَجّ عَمِيق) (حج: 27)، سواره و پياده و چه بسا با مركبهاي ضعيف و لاغر و ناتوان، حتّي از نقاط واقع در درّههاي عميق و كوهستان، رو به مكّه ميآورند در حالي كه نه تهديدي در كار است و نه تطميعي. نه تبليغي ميشوند و نه عوامل محرّك ديگري ميبينند.
آنها با تمام موانع و مشكلاتي كه سر راهشان ايجاد ميشود، از پاي نمينشينند و عاشقانه پيش ميروند و همه گونه مشقّات و مصايب را متحمّل ميشوند تا خود را به پاي ديوار كعبه برسانند. همين كه چشمشان به خانه معبودشان افتاد، همان جا به خاك ميافتند و تمام سختيها را فراموش ميكنند و با سوز دل ميگويند:
«يا رَبَّ الْبَيْتِ، اَلْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ».
چه عاشقانه به دور كعبه ميچرخند. اميرالمؤمنين(عليه السلام)، در توصيف ازدحام پراشتياق حجّاج، در حال طواف، ميفرمايد: «يَرِدُونَهُ وُرُودَ الاَْنْعامِ، وَيَأْلِهُونَ اِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمامِ. ديدهايد، حيوانات تشنه وقتي به آب ميرسند، چه سان با عجله ميروند و يكديگر را عقب ميزنند، همچنين حجّاج و زائران بيت مكرّم، آنچنان آتش شوق كعبه از ديدن آن، در دلهايشان مشتعل ميشود كه گويي عقل و هوش از سرشان ميپرد و همچون شترانِ عطشانِ به آب رسيدهاي، با بي تابي و التهاب عجيب پيش ميروند و يكديگر را عقب ميزنند، و مانند كبوتراني كه به سوي بچّه و آشيانه بال و پر زنان و شتابان ميروند، اين دلباختگان نيز با قلبي مشتاق و روحي موّاج از شور و هيجان، رو به سوي خانه معبود ميدوند.
گرايش مردم به كعبه، يك گرايش عادي نيست. تأمّل در آيه شريفه (وأَذِّنْ فِي النّاسِ بِالْحَجِّ) و گفتار اميرالمؤمنين(عليه السلام) و ديدن وضع گرايش مردم به كعبه در موسم حج، اين حقيقت را بر انسان روشن ميكند كه به طور حتم، اين گرايش به كعبه در انسان، به شرط سلامت فطرت، يك گرايش عادي و معمولي نيست. اين، يك مجذوبيّت خارق العاده و مستند به قرارداد الهي است، و رمزش، همان رمز گرايش و مجذوبيّت مردم به اهل بيت پيغمبر(صلي الله عليه وآله) است كه نتيجه دعاي حضرت ابراهيم(عليه السلام) و اجابت حضرت حق است. حضرت ابراهيم(عليه السلام) دعا كرد: (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ) خدايا دلهاي گروهي از مردم را متوجه آنها ساز. بعد از اين كه ابراهيم(عليه السلام)، به امر خدا، همسرش هاجر و كودك شيرخوارش اسماعيل را به بيابان خشك و سوزان حجاز آورد و بنا شد كه آنها را در آن صحرا تنها بگذارد و برگردد، دست به دعا برداشت و مناجات كرد: (رَبَّنا اِنّي اَسْكَنْتُ مِنْ ذُرّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ، رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلوةَ فَاجْعَلْ أَفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهْوِي اِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ).(ابراهيم: 37) پروردگارا! من بعضي از فرزندانم را در سرزمين بي آب و گياهي، در كنار خانهاي كه حرم توست، ساكن ساختم تا نماز را برپا دارند. تو دلهاي گروهي از مردم را متوجّه آنها ساز، و از ثمرات به آنها روزي ده. باشد كه آنان شكر تو را به جاي آورند. چرا بايد پاسداران معنويّت در وادي غير ذي زرع اقامت كنند؟ ما چه ميدانيم چه مصالحي در كار است؟ و چرا بايد ذريّه ابراهيم(عليه السلام) به حكم خدا، در بيابان غير ذي زرع و صحراي دور از مظاهر دنيا، مسكن گزينند؟ آيا براي اين نيست كه آنان، پاسداران معنويّت و روحانيّت جامعه انسان و نگاه دارنده نماز و ذكر خدا و رمز عبوديّت در عالمند؟ از اين رو بايد محيط زندگي شان، دور از تجمّل و منظرههاي غفلت آور دنيايي باشد، تا بتوانند ياد خدا و آخرت را در دلها زنده نگه دارند، (رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلوةَ) بنابراين بايد ذرّيّه ابراهيم(عليه السلام) و رهبران معنوي، در وادي غير ذي زرع و محيط عاري از تجمّلات و تلذّذات مادّي باشند، و به جاي همه چيز، مجاورت بيت محرّم و مؤانست با خدا را برگزينند و فكر و ذكرشان خدا و همه چيز و همه كسشان، خدا باشد. اين چنين كه شدند، قهراً دلهاي بشري ـ كه به حكم اصل فطرت، گرايش به معبود دارند و مجذوب خالقند ـ به سوي خانه معبود و پاسداران آن، متمايل ميشوند و رو به آن سو به حركت در ميآيند، و نه تنها از نثار ثمرات مادّي و اموال دنيوي، در اين راه مضايقه نميكنند، بلكه ميوه دلها و ثمرات قلوب خود را از عواطف و احساسات پاك و محبّتها و مودّتهاي صادقانه و بااخلاص، نثار خانه معبود و مَقْدم ذريّه ابراهيم(عليه السلام)ميكنند كه فرد اجلاي آن ذريّه محبوب، وجود اقدس حضرت ختمي مرتبت(صلي الله عليه وآله) و اهل بيت اطهار(عليهم السلام) است، و سرازير شدن سيل عواطف و احساسات مردم عارف، به سوي آن خاندان پاك، به عيان مشهود و روشن تر از آفتاب آسمان است.