زمزمه های آخر خود سازی در راه خدا پرستی

زمزمه های آخر خود سازی در راه خدا پرستیحج را می‌توان یک دوره فشردة تربیت برای انسان دانست که در شرایط زمانی و مکانی تعریف شده‌ای به تمرین برای یک زندگی انسانی همه جانبه می‌پردازد و همه ابعاد وجود خود را به طور هماهنگ رشد داده به سوی هدف نهایی سوق می‌دهد.

زمزمه هاي آخر

خود سازي در راه خدا پرستي
حج را مي‌توان يك دوره فشردة تربيت براي انسان دانست كه در شرايط زماني و مكاني تعريف شده‌اي به تمرين براي يك زندگي انساني همه جانبه مي‌پردازد و همه ابعاد وجود خود را به طور هماهنگ رشد داده به سوي هدف نهايي سوق مي‌دهد.
اگر انسان را به صورت گياهي تصور كنيم كه در دامان طبيعت مي‌رويد جهت سير تكاملي او (در محور طول‌ها) به سوي خداي متعال است كه بي‌نهايت با او فاصله دارد «و اَنّ الي ربك المنتهي» و همواره شاخ و برگ‌هاي خود را در جهات عرض (محور عرض‌ها) مي‌گستراند كه به نوبة خود مي‌توانند بر سرعت و شتاب او در جهت كمال بيفزايد، چنانكه مي‌توانند به صورت زائده‌هايي در جهت منفي درآيند و مانع سير و حركت تكاملي و صعودي او شوند كه در اين صورت مي‌بايد به قطع اين وابستگي‌ها و دلبستگي‌ها همت گماشت و زمينه‌رهايي و فلاح و وارستگي را فراهم كرد و عوامل بازدارنده را طرد و رجم كرد.
بديهي است براي پيمودن مسير صعودي و سرعت بخشيدن به حركت تكاملي بايد رابطه با خدا را تقويت كرد و در حقيقت بستر اصلي حركت انسان همين صراط مستقيم است «و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم» ولي از آنجا كه كسب نيرو و توان براي اين حركت، در گرو كمك گرفتن از وسايل عرْضي و پيشرفت در جهات ديگر است به ناچار بايد بخشي از فعاليت‌هاي انسان در عرصه‌ها و ساحت‌هاي جنبي و فرعي انجام گيرد.بدين ترتيب چند عرصه حركت براي انسان شكل مي‌گيرد كه يكي عرصه اصلي و بستر حركت تكاملي و صعودي است، دومي عرصه‌هاي كمكي و جنبي كه به صورت عرصه پرورش خويش، ترسيم مي‌شود، و سوم برقرار كردن رابطه صحيح با ساير انسان‌ها، و چهارم رابطه با ساير مخلوقات و حتي پديده‌هاي طبيعت.
بديهي است رشد كامل انسان‌ها در همة عرصه‌ها نياز به عمري طولاني و شرايطي ويژه دارد و طبعاً در يك دوره چند روزه ممكن نيست ولي برگزاري دوره فشرده مي‌تواند كمك بزرگي به ورزيدگي و تمرين كرده، امكان موفقيت را در طول زندگي افزايش دهد. و حج در واقع برگزاري چنين دورة فشرده‌اي براي تمرين بندگي و تصحيح جهت حركت در عرصه‌هاي گوناگون زندگي است.
احرام بستن و كندن لباس‌هاي دوخته و زيورآلات، در واقع تمرين قطع تعلقات و وابستگي‌ها همراه با تلبيه و پاسخ گفتن به دعوت الهي براي حركت به سوي اوست: طواف گرد خانه محبوب و گزاردن نماز، متن حركت در جهت صعود الي الله و تقرب به اوست و انتخاب مقام ابراهيم براي اداي نماز، تمرين پيروي از پاكان و پيشگامان طريق بندگي است و سعي بين صفا و مروه تمرين تلاش و استقامت همراه با توكل و اميدواري نامحدود و خستگي ناپذير است. و وقوف در عرفات و مشعر در روز و شب، تمرين پويايي و ايستايي و حركت و سكون بي‌چون و چرا در مقام اطاعت امر و نهي الهي است.
و سرانجام قرباني كردن، تمرين فداكاري در راه محبوب و تقديم دارايي‌ها و دلبسته‌ها به ياد آمادگي قهرمان توحيد براي ذبح فرزند و دلبندي در راه اوست. «لن ينال الله لحومها و لادماؤها ولكن يناله التقوي منكم». پرهيز از آزار رساندن به حيوانات و بي‌مهري نسبت به گياه‌هان حرم، تمرين مهار كردن خوي برتري طلبي و تجاوز و بي‌بند و باري در مقام بهره‌مندي از نعمت‌ها و مخلوقات خداست. همچنانكه محدوديت‌هاي جنسي در حال احرام تمرين كنترل غرايز سركش و قانونمند كردن التذاذات و كامجويي‌هاست و ترك جدال و ستيزه با انسان‌ها تمرين شكيبايي و تحمل ديگران و جلوگيري از خودكامگي و خيره‌سري است و اين همه دوره‌اي فشرده براي خودسازي در راه خداپرستي همراه با بهره‌گيري از منافع جنبي مادي، اجتماعي و سياسي.«ليشهدوا منافع لهم».

آيت الله محمد تقي مصباح يزدي (آذر87)

روز عرفه  با  صحيفه سجّاديه

دعاهايي از ائمه معصومين عليهم السلام براي اين روز، وارد شده است. زيباترين مناجات‏ها، دعاي عرفه امام حسين عليه السلام و دعاي چهل و هفتم صحيفه سجّاديه امام سجاد عليه السلام است.
در اين دعا كه 133 بند دارد، امام سجاد عليه السلام پس از بر زبان جاري نمودن كمال حمد (بند اول)، به نسبت موجودات با خالق يگانه پرداخته (بند 2)، به توصيف خداوند متعال مي‏پردازد (بندهاي 21 - 3) و تسبيح گوي (بندهاي 31 - 22) به بيان ويژگي‏هاي حمد (بندهاي 49 - 32) اشاره دارد و خالصانه‏ترين درودها را به پيامبراكرم(ص) نثار نموده (بندهاي 55 - 50)، و سپس برخي خصلت‏هاي اهل‏بيت عليهم‌السلام را متذكر گشته (بند 56) و درودهايي زيبا به آنان (بندهاي 59 - 57) و پيشوايان ديني فرستاده (بند 60)، براي ولي خدا دعا مي‏كند (بند 63 - 61) و به ذكر خصوصيات و بايسته‏هاي پيروان ولي خدا مي‏پردازد (بندهاي 64 و 65).  سپس به برتري روز عرفه اشاره نموده (بند 66) فيوضات الهي به بندگان را متذكر مي‏گردد (بند 67) و به درگاه الهي اعتراف كرده (بند 68) و به تضرّع مي‏پردازد (بندهاي 85 - 69) و در پايان، خداوند را به مقرّبانش قسم داده (بند 68)، درخواست‏هاي خود را بيان مي‏نمايد (بند 87 تا آخِر)

بخشي از كتاب نجواي عارفانه نوشته
 سيد احمد سجادي

ايام ناب

مشعر
مشعر، جاي شعور است، گويا عرفات كلاسي بود، و مشعر كلاسي بالاتر ، دو كلاس صحرايي كه در اولي براي شاگردان، برنامه ريزي شده، جاي معين و روشن و غذا نيز معلوم است، ولي در كلاس ديگر، نه مكان است، نه برنامه ريزي قبلي، اين كلاس به مكه و كعبه نزديك تر است، هيجان شب، ترس و گم شدن هم بيشتر است. در مشعر انسان خسته تر است، غريب تر است، بي چيزتر است، ولي كلاس بالاتر است. بايد در همان خستگي باز هم به فكر جمع كردن اسلحه باشي، سنگ ريزه‌هايي را كه بناست، فردا به شيطان بزني.در اينجا، با سنگ ريزه‌ها شيطان را رمي، مي‌كند، و در دنيا با قطرات اشك خود كه از خوف خدا مي‌ريزد، شعله‌هاي آتش دوزخ را خاموش مي‌نمايد. پذيرايي خداوند، بيرون كشيدن ما از لابلاي زروزيورهاي دنيا و كشاندن در سرزمين بي زرق و برق است. اي زائر خانه خدا! بر فرض كه در عمل كوتاه آمدي، در گدايي و دعا، ديگر كوتاه نيا! ميزبان، ترا در بياباني آورده كه خاكش از اشك اوليا خدا، در طول تاريخ تر شده است همسايه ات امام عصر، فرش تو زمين، گفتني‌ها، مناجات‌ها، شنيدني‌ها، ناله حجاج،  كفن پوشان مخلص! در شب عيد قربان، انسان با حضور خود، حرم را در حرم قرار مي‌دهد، خداوند اراده فرمود كه انسان را پاك و حرم دل را در آن تاريكي و بيابان و مهمانسرا پاك كند.
اكنون اين دل كه خانه خداوند است، بايد غبارروبي شودو كجا بهتر از سرزمين مشعر، جايي كه هيچ وسيله‌اي براي سرگرمي و مشغول شدن روح وجود ندارد ، واي بر افرادي كه در اين سرزمين هم، دل به خدا ندهند و حق است كه قرآن به آنان خطاب كرده، بفرمايد: "الم يان للذين آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكرالله"(سوره حديد آيه 16)، آيا هنوز وقت آن نشده است كه دل‌هاي مومنين براي ياد خدا خاشع و آماده شود؟
امام صادق(ع) فرمود: "القلب حرم الله فلاتسكن  حرم الله غيرالله"، دل، حرم خدا است، در اين حرم، غيراو را راه ندهيد، ولي ما جز خدا، همه را راه داده‌ايم.

 


| شناسه مطلب: 82149