گفت و گو با آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی قسمت دوم

بازتاب اندیشه انتظار در حج ‌در گفت و گو با آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی هر کس به میزان تقربش به خدا در حج، از امام بهره می‌برد ممکن است آنچه فرمودید ربطی به انتظار نداشته باشد ، بلکه مربوط به ضعف ایمان باشد! یعنی همت فرد، انجام دادن امور مربوطه و عمل صالح

بازتاب انديشه انتظار در حج ‌در گفت و گو با آيت‌الله مهدي هادوي تهراني

هر كس به ميزان تقربش به خدا در حج، از امام بهره مي‌برد

ممكن است آنچه فرموديد ربطي به انتظار نداشته باشد ، بلكه مربوط به ضعف ايمان باشد! يعني همت فرد، انجام دادن امور مربوطه و عمل صالح در حد والاي آن را شامل نمي‌شود و به صرف العمل بسنده مي‌كند!

خير، اين طور نيست. فرد با اقل علم و عمل هم مي‌تواند نجات پيدا كند. او نجات مي‌خواهد. مي‌خواهد گرفتار جهنم نشود و خودش را نجات بدهد. آدم خوبي است. اين يك گونه از انسان با ايمان است و فردي كه خودش را براي سامان دهي و كمك به حكومت جهاني و... آماده كرده، گونه ديگري از مؤمن است . او به گونه‌ ديگر عمل مي‌كند و علم و سطح ديگري از التزام را نياز دارد. حال اگر از اين منظر به حج و انتظار نگاه كنيم. بين اين دو ارتباط برقرار است.

حج بستري براي ارتقاي علمي و عملي انسان است. پس حج از اين منظر ، بستري و فرصتي براي منتظر است تا از فضاي به وجود آمده بهره ببرد و عمق ايماني خود را نسبت به مفاهيم ديني افزايش دهد و از پلكان معنويت بالا برود. البته بين علم، ايمان و عمل تعامل مستمري وجود دارد؛ علم مقدمه ايمان است، ايمان مقدمه عمل است وعمل خود، مقدمه‌اي براي علم مي‌شود: «اِتَّقوا الله و يُعَلِّمُكُمُ الله» خدا خود به فرد متقي دانش مي‌دهد. بعد آن علم ، ايمان و عمل بالاتر ايجاد مي‌كند و... دائماً چرخه علم و عمل و ايمان درهم اثر مي‌گذارند. حال اگر به تعبير «اتِمامُ الحَجِّ بِلِقاءِ الاِمامِ» توجه كنيم درمي‌يابيم كه يعني اگر فرد به قله حج برسد، صلاحيت ديدار امام را مي‌يابد. البته شايد خيلي از اين چند ميليون نفر امام را در حج مي‌بينند اما او را نمي‌شناسند. كسي مي‌تواند امام را در حج بشناسد كه نخست، معرفتش نسبت به امام، معرفت درستي باشد؛ چون كسي كه تصورات غيرواقعي از امام دارد نمي‌تواند امام را بشناسد. كسي كه او شناخته امام نيست و كسي كه امام است، او نمي‌شناسد. يعني معرفتش مطابق با واقع نيست.

در برخي از احاديث درباره معرفت نسبت به امام به اقلّ معرفت اشاره شده كه مثلاً بداند او امام است يا او مظلوم است و... آيا اين براي فرد كفايت مي‌كند؟ يا آنكه معرفتي فراتر از اين نياز است؟

آن اقل معرفت شايد براي شفاعت، دخول در بهشت، يا قبولي زيارت قبر امامان(ع) كفايت كند اما براي شناخت امام زمان(عج) به شناختي فراتر و گسترده‌تر نياز است. بايد اولاً شناخت فرد از امام، مطابق با واقع باشد، ثانياً فرد با آن معرفت به ظرفيتي برسد كه وقتي امام را شناخت نعره نكشد و مردم را دور و برخود جمع نكند! افرادي كه معركه گيري مي‌كنند كه امام زمان(عج) را ديده‌ايم، هيچ نديده‌اند! چون امام هرگز خود را به كسي كه معركه گير است نشان نمي‌دهد. اگر قرار بود اين گونه افراد او را معرفي كنند، امام به چه انگيزه‌اي مخفي بماند؟! او مسئول و موظف از سوي خداست كه پنهان بماند.

به دشمنان چطور؟ آيا امام خود را به دشمنان نشان نمي‌دهد؟!

ممكن است گاه براي قدرت‌نمايي يا مثلاً نجات فرد محب خود را نشان بدهد. اما به صورت عادي هرگز! تازه در آن صورت هم نياز نيست آن حضرت خود را نشان بدهد. مي‌تواند كسي را بفرستد. حالا من صحت و سقم اين داستان را نمي‌دانم: از سيد بحرالعلوم پرسيدند: اگر كسي ادعاي رويت امام زمان(عج) را كرد او راتكذيب كنيم؟ فرمود: بله، سپس آهسته فرمود: ولي من خودم بارها او را ديده‌ام! ممكن است امثال سيد بحرالعلوم‌ها بتواند آقا را ببينند اما اهل معركه گيري و عوام فريبي نبودند. دكان دار نبودند! به قول مرحوم آيت الله بهاءالديني اهل بازيگري نبودند. ضمن اينكه گاه ما از حضرت صاحب الامر(عج) اوهام خود را خواستاريم. به برخي از مردم بگوييد: امام زمان(عج) را چگونه توصيف مي‌كني؟ اول از جمال دلربا و ابروي كمند او سخن مي‌گويد! گمان مي‌كند امام زمان (عج) چهره استثنايي و خوشگلي بي‌انتهايي دارد. نه! آن حضرت چهره متعارف دارد.

ما براساس ادله كلامي خود هرگونه نقص عضو را از امامان سلب مي‌كنيم و آنان را تندرست مي‌دانيم اما امام زمان(عج) به سبب ويژگيهاي معنوي خود جذابيت دارد نه صرفاً زيبايي ظاهر ي! آيا مردم ما كه به امام خميني(ره) آن قدر عشق مي‌ورزيدند، به سبب ابروي كماني يا زيبايي ظاهري امام بود يا به دليل سجاياي اخلاقي و روح بلند ايشان؟ در خاطرم هست كه روزي خدمت مقام معظم رهبري بودم. ايشان به يكي از مداحان مشهور فرمودند: چرا اين قدر از زيبايي ظاهري ابوالفضل العباس(ع) سخن مي‌گوييد؟! مگر فضيلت عباس بن علي(ع) به چشم و ابروست؟ ما نمي‌گوييم نعوذبالله آنها زشت‌اند ولي فضيلت آنها چيز ديگري است.

گاه برخي بزرگان با صراحت تمام، مسئله رويت امام زمان(عج) يا تشرف خود خدمت آن حضرت را اعلام مي‌كردند، آيا با اين حساب مي‌توان افراد را از اين كار نهي كرد؟

آن مسئله سرّ ديگري دارد. گاه برخي بزرگان براي اميد دهي به شيعيان و افزايش ايمان و يقين مردم، تشرف خود را نقل مي‌كردند. آنها كوشش مي‌كردند تا از اين راه عشق مردم به آن حضرت و اميد به ظهور آن حضرت و پايان يافتن سختي‌ها ومشكلات ومظلوميت‌ها را افزايش دهند و مردم را به آينده روشن، نويد دهند. يكي از بزرگان خدمت مرحوم آيت الله بهاءالديني عرض كرده بود: دعا كنيد، آقا را ببينيم. آيت‌الله بهاءالديني فرموده بود: شما بارها او را ديده‌ايد. آن بزرگ منقلب شده بود و گفته بود: كي و كجا؟! آقاي بهاءالديني نيز فرموده بود: ديده‌ايد ولي او را نشناخته‌ايد. امثال اين سخنان، اميد و اشتياق افراد را به آن حضرت ازدياد مي‌كند.

به سخن اصلي باز گردم. هر كس به ميزان تقربش به خدا در حج، از لقاي امام بهره مي‌برد و به امام نزديك مي‌شود. ظرفيت هر فرد به اندازه خودش است. كسي مثل پيامبر(ص) تا «قاب قوسين اوادني» پيش مي‌رود و فرد ديگري تا اسفل السافلين. همه به همت افراد است. البته شكي نيست كه اگر فرد زحمت كشيد، خدا كمكش مي‌كند. در زيارت فاطمه زهرا(س) آمده است: «يا مُمتَحَنه اِمْتَحَنَكِ الله الذي خَلَقَك قَبْلَ يَخْلُقَك فَوَجَدَكِ لِما امْتَحَنَكِ صابره» خدا امتحان مي‌كند و با توجه به آن كمك ويژه مي‌كند. اين هم باز به همت فرد است. پيامبر ما با اختيار خود گناه نمي‌كرد نه اينكه مجبور باشد گناه نكند. پيامبر(ص) فرمود: «ما اوُذِيَ نبيٌ مَثلَ ما اوُذيتُ؛ هيچ پيامبري همانند من آزار نديد» به دليل آنكه هيچ پيامبري هم به مقام او نرسيده است! رسيدن به آن مقام، مستلزم تحمل اذيت و آزار بسيار است. گاه برخي پيامبران را در آب جوشيده مي‌انداختند يا با اره مي‌بريدند اما پيامبر(ص) مي‌فرمايد: هيچ پيامبري مثل من آزار نديد. اما پيامبر صبر كرد و او را به «قاب قوسين او ادني» بردند. اين سفره براي همه پهن است. حالا اگر كسي بهره نمي‌برد از كم همتي اوست. البته در نظر داشته باشيم كه گاه كم همتي فرد‌، در نسل او نيز اثر مي‌گذارد؛ همان گونه كه از طرف ديگر ، اصلاب شامخه و ارحام مطهره همت مي‌سازد.

آيا ممكن است كسي با وجود مقامات فراوان ، به مشيت پروردگار به محضر امام زمان(عج) و ديدار او نائل نشود؟

بله ممكن است. به صلاحش نبوده است. در سالهاي نخستين انقلاب بحران‌هاي فراواني پيش مي‌آمد. همه ما مضطرب و نگران بوديم و منتظر بوديم امام درباره آنها سخن بگويد. امام شروع به صحبت مي‌كرد و به طور مفصل درباره مسائل معنوي و اخلاقي سخن مي‌گفت. نهايت آنكه در آخر كار دو سه كلمه درباره آن بحران سخن مي‌گفت. البته همان چند كلمه مشكل را حل مي‌كرد. آيت الله بهاءالديني (ره) مي‌فرمود: علت اينكه امام در اوج بحرانها به راحتي از اخلاق و ملكوت و ... سخن مي‌گفت، ظرفيت والاي اوست؛ ظرفيتي كه به او اعطا شده اما به ما نه! اين سخن آيت اله بهاءالديني(ره) است. يكي از مكرهاي الهي اين است كه به افراد چيزهايي مي‌دهد كه ظرفيت آن را ندارند و همين باعث نابودي او مي‌شود. البته خودش، خودش را نابود مي‌كند نه خدا! به عكس، گاه خدا به فرد مؤمن ، بيماري و گرفتاري مي‌دهد و همين باعث نجات او مي‌شود. انسان اگر در دنيا كور ياكر باشد و سپس به بهشت برود بهتر است يا آنكه چشم و گوش داشته باشد و به جهنم برود؟! گاه نعمت به ناتواني است! گاه ممكن است فرد اويس قرني باشد و نديدن پيامبر(ص) برايش مفيدتر باشد و عشق او را به پيامبر(ص) بيشتر كند. البته در كنار پيامبر(ص) بودن و رويت او نيز فضلي است، به شرطي كه فرد از آن استفاده مفيد كند. همانند اميرالمومنان(ع) كه در كنار پيامبر(ص) بود . همه اينها به توفيق است. فرد بايد بداند هر توفيقي كسب كرده از آن خدا و به مدد اوست.


| شناسه مطلب: 82565