صفحه آخر

عدالت روشن ای بهترین دلیل تبسّم، ظهور کن فصل کبود خنده ما را مرور کن چرخی بزن به سمت نگاه غریب ما از کوچه‏های بی‏کسی ما عبور کن ما زائر تبسم بارانی توییم ما را به حق آینه‏ها، خیس نور کن ای راز سر به مهر اهورایی و شگفت از ذهن ما، سؤال درخشا

عدالت روشن

اي بهترين دليل تبسّم، ظهور كن

فصل كبود خنده ما را مرور كن

چرخي بزن به سمت نگاه غريب ما

از كوچه‏هاي بي‏كسي ما عبور كن

ما زائر تبسم باراني توييم

ما را به حق آينه‏ها، خيس نور كن

اي راز سر به مهر اهورايي و شگفت

از ذهن ما، سؤال درخشان، خطور كن

ما را به التهاب معماي خود ببر

در ناگهانِ جلوه خود، غرق، شور كن

ما را ببر به خلوت كشف و شهود خويش

ما را به راه سير و سلوكت عبور كن

ما بي‏شكيب نور تو را آه مي‏كشيم

يا جلوه كن و يا دل ما را صبور كن

روح زمين كبود شب و دشنه است و ظلم

ما را براي چيدن ظلمت جسور كن

اي آخرين تبسم نور محمّدي(ص)

جان جهان، عدالت روشن، ظهور كن

رضا اسماعيلي

----------------------------------------------------------------

حسرت ديدار

اي سبزترين بهار، كي مي‏آيي؟

منظومه انتظار، كي مي‏آيي؟

اي لاله سرخ باغ زيباي خدا

اي سبزترين سوار كي مي‏آيي؟

اي راز بزرگ آفرينش، اي مرد،

گنجينه روزگار، كي مي‏آيي؟

اي روشني چشم جهان، يا مهدي(ع)

اي صاحب ذوالفقار، كي مي‏آيي؟

ماييم و نگاه انتظاري بر در

اي مونس و غمگسار كي مي‏آيي؟

خورشيد درخشان حريم زهرا(س)

آيينه كردگار، كي مي‏آيي؟

اي باور ما زنور رويت روشن،

از نسل گل و بهار، كي مي‏آيي؟

نسترن قدرتي

---------------------------------------------------

سياره‏اي كوچك در «راه مكه» آمدنت

اما زندگي خوش است بر كام عاشقان، تا آمدنش، به دق الباب دل عاشق مي‏آيد.

جمعه‏هابي تودرتمام دنيا خميده‏اند؛

خورشيد جمعه‏ها، از سر اجبار طلوع مي‏كند و هيچ رونقِ فريبايي ندارد.


| شناسه مطلب: 82477