یادداشت زائر
درگذر راه دوست کم کمک دل خانه حسرت شده خانه
درگذر راه دوست
كم كمك دل خانه حسرت شده خانه ي نا قابل حضرت شده
... حكايتي است حكايت هجران .
مي خواهم صدايت كنم، دوست دارم نگاهت كنم . هر شب دعايت كنم .
اي كه مرا از ياد نمي بري آيا به سوي تو راهي هست ؟ اي آرام جان آيا تو را مقصد و منزلي هست ؟
اي مقصود من آيا تو را نشاني هست ؟ به كجا در پي تو باشيم ؟ از كدام ره مي گذري كه خاك قدومت را توتياي ديدگان سازيم ؟ در كدامين حرم امن الهي ساكني كه قامت نمازمان را با قامت دلرباي تو قامت بنديم ؟
مبدا و معاد ، كشتي نجات و اي پناه كائنات . مي دانم كه حيات و ممات بسته به وجود توست .
وَبِيمنه رُزِق الوَري و َبِوجودِه ثَبَتَتِ الارضُ وَ الَّسماء.
اميد آرزومندان تا كي به تمناي وصال تو حيراني و سرگرداني ؟
عليرضا پور مشير