تقلید و مصرف
تقلید و مصرف از عوامل بسیار مهم در تربیت بشر تقلید است. انسان همیشه میخواهد زندگیاش را با کسانی که در نظر او شرافت و موفقیّت دارند هماهنگ سازد. این احساس اگر همراه با هدایت عقل و انتخاب الگوهای مناسب و صحیح باشد، انسان را در جهت رشد کمالات و فضائل اخل
تقليد و مصرف
از عوامل بسيار مهم در تربيت بشر تقليد است. انسان هميشه ميخواهد زندگياش را با كساني كه در نظر او شرافت و موفقيّت دارند هماهنگ سازد. اين احساس اگر همراه با هدايت عقل و انتخاب الگوهاي مناسب و صحيح باشد، انسان را در جهت رشد كمالات و فضائل اخلاقي به پيش ميبرد. و بر عكس چنانچه اين خوي انساني با تعصّب و جهل و خواستههاي نفساني همراه شود، نتايجي خطرناك و زيانبار درزندگي انسان دارد كه اين خود به بزرگترين مانع در طريق هدايت انسان مبدّل خواهد شد.
تقليد و پيروي كوركورانه از اين و آن، از عوامل اسراف نيز شمرده ميشود. از مهمترين مصداقهاي اين عامل، اسوه پذيري و الگوگيري نوع مردم از رهبران و مديران جامعه و نظام حاكم بر خود است. نحوه زندگي و چگونگي محيط كار مسؤولان حكومتي نقش تعيين كننده و مؤثري در انتخاب نوع زندگي از سوي عامّه مردم دارد و بي اصلاح آن، هر كوششي در جهت تعديل مصرف و تصحيح شيوههاي آن در جامعه، ناكام و يا بسيار كم فايده خواهد بود.
وضعيّت معيشتي طبقه حاكم، در معرض توجّه و ديد تودههاي مردم قرار دارد و طبقات مختلف اجتماع، سطح زندگي و ميزان برخورداري خود از امكانات مادّي را با اندازه و نوع مصرف مديران جامعه مقايسه كرده و به شدّت تحت تأثير آن هستند. بدين جهت اميرمؤمنان(ع)ميفرمايند: «خداي متعال بر رهبران صالح و عادل اجتماع واجب كرده است تا اوضاع پوشاك و خوراك و مسكن و ساير نيازمنديهاي خود را در سطح اقشار ضعيف مردم قرار دهند، تا تحمّل فقر و سختي معيشت بر ايشان آسان شود و از داشتن زندگي فقيرانه در خود احساس حقارت و شرم نداشته باشند».1
غير از آنچه گفته شد، تقليد چهرههاي مختلف دارد؛ به عنوان مثال كسي كه الگوي مصرف خود را به خصوص در آنچه در معرض ديد مردم است؛ مانند نوع پوشش و وسيله نقليّه و يا منزل و لوازم زندگي و بهويژه وسايل و لوازم پذيرايي و ضيافت، بر اساس نوع و كيفيت مصرف ديگران قرار دهد و مبناي زندگي خود را بر پايه تبعيّت از برخورداريهاي آنان، به خصوص دوستان و همكاران و يا اقوام و كساني كه يا آنان ارتباط نزديك دارد، بنا نهد؛ چه بسا در بسياري موارد خود را ملزم ببيند كه پا از حدّ خويش فراتر بگذارد و از حدود اجتماعي و اقتصادي خود تجاوز نمايد و به اسراف مبتلا شود.
اين افراد نيز بايد بدانند تفاوتهاي مادي، ملاك ارزش انسانها نيست و اگر شخصي بخواهد بدون توجّه به امكانات و درآمد زندگي خود، به قناعت و رضايت از آنچه خداوند بدو داده پشت كند و به زندگي و وضع مادّي ديگران چشم بدوزد، به طور يقين به دست خويش، راحتي و آسايش خاطر را از خود و خانوادهاش سلب كرده، خود و آنان را در زحمت و رنجي بيپايان قرار خواهد داد؛ زيرا انسان هر چند، در برخورداريهاي مادّي پيش رود، باز هم كساني هستند كه سطح زندگي و امكانات آنها از او بالاتر باشد و لذا هيچ گاه چنين شخصي در زندگي به امنيّت و اطمينان خاطر دست نخواهد يافت. در حديثي امام باقر(ع) فرمود: «اِيّاكَ اَنْ تُطْمِحَ بَصَرَكَ إلي مَنْ هُوَ فَوْقَكَ؛ زينهار كه به زندگي بالاتر از خويش چشم دوزي».2
پي نوشتها
1. نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، خطبه 209، ص 325.
2. اصول كافي. ج2، ص137.