یادداشت شمارش معکوس
یادداشتشمارش معکوس آن هنگام که میآمدی باور نداشتی که منتخب خداوند شدهای از میان میلیونها انسان تا بر سر خوان نعمتش بنشینی و در بیکرانه آسمان ملکوتش تنفس کنی! چقدر بار بستن برای آمدن به این شبه جزیره شیرین بود! احساس کردی بزرگترین فرصت زندگی نصیبت شده
يادداشت
شمارش معكوس
آن هنگام كه ميآمدي باور نداشتي كه منتخب خداوند شدهاي از ميان ميليونها انسان تا بر سر خوان نعمتش بنشيني و در بيكرانه آسمان ملكوتش تنفس كني! چقدر بار بستن براي آمدن به اين شبه جزيره شيرين بود! احساس كردي بزرگترين فرصت زندگي نصيبت شده است كه پله پله به خدا نزديكتر شوي! آمدي و ديدي كه چگونه سفر تو را از لابهلاي زندگي معمولي با همه آلودگيهايش بيرون كشيد و به «او» پيوند داد، آمدي و با چشم دل ديدي و لحظه لحظه سفر را با جان نوش كردي!
و دلت گرفت وقتي شنيدي بيش از 5 هزار نفر از زائران بيتالله الحرام بار بستند از اين سرزمين ملكوتي، گويي شمارش معكوس تو هم براي رفتن آغاز شده است!
نميداني چرا؟ در اين سفر به اين باور رسيدهاي كه تمام زندگيات در محضر اوست و تو هيچگاه نميتواني بيحس حضور او بماني اما هواي اين آسمان! سنگهاي اين سرزمين كه مهبط وحي است، باعث شد تو قداست زمان و مكان را عجيب درك كني! حجامت روح بود اين سرزمين و جوشش عاطفه و چه سخت است دل كندن از محبوبي كه در كنارش امنيت مطلق را احساس ميكردي!
شمارش معكوس آغاز شده است، دلتنگياش هم شيرين است گويا! لحظات آسماني باقيمانده را درياب كه اگر همين چند روز هم دلت را با وجودش پيوند زدي كاري كردهاي كارستان! عاجزانه از او بخواه كه از هر سپيدهاي عروجي بسازد و تمام راههاي زندگيات را مانند اين سفر به طبقات آسمان پيوند دهد! زمين اينجا حاصلخيز است براي استجابت دعا! دعا كن آرامش حضورش تمام عمر در زندگيات بماند حتي اگر براي هميشه بار سفر از اين سرزمين بندي!