رواق روشنی خواب مادر
خواب مادر شیخ عبدالکریم آلمحیالدین حکایت میکرد که: مادرم روزی خطاب به من گفت: خواب دیدم که امام عصر (عج) به دنبال تو فرستاده و تو را با خویش به حج خانه خدا برده است. مدتی از این جریان گذشت و خواب مادرم را فراموش کردم تا آنکه یک روز میرزای شیرازی کسی
خواب مادر
شيخ عبدالكريم آلمحيالدين حكايت ميكرد كه: مادرم روزي خطاب به من گفت: خواب ديدم كه امام عصر (عج) به دنبال تو فرستاده و تو را با خويش به حج خانه خدا برده است. مدتي از اين جريان گذشت و خواب مادرم را فراموش كردم تا آنكه يك روز ميرزاي شيرازي كسي را به دنبالم فرستاد و نزد او رفتم، ديدم نزديك در خانهاش ايستاده است و بعد از سلام و احوال پرسي گفت: من قصد تشرف به خانه خدا را دارم. تو هم همراه من ميآيي؟ گفتم: بلي، مانعي نيست. ميرزا صورتي را كه وسايل مورد نياز در آن نوشته شده بود همراه با چند درهم به من داد و گفت: اين وسايل را تهيه كن و براي سفر حج آماده شو. پس از خريدن اجناس و رسيدگي به امور خود، همراه ايشان به حج مشرف شدم. پس از بازگشت از حج تازه به ياد خواب مادرم افتادم. از آن به بعد مقام ميرزا در نزد من بسيار ارجمندتر و بزرگتر از قبل شد.
مردان علم در ميدان عمل، ج 3، ص 399