بر درگاه رحمت
بر درگاه رحمت بندگانیم و به درگاه خدا آمدهایم چون فقیران به تمنای نوا آمدهایم ماکه بر گرد یکی خانه طوافی داریم به گدایی به سر خوان خدا آمدهایم ما نه مشتاق به سنگیم و نه وابسته به گل به وصال تو، به سر نی که به پا آمدهایم آروز مندی و
بر درگاه رحمت
بندگانيم و به درگاه خدا آمدهايم
چون فقيران به تمناي نوا آمدهايم
ماكه بر گرد يكي خانه طوافي داريم
به گدايي به سر خوان خدا آمدهايم
ما نه مشتاق به سنگيم و نه وابسته به گل
به وصال تو، به سر ني كه به پا آمدهايم
آروز مندي و درويشي و بي ساماني
جمع در ما و به امّيد غنا آمدهايم
كوله بار گنه از كوه صفا سنگينتر
خالي از خير و پر از زرق و ريا آمدهايم
از سر خاك غريب حسن و قبر نبي(ص)
خون جگر، شكوه كنان، سوي خدا آمدهايم
تا بگوييم گلستان خزان است بقيع
از احد وز سر قبر شهدا آمدهايم
محتشم دست تو و دامن زهراي بتول(س)
گرنه با حبّ علي(ع)، پس به كجا آمدهايم
حسن محتشم