افتخار به اهل منا
افتخار به اهل منا آیت الله جوادی آملی در روایت آمده است که عصر روز عرفات و ظهر روز دهم که زائران بیتالله الحرام در منا جمع هستند، ذات اقدس اله به ملائکه افتخار میکند و میفرماید: بندگانم را ببینید آنها که از راههای دور و نزدیک با مشکلات بسیار، همه با
افتخار به اهل منا
آيت الله جوادي آملي
در روايت آمده است كه عصر روز عرفات و ظهر روز دهم كه زائران بيتالله الحرام در منا جمع هستند، ذات اقدس اله به ملائكه افتخار ميكند و ميفرمايد: بندگانم را ببينيد آنها كه از راههاي دور و نزديك با مشكلات بسيار، همه با يك لباس و شبيه به هم آمدهاند. بسياري از لذّتها را برخود تحريم كردهاند و خاك و غبار آلودهاند و بر شنهاي سرزمين مشعرالحرام خوابيدهاند. اينها با چهرههاي غبارآلود در پيشگاه من اظهار عجز و ذلّت ميكنند ... فرشتگان من! به شما اجازه دادم كه اسرار آنان را ببينيد. آن گاه ملائكه حق به اذن خداوند متعال بر اسرار آنها آگاه ميشوند و دلهايشان را ميبينند. گرچه ملائكه الهي از علوم غيب باخبرند و فرشتگان غيب نسبت به بسياري از مسائل ماوراي طبيعت مستحضرند، امّا ذات اقدس اله آن قدر مهربان و رؤوف است كه بسياري از اسرار ما را اجازه نمي دهد حتي ملائكه هم بفهمند با اين كه آنها مأمور نوشتن خاطرات ما هستند، ولي خيلي از كارهاي ما را ذات اقدس اله اجازه نميدهد كه ملائكه بفهمند تا مبادا ما خجالت بكشيم و نزد آنها شرمنده شويم. بين ما و پروردگار راه مستقيمي است كه فقط او ميداند ما چه كرديم و بس. گوشه اي از اين اسرار در دعاي كميل هست كه علي(ع) عرض ميكند: خدايا! بعضي از چيزهايي را كه تو شاهد بودي و اجازه ندادي فرشتگان بفهمند آنها را تنها تو ميداني؛ «و الشّاهد لما خفي عنهم و برحمتك سترته». با آن كه ملائكه مأمورند اعمال ما را بنويسند اما خداوند متعال پردهاي رقيق قرار داده تا آنها همه چيز را نفهمند. پروردگار ما اين همه مهربان است. امّا در روز عرفه و عيد قربان در سرزمين منا، به ملائكه اجازه ميدهد كه دلهاي زائران را ببينند و آنها با چشم ملكوتي نظر ميكنند و ميبينند كه قلب عدهاي بسيار سياه است و دودهاي سياه از آنها برميخيزد كه از «نار الله الموقدة التي تطّلع علي الافئدة» است. خداوند براي ملائكه تشريح ميكند و ميفرمايد: اينها كساني هستند كه پيامبر را راستگو نميدانند (معاذ الله) و در بعضي از امور ميگويند: او از نزد خود اين كار را كرده است! آنها كساني هستند كه بين قرآن و عترت جدايي انداخته و بعضي از امور را نميپذيرند. از طرفي ملائكه گروهي را ميبينند كه دلهايشان بسيار نوراني و سفيد و روشن است. ميفرمايد: اينها مطيع خداوند متعال و پيامبر اكرم(ص) هستند و مؤمن ميباشند. سخن وحي را ميپذيرند. به جدايي قرآن و عترت معتقد نيستند و وجود پيامبر(ص) را امين وحي ميدانند و معتقدند كه او از نزد خود هيچ حرفي ندارد و هر كاري را كه كرده، برابر وحي خداوند متعال بوده است. اينها معتقد و مؤمنند و با جان و دل ميپذيرند، با لب اقرار دارند و با اعضا و جوارح عمل ميكنند.
ذات اقدس اله به انسانهايي كه زائران راستين خانه او هستند مباهات ميكند. و در قرآن كريم آمده است: آنها خسته نميشوند، چون اصولا كاري نيست كه با فرشتگي منافات داشته باشد و خستگي ايجاد كند. اين انسان است كه ميتواند خسته شود و ميتواند در سايه تهذيبِ روح، بدون خستگي، اعمال ديني را انجام دهد و خستگي بدن را با لذّت روح ترميم كند. پروردگار متعال به چنين انسانهايي فخر ميكند، با اين كه فخر بنده به خداوند است همان گونه كه در سخنان علي بن ابيطالب(ع) آمده است: الهي كَفي بي عِزّاً أن أكُونَ لك عَبداً وكَفي بي فَخْراً أن تكونَ لي رَبّاً أنْتَ كما أُحِبُّ، فاجعلْني كما تُحبُّ؛ خدايا! عزّت من در اين است كه بنده تو هستم. فخر من در اين است كه تو مولاي مني. خدايا! من آنچه را كه بخواهم، تو هستي و ليكن تو آنچه را كه مي خواهي مرا آن گونه قرار ده. اگر من بخواهم تو عالم، قدير قاضي حوائج، مبدّل سيّئات به حسنات، غافر خطيئات، و رازق باشي، همه اين كمالات را داري. اينك تو بخواه كه من عبد مؤمن، خالص، خاضع، سالك، مخلص و مُفلح باشم و خلاصه هرگونه كه خود مي پسندي مرا همانگونه قرار ده.