بارگاه امید نگاهی به اسرار حج
بارگاه امید نگاهی به اسرار حج(بخش دوم)شیخ حسن طراد ترجمه : جواد محدّثیحکمت احرامنخستین گام حج یا عمره، «احرام» است. چرا احرام؟ و چرا از میقاتی معین؟اینکه کیفیت انجام حج، مقید به قیود و آدابی است، درسی تربیتی در مسیر عبادت، خضوع و تسلیم در آستان خد
بارگاه اميد
نگاهي به اسرار حج
(بخش دوم)
شيخ حسن طراد
ترجمه : جواد محدّثي
حكمت احرام
نخستين گام حج يا عمره، «احرام» است. چرا احرام؟ و چرا از ميقاتي معين؟
اينكه كيفيت انجام حج، مقيد به قيود و آدابي است، درسي تربيتي در مسير عبادت، خضوع و تسليم در آستان خداوند است. حتي اگر راز آن را ندانيم، خود اين فرمان و لزوم اطاعت آن، سازندگي دارد و گردن نهادن به حكم خداي حكيم، نشانه پذيرش و ايمان عميق است. در قرآن نيز تن دادن به داوري خدا و چون و چرا كردن در آنچه فرمان اوست، دليل ايمان راستين است.
به هرحال، حكمت احرام آن است كه وقتي زائر به ميقات ميرسد، در ذهن خويش صورت اقدام براي ورود به حرم الهي و مراعات محرّمات و حرمت نهادن به اوامر خدا را ترسيم كند و همه اعمال را با همين نيت و ذهنيت انجام دهد. براي اينكه احساس در جان زائر اثر عميق بگذارد، خواسته شده كه وضع ظاهري خويش را كه نمودار شؤون دنيوي و حالت اهل دنياست تغيير دهد و لباس آخرت بپوشد و شبيه آنان گردد كه با مرگ، به آخرت قدم ميگذارند و از جامههاي دنيوي عريان ميشوند. اين حالت، خشوع او در پيشگاه خدا و قطع وابستگي به جلوههاي دنيوي را در پي دارد. بر زبان آوردن ذكر «لبّيك»، بيانگر آمادگي روحي براي پذيرش هر ندا و فرماني است كه تكليفي شرعي را در بر دارد، چه امر باشد چه نهي.
فريضههايي چون روزه، نماز، خمس، زكات و جهاد، با همه مفاهيمش، به نحوي در دل حج نهفته است و احرام، آغاز پايبندي به انجام فرمان نسبت به «امساك»هايي است كه در طول حج خواهد داشت. مشقّتهاي حج و نماز طواف و قرباني و... همان رهاوردها را دارد كه عبادات يادشده داراست.
احرام، محرِم را با ديگران همسان ميسازد و امتيازات و مرزهاي تشخّص و نمودهاي برتري را از ميان برميدارد و همگان را يكسان در پيشگاه خدا به تكرار شعار واحد ميكشاند: «لَبَّيكَ اللّهُمَّ لَبَّيك...»
حج و درس تواضع
نقش حج، تربيت بر اساس تواضع و خاكساري و لغو امتيازات اجتماعي است. خدا خواسته از نظر امكانات مادّي ظاهري، همه در پايينترين سطح باشند تا تنظيم امور جامعه، آسانتر شود. اين آموزه، از خلال تجرّد از لباسهاي دوخته و علائم تشخّصآفرين بهدست ميآيد تا از اين رهگذر به امتياز معنوي «تقوا» نائل آيند و شكل و ظواهر را معيار برتري ندانند.
حج بهراحتي اين اثر روحي را در انسان پديد ميآورد و او را به «مكارم اخلاق» كه هدف بعثت پيامبر اسلام است نزديكتر ميسازد.
حج و پارسايي
دلبسته نبودن به دنيا و زهد ورزيدن، از مكارم اخلاق است و يكي از درسهاي تربيتي حج همين است. از نخستين لحظات تصميم گرفتن براي حج،مشقّتها، رنجهايجانكاهِ راه و اعمال و ازدحام مطاف و صحنه رمي جمرات و شدايد وادي منا به ذهن انسان ميآيد و شبحي از مرگ ترسيم ميشود. اين تصوّرات، يادآور آن است كه وي در اين دنيا نزد خويشان و دوستان مهمان است وجايگاه ابدي جاي ديگرياستكه آنجا دستاورد عملدنيويخودرا مشاهده خواهد كرد و يا به بهشت يا دوزخ خواهد رفت. به اين سبب، وابستگي به دنيا كمتر و توجه به آخرت بيشتر ميشود. احساس ميكند كه تحت مراقبت الهي و در پيشگاه او قرار دارد و حالتي بين خوف و رجا در وي پديد ميآيد.
دستورالعملها و امر و نهيهاي حج و محرّمات بسيار كه بايد مراقب آنها باشد، حالتي از بيداري و مواظبت و پرواپيشگي در وي ايجاد ميكند، تا پس از درآمدن از احرام نيز، اين كنترلهاي دقيق را بر اعمال و حالات خويش داشته باشد.
حج و امنيت
از درسهاي تربيتي حج، ايجاد فضاي امن و آرام و گسترش آن نسبت به همهكس و همهچيز است. حتّي غيرمسلمان از رفتار حاجي در آرامش است. آزار او حتي به حيوانات و مركب سواري خويش هم نميرسد. گياهان و درختان و حشرات هم در مقطعي از اعمال، احساس امنيت ميكنند.
حج، صفت بردباري و تحمّل و سلم و پرهيز از آزار و جفا به موجودات ديگر را در انسان به وديعت ميگذارد. اگر به اين خصلت، آگاهانه بنگرد، آن را به مثابه صفتي شايسته در طول زندگي تلقّي ميكند و در رفتار اجتماعي او جز سلم و صلح نخواهد بود و اينگونه به قرب و رضاي الهي نزديكتر ميشود و تا حدّي رشد ميكند كه بدي را با خوبي پاسخ ميدهد و خشم خود را فروخورده، از ديگران درميگذرد و با رشته محبّت و احسان، دلها را شكار خويش ميسازد..
خداي متعال، چهارماه حرام (ذيالقعده، ذيالحجه، محرم و رجب) را براي همين هدف قرار داده كه صلحي فراگير در همهجا و هميشه پديد آيد، نهتنها در حرم و در حال احرام. مراعات اين برنامهها پس از بازگشت هم در رفتار و سلوك حاجي اثر ميگذارد و او را به بركات صلح و امنيت واقف ميسازد.
حج و پايبندي به آداب
احكام دين و آداب و سنن شرع، وقتي در رفتار يك مسلمان جلوه كند، ارزش آن روشن ميشود. در سايه حج، تعهّد به اين آداب، در روح و رفتار زائر رسوخ ميكند، از دروغ و ناسزا و استهزا و حرامهاي زباني پرهيز ميكند، از جدال بيهوده چشم ميپوشد و زبان را به خير و ذكر و دعا عادت ميدهد. قرار گرفتن در بوته «ادب اسلامي» و گداخته شدن در كوره «اخلاق قرآني» او را چنان ميسازد كه پس از خروج از احرام و در خارج حرم و بعد از بازگشت به ميهن نيز، مقيد به اين آداب باشد. البته همه اينها وقتي است كه آگاهانه اعمال حج را انجام دهد و فلسفه و عمقِ «احرام» را دريابد.
طواف كعبه، قبله عشق
امام خميني و عرفان حج
محمّد تقي رهبر
در حديث مصباح الشريعه، از قول حضرت صادق عليهالسلام آمده كه فرمود:
«در حالي كه با طواف كنندگان مسلمان به طواف بيت ميپردازي، با قلب خود همپاي فرشتگان كه پيرامون عرش در طوافاند، طواف كن.»
زائر بايد با الهام از اين راز معنوي از فرش تا به عرش و از ملك تا ملكوت پرواز كند و دايرهاي را كه نقطه آغاز و پايانش خداست بپيمايد تا فرشتهخوي شود. اين طواف تنها به گردش در آوردن جسم نيست كه پرواز روح است و پروانه صفت گرد شمع وجود محبوب گرديدن و كعبه بهانهاي است و سنگ نشاني در راه كوي دوست؛ چنانكه گفتهاند:
پيش ما كعبه به جز خاك سركوي تو نيست
قبله اهل نظر جز خم ابروي تو نيست
و يا:
بنياد كعبه بر سر كوي ات نهادهاند
زان گشت قبله همه اخيار و اصفيا
بنابر اين كعبه خود قبله نماست و از كوي دوست به روي دوست توجه كردن؛ قبلهاي كه از مرز طبيعت ميگذرد و از خانه گِل به خانه دل و حريم عشق ره ميگشايد و از اين سنگ نشان به كوي بينشان ره ميسپرد و براي آن كعبه، احرامي ديگر بايد بست؛ احرامي كه از جامه تقوا كه تار و پودش معرفت و حجت است؛ معرفت خدا و رسول او و اوليا و اوصياي حضرتش كه بدون معرفت آنان نيز عرفان حج حاصل نيايد، و هم برائت از دشمنان خدا، چه، حب و بغض از ايمان جدا شدني نيستند. در اينجا به سخن حضرت امام قدسسره بنگريم:
«و در طواف حرم خدا كه نشانه عشق به حق است، دل را از ديگران تهي كنيد و جان را از خوف غيرحق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بتهاي بزرگ و كوچك و طاغوتها و وابستگانشان برائت جوييد كه خداي تعالي و دوستان او از آنان برائت جسته و همه آزادگان جهان از آنان بري هستند.» «و در لمس حجرالأسود بيعت با خدا بنديد كه با دشمنان او و رسولانش و صالحان و آزادگان، دشمن باشيد و به اطاعت و بندگي آنان ـ هركه باشد و هركجا باشد ـ سرننهيد و خوف و زبوني را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در رأس آنان شيطان بزرگ زبونند...»
امام قدسسره در اين سخن، عرفان حج را به «تولّي» و «تبرّي» پيوند زده؛ زيرا اين دو از يكديگر تفكيكناپذيرند. هرآنكه عاشق محبوب است دل به دشمنان نسپارد و باغيرت عشق هر نوع دوگانگي را در مسلخ قرباني كند.
آنكه با ما سر سودا سپرد
نيست لايق كه دگر جا نگرد
هست آيين دو بيني ز هوس
قبله عشق يكي باشد و بس
از اينرو در روايتي از سخن امام باقر عليهالسلام آمده است:«مردم مأمور شدند به سوي اين خانه كه از سنگها بنا شده بشتابند و بر آن طواف كنند. سپس نزد ما آيند و ولايت و محبت خود را به ما اظهار كنند و براي ياري ما اعلام آمادگي نمايند.»
اين همان انسجامي است كه ميان ابعاد حج وجود دارد و عرفان و عمل امامت و امت و جامعه و سياست و دنيا و آخرت و صورت و معني را پيوند ميزند.
يك توصيه
اگر همسفر تنهايي داريد كه بدون آشنا به سفر آمده است، از او دلجويي كنيد. مرتباً حالش را جويا شويد و گاهي اوقات براي رفتن به جايي از او نيز دعوت كنيد تا در صورت تمايل شما را همراهي نمايد.
يك نكته
روايت است از قول امام موسيبن جعفر عليهالسلام كه اگر در عرفه كسي براي افراد مختلف دعا كند از عرش به او خطاب رسد كه صدهزار برابر آن چه براي فلاني خواستي به تو ميدهيم.