گزارش حج، فرصتی عظیم برای امت اسلام
گزارش حج، فرصتی عظیم برای امت اسلام حج موسم دیدار و آشنایی است،دیدار و همفکری، دیدار و همدردی، دیدار و همکاری. با خیل عظیم برادران و خواهران ایمانیات، روبهرو میشوی که از سراسر این کره پهناور آمدهاند، زبان آنها را نمیدانی، حتی آوای کلامشان نیز غریب
گزارش
حج، فرصتي عظيم براي امت اسلام
حج موسم ديدار و آشنايي است،ديدار و همفكري، ديدار و همدردي، ديدار و همكاري. با خيل عظيم برادران و خواهران ايمانيات، روبهرو ميشوي كه از سراسر اين كره پهناور آمدهاند، زبان آنها را نميداني، حتي آواي كلامشان نيز غريب است، رنگارنگ بودن پوستشان، رنگ لباسشان، سليقهها و علاقههايشان، فقر و غنايشان تو را به حيرت وا ميدارد و در ميماني از اين معجزه الهي! چگونه آدمهايي چنين دور، نزديك ميشوند؛ برادر و خواهر ايماني ميشوند، در يك صف ميايستند و نماز ميخوانند و لبخند تنها راه برقراري ارتباط آنهاست.
جمهوري اسلامي ايران- تحت عنوان - كشوري كه داعيه اسلام ناب محمدي(ص) را دارد، سعي كرده است در اين چند سال با برگزاري همايشهاي فرهنگي و علمي، نخبگان و فرهيختگان اين امت بزرگ را به هم نزديك كند، همايش «منزلت زن» كه با محوريت زن و نوآوري در امت اسلامي در بعثه مقام معظم رهبري در مدينه برگزار شد يكي از جنبههاي علمي اين سياست كلان است:
نجله جواد، زن جواني از كشور جنگزده عراق در خصوص فرصت حج براي امت اسلامي گفت: حج فرصت بسيار مغتنمي براي كشورهاي اسلامي به خصوص كشورهاي مورد ظلم جهاني است، اگر حتي نيمي از مسلماناني كه در اين فريضه الهي شركت ميكنند به اين نكته توجه داشته باشند كه مسلمانان كشورهايي مانند عراق، فلسطين، افغانستان و پاكستان در چه وضعيتي به سر ميبرند مطمئناً امت اسلام شاهد فجايعي نخواهد بود كه در غزه به وقوع ميپيوندد.
نجله جواد كه رشته حقوق را تا مقطع ليسانس خوانده است ميگويد: «با حضور اشغالگران در سرزمينمان فرصت كار براي زنان تحصيلكرده به شدت كم شده است و با محدوديتهاي فراواني روبهرو است»
وي اظهار اميدواري كرد: «از خدا ميخواهم روزي كشورهاي اسلامي آنچنان با هم متحد شوند كه هيچ نيروي خارجي به خود اجازه ندهد به حريم چنين امتي وارد شود.»
«جان بيبي نقوي»استاد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پاكستان در گفتگو با خبرنگار زائر گفت: ايجاد يك بانك مشترك اسلامي ضرورتي بزرگ است كه كشورهاي مسلمان منطقه بايد به آن توجه ويژه كنند. امت اسلامي تا زماني كه از لحاظ اقتصادي از ساير كشورها عقبتر است نميتواند وحدت را به معناي واقعي آن ايجاد كند، امت اسلامي بايد بانك مشترك اسلامي داشته باشد تا اقتصاد جوامع اسلامي تقويت شود.اين استاد ادبيات فارسي با اشاره به حضور ميليوني مسلمانان در حج از هر فرقه و مذهب و ملتي گفت: «حج بايد براي ما آموزهاي قوي باشد تا بدانيم نبايد محدود به مسلك و مكتب خودمان باشيم اين محدود نبودن و يك صدا بودن ملت اسلامي يكي از بزرگترين درسهاي فريضه حج است.»
فراخوان عمومي «زائر»
«حج» را در قالب عبارتي كوتاه بيان كنيد
اين ستون به انعكاس عبارات كوتاه و زيباي شما اختصاص دارد كه درباره «حج» گفتهايد. شما ميتوانيد براي ثبت جمله پيشنهادي با شماره 0552234944 تماس گرفته يا آن را پيامك كنيد. دفتر نشريه زائر هم در طبقه نهم بعثه مقام معظم رهبري (هتل دارهادي) در خدمت شماست.آن چه در ادامه ميآيد بخشي از عبارتهاي ارسالي است، بقيه جملهها در روزهاي آينده منعكس ميشود.
* حج، توجه دادن دل به دلدار است.
جواد آقايارلو – كاروان 12132
* حج يعني رياضت نفس براي رضايت حق.
زهرا هاشمي – كاروان 31173
* حج تجلي عشق به معبود است. * حج، باور فناي خود و بقاي اوست. * حج، لحظه شيرين وصل قطره به درياست.
مهدي رباني –31221 دليجان و محلات
* حج، پرواز از فرش تا عرش است.
منيژه جعفرزاده – كاروان 12132
* حج، پاتك انسان به شيطان درون است * حج، جاري شدن سرود ملائك بر قلب انسانهاست * حج، يعني شيعه دو قبله دارد، كعبه، براي عبادت، كربلا براي شهادت.
غلامرضا معاوني – كاروان 20144
* حج از دو حرف تشكيل شده، «ح» يعني حلم حق و «ج» جرم خلق.
شعبان نور الهي – 30293 قائمشهر
* حج، هديهاي الهي است كه بايد ارزش والاي آن را بدانيم.
آقاي ميركمالي
* حج، مانوري است براي شناسايي فاصله جامعه ديني تا ظهور.
دوستاني – كاروان 13374
* حج، عاليترين درجه تنزل حق براي فهم عقل بشر است.
سيدجليل منتظري – 34156 يزد
* حج، بال گشودن در حريم دوست و سر نهادن بر دامان پرمهر «او»ست.
اكرم ارزگان – 19486 مشهد
* حج، رسيدن عاشق است به معشوق.
حسين اميرنژاد – 11244 تبريز
* حج در يك كلام، نهادن كولهگناه به مستجار و بر گرفتن توشه آخرت در ملتزم است.
اسماعيل حيدري – 21162 ابهر
* حج، تمرين اتحاد و پيوستگي امت اسلامي است.
سيداحمد اكرامينيا – 11265 تبريز
* حج، خانهاي است كه هركسي در آن مقيم شد مقام يافت.
مجتبي ملااحمدي – 13423 اصفهان
كاش او نايب من بود
پيرمرد كوتاه و نحيف و شكسته بود، كلاه سبز سرش نشان از پيوند او با خانداني با عظمت داشت، صفاي دل سادهاش فرياد ميزد كه دور از هياهوي زندگي ماشيني در دهي، روستايي، آبادي سرسبزي، دامنه كوهي به دنيا آمده است، روزگار گذرانده است و اينك از دسترنج زحمات چندين سالهاش عازم خانه خدا شده است.
در دو روز رمي جمرات او را ديدم، آنقدر نحيف و شكسته بود كه توان نداشت حتي به صفوف آخرين رميكنندگان بپيوندد. از دور نشانه ميگرفت تا خود هم در اين مبارزه نقشي داشته باشد، من ميديدم كه هيچ كدام از سنگهايش به سمبل شيطان نميخورد، اما او باور داشت كه براي مبارزه آمده است. قيافهاش هنگام پرتاب سنگ ديدني بود. آنقدر جدي و مصمم لعنت ميفرستاد و سنگ پرتاب ميكرد كه گويي شيطان را ميبيند. پيرمرد نه تنها با دستان پينه بسته و زحمت كشيده روستايي و با قامت نحيفش به جنگ شيطان آمده بود، بلكه دلي به وسعت دريا داشت و يقين و ايماني به پهنه آسمان! دلم ميخواست نائب من هم باشد، پيرمردي كه ميديدم هيچ كدام از سنگهايش حتي به نزديكي شيطان سنگي نميخورد اما چشمانش، دلش و ايمانش شيطان را به زانو درآورده بود. در اين سفر اندك نبودند انسانهايي كه شايد مناسك حج را نميدانستند اما عمري با اسرار حج زندگي كردهاند و مگر حج چيزي غير از به سوي او رفتن و در او محو شدن است؟! دلم ميخواست پيرمرد نائب من هم باشد و شيطان وجودم را سنگسار كند! با همان سنگهاي كوچك و همان دل بزرگ دريايي!