یادداشت زائر موعود من
موعود من چگونه تو را بسرایم ای تک سوار جادههای سبز که هر کس تو را در مییابد روحی دیگر گونه دارد و هر کس که درتو گم میشود دیگر از کوچههای غم گرفته نمیهراسد. تو معنای آفرینشی! ای معنی بودن، ای نبودنت کسوف آفتاب ، ای مبدأ جادههای همیشه سبز و ای مقصد ه
موعود من
چگونه تو را بسرايم اي تك سوار جادههاي سبز كه هر كس تو را در مييابد روحي ديگر گونه دارد و هر كس كه درتو گم ميشود ديگر از كوچههاي غم گرفته نميهراسد. تو معناي آفرينشي! اي معني بودن، اي نبودنت كسوف آفتاب ، اي مبدأ جادههاي هميشه سبز و اي مقصد هميشه جاري.
دريا در تو وضو ميگيرد. آسمان بر پهنه سينه تو به نماز ميايستد. از عشق سرودن تو آبشار به طپش ميافتد و از شوق بودن تو، آسمان شب ستاره باران ميشود.
چگونه تو را بسرايم اي بعض آشنايي، اي صداي پاي رهايي ، اي خنجر آبديده عدالت بر گردن ظلمت. اي آئينه تمام نماي خدا، اي ناخداي ما.
موعود من، دير هنگامي است كه چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شعلههاي اشتياقت سوختهايم. باغ آرزوهايمان به شوق بهار روي تو خزان ها را ميشمارد و چكمههاي خونين، شقايق را مينگارند.
موعود من، معراج نگيني بگذار . از پرده غيبت به درآي و رخسار محمد(ص) بنما. جز تو كسي روزگار ما نميداند و جز تو كسي نيست كه بداند زخم، شكوفه كدام غم بيانتهاست.
مهدي محضرياري ـ كاروان 29150 بروجرد