بقاى اسلام در حج
بقای اسلام در حج آیةالله محمد امامی نجفی خوانساری همانا مسلمانان ـ با وجود پراکندگی میهنها و شهرها و دوری کشورها و اختلافاتی که از جهت نژاد و لغت و زبان و مذهب دارند ـ به امر پروردگار عزیز و حکیم، اجزا و اعضایی پیوس
بقاي اسلام <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
در حج
آيةالله محمد امامي نجفي خوانساري
همانا مسلمانان ـ با وجود پراكندگي ميهنها و شهرها و دوري كشورها و اختلافاتي كه از جهت نژاد و لغت و زبان و مذهب دارند ـ به امر پروردگار عزيز و حكيم، اجزا و اعضايي پيوسته اند، و قلوب ايشان مانند ذرات يك كالبد است و اگر عضوي از آنان دردناك شود به خاطر آن، همه اجزاء بدن دردناك گشته و تب و بيخوابي همه را فرا ميگيرد، و پايداري كار ايشان و صلاح احوال آنها و بلندي گفتارشان، و عزت آنان در دنيا و آخرت مربوط به اين پيوستگي است، و اگر آن را دگرگون كنند خداوند سبحان فضل خود را بر ايشان تغيير ميدهد، و در خانههاي خود به بدبختي و خواري گرفتار خواهند شد.
اسلام تجمع مسلمين را در مواقع بسياري تشريع نموده است، چه در آن اجتماع براي اهل باديه يا شهرنشين فرصت رسيدگي به وضع يكديگر و همكاري و اتفاق كلمه است، چون آن اجتماعات به كليه هدفهاي اسلام وافي نيست، چرا كه فائده آنها انحصار به يك شهر و يا يك كشور دارد. از اين رو براي مردم مسلمان اجتماع همگاني را كه حج است تشريع فرموده است. حج را قرار داد كه مسلمانان در هر سال از همه كشورهاي جهان در يك سرزمين جمع شوند.
در هنگام حج از همه نقاط زمين، همه نوع مردم جهان اسلام قصد مكّه ميكنند. پس در آنجا پوشاكها و صورتها و اندامهاي گوناگون را ميبيني، به قسمي كه شايسته است شهر مكه و آن اجتماع، نمايشگاه اسلامي ناميده شود، به اين اجتماع، برادري و سازش و دوستي تجديد ميگردد، و اين اجتماع نشانه و صورت كوچكي از جامعه بزرگ اسلامي است، و در نتيجه در آن هنگام، يگانگي اسلام با درخشندهترين مظاهر و كامل ترين مشخصاتش آشكار ميشود و تجلي مينمايد.
گويا اين اجتماع به همه مسلمانان جهان الهام ميكند كه همگي در سرزمينهاي پهناور خود مانند كساني كه در مكه معظمه و مسجد الحرام نماينده ايشان هستند بوده باشند. حج بزرگترين وسيله است براي بيداري رأي عمومي اسلامي و خيرخواهي مسلمانان براي يكديگر، و بر انگيختن ايشان به راه ارجمندي و اتحاد كلمه، و پيدايش روح جنبش و كوشش در رهايي برادران ديني از رنجها و درماندگيها و نجات آنان از مصائب و بلايا. دين اسلام همه احكامش داراي اسرار و شگفتيها است، وليكن حج امري است كه در هيچ يك از ملتها گرچه سخت ترين دشمنان اين دين باشند، و در هيچ دورهاي از زمان تاكنون شنيده نشده كه كسي بر حكمت تشريع آن اعتراض داشته يا طعنهاي زده باشد، و علت آن بودن فوائدي است آشكار و حكمتي درخشنده كه در بقا و زنده ماندن جامعه اسلامي تا امروز اثري نمايان دارد، و با ياري حضرت باري ابديت خواهد داشت. كسي نمي تواند اين حقيقت را كتمان كند كه اجتماع عناصر مختلف از يك امت بزرگ در يك محيط، چگونه در استوار نمودن پيوستگي و قدرت كلمه ايشان اثر مينمايد، و كسي كه خواست آن را انكار كند بايد به كتابهاي دشمنان اسلام و آنچه درباره حج نوشته اند مراجعه نمايد، تا يقين كند كه انجام فريضه حج حسّ يگانگي اسلامي را زنده ميدارد، و در نفوس كساني كه پيروان اين دين هستند، روح پيوستگي و دوستي و الفت را پرورش ميدهد. از جهت اينكه دشمنان، بودن اين يگانگي و وحدت را كه ميان آنان و مقصودشان حائل است خواهان نيستند، و منظورشان شكست جامعه اسلامي است، آنها را مينگري كه از انجام حج، خطر هميشگي در آرزوي خود ميبينند، و اگر قدرت داشته باشند از اين مجمع عظيم عمومي جلوگيري مينمايند. اميد است كه خداوند تعالي همه مسلمين را حمايت و نگاهداري فرمايد.
براي حج و مسجد الحرام و كعبه در نفوس جامعه مسلمانان به اندازهاي عظمت و احترام هست كه زبان قادر به بيان آن نيست و مغز آدمي از تصور و تصوير آن عاجز است، و در اين امر ميان پيروان مذاهب اسلام اختلافي نيست، بلكه همه مسلمانان با اختلافات مذهبي كه دارند، ايشان را ميبيني كه با تمام احترام و تعظيم به آنجا روي ميآورند. اين احترام نه فقط دلالت ميكند بر اينكه مسلمانان با يكديگر به رفق و مدارا رفتار ميكنند، بلكه در آن بزرگترين دليل است بر همكاري ايشان و برادري و پشتيباني از هم، و بر يگانه بودن هدف و مقصودي كه آرزوي آن را دارند و براي آن در راه ايمان به خداوند يگانه متعال ميكوشند، و اين عاطفه را به هيچ وجه در ميان مذاهب و اديان ديگر نمي بيني.
و اين فايده را كه شرح داديم غير از بركات غيبي و رحمتهايي است كه در وقوف روز نهم در وادي عرفات حاصل ميگردد، و همانا مسلمانان اگر كلمهاي فرعي، آنها را از هم جدا كند سخني اصلي و استوار كه همان شهادتين است ايشان را در زير يك پرچم جمع آوري ميكند و همه آنان را در محضر حضرت پروردگار ميبيني، در حالي كه به علت غم و اندوه فراواني كه از ارتكاب گناهان دارند، آخرين آثار جانهاي ايشان كه سرشك است از زواياي چشمهايشان فرود ميآيد، و در آنها نمي يابي مگر سري كه مايل شده و به تواضع و خضوع درآمده و زباني كه به خواري افتاده و اظهار زاري ميكند و دعاهايي كه بالا ميرود و چشمهايي كه اشك ميريزد و دلي كه ميجوشد و ميخروشد و اخلاصي كه همه را فرا گرفته است.