اصلاح الگوی مصرف نیاز سازی کاذب
نیاز سازی کاذب انسان از لحاظ روانی، آمادگی زیادی برای راحتطلبی، تجملپرستی و حتی متمایز کردن خویش از افراد دیگر با دراختیار گرفتن کالاها و خدمات بیشتر دارد تا به این وسیله شکافی بین خود و سایر گروههای جامعه به وجود آورد و از این شکاف، برای تثبیت وضعیت
نياز سازي كاذب
انسان از لحاظ رواني، آمادگي زيادي براي راحتطلبي، تجملپرستي و حتي متمايز كردن خويش از افراد ديگر با دراختيار گرفتن كالاها و خدمات بيشتر دارد تا به اين وسيله شكافي بين خود و ساير گروههاي جامعه به وجود آورد و از اين شكاف، براي تثبيت وضعيت اجتماعي خود استفاده كند؛ از اين رو برخي سعي ميكنند با تجمل پرستي و ريخت و پاشها، به نيازهاي غير واقعي خود كه با قرار گرفتن در چنين فضايي ايجاد شده، پاسخ بدهند.
نبود اطلاعات كافي در مورد مزاياي كالاهاي ساده و سنتي از يك سو، و ناآگاهي از مضرات توليدات صنعتي از سويي ديگر، يكي از دلايل گرايش به مصرف گرايي و ريخت و پاشهاي غلط بهشمار ميرود.
اگر واقعاً روشن شود غذاي سادهاي مثل تخم مرغ چه فوايدي دارد و غذايي مانند كالباس يا سوسيس، چه مضراتي در پي دارد، يقيناً سفره آراسته به غذاهاي ساده و مقوي را بر انواع و اقسام فست فودها، اسنكها، تنقلات چرب و شيرين، نوشيدنيهاي قندي و... ترجيح ميدهيم.
جالب اينكه نوع اين كالاها به گونهاي هستند كه جزء نيازهاي اوليه نيز بهشمار نميآيند، بلكه صرفاً اقناع كننده حس تنوع خواهي افراد است.
متأسفانه مشكل آنجاست كه با توجه به آسيب پذير بودن فرهنگ عمومي جامعه، هر قدر تبليغات ناسالم در سطح بالا و فرهنگ عمومي در حد پايين باشد، امكان رشد روحيه راحتطلبي و تجمل پرستي بيشتر است.
انسانهايي كه اعتماد به نفس كمتري دارند و كمتر در مورد نقش خود در جامعه فكر ميكنند، آسانتر پذيراي روحيه مصرف گرايي هستند؛ از اين رو بسياري از مردم با مشاهده تبليغات كالاها به خريد آن اقدام ميكنند و از آنجا كه اين تبليغات هر روز رنگ و شكل تازهتر و جذاب تري به خود ميگيرد، همين عامل باعث رواج مصرف گرايي و گرايش شديد به آن ميشود.