رواق روشنی دعوت خدا
دعوت خدا علی بنموفق گوید: شبی خانه خدا را طواف کردم و در کنار حجر الاسود دو رکعت نماز گزاردم. سپس گریان و نالان سرم را به حجر الاسود چسباندم و گفتم: چهقدر در این خانه شریف و مبارک حاضر میشوم، ولی هیچ خیر و فضیلتی بر من اضافه نمیشود. پس در حال خواب و
دعوت خدا
علي بنموفق گويد: شبي خانه خدا را طواف كردم و در كنار حجر الاسود دو ركعت نماز گزاردم. سپس گريان و نالان سرم را به حجر الاسود چسباندم و گفتم: چهقدر در اين خانه شريف و مبارك حاضر ميشوم، ولي هيچ خير و فضيلتي بر من اضافه نميشود. پس در حال خواب و بيداري بودم كه هاتفي ندا داد: اي علي! سخنانت را شنيديم، آيا تو كسي را به خانهات دعوت ميكني كه او را دوست نداشته باشي؟ (پس بدان كه صاحب اين خانه تو را دوست ميدارد كه به اينجا دعوتت كرده است.)
هداية السالك، ج 1، ص 20