پژوهشى پیرامون داستان مباهله

پژوهشی پیرامون داستان مباهله  عباسعلی وحیدی   مفهوم شناسی مباهله    مباهله در لغت سه معنا دارد: 1- رها نمودن و به خود وا گذاشتن؛ 2- دعایی که همراه با تضرع و اصرار باشد؛ 3- کم بودن آب. زمانی که دو یا چند نفر بر سر مسئله‏ای اختل

پژوهشي پيرامون داستان مباهله

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

عباسعلي وحيدي

 

 مفهوم شناسي مباهله

 

 مباهله در لغت سه معنا دارد: 1- رها نمودن و به خود وا گذاشتن؛ 2- دعايي كه همراه با تضرع و اصرار باشد؛ 3- كم بودن آب. زماني كه دو يا چند نفر بر سر مسئله‏اي اختلاف نظر داشته باشند و هيچ كدام حاضر نباشند عقيده طرف مقابل را بپذيرند، در يك جا جمع مي‏شوند و به درگاه خداوند تضرع مي‏كنند و از خداوند مي‏خواهند كه آن كس را كه بر باطل است رسوا نموده و مورد لعن و مجازات خويش قرار دهد.

 

 كيفيت و زمان انجام مباهله

 

 كيفيت انجام مباهله به اين صورت است كه هر يك از طرفيني كه قصد انجام مباهله را دارند، انگشتان دستشان را در بين انگشتان طرف مقابل قرار مي‏دهند و اين جملات را مي‏گويند:اللّهُمَّ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ الارَضينِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ اِنْ كانَ فُلانٌ جَحَدَ الْحَقَّ وَ كَفَرَ بِهِ فأنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْاباً مِنَ السَّماءِ وَ عَذاباً اليما؛ يعنيً اي خدايي كه پروردگار آسمان‏هاي هفتگانه و زمين‏هاي هفتگانه و پروردگار عرش با عظمت هستي! اگر فلاني (طرف مقابل در مباهله) منكر حق است و نسبت به آن كفر مي‏ورزد، پس نازل گردان بر او آتشي از آسمان و عذابي دردناك. مناسب‏ترين وقت براي انجام مباهله نيز، بين الطلوعين است؛ يعني از زمان طلوع فجر تا طلوع خورشيد.

 

 مباهله پيامبر(ص) با نصاراي نجران

 

 در سال دهم هجري (632 م) كه پايه‏هاي حكومت اسلام كاملاً مستحكم شده بود، پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد(ص) به موازات مكاتبه با سران دولِ جهان و مراكز مذهبي، نامه‏اي نيز براي اسقف نجران «ابو حارثه» فرستادند و اهالي آن منطقه را به اسلام دعوت كردند. متن اين نامه بدين شرح است:

 

به نام خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب. اين نامه‏اي است از محمد پيامبر(ص) و فرستاده خدا به اسقف نجران. خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را حمد و ستايش مي‏كنم و شما را از پرستش و عبادت بندگان به پرستش خدا دعوت مي‏كنم. شما را دعوت مي‏كنم كه از ولايت بندگان خدا خارج شويد و تحت ولايت خداوند در آييد و اگر اين دعوت را نمي‏پذيريد، بايد به حكومت اسلامي جزيه (ماليات) بپردازيد، وگرنه با شما اعلام جنگ مي‏كنم. والسلام. فرستادگان حضرت محمد(ص) وارد نجران شده و نامه حضرت را به اسقف نجران دادند. اسقف نامه را با دقت خواند. وقتي از محتواي نامه مطلع شد، وحشت عجيبي سراپاي وجودش را فرا گرفت. شخصي را نزد «شرحبيل بن وداع‍ة»، كه شخصي با درايت و كاردان بود، فرستاد و او را به خدمت فرا خواند و نظر او را درباره نامه پيامبر(ص) جويا شد. شرحبيل گفت: ما مكرراً از پيشوايان مذهبي‏مان شنيده‏ايم و به اين مطلب يقين داريم كه خداوند به حضرت ابراهيم(ع) وعده داده است كه نبوت را از نسل اسحاق(ع) به فرزندان اسماعيل(ع) منتقل كند و هيچ بعيد نيست كه محمد همان پيامبر موعود باشد. با اين حال، اين يك مسئله مذهبي و مربوط به نبوت است و من در اين گونه مسايل نظري ندارم؛ اگر از امور دنيوي بود، بدون شك اظهار نظر مي‏كردم و از هيچ گونه تلاشي فروگذار نمي‏كردم.

 

 مذاكره نمايندگان نجران با پيامبر اسلام(ص)

 

 مسيحيان قبل از آن كه وارد مذاكره رسمي با پيامبر اسلام(ص) شوند، اظهار داشتند چون هنگام نماز است، اجازه دهيد نمازمان را بخوانيم. حضرت به آنها اجازه داد و آنها به طرف قبله خودشان (مشرق) نماز خواندند. بعضي از اصحاب خواستند متعرض آنها شوند، ولي حضرت مانع شدند. پس از اقامه نماز، مذاكرات آغاز شد و حضرت رسول(ص) براي بار ديگر آنها را به اسلام دعوت كرد؛ ولي اظهار داشتند كه ما قبل از تو ايمان آورده‌ايم. حضرت فرمود: دروغ مي‏گوييد، چون شما صليب را عبادت مي‏كنيد و گوشت خوك مي‏خوريد و عيسي(ع) را فرزند خدا مي‏دانيد و اين امور با اسلام و اعتقاد به خداوند يگانه سازگار نيست. نتيجه جلسه اين شد كه براي فرداي آن روز با پيامبر اسلام(ص) قرار مباهله بگذارند؛ اگر پيامبر اسلام(ص) براي مباهله سربازان و نيروهاي نظامي‏اش را همراه آورد، با او مباهله كنند، و اگر با خاصان و اهل بيتش در محل مباهله حاضر شود، با او مباهله نكنند؛ چرا كه معلوم مي‏شود پيامبر اسلام(ص) به حقانيت خودش مطمئن است، وگرنه عزيزان خويش را در معرض هلاكت قرار نمي‏دهد. تصميم هيئت مسيحي به پيامبر اسلام(ص) ابلاغ شد و قرار شد هر دو طرف فرداي آن روز (24 ذي الحجه) براي انجام مباهله در خارج از مدينه حاضر شوند. پس از معلوم شدن زمان مباهله، پيامبر اكرم(ص) افرادي را جهت دعوت كردن مردم براي مشاهده جريان مباهله، به مدينه و اطراف آن فرستاد تا از همه مردم دعوت به عمل آورند. روز موعود جمعيت بسياري از زن و مرد در محل مباهله حاضر شدند.

 

ورود به صحنه مباهله

 

پيامبر(ص) با علي مرتضي و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين (عليهم السلام) در مقابل ديدگان آنان كه براي مشاهده مباهله پيامبر اسلام(ص) با مسيحيان نجران در محل حاضر شده بودند، وارد صحنه شد. مسيحيان با ديدن چهره مصمم و مطمئن پيامبر اسلام(ص) و همراهانش از يك سو، و شنيدن سخنان يأس آور اسقف نجران از سوي ديگر، تصميم گرفتند در برابر خواسته‏هاي پيامبر(ص) تسليم شوند. بنابراين خدمت پيامبر اكرم(ص) رسيده و گفتند: يا اباالقاسم! ما با تو مباهله نمي‏كنيم، ولي حاضريم مصالحه كنيم و هر مقداري كه خواسته باشي به تو جزيه بپردازيم. پيامبر بزرگوار اسلام(ص) پيشنهاد آنها را پذيرفت و از انجام مباهله منصرف شد و قرارداد صلحي بين پيامبر اسلام(ص) و مسيحيان نجران بسته شد.

 

ــــــــــــــــــــــ

 

(پي نوشتها در دفتر نشريه زائر موجود است)

 


| شناسه مطلب: 81828