یادداشت می‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
یادداشتمی‌رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند بخش عمده فجایعی که در نوار غزه رخ می‌دهد نتیجه شکست طرح‌ها و برنامه‌های سردمداران کاخ سفید و تل‌آویو می‌باشد. آنانی که سخن از خاورمیانه بزرگ می‌راندند و دم از سازش در آناپولیس می‌زدند امروز در چاهی افتاده‌ان
يادداشت
مي‌رسد مردي كه زنجير غلامان بشكند
بخش عمده فجايعي كه در نوار غزه رخ مي‌دهد نتيجه شكست طرح‌ها و برنامه‌هاي سردمداران كاخ سفيد و تل‌آويو مي‌باشد. آناني كه سخن از خاورميانه بزرگ مي‌راندند و دم از سازش در آناپوليس مي‌زدند امروز در چاهي افتاده‌اند كه دليل اصلي آن را مقاومت مردم دلير غزه مي‌دانند. آن روزي كه اين مردم سرنوشت سياسي خود را به دولت حماس سپرده و راهي جدا از سناريوهاي نوشته شده پيمودند ثابت كردند بلوغ سياسي لازم را براي طي نمودن مسير استقلال كسب نموده‌اند. دولت‌هاي غربي هم كه خود را مالك جهان مدرن و آخر ليبرال دمكراسي مي‌دانند در عملي البته قابل انتظار و تكراري اين دولت را تحريم كردند دولتي كه برآمده از رأي مستقيم نمايندگان مردم بود. مردمي كه هيچ جرمي جز فرياد آزادي‌خواهي و عدالت‌طلبي در كارنامه آن يافت نمي‌شود.
جهان اسلام با ظرفيت‌هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي بالا چه وظيفه‌اي در قبال اين حادثه دارد. آيا اعلام انزجار، صدور قطعنامه و تشكيل جلسات بي‌خاصيت، محاصره غزه را مي‌شكند. كودكان محتاج غذا و دارو را كفايت مي‌كند و يا خانه‌هاي بي‌آب و برق آنان را سامان مي‌دهد. مرد و زن غزه‌اي نشان داده‌اند كه قادرند اين راه را حتي بدون كمك ديگران طي كنند. اما وظيفه من و توي مسلمان چه مي‌شود؟ اين درد را كجا بريم كه اين محاصره توسط كشورهاي به ظاهر دوست تكميل شده است. به هر روي قلب و جان مسلمانان جهان از قصه پرقصه و زخم كهنه فلسطين جريحه‌دار است و مهم‌تر اينكه اوج اين ددمنشي با ايام حج مسلمانان در سرزمين وحي همزمان گرديده و انتظار طبيعي، واكنش مناسب مسلمانان به اين درد مشترك است.
نگاهي به عملكرد سازمان‌ها و مجامع اسلامي در خصوص اين موضوع نيز نااميدكننده است.
اما ايران سربلند و ايران عصر خميني(ره) مدال افتخار حمايت از ملل آزاديخواه را بر سينه خود دارد و سرنوشت خويش را به سرنوشت اين ملت ستم‌ديده گره زده است. بياييد در اين روزهاي آسماني با قلب‌هاي مالامال از عشق و عرفان ، اميد و آرزويمان را بدرقه استقامت‌شان كنيم كه
مي‌رسد مردي كه زنجير غلامان بشكند
ديده‌ام از روزن ديوار زندان شما