حکایت خوبان از پرتو خورشید
حکایت خوبان از پرتو خورشیدوَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا. هرکس از خدا پ
حكايت خوبان
از پرتو خورشيد
وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ
وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَي الله فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا.
هركس از خدا پروا بدارد و حدود الهي را رعايت كند، خدا براي بيرون شدن او از تنگناها راهي پديد ميآورد * و از جايي كه تصوّر نميكند، به او روزي ميرساند و نيازهاي زندگياش را برطرف ميسازد. و هر كس بر خدا توكل كند، خدا براي تأمين سعادت او بس است؛ چرا كه خدا كار خود را به انجام ميرساند. و خدا براي هر چيزي اندازهاي قرار داده است. (طلاق / 2 و 3)
كلام نبي مكرم
سركشي آفت شجاعت ، تفاخر آفت شرافت، خودپسندي آفت جمال و دروغ آفت سخن و هوس، آفت دين است.
نهج الفصاحه
فراخوان عمومي «زائر»
«حج» را در قالب عبارتي كوتاه بيان كنيد
اين ستون به انعكاس عبارات كوتاه و زيباي شما اختصاص دارد كه درباره «حج» گفتهايد. شما ميتوانيد براي ثبت جمله پيشنهادي با شماره 0552234944 تماس گرفته يا آن را پيامك كنيد. دفتر نشريه زائر در مكه مكرمه در طبقه نهم بعثه مقام معظم رهبري (هتل دارهادي) در خدمت شماست.در مدينه هم ميتوانيد عبارات خود را به دفتر نشريه زائر در هتل قصرالدخيل (بعثه مقام معظم رهبري) تحويل بدهيد.از عزيزاني كه عبارت خود را پيامك ميكنند خواهشمنديم در پايان عبارت نام و شماره كاروان خود را حتماً اعلام نمايند.چرا كه برخي از پيامكهاي ارسالي به دليل عدم رعايت اين موضوع قابل درج نيست. آن چه در ادامه ميآيد بخشي از عبارتهاي ارسالي است، بقيه جملهها در روزهاي آينده منعكس ميشود.
حج، رمز مستي و تفسير هستي است. حج، مظهر رحمت و تجلي ولايت است.
علي محيطي – 19406 نيشابور
حج، در آغوش حضرت دوست جاي گرفتن است.
سيد داود توكلي - 17672 تهران
حج، انسجامي فكري است و عبوديتي فردي.
شهابالدين قانعي – 34156 يزد
حج، ارائه دل است به معبود.
محمدمحسني – كاروان 12132
حج، دانشگاه انسانسازي و نمايشگاه قدرتنمايي خداوند است.
عليپور رنجبر – 26221 زرند كرمان
حج يعني از همه دلبستگيهاي دنيوي دل بريدن و به دامان خدا پناه بردن.
عليمحمد پاكباز – 33152 همدان
حج يعني اتحاد ميليونها انسان موحد كه مشتاقانه به دنبال گمشده خويش ميگردند تا در ركاب او بر ظلم بتازند.
محمدعلي طهماسبي بلداجي – كاروان 18117
حج، غوطه در حقيقت و برداشت معرفت از درياي بيكران لطف خداوندي است.
عبدالرضا روحبخش – 26220 سيرجان
حج يعني خط كشيدن برگذشته و شروع يك زندگي نو، اگر خدا بخواهد.
آقاي شقاقي – كاروان 17594
حج، اقيانوسي پرتلاطم است از قطرههايي عاشق و مواج.
جلال حسامي – 26220 سيرجان
حج، پيمودن راه سعادت است.
معصومه حاتملو – 12132 خوي
حج جايي است كه با وجود همراهي با ميليونها نفر، احساس ميكني با خدا تنهايي.
آقا يا خانم بزرگي
حج يعني لبيك گفتن با خدا.
ناصر رستمافشار – كاروان 1762
حج، تولدي آگاهانه و پاك شدن از گناهان گذشته است.
عباس رضايي – كاروان 17513
حج، غلبه مستضعفان است بر مستكبران.
حسين شفقي – كاروان 12132
حج، بزرگ دانشگاهي است كه در آن علم خوب زندگي كردن و خوب مردن را ميآموزيم.
نازي داريوش – 24264 شيراز
حج، تولدي دوباره است براي مسلمانان.
عليرضا سبزي ديلمي – كاروان 20222
حج، زيستن است در امنيت و آرامش.
زيور خوشنيت – 12132 خوي
حج، آغاز هجرت به سوي معبود و بازگشت به خويشتن خويش است.
حسين راشدي – كاروان 39475
حج «انالله و انا اليه راجعون» زندگي دنيوي است و معراج روح از خاك تا افلاك.
سيد احمد اكرامينيا – كاروان 11256 تبريز
حج، اخلاص است و عمل و بندگي.
علياصغر رنجبر – كاروان 26256 رفسنجان
حج، رهيدن انسان از خودپرستي و پرواز اوست بر بام هستي؛ در حال وجد و نشاط و مستي تا اوج خداپرستي.
ابوالقاسم صاحبي – 17672 تهران
استفتائات
مقام معظم رهبري حضرت آيتالله سيدعلي خامنهاي (مدظله)
سوال:
در سعي بين صفا و مروه، عدهاي زيادي در كنار كوههاي صفا و مروه تجمع ميكنند، به گونهاي كه موجب دشواري حركت سعيكنندگان ميشود. آيا كسي كه سعي انجام ميدهد، بايد در هر دور دقيقاً به خود كوهها برسد، يا اين كه رسيدن به اولين سكوي سنگي (محل شروع سعي براي افراد ناتوان كه قدرت راه رفتن ندارند) كفايت ميكند؟
جواب
بالا رفتن به سوي كوه صفا و كوه مروه به اندازهاي كه «رسيدن به كوه» و «پيمودن فاصله ميان دو كوه» بر آن صدق كند، كافي است.
دردانه آفرينش
حكايتهايي از حيات درخشان حضرت رسول اعظم حكايتهايي از حيات درخشان حضرت رسول اعظم
بازي با بچهها
ديركرده بود. هيچ وقت براي نماز جماعت دير نميآمد. نگرانش شدند و رفتند دنبالش. توي كوچه باريكي پيدايش كردند. ديدند روي زمين نشسته، بچه اي را سوار كولش كرده و برايش نقش شتر را بازي ميكند.
- يا رسول الله! از شما بعيد است، نماز دير شد.
رو به بچه كرد و گفت: "شترت را با چند گردو عوض ميكني؟" و بچه عددي را گفت. گفت برويد گردو بياوريد و مرا بخريد. كودك ميخنديد، پيامبر هم...