درکوچه باغ خاطره جویبار رحمت

جویبار رحمت خداوند روزی که دست در خلقت تو برد از همه‏ خوبی‏ها، لبریزت کرد تا آینه‏ همه‏ صفات نیکویش باشی و آفرینش، همیشه در حسرت شناختنت بماند. من کجا به مدح تو می‏رسم که پیمانه را سنجیدن دریا نشاید و من به قدر تشنگی از زلال نامت می‏نوشم. ای از تمام خو

جويبار رحمت

خداوند روزي كه دست در خلقت تو برد از همه‏ خوبي‏ها، لبريزت كرد تا آينه‏ همه‏ صفات نيكويش باشي و آفرينش، هميشه در حسرت شناختنت بماند. من كجا به مدح تو مي‏رسم كه پيمانه را سنجيدن دريا نشايد و من به قدر تشنگي از زلال نامت مي‏نوشم.

اي از تمام خوبي‌ها لبريز؛ درياي علمي، و سلطان وادي حلم و كرم، دست طلب نزد دامن بخشايشت دراز كند كه پايه‏ كرامتي؛ بردباري به تحيّر صبر تو بنشيند كه منتهاي صبري. صدق، نسيم هميشگي كلام توست. و رحمت، جويباري هميشه جاري در وجودت. آنچه در تصوير عمل بنشاني حق است و صواب؛ تو ترجمان قرآني و قرآن ناطق.

اي موعود الهي، اي سبزترين بهار موعود، بيا و با كلامت به راه نورمان بخوان كه آنچه تو بدان بخواني سعادت است و رستگاري.

اي آينه‏ آيات الهي، اي تجلي‏گاه صفات خدا، بيا و به راه نورمان بخوان كه كلامت نور است و وعده‏ات راست.

بيا تا به تماشاي همه خوبي‌هاي آفرينش بنشينيم و چشم به نور كلامت روشن كنيم؛ اي سرچشمه‏ همه‏ نكوكاري‏ها؛ كجاست آن نگاه مهربانت تا دل‏ها را شيفته‏ي رستگاري كند.

و كجاست آن آينه محمدي خصلتت تا پايه‏هاي نيكي را بنا كند و عمود خيمه خير و خوبي شود؟ چشمان دورانديش تو كجاست تا به نگاهي پرچم افتخار و فجر بر وادي اسلام زند و در همه‏ سبزه‏زارهاي زمين جويبار رحمت جاري كند و آنچه قهر و بي‏ديني است به نگاه خشمي براندازد؛ كجاست شوكت الهي تو تا هيبت پوشالي ستمكاران براندازي و روح حيات بر ايمان و اهل ايمان بدمي...


| شناسه مطلب: 82351