دستورالعملهای عارف کامل مرحوم علامه طباطبایی (ره)
دستورالعملهای عارف کامل مرحوم علامه طباطبایی (ره) عبادت و بندگی پس از خدا شناسی دومین وظیفه ما خداپرستی است. اطاعت فرمان خداوندی و بندگی او یگانه وظیفه ای است که هر وظیفه دیگری در برابر آن ناچیز و کوچک است. وظیفه ما است که مقام بندگی و نیازمندی خود را
دستورالعملهاي عارف كامل مرحوم علامه طباطبايي (ره)
عبادت و بندگي
پس از خدا شناسي دومين وظيفه ما خداپرستي است. اطاعت فرمان خداوندي و بندگي او يگانه وظيفه اي است كه هر وظيفه ديگري در برابر آن ناچيز و كوچك است. وظيفه ما است كه مقام بندگي و نيازمندي خود را بشناسيم و عظمت و كبريايي نامحدود خداوند را در نظر داشته باشيم و او را از هجرت به خويشتن محيط دانسته از فرمانهاي او اطاعت كنيم. بر ماست كه جز خداي متعال را نپرستيم و غير از پيغمبر گرامي(ص) و ائمه اطهار(ع) كه خداوند عالم ما را به فرمانبرداري آنان دستور داده از ديگران اطاعت نكنيم. بايد در هر چيزي كه منسوب به خداست احترام كامل را رعايت نمود و نام مبارك خود و نامهاي اولياي دين را با ادب ياد كرد. در احترام كتاب خدا (قرآن) و كعبه مشرف و مساجد و اعتاب مقدسه اولياي دين بايد كوشيد. «و من يعظم شعائر الله فانها من تقوي القلوب» (حج-32)
ملاقات خدا
هر كس از خدا بترسد و جوارح خود، چشم و گوش و شكم و زبان را حفظ كند و هر عضوي از اعضاي خود را در آن جايي به كار بندد كه خدا برايش معين كرده و واجب هر عضوي را انجام دهد او با اين ايمان كامل خدا را ملاقات ميكند، از اهل بهشت است. و اگر كسي در واجبي از اين واجبات خيانت كند و از آن چه خدا دستور داده تعدي نمايد، خدا را با ايمان ناقص ملاقات ميكند و از بهشت محروم ميباشد.
اثر اجتماعي قبله
فوايد قبله عجيب تر و آثارش دل نشين تر است، براي اين كه مردم را با همه اختلافي كه در زمان و مكان دارند، متوجه به يك نقطه كرده و با اين تمركز دادن وجههها، وحدت فكري آنان، جوامعشان و التيام قلوب شان را مجسم ساخته و اين لطيف ترين روحي است كه ممكن است در كالبد بشر بدمد، روحي كه از لطافت در جميع شؤون افراد در حيات مادي و معنوياش نفوذ كند، اتحادي قوي تر بسازد و اين موهبتي است كه خداي تعالي امت اسلام را بدان اختصاص داده و با آن وحدت ديني و شوكت جمعي از آنان را حفظ فرموده است.
حرف حساب
* بهلول سرزده به كاخ حاكم كوفه وارد شد و بر مسند حاكم نشست. فرّاشها و نگهبانها ريختند و با چوب و كتك، او را از آن مكان بيرون بردند. در اين هنگام، حاكم رسيد. بهلول رو به او كرد و گفت: «من چند دقيقه بر اين مسند تكيه زدم، اين همه عذاب كشيدم. خدا ميداند فرداي قيامت بر سر تو چه خواهند آورد؟»