در پى رهاوردها

در پی رهاوردها نه تنها حج ، بلکه همه عباداتی که خداوند واجب کرده، هدف دار و حکیمانه است. او که خدای بی نیاز است، از عبادت بندگان سودی نمی برد و از حج زائران، منفعتی به خدا نمی رسد، بلکه هرچه هست، به زائر بر میگردد و اگر سودی است، نصیب حجاج میگردد. این، ن

در پي رهاوردها

نه تنها حج ، بلكه همه عباداتي كه خداوند واجب كرده، هدف دار و حكيمانه است. او كه خداي بي نياز است، از عبادت بندگان سودي نمي برد و از حج زائران، منفعتي به خدا نمي رسد، بلكه هرچه هست، به زائر بر ميگردد و اگر سودي است، نصيب حجاج ميگردد. اين، نخستين نكته آموختني است، كه ماييم كه از حج بهره ميبريم . بنابراين، فلسفه فريضه حج را نيز بايد در منافعي دانست كه به حاجيان برمي گردد، چه فردي، چه اجتماعي، چه معنوي، چه اقتصادي، چه فرهنگي و چه سياسي. قرآن كه حكم وجوب حج را بيان مي كند، به بي نيازي خداوند اشاره دارد، نه فقط از حج و عبادات ما، نه تنها از پرستش مسلمانان، بلكه بي نيازي از همه جهانيان: وللّه علي الناسِ حِجُّ البيتِ مَنِ استطاعَ اليه سَبيلاً، وَمَن كَفَرَ فانَّ اللّه غنيٌّ عنِ العالمين .

پس حج، براي منفعت خلق است، نه خالق اگر به آن بپردازيم، ما خود سود مي بريم، نه خدا. و اگر سستي و اعراض كنيم، ما زيان مي بينيم و به خدا ضرري نميرسد.

گر جمله كائنات، كافر گردند

        بر دامن كبرياش ننشيند گرد

سفر حج، گشودن بند عادت ، از پاي روز مرّگي است. حج، چشيدن آب، از چشمه حيات و پرواز به آنجاست كه دلها به عشقش مي تپد. رفتن از صراطي لغزنده است و حساس، امّا فرجامي نيك دارد. حج، سفر است، اما سفري به سوي نبض ايمان و مهد قرآن و مهبط وحي. سفر از خود به سوي خدا . هم آگاهي بخش و وحدت آفرين است، هم دشمن شكن و دوست نواز. بايد مراقب بود اين سفر عظيم الهي و معنوي، كه سرشار از رمز و راز و حكمت و فلسفه است و يادگار انبياي سَلَف و ديدار از بنايي كه ابراهيم(ع) ساخته و محمد(ص) پرداخته است، تبديل به سفري بي محتوا و كم ثمر نشود. و اين بسي جاي دريغ است، رنج باديه ديدن و سختي سفر به جان خريدن و بهره اي درخور، نبردن و تغييري رو به كمال، نيافتن. در حديث است كه: در آخر الزمان، مسافرت و بيرون رفتن مردم براي حج، به چهار قسم، تقسيم مي شود: حكمرانان، براي تفريح و گردش، ثروتمندان، براي تجارت و داد و ستد، فقرا، براي گدايي، و..قاريان، براي سُمعه و ريا: سلاطينُهُم لِلنُزهَةِ و اغنياءُ هُم لِلتّجارة وَفقرائُهم لِلمسألة و قُرّاءُ هم لِلّسُمعة .

دريغ است كه اين سفر، به هدفهاي دنيايي و محاسبات سود پرستانه اختصاص يابد و از بعد عرفاني و شور عاشقانه تهي گردد، چرا كه مكه ، ضيافتگاه ملكوتي و معنوي خداست و حاجي، مهمان پروردگار است و پذيرايي خدا، جز با رحمت و مغفرت نخواهد بود، ليكن بايد استعداد و زمينه بهره‌وري از اين خوان گسترده و ضيافت روحي را داشته باشيم. والاّ... گرگدا كاهل بود، تقصير صاحبخانه چيست؟ جز بهره‌هاي معنوي، امّت ابراهيمي نيز به صورت جمعي بايد از اين تجمّع سالانه بهره ببرند. وحدت يكي از اين منافع است، بررسي مشكلات مسلمانان سود ديگر اين زيارت است، تربيت اسلامي و رسوخ عقايد ديني در دل و جان زائر، بهره ديگري است كه در آن نهفته است. يادآوري تاريخ كهن و ديرپاي اديان توحيدي و رنجهاي خداپرستان پيشين نيز، فايده ديگر حج است. آشنايي با امتها و ملّتها و فرهنگهاي مختلف، ره آوردي ديگر از انجام اين مناسك است. رسيدن به خلوص در عبادت و اخلاص در عمل، ثمره ديگر اعمال حج است. يادآوري قيامت و حشر و نشر و عرصات و رستاخيز، بهره اي ديگر. بجز منافع اقتصادي كه در كل، براي كشورهاي اسلامي درپي دارد، ارتباطها، تبادل فرهنگي پيش ميآورد و زمينه تشكّل امت واحده را فراهم‌تر مي سازد.

درنگ و تأمّل، روي لحظه لحظه اين سفر و تك تك اين اعمال، بسيار آموزنده است. نه فلسفه بافتن، بلكه رمز و راز يافتن است كه در قرآن و حديث به آنها اشاره شده است. اين سخن، رشته اي دراز و دامنه اي گسترده دارد. مقال را در اين مجال، با ذكر حديثي از امام رضا(عليه السلام)به پايان مي بريم، تا باز هم به بازشناسي رمز و راز حج بپردازيم. حضرت رضا(عليه السلام)فرمود:

همانا مردم مأمور به اداي حج شده اند، تا به مهماني خداوند وارد شوند و از درگاهش نعمت افزون‌تر بطلبند. حج، براي آن است كه بنده ، از خطاهايي كه مرتكب شده، به درآيد، از بديهاي خويش، توبه كند و براي آينده، كار را از سرگيرد... و تا در تجمّع هايي كه از مردم اطراف پديد مي آيد، مشكلات و نيازهايشان برطرف شود، بعلاوه فراگيري دين و تفقّه در مكتب و نقل اخبار و سخنان ائمه اهل بيت به مناطق و آفاق ديگر، از اهداف و حكمتهاي ديگر حج است...

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 


| شناسه مطلب: 81824