اندیشه زائر میعاد با ابراهیم
میعاد با ابراهیم سید مجمد ضیاء آبادی از ویژگیهای حج این است که آن طرح عظیم الهی را، که ابراهیم آغازگرش بود و حضرت محمد(ص) به تکمیل و احیای آن پرداخت، به نمایش میگذارد. مناسک حج مراحل این طرح الهیاند که حج گزار به صورت نمادین تکرار میکند: در هجرت ا
ميعاد با ابراهيم
سيد مجمد ضياء آبادي
از ويژگيهاي حج اين است كه آن طرح عظيم الهي را، كه ابراهيم آغازگرش بود و حضرت محمد(ص) به تكميل و احياي آن پرداخت، به نمايش ميگذارد. مناسك حج مراحل اين طرح الهياند كه حج گزار به صورت نمادين تكرار ميكند: در هجرت از وطن، آهنگ زيارت كعبه، طواف بيت الله، نماز در پشت مقام ابراهيم، سعي صفا و مروه، آهنگ عرفات و مشعر و منا، رمي جمرات و قرباني... و به طور خلاصه: تمام آنچه در عمره و حج ميگذرد، تذكار سنت و ملّت ابراهيم و خاندانش بازنگري ميشود. چرا چنين است؟ دليل آن روشن است؛ در دنياي شرك و خرافه و فضاي حاكميت جهل و جور و فجور كه هزاران سال افكار و عقايد بشري را در بند اسارت داشت و سايه شوم خود را بر گيتي گسترانيده بود، تنها ابراهيم(ع) و خاندانش در راه تحقّق بخشيدن به پيام آسماني توحيد، پذيراي آن فداكاري بزرگ شدند و نخستين قربانيان اين طرح الهي بودند.به گفته يكي از نويسندگان: «خلاصه اين طرح اين بود كه حدود پنج هزار سال شرك بر انديشه بشر حاكم شده و در تمام رگهاي حياتش ريشه دوانيده بود و از نسلي به نسلي منتقل ميشد، در نتيجه اين تسلسل فكري كه طي قرنهاي طولاني بر محور شرك دور ميزد، نسلهاي بعدي، انديشه شرك را از نسلهاي پيشين به ارث ميبردند و با آن ميزيستند و به ديگر نسلها منتقل ميكردند و به همين دليل بود كه نداي ابراهيم(ع) بر آن محيط تأثير نداشت. اينجا بود كه خداوند براي پيريزي نسل جديدي از انسانها، كه از عوامل مؤثر محيط شرك دور و از آن تسلسل فكري در امان باشند، طرحي پي افكند. براي اين منظور سرزمين خشك و تفتيده حجاز را، كه در فضايي بسته و دور از محيط شرك حاكم بر جهان آن روز قرار داشت، برگزيد.
نخستين انسان شايسته براي پيريزي نسل جديد در اين منطقه بياباني، بايد كسي باشد كه براي پرداختن چنين بهاي سنگيني، در راه آن هدف الهي آمادگي داشته باشد و او جز ابراهيم(ع) نيست. او از وطن و سرزمين خود عراق، به امر خداوند رهسپار حجاز شد و با اسكان همسر و كودك خردسال در اين سرزمين سوخته و فاقد آب و گياه به فداكاري بزرگي دست زد. به علاوه، رؤيايي كه ابراهيم(ع) درباره ذبح فرزندش اسماعيل(ع) ديد و در ميدان عمل، در يك نمايش باشكوه از عشق و ايمان و عرفان، به تعبيرش پرداخت و تا آنجا پيش رفت كه كارد بر گلوي فرزند دلبندش نهاد، اينها تفسيري بر اين حقيقت است كه ابراهيم خليلالله(ع) با دستياري فرزند و همسرش، براي چنين فداكاري بزرگ به تمام معنا مهيا شده بودند، تا نسلي جديد از انسانهاي موحد را در آن منطقه دورافتاده، حجاز قديم، پي افكنند.1 راز اينكه تاريخ حيات معنوي ابراهيم و خاندانش در حج مرور ميشود، در اين است كه او معمار كعبه و بنيانگذار حج بود و حج ميعاد با ابراهيم(ع) و تداوم بخش خط توحيد است كه گفت: «إني ذاهبٌ إلي ربّي سيهدين».2 و حج حلقه اتصال نبوتها و كانون جمع موحّدان و اساس وحدت جهانشمول اسلام است. بعثت پيامبر خدا(ص) پاسخي بود به دعاي ابراهيم(ع) كه گفت: «بار خدايا! در ميان آنها، از ايشان پيامبري برانگيز تا آيات تو را بر آنان بخواند و به آنها كتاب و حكمت بياموزد و آنها را تزكيه كند، كه تويي پيروزمند و فرزانه «ربّنا وابعثْ فيهم رسولاً مِنهم يتلو عليهِمْ آياتِكَ وَيُعلِّمُهُمُ الكتابَ وَالحِكْمَةَ وَيُزَكّيهِمْ إنّك أنتَ العزيزُ الحَكيمُ».3 سپس ميفرمايد: «و كيست از ملت و آيين ابراهيم(ع) روي برتابد، مگر كسي كه نادان و سبكسر باشد و ما او (ابراهيم) را در دنيا برگزيديم و هم او در آخرت از صالحان باشد؛ و مَنْ يَرغَبُ عن ملّةِ إبراهيمَ إلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَ لَقَد اصطفيناهُ في الدّنيا و انّه في الآخرة لمن الصّالِحين».4
از اين آيات و آيات ديگر اين باب استفاده ميشود: تنها آييني كه در ادامه آيين حنيف ابراهيم(ع) است، همانا اسلام است و نه آيين ديگر. علاوه بر اين، شجره خانوادگي است. آرمان نهايي ابراهيم(ع) در نسل اسماعيل تحقق يافت و از اين دودمان پاك و سلاله طيّب، حضرت ختمي مرتبت(ص) ظهور نمود. و گرچه همه فرزندان اسماعيل(ع) پاسدار ميراث معنوي اسلاف خويش نبودند، اما خط توحيد و آيين حنيف به طور كلي محو نشد و كم و بيش ادامه يافت. در جزيرة العرب گروهي بودند به نام «حنفا»5 كه از يهوديت و نصرانيت و نيز از عقايد مشركين و بت پرستان روي گردان شده و به خداي يگانه مؤمن بودند. امام صادق(ع) ميفرمايد: «اعراب همواره بهرهاي از حنيفيت داشتند. آنان صله رحم ميكردند. مهمان نواز بودند و به حج خانه خدا ميآمدند. ميگفتند از مال يتيم بترسيد كه مال يتيم وزر و وبال است. از برخي محرّمات، به دليل بيم مجازات، خودداري ميكردند». «إنّ العَرَبَ لم يزالوا علي شيء مِنَ الحنيفيّةِ...».6 در اين ميان خاندان پيامبر(ص) پدر و مادر و اجداد گرامي آن حضرت ويژگي خاصي داشتند. آنها موحد و خداپرست بودند و خرافه شرك دامنشان را نيالود. بنا به گفته طبرسي در مجمع البيان و علاّمه مجلسي در بحارالأنوار، اين از مسلّمات عقايد اماميه است كه تمام آنها تا آدم(ع) مسلمان و بلكه از صدّيقين يا پيامبران مرسل و اوصياي معصومين بودهاند و روايات در اين مورد به حد تواتر ميرسد.7
طبرسي اين روايت را از قول پيامبر خدا(ص) آورده است: «خداوند همواره مرا از صلب مردان پاك به رحم زنان پاك منتقل نمود تا در اين عصر ظاهر كرد و به آلودگي جاهليّت آلوده نساخت؛ لم يزلْ ينقلني اللهُ من أصلابِ الطّاهرين اِلي أرحامِ المطهّراتِ حتّي أخرجني في عالمِكُم هذا لم يدنّسْني بِدَنَس الجاهليةِ».8 يكي از چهرههاي معروف در ميان نياكان رسول الله(ص)، حضرت عبدالمطلب است. امام صادق(ع) از وي به عنوان يك «امت» ياد كرده است: «روز قيامت عبدالمطلب به عنوان يك امت برانگيخته ميشود، در حالي كه سيمايش به پيامبران و پادشاهان شباهت دارد؛ زرارة عن الصادق(ع): يُحْشَرُ عبدُالمطلّبِ يومَ القيامةِ اُمّةً واحدةً عليها سيماءُ الأنبياءِ و المُلوكِ»9 همچنين بنا به نقل صدوق در وصاياي پيامبر(ص) به علي(ع) آمده است: «اي علي! عبدالمطلب در جاهليت به پنج سنت عمل كرد كه خداوند آن را در اسلام تشريع كرد:
1. همسر مردان را بر فرزندانشان حرام نمود كه قرآن نيز در اين باره ميگويد: و لا تَنكِحوا ما نكحَ آباؤكم مِنَ النِّساءِ.10
2. گنجي يافت و خمس آن را داد كه قرآن نيز ميگويد: واعلموا أنّما غَنِمْتم مِن شيء فأنّ لله خُمُسَهُ...11
3. چاه زمزم را براي سقايت حاج مقرر نمود كه در اسلام نيز استمرار يافت.
4. ديه قتل را صد شتر قرار داد كه در اسلام نيز تأييد شد.
5. طواف نزد قريش عدد معيني نداشت و عبدالمطلب آن را هفت شوط قرار داد كه در اسلام نيز چنين است.12
بر اساس همين نقل عبدالمطلب با تيرهاي قمار قرعه نزد، بتها را پرستش نكرد، گوشت حيواني را كه براي بتها قرباني ميشد نميخورد و ميگفت من بر آيين پدرم ابراهيم(ع) هستم؛ إنّ عَبدَالمطلّبِ كان لا يَستقْسِمُ بالأزلامِ و لا يعبدُ الأصنامَ و لا يأكلُ ما يُذبحُ علي النُّصُبِ و يقولُ أنا عَلي دينِ أبي إبراهيمَ».13
اصبغ بننباته از علي(ع) نقل ميكند كه فرمود: «به خدا سوگند پدرم عبدالله و جدّم عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف هرگز بت نپرستيدند. سؤال شد: چه چيز را عبادت ميكردند؟ فرمود: به سوي كعبه و بر دين ابراهيم نماز ميخواندند و به اين آيين پايبند بودند؛ و اللهِ ما عَبَدَ أبي و لا جدي عبدُالمطلبِ و لا هاشمٌ و لا عبدُ مناف صَنَماً قَط. قيل: فما كانوا يعبدون؟ قال: كانوا يُصلّونَ إلي البيتِ علي دينِ إبراهيم متمسّكينَ بِه».14
مقصد اصلي در اينجا آن نيست كه بحث از آيين نياكان رسولخدا كنيم، چنانكه در صدد تشريح وقايع مربوط به فرزندان ابراهيم(ع) در خطه حجاز نيز نيستيم. بلكه سخن از آييني است كه ابراهيم(ع) پي افكند و رشته ارتباطي كه رسالت خاتم النبيين را به ابراهيم(ع) پيوند ميزند و هويت تاريخي امت اسلامي را تشكيل ميدهد.
منبع: حج برنامه تكامل
پينوشتها
1. وحيدالدين خان، حقيقة الحج، ص28 تا ص29.
2. صافات، آيه 99.
3. بقره، آيه 129.
4. بقره، آيه130.
5. و الحنيف عند العرب مَنْ كان عَلي دين ابراهيم، مجمع البحرين ، ماده «حنف».
6. بحار الانوار، ج15، ص172 از كافي.
7. همان، ص117؛ مجمع البيان، ج4 ،ص322.
8. همان.
9 بحارالانوار، ج15، ص157 از كافي.
10. نساء، آيه 22.
11. انفال، آيه 41.
12. الحج في الكتاب و السنه، ص108 از خصال صدوق.
13. بحارالانوار، ج15، ص144 از كمال الدين.
14. در خصوص شرع پيامبر(ص) قبل از بعثت، بنگريد: بحارالانوار، ج15، ص271 به بعد.