همسران آسمانی
همسران آسمانی «نفسهای آخرش را میکشید، قرار بود برای مداوای این درد بیدرمان عازم انگلستان شوند او و همسرش؛ و از آن دیار غریب به شبهجزیره خداوند عزیمت کنند به مکه.مرد تنها دو روز مانده به پرواز برای همیشه همسایه خدا شد.چهره فرشته را که ببینی، شکستهتر
همسران آسماني
«نفسهاي آخرش را ميكشيد، قرار بود براي مداواي اين درد بيدرمان عازم انگلستان شوند او و همسرش؛ و از آن ديار غريب به شبهجزيره خداوند عزيمت كنند به مكه.مرد تنها دو روز مانده به پرواز براي هميشه همسايه خدا شد.
چهره فرشته را كه ببيني، شكستهتر از سنش به نظر ميرسد، اين را خود نيز ادعا ميكند كه در 8 سال بيهمسفري، سنگيني 80 سال را به دوش كشيده است.
فرشته ملكي همسر زميني و آسماني مردي بوده و هست كه تمام دارايياش و سرمايه وجوديش را نفس نفس در طبق اخلاص خداوند گذاشت و اين امانت را به صاحبش بازگرداند.
شهيد منوچهر مدق، جانباز 90 درصدي بود كه از سال 1369 تا 1379 رنج سالهاي جنگ را بر دوش كشيد، تا نماد ايثار و ايستادگي باشد و سرانجام در 2 آذر 1379 با آرزوي سفر به خانه خدا به خدا پيوست.
وجود مادي همسرشهيد «مدق» مكه، مدينه، منا، مشعر و عرفات را نديده است. اما خداوند خود روح بزرگ ودردكشيده او را بارها در عالم رويا به خانه خود دعوت كرده است و مگر همسران آسماني مانند زمينيان طواف خانه دوست ميكنند؟
حالش خوب نيست. دائم دست راستش روي بازو و قلبش است، دو روز است كه از CCU مرخص شده است. ميگويد خواب بودم، در خواب خود را در صحرايي عظيم و سوزان ديدم، در ميدان اين صحراي بيآب و علف چاهي بزرگ و عميق بود كه دور تا دور آن سنگچين شده بود، آب را با سطل از چاه ميكشند اما آب اين چاه مانند چشمه فوران ميكرد آب چشمه كه سرازير ميشد، ردي از سرسبزي و طراوت بيابان را ميگرفت. خواب بودم خانمي را ديدم با قامتي بلند و استوار. آمدم بپرسم: خانم شما كيستيد؟ گويي در دلم كسي ميگفت: نپرس. بگو اين بيابان و چاه براي كيست و نامش چيست؟
پرسيدم از بانو. بانو گفت: اين بيابان نيست. باغ است و مالك آن منم .
خواب بودم به پاي بانو افتادم و تمام تنهاييهايم را گريستم، خواب بودم، سر برگرداندم. چرا من اينجا را بيابان ديدم؟ باغي به اين سرسبزي و لطافت؟ و چشمه و چاهي جوشان در ميان آن!! فدك بود آنجا و آن بانو...دوباره دستش را روي قلبش گذاشت.
اينجاييم و فدك را نميبينيم. اينجاييم و از چشمه جوشان چاه فدك وضو نميگيريم، سيراب نميشويم، اينجاييم و بوي غربت فاطمه ديوانهمان ميكند... اينجاييم. در سرزمين فدك... همسر آسماني شهيد منوچهر مدق، بارها به اين خانه دعوت شده است شايد جسم نحيف و دنيايياش هنوز پا به اين وادي مقدس نگذاشته است اما او از چشمهسار ولايت سيراب شده است... حيف است، اينجا سرزمين بانويي است كه تمام آبهاي عالم مهريه اوست.
فاطمه سادات بهبر