در کدام فردا
در کدام فردا والعصر! ای روشن ابدی! والعصر! ای دور نزدیک! هزار سال شب، هزار سال صبح از شکوهمندی آمدنت میگذرد و تو هنوز روشنی! خجسته باد نامت که آفتاب را بر میانگیزد و خدا را در دلها زنده میکند. تو شگرفی! آن سان که در عشق ایستادهای و در عشق حضور د
در كدام فردا
والعصر! اي روشن ابدي!
والعصر! اي دور نزديك!
هزار سال شب، هزار سال صبح از شكوهمندي آمدنت ميگذرد و تو هنوز روشني!
خجسته باد نامت كه آفتاب را بر ميانگيزد و خدا را در دلها زنده ميكند.
تو شگرفي! آن سان كه در عشق ايستادهاي و در عشق حضور داري.
تو از عشق مستقيمتري و از عشق نزديكتر.
نامت مبدأ تاريخ عشق است و مخزن الاسرار يگانگي!
زمين و زمان از تو در شگفتند.
تو موج نوري كه از كرانههاي دور و نزديك بر سر شانههاي زمان فرود ميآيي.
اي روح پنهان آفرينش!
روزها، دل تنگ رسيدنت هستند و شبها، بيقرار آمدنت.
در كدام فردا، طلوع آمدنت ابدي ميشود؟
ميآيي.
چنان صبح ميآيي. چنان روشن كه زمان، نور باران جمالت ميشود، زير باراني از ندبه و كميل.
تو را با نام خدا تلاوت ميكنيم و با نامياز آفتابهاي مقدس كه در گوشهاي از چشمانت به رقص در ميآيند.
تو را فرياد ميزنيم با آيه آيه از والعصر، به طراوت سي جزء از كلام روشن خدا، در روزهايي كه بي تو ميآيند و شبهايي كه بيتو سپري ميشوند.
ميدانم كه ميآيي!
در كتابهاي مقدس، آمدنت را مژده داده اند و ديرگاهي است كه سطري بدون خبر آمدنت، خوانده نميشود و قاموسي بي حضور مقدس نامت نوشته نميشود.
تو خلاصه نام خدايي در زمين و خلاصه نام عشقي در دل.
خجسته باد نامت كه سجده گاه فرشتگان است و زيارتگاه عاشقان!
خجسته باد نامت كه از آيه آية والعصر ميتراود و از طراوت سي جزء كلام روشن وحي، به شكوفه نشسته است.
اي قيام روشن وحي و اي قيامت جاودانه عشق!
كدام دل است كه هر آينه، از نامت نلرزد و به يادت فرو نپاشد؟
خجسته باد نامت كه چهار ستون آسمانها بر چهار واژه آن استوار است!
عشق به تو بالاترين مرتبه عشق است.
در جاوادنگي ات، شكوه هزاران بهار و طراوت هزاران آفتاب، جاري است.
نامت گشايش نام اعظم است و كليد «كلمة الله» و رمز آمدن.
در دوري ات، نزديكي و قرب خدا جريان دارد و در غيبت طولاني ات، حضور عشق.
حضور تو، حضور معنوي است و معنويت ظهور است.
اي راز سر به مهر!
آرزوي دور دست ممكن!
تو بر دلها حكومت ميكني، اگر چه نيامده باشي و اگرچه حضورت در آن سوي چشمها باشد.
ميگويند ميآيي و به يقين، چنين است.
ميآيي؛ چنان صبح...
ميآيي، چنان روشن كه در عشق، ايستادنت را به تماشا بنشينيم.
ميآيي، چنان بهار، در طراوت آيههايي از نور و زير باراني از ندبه و كميل.
با شكوهتر از آفتابي كه چشم به راه سپيده است، آمدنت را فرياد ميزنيم يا مهدي(عج)!
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
قال رسول الله(ص): طوبي لمن لقيه و طوبي لمن احبه و طوبي لمن قال به؛
پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود: خوشا به حال كسي كه او (مهدي (عج را ببيند و خوشا به حال كسي كه او را دوست بدارد و خوشا به حال كسي كه قائل به امامت او باشد.
بحارالانوار، ج 52، ص 309.