نیستان هروله میان مرگ و زندگی

نیستان هروله میان مرگ و زندگیعلی‌رضا قزوهبعد از نماز رفتم خانة خدا را بوسیدم و دقّ دلی مسجدالنبی را هم اینجا خالی کردم! اما دور و بر حجرالاسود نمی‌شد رفت، از بس شلوغ بود. نمی‌دانم در کجا خواندم که امام صادق(ع) نزدیک حجرالاسود نمی‌آمدند و می‌گذاشتند مردم

نيستان

هروله ميان مرگ و زندگي
علي‌رضا قزوه
بعد از نماز رفتم خانة خدا را بوسيدم و دقّ دلي مسجدالنبي را هم اينجا خالي كردم! اما دور و بر حجرالاسود نمي‌شد رفت، از بس شلوغ بود. نمي‌دانم در كجا خواندم كه امام صادق(ع) نزديك حجرالاسود نمي‌آمدند و مي‌گذاشتند مردم راحت زيارتشان را بكنند. قديم‌ها پردة خانه خدا را مي‌گرفتند و مي‌گريستند، مي‌گويند علي ابن الحسين(ع) هم چنين كاري مي‌كرد، اما حالا پرده را بالا زده‌اند، آنقدر كه دست بلندقدترين آدم روي زمين هم به آن نمي‌رسد. اينجا همان‌جايي‌ست كه هشام آمده بود زيارت و موفق به استلام حجر نمي‌شد، اما ناگهان علي ابن الحسين(ع) آمد و جمعيت به كناري رفتند و امام به راحتي سنگ حجر را بوسيد و آن شعر معروف فرزدق كه شنيده‌ايد... . درباره سنگ حجرالاسود هم مي‌گويند كه سنگ بهشتي بوده و با آدم به زمين آمده و بنا به روايتي، دست راست خداست و بعضي هم اعتقاد دارند اين سنگ قبلاً سپيد بوده و گناهان فرزندان آدم آن را سياه كرده است.
ضلع پشت در كعبه يعني بين ركن شامي و ركن يماني، خلوت‌ترين قسمت خانه خداست. گويا حجاج، فضيلت ركن يماني را نمي‌دانند. اين ركن همان ركني است كه پيامبر آن را مانند ركن اسود، استلام مي‌كرد و مي‌بوسيد و مي‌گفت «ركن يماني يكي از درهاي بهشت است و از موارد استجابت دعا» اين همان ركني‌ است كه شكاف خورد و از اينجا فاطمة بنت اسد، داخل كعبه شد و مولود كعبه را به دنيا آورد! كنار ركن يماني به فاصله بيست متري مي‌نشينم و چشم مي‌دوزم به پردة خانه خدا كه مشكي‌ است با حروف قرآني و با رشته‌هاي زرد طلا دوخته شده. مي‌گويند حضرت ابراهيم وقتي خانه خدا را بنا كرد، روي آن پرده انداخت و بعد از او رسم شد. پيامبر(ص) نيز در فتح مكه پرده خانه خدا را عوض كرد و تا همين سي، چهل سال پيش پرده خانه خدا را از مصر مي‌آوردند و حالا كارخانه بزرگي در عربستان درست شده، فقط براي آماده كردن اين پرده و هر سال پردة كهنه را هديه مي‌دهند به كشوري مسلمان با يك عالم تبليغات! هر سال خانه خدا را با گلاب قمصر كاشان مي‌شويند. و سنگ‌ها را كه مي‌بوسي عجب بوي خوبي مي‌دهند. اينجا هم مثل مسجدالنبي توسعه پشت توسعه و البته به مراتب بيشتر از مسجدالنبي، به لحاظ قدمت. دوباره عطش كرده‌ام و هنوز سعي بين صفا و مروه و تقصير مانده‌ست، برمي‌خيزم، به سمت چاه زمزم مي‌روم.
* * *
صفا را رجا مي‌ديدم و مروه را خوف! هفت بار هروله مي‌كردم ميان زندگي و مرگ. هاجر با من بود و اسماعيل در من. عطش در من بود و اي كاش از چاه خشكيده دل زمزمي مي‌جوشيد و از آب حيات، لب‌تر مي‌كردم. به صفا رسيدم. گفته‌اند صفا همان جايي‌ است كه نخستين‌بار پيامبر(ص) بر آن ايستاد و دعوت خود را علني كرد. نيز آورده‌اند كه صفا به معني سنگ صاف و شفاف است كه چنين صفتي را در اين تپة كوچك مي‌ديدم. راه ميان صفا تا مروه 420 متر بود. ياد جلال افتادم كه سي و چند سال پيش اينجا نوشته بود كه دمپايي‌ها روي هم ريخته بود، اما اكنون حاجيان با پاي برهنه هروله مي‌كردند.

نمي از يمي
بخشي از دعاي امام زين‌العابدين در روز عرفه

خدايا!... هرگونه كينه‌اي نسبت به مؤمنين را از دلم بركن، و قلبم را نسبت به خاشعين معطوف گردان، و آنسان كه با صالحان هستي با من باش، و بر من زيور اهل تقوا بپوشان...

مناجات
هرچه مقام و عزت است...

خدايا! هر چه عزت و مقام و مسؤوليت هست، تو به ما دادي
 پس خودت نيز لياقت نگهداري آن را به ما عنايت فرما.
سردار شهيد مرتضي ياغچيان جانشين لشكر 31 عاشورا


شميم آفتاب
نكاتي عرفاني از كلام امام خميني(ره)
به كوشش: غلامعلي رجايي
مثل پرستار مهربان  مواظب حال خود باشد
انسان بايد مثل طبيب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نمايد و مهار نفس سركش را از دست ندهد كه به مجرد غفلت مهار را بگسلاند و آن را به خاك مذلت و هلاكت كشاند و در هر حال به خداي تعالي پناه برد از شر شيطان و نفس اماره: «اِنَّ النَّفْسَ لأَماره بالسُّوءِ اِلّا ما رَحِمَ رَبّي»

به قلم يك زائر
الهي! به حج تو...

* الهي! در طواف هزاران هزار انسان به گرد كعبه‌ات چشيدم كه؛ اسمع السامعين فقط تويي.
* الهي! چه زيبا و حكيمانه در حج، صورت‌ها را محو و سيرت‌ها را پذيرا گشته‌اي.
* الهي! همه به هويت و رنگ و نژاد و مقام و مال مي‌نازند، در حج، همه مي‌ريزد و تنها بندگي، اسم و رسم مي‌شود آن هم فقط براي يك معبود.
* الهي! همه جاي عالم پابرهنگي و گريه، نشان ضعف است و حقارت، جز در كنار كعبه‌ات، كه افتخار و همت بنده بلكه وسيله رحمت جستن از تو با اين دو است.
* الهي! چگونه شد كه سقايت را، آن هم در كنار كعبه‌ات، نه با منزلت‌هاي اعتباري كه با پاي كوچك اسماعيل مظلوم و محروم در بياباني تفتيده به عالم هديه كردي؟
* الهي! اطاعت محض و خالصانه ابراهيم عزيزت را به ما هم عطا فرما.
* الهي! به همه بندگانت بچشان؛ عشق، محبوب، يار، صدق، عبوديت، تمنا، مناجات و هر چه صفا و سعادت است در گوشه‌هاي حج عظيم نهفته و موجود است... يا كاشف و يا باسط.
سيدمحمود خيرالامور – كاروان 17133

 


| شناسه مطلب: 82172