اصلاح الگوی مصرف فرهنگ استعماری

فرهنگ استعماری غارتگران جهانی که در صدد تحمیل سلطه شوم خود بر ملّت‌های ضعیفند، بیداری و هشیاری توده‌های مردم را بالاترین خطر برای خود در راه نیل به اهدافشان، احساس می‌کنند. لذا همواره می‌کوشند تا این مانع بزرگ را از مسیر خود بردارند. این مقصود را از طری

فرهنگ استعماري

غارتگران جهاني كه در صدد تحميل سلطه شوم خود بر ملّت‌هاي ضعيفند، بيداري و هشياري توده‌هاي مردم را بالاترين خطر براي خود در راه نيل به اهدافشان، احساس مي‌كنند. لذا همواره مي‌كوشند تا اين مانع بزرگ را از مسير خود بردارند. اين مقصود را از طريق گرفتن فرصت انديشه در واقعيت‌هاي موجود و فهم درست آنها از مردم و ناتوان كردن آنان از شناخت صحيح دوست و دشمن واقعي، عملي مي‌كنند و از همين رو، به روش‌ها و ابزارهاي گوناگوني توسل مي‌جويند: مشغول نمودن اقشار مردم به انواع سرگرمي‌هاي تخديرآميز، همچون اشاعه فحشا در بين جوانان كه مهم‌ترين نيروي خلاق جامعه هستند و نيز توزيع مواد مخدّر و به اعتياد كشيدن افراد جامعه و يا ترويج خرافات و مطالب پوچ و بي‌اساس، از مهم‌ترين آن روش‌ها به حساب مي‌آيد. گسترش فرهنگ ولخرجي و اسراف نيز در جوامع بشري، خصوصاً در ملل تحت سلطه مي‌تواند به عنوان حربه بسيار كارآمد براي اين منظور باشد؛ زيرا استعمار از اين طريق، هم توانسته بازارِ فروشي براي كالاهاي مصرفي اضافي خويش فراهم كند و هم موفق شده تا توده‌هاي مردم را همواره درگير تأمين هزينه سنگين زندگي، براي پركردن خلأهاي ناشي از مصرف بي‌رويه ثروت سازد. بنابراين، مردم فرصتي براي انديشيدن صحيح نخواهند يافت و مجبور خواهند بود تمام لحظات زندگي خويش را در راه تأمين بهتر رفاه مادّي و رقابت در آن صرف نمايند. علي(ع) مي‌فرمايد: «به خدا سوگند! من همانند كفتاري كه با نواختن ممتد و آهسته صيّاد بر زمين، به خواب خوش فرو مي‌رود، تا اينكه جوينده‌اش رسيده، او را گرفتار دام خويش مي‌كند نيستم».1

حضرت در اين كلام بليغ و بلند خود، به دو عنصر اساسي در امر مبارزه و جهاد اشاره مي‌فرمايد: الف. توجه به خطر وجود دشمن و اِعمال اين دشمني از سوي او با استفاده از شيوه‌هاي گمراه كننده؛ ب. لزوم بيداري و هشياري مسلمانان، در مقابله و مواجهه با ترفندها و نيرنگ‌هاي ياد شده. بر اين اساس، مقابله و دفاع در برابر تهاجمات فرهنگي و اقتصادي استعمار، تنها با توجه و تبعيّت از اين دو اصل مهمّ و بنيادين عملي است؛ يعني نخست، توجه و آگاهي به وجود دشمن و دسيسه‌هاي او و غافل نشدن از حيله و مكر او، كه بنا به فرموده قرآن‏2، جز پشت كردن مسلمانان به دين و دست كشيدن از تعقيب هدف‌هاي والاي خود، پاياني براي آن متصور نيست و سپس آگاهي و بينش به راه‌هاي مقابله و مبارزه با او در ابعاد مختلف نظامي و فرهنگي و اقتصادي. تنها در اين صورت است كه مي‌توان با در پيش گرفتن خلاف آنچه را استعمار درصدد تحميل آن بر جامعه اسلامي است، او را از كاميابي و وصول به خواسته‌هاي شوم و آرزوهاي باطلش نا اميد كرد.

پي‌نوشت‌ها

1. نهج البلاغه، خطبه 6.

2. وَلا يَزالُونَ يَقُاتِلُونَكُمْ حَتّي يَردُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطِاعُوا...؛ آنها هماره با شما در ستيزند تا آن گاه كه شما را از دينتان منصرف كنند اگر بتوانند.... (بقره، آيه 217).


| شناسه مطلب: 82625