اندیشه زائر استلام حجر الاسود
استلام حجر الاسود سید علی قاضی عسکر استلام حجرالأسود در هر شوط از طواف، مستحب و کاری پسندیده است، اما هنگام ازدحام جمعیت، نباید بر دیگران فشار آورده، و به آنان آزار رساند. «عبدالرحمن بن حجاج» میگوید: «در حال طواف بودم و سفیان ثوری نیز نزد من بود. از ام
استلام حجر الاسود
سيد علي قاضي عسكر
استلام حجرالأسود در هر شوط از طواف، مستحب و كاري پسنديده است، اما هنگام ازدحام جمعيت، نبايد بر ديگران فشار آورده، و به آنان آزار رساند. «عبدالرحمن بن حجاج» ميگويد: «در حال طواف بودم و سفيان ثوري نيز نزد من بود. از امام صادق(ع) سؤال كردم: رسول خدا(ص) هرگاه به حجرالأسود ميرسيدند چه ميكردند؟ فرمود: رسول خدا(ص) در هر طواف واجب و مستحب، حجرالأسود را لمس مينمود. «ابن جريح» نيز گويد: «به من خبر دادهاند كه پيامبر(ص) هنگامي كه سواره طواف ميفرمود، با چوبدستي خود، به حجرالاسود ميكشيدند و سپس نوك آن را ميبوسيدند».1
عبدالرحمان ميافزايد: «حضرت مشغول طواف بودند و من با كمي فاصله دنبال ايشان حركت ميكردم، ديدم امام صادق(ع) به حجرالاسود كه رسيدند آن را لمس نكردند، به ايشان عرض كردم: آيا شما به من خبر نداديد كه رسول خدا(ص) در هر طواف واجب و مستحبي، حجرالأسود را لمس مينمود؟ فرمودند: آري، گفتم: شما از حجرالاسود گذشتيد و آن را لمس نكرديد، حضرت فرمودند: رسول خدا(ص) هرگاه به حجرالاسود ميرسيدند، مردم براي ايشان راه باز ميكردند تا حجرالأسود را لمس كنند ولي اكنون اين كار را نميكنند و من ازدحام و شلوغي را خوش ندارم».2 در روايت ديگري آمده كه امام صادق(ع) به «سيف تمار» فرمود: «اگر حجرالاسود خلوت بود آن را استلام كن وگرنه، از دور اشاره كن».3
همچنين از امام رضا(ع) در اين زمينه سؤال شد، فرمودند: «هرگاه جمعيت براي استلام حجرالأسود زياد بود با دستهايت به آن اشاره كن».4 بكّه ناميدن كعبه نيز بدان خاطر است كه مردم در طواف براي يكديگر ايجاد زحمت و ازدحام ميكردند.5 «ابوبصير» نيز به نقل از امام صادق(ع) ميگويد: «چند چيز براي زنان لازم نيست: با صداي بلند لبيك گفتن، حجرالأسود را لمس كردن، ورود به كعبه، هروله نمودن بين صفا و مروه».6 عايشه به خانمي چنين گفت: «براي لمس حجرالأسود ايجاد مزاحمت نكن، اگر ديدي خلوت است استلام كن و اگر ديدي جمعيت زياد است «الله اكبر» و «لااله الاّ الله» بگو و بگذر».7
در بسياري از اوقات فشار براي استلام حجر، موجب درگيري لفظي شده كه زيبنده حاجي و ميهمان خدا نيست.
مردان و زنان هميشه دركنار كعبه همراه با هم طواف ميكردند اما از زماني كه خالد بن عبدالله قسري از سوي عبدالملك مروان به امارت مكّه منصوب شد طواف مردان و زنان را از يكديگر جدا ساخت. وي در كنار هر ركني از اركان كعبه، پاسباني تازيانه بدست گماشت تا ميان مردان و زنان فاصله ايجاد كند و او اولين كسي است كه چنين كرد.8
«علي بن حسن هاشمي» نيز كه امارت مكه را در خلافت مهتدي به عهده داشت، نخستين كسي است كه ميان مردان و زنان در نشستن در مسجدالحرام ايجاد فاصله نمود.
وي دستور داد ريسمانهايي را ميان ستونهاي مسجد، آنجا كه مردم مينشستند ببندند و بدين وسيله مردان و زنان در نشستن از هم جدا شدند.
«حمّاد بن عثمان» ميگويد: «مردي از دوستان بني اميه به نام ابن ابي عوانه كه با اهل بيت عصمت و طهارت دشمني داشت، هرگاه امام صادق(ع) يا يكي از بزرگان اهل بيت به مكه مي آمدند به دنبال آنان رفته و با حرفهاي بيهوده آزارشان ميداد. روزي وي به امام برخورد كرده گفت: چرا حجرالاسود را لمس نكرديد؟ حضرت فرمود: من دوست نميدارم ضعيفي را آزار رسانده، يا خود اذيت شوم».9 در روايتي از امام كاظم(ع) به نقل از رسول خدا(ص) آمده است: «و يستلم الحجر في كلّ طواف من غير أن اوذي احداً؛ در هر طوافي، بدون آن كه كسي را آزار دهد، حجرالاسود را لمس مينمود».10
از اين تعبير ميتوان فهميد كه آزار نرساندن به ديگران در استلام حجر، يك شرط مهم و اساسي است. ايجاد مزاحمت براي ديگران گاهي منجر به فوت و يا مجروح شدن طواف كنندگان گرديده است. نافع گفته است: «عبدالله بن عمر در هر طوافي، استلام آن دو ركن را رها نميكرد. يك بار در شدت ازدحام چنان به زحمت افتاد كه بينياش خون آلود شد، از طواف بيرون آمد و بيني خود را شست و برگشت.
بازهم گرفتار ازدحام شد و به حجرالأسود نرسيد و بيني او دوباره خون آلود شد، از طواف بيرون آمد و بيني خود را شست و برگشت و دست برنداشت تا آنكه حجرالاسود را استلام كرد».11 ابن عباس در اين زمينه ميگويد: «مسلماني را آزار مده و كسي هم تو را آزار ندهد. اگر خلوت بود، حجرالاسود را ببوس يا بر آن دست بكش وگرنه برو».12
بنابراين آن همه توصيه به لمس حجرالاسود در ابتدا و پايان طواف، براي آن زماني است كه جمعيت كم و استلام حجر به آساني صورت بگيرد، ليكن در اين زمان و خصوصاً در موسم حج كه جمعيت فراوان است، آن گاه كه طواف كنندگان مقابل حجرالأسود رسيدند بهتر اين است كه با دست به آن اشاره كرده، الله اكبر بگويند و بگذرند تا مزاحمتي براي ساير طواف كنندگان ايجاد نكنند خصوصاً كه بسياري از اين كسان مشغول انجام طواف واجبند.
پي نوشتها
1. اخبار مكه، ج1، ص344.
2. كافي، ج 4، ص 405.
3. همان.
4. همان.
5. اخبار مكّه، ج1، ص280.
6. كافي، ج 4، ص 405.
7. شفاءالغرام، ص 280.
8. التاريخ القويم لمكّة و بيت الله الكريم، ج 4، ص 274.
9. كافي، ج 4، ص 409.
10. همان، ج 4، ص 412.
11. اخبار مكه، ج1، ص332.
12. همان، ج1، ص334.