آداب سفر در دایره المعارف فقه شیعه (جواهر الکلام)

آداب سفر در دایره المعارف فقه شیعه (جواهر الکلام) ولی الله ملکوتی چکیده فقهای بزرگوار ما در کتاب حج ـ با توجه به اهمیت ویژة این سفر معنوی و اثری که در انسان دارد ـ آدابی را از مجامع حدیثی استخراج و تبیین کرده‌اند که عمل به آن‌ها در رسیدن به هدف واقعی

آداب سفر در دايره المعارف فقه شيعه (جواهر الكلام)

ولي الله ملكوتي

چكيده

فقهاي بزرگوار ما در كتاب حج ـ با توجه به اهميت ويژة اين سفر معنوي و اثري كه در انسان دارد ـ آدابي را از مجامع حديثي استخراج و تبيين كرده‌اند كه عمل به آن‌ها در رسيدن به هدف واقعيِ حج، بسيار مؤثر است و به روح و روان انسان جان تازه مي‌بخشد. بيشتر مطالبي?كه در اين نوشته بررسي گرديده، بر مبناي حديثي است كه امام صادق(ع) در حديث حمّاد بن عيسي از وصيت لقمان بيان مي‌كند.

كليد واژه‌ها : سفر، آداب، صاحب جواهر، نماز.

مقدّمه

همه ساله افراد زيادي به سفرهاي زيارتي؛ مانند حج، عمره، عتبات عاليات، سوريه و مشهد رضوي و ديگر اماكن مقدّس مي?روند، ولي هدف اصلي زيارت كه تغيير رفتار و الگو گرفتن از بزرگان و در نهايت قُرب الهي است، كمتر حاصل مي‌شود. براي نمونه، از هدف‌هاي مهم در تمام زيارت?ها، توجه بيشتر به واجبات ديني است؛ مانند نماز، پرداخت خمس، رعايت حق‌الناس و... ليكن در عمل مي‌بينيم كه در بسياري از زائران تحوّل لازم به وجود نيامده است. يكي از علت‌هاي عمدة آن، اين است كه با اسرار، آداب و اخلاق در سفر آشنايي لازم نداريم و حال آن?كه در كتاب‌هاي فقهي، اخلاقي، تفسيري و حديثي، مطالب بسيار مفيدي وجود دارد كه عمل به آن?ها دگرگوني عجيبي در زندگي فردي و اجتماعي مسافر ايجاد مي‌كند.

ما براي رسيدن به اين هدف والا، آداب سفرهاي زيارتي را از كتب گوناگون استخراج كرده‌ايم كه اهم آن?ها دايرة‌المعارف شيعه؛ يعني جواهرالكلام و كتاب‌هاي «المحجّةالبيضاء» و «وسائل‌الشيعه» مي‌باشد.

اميد است با عمل به آنچه به عنوان ويژگي‌هاي سفرهاي زيارتي در پيش رو داريم بتوانيم گامي هر چند كوچك در تعالي جامعة اسلامي برداريم.

ويژگي‌ها و آداب سفرهاي زيارتي

1. وصيت كردن

سفر همراه با خطر است، بنابراين، مسافر بايد آمادگي بيشتري براي سفر آخرت داشته باشد. ابن ابي عمير در حديث مرسله‌اي از امام صادق(ع) نقل مي‌كند: « مَنْ رَكِبَ رَاحِلَةً فَلْيُوص‏ »؛1 «كسي كه سوار بر مركب مي‌شود (به مسافرت مي‌رود) بايد وصيت كند.»

2. انجام غسل سفر

مرحوم يزدي در كتاب عروة ‌الوثقي، غسل‌ها را تقسيم به سه كرده، مي?نويسد:

«زماني، مكاني و فعلي و براي هر يك مصاديقي بيان مي‌كند. غسل سفر را، هم مي‌توان در ذيل غسل‌هاي فعلي و هم غسل‌هاي مكاني قرار داد، لذا شايسته است زائران پيش از تشرف به اماكن مقدس، از غسل غفلت نكنند بلكه زيبنده است كه هر وقت انسان استحمام مي‌كند همراه با اغسال ديگر، غسل توبه از گناه را نيز نيت كند.»2

صاحب جواهر مي‌نويسد:

«از جمله اغسال فعليه، غسل براي كسي است كه مي‌خواهد سفر برود؛ به خصوص سفر زيارت امام حسين(ع) به?خاطر روايت مرسلي?كه ابن?طاووس در«امان الاخطار» آورده وخبري كه ابو بصير از امام صادق(ع) در خصوص زيارت سيدالشهدا(ع) نقل مي‌كند:

« إِذَا أَرَدْتَ الْخُرُوجَ إِلَي أَبِي عَبْدِ الله (ع) فَصُمْ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ يَوْمَ الأَرْبِعَاءِ وَ يَوْمَ الْخَمِيسِ وَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَإِذَا أَمْسَيْتَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فَصَلِّ صَلاةَ اللَّيْلِ، ثُمَّ قُمْ فَانْظُرْ فِي نَوَاحِي السَّمَاءِ وَ اغْتَسِلْ تِلْكَ اللَّيْلَةَ قَبْلَ الْمَغْرِبِ، ثُمَّ تَنَامُ عَلَي طُهْرٍ، فَإِذَا أَرَدْتَ الْمَشْيَ إِلَيْهِ فَاغْتَسِلْ وَ لاَ تَطَيَّبْ وَ لاَ تَدَّهِنْ وَ لاَ تَكْتَحِلْ حَتَّي تَأْتِيَ الْقَبْرَ ». 3

«هرگاه خواستي به زيارت سيدالشهدا(ع) بروي، سه روز؛ روزهاي چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه روزه بگير، در شب جمعه نماز شب بخوان، سپس به اطراف آسمان نگاه كن و قبل از مغرب آن شب غسل كن و با طهارت بخواب و وقتي خواستي به زيارت بروي غسل كن، از بوي خوش و روغن و سرمه استفاده نكن تا اين كه به نزديك قبر شوي.»

شيخ بهايي در بارة مستند غسل توبه مي‌نويسد:

«مستند غسل توبه از فسق و معصيت، روايتي است كه شيخ طوسي(ره) (385ـ460) در تهذيب‌الاخبار، از امام جعفر صادق(ع) روايت كرده است كه مردي به حضور پيامبر خدا(ص) رسيد و عرض كرد: من همسايگاني دارم و آنان كنيزاني دارند كه آواز مي‌خوانند و عود مي‌نوازند و بسا اتّفاق مي‌افتد كه به دستشويي مي‌روم و براي گوش دادن آوازهاي آنان، نشستن خود را طولاني مي‌كنم. تكليف من چيست؟ حضرت فرمود: چنين نكن! عرض كرد: به خدا سوگند من به پاي خود به آن عمل نمي‌روم، فقط سماعي است كه با گوش خود مي‌شنوم. امام(ع) فرمود: قسم به عظمت خدا، كه نبايد چنين كني. آيا سخن خدا را نشنيده‌اي كه فرمود: ( إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً )؛ «گوش، چشم و قلب، همة اين‌ها در روز قيامت مورد سئوال قرار مي‌گيرند.» مرد گفت: گويا اين آيه را نشنيده بودم، آن عمل را ترك و استغفار مي‌كنم. امام(ع) خطاب به وي فرمود: برخيز و غسل كن و هر چه توانستي نماز بخوان! تو پرتگاه گناه بزرگي ايستاده بودي و چقدر حال تو بد بود، اگر در چنين حالي از دنيا مي‌رفتي؟! از خداوند طلب مغرفت كن وتوبه بخواه، از هر چيزي?كه مكروه مي‌دارد وخدا جز قبيح چيز ديگري را مكروه نمي‌شمارد... قبيح را به اهل خود واگذار، چون هر چيزي اهلي دارد.»4

شايان ذكر است كه سمرقندي در تفسير خود، ذيل آية 36 سورة بني‌اسرائيل؛ ( وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ... ) حديث مذكور را نقل كرده.»5

3. پرداخت صدقه

وجود مبارك امام سجاد(ع) وقتي مي‌خواستند مسافرت كنند، با دادن صدقه، سلامتي خود را مي‌خريدند. پرداخت صدقه را موكول مي‌كردند به زماني كه سوار بر مركب مي‌شدند و وقتي به سلامت به مقصد مي‌رسيدند حمد و شكر الهي را انجام مي‌دادند و هرچه فراهم مي‌شد صدقه مي‌دادند.6

مرحوم بحراني در كتاب «الحدائق الناضره» مي‌نويسد:

«مستحب?است هنگام صدقه دادن بگويد: « اللَّهُمَّ إِنِّي اشْتَرَيْتُ بِهَذِهِ الصَّدَقَةِ سَلامَتِي وَ سَلامَةَ سَفَرِي وَمَا مَعِي فَسَلِّمْنِي وَسَلِّمْ مَا مَعِي وَبَلِّغْنِي وَبَلِّغْ مَا مَعِي بِبَلاغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِيل ».‏7

صدقه نحس بودن سفر را در ايامي كه مكروه است از بين مي‌برد. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: « تَصَدَّقْ وَاخْرُجْ أَيَّ يَوْمٍ شِئْتَ »؛8 «صدقه بده وهر زمان خواستي سفر كن.»

حمادبن عثمان به امام صادق(ع) عرض كرد: آيا سفر در بعضي از روزهاي نحس، مانند چهارشنبه و مانند آن مكروه است؟ فرمود: سفرت را با صدقه آغاز كن و هرگاه خواستي سفر كن و آية‌الكرسي را بخوان9 و نيز از آن امام همام(ع) نقل شده: هر كسي?كه صبحگاه صدقه بدهد، خداوند نحوست آن روز را از او دور مي‌كند.»10

و نيز در حديث وارد شده: «صدقه بلاي قطعي را از بين مي‌برد11 بلكه صدقه بلا را بعد از مرگ دفع مي‌كند تا چه رسد در حال حيات.»

صاحب جواهر بعد از بيان احاديث فوق مي‌نويسد: «چه بسا از آنچه گفته شد استحباب دو بار صدقه دادن استفاده شود؛ يكي به هنگام شروع سفر و ديگري به هنگام سوار شدن بر وسيلة نقليه و ممكن است منظور يك صدقه باشد البته بدون شك صدقه زياد دادن بهتر است.»

آنچه الآن متعارف است، اين است كه يكبار به هنگام خروج از منزل صدقه مي‌دهند و بار ديگر به هنگام سوار شدن بر مركب بلكه مقتضي حديث اول استحباب صدقه به هنگام سالم رسيدن به وطن نيز مي‌باشد. 12

4. خواندن دعا

يكي ديگر از مستحبات سفر، خواندن دو ركعت نماز است. امام صادق(ع) از پدرانش نقل مي‌كند كه رسول الله(ص) بر استحباب دو ركعت نماز به هنگام مسافرت تأكيد كرده است. 13

پيامبر فرمود: شخص به هنگام مسافرت چيزي بهتر از دو ركعت نماز براي خانواده‌اش از خود باقي نمي‌گذارد و پس اين دعا را مي‌خواند:

« اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ مَالِي وَ ذُرِّيَّتِي وَ دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ أَمَانَتِي وَ خَاتِمَةَ عَمَلِي... ».

شيخ حر عاملي در ادامه اين دعا مي‌نويسد: «كسي كه اين دعا را نمي‌خواند مگر اين?كه خداوند حاجت او را برآورده مي‌كند.» 14

صاحب جواهر اينگونه ادامه مي‌دهد: «بهتر از اين دعا، دعايي است كه سيد بن طاووس در امان‌ الأخطار از پيامبر گرامي(ص) نقل كرده و آن اين است كه:

« مَا اسْتَخْلَفَ الْعَبْدُ فِي أَهْلِهِ مِنْ خَلِيفَةٍ إِذَا هُوَ شَدَّ ثِيَابَ سَفَرِهِ خَيْرٍ مِنْ أَرْبَعِ رَكَعَاتٍ يُصَلِّيهِنَّ فِي بَيْتِهِ يَقْرَأُ فِي كُلِّ رَكْعَةٍ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ وَ قُلْ هُوَ الله أَحَدٌ وَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِهِنَّ فَاجْعَلْهُنَّ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَ مَالِي ».15

«هرگاه بنده?اي عازم سفر است، چيزي را بهتر از چهار ركعت نماز كه در هر ركعتِ آن سورة فاتحه و اخلاص را بخواند، از خود به جاي نمي‌گذارد و در نماز اين دعا را مي‌خواند: خدايا! من با اين نمازها به تو تقرب جستم پس آن را جانشين من در خانواده و مالم قرار ده!»

و نيز يزيد بن معاوية عجلي از امام باقر(ع) نقل مي‌كند:

«كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) ‏ إِذَا أَرَادَ سَفَراً جَمَعَ عِيَالَهُ فِي بَيْتٍ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ الْغَدَاةَ نَفْسِي وَ مَالِي وَ أَهْلِي وَ وُلْدِي الشَّاهِدَ مِنَّا وَ الْغَائِبَ، اللَّهُمَّ احْفَظْنَا وَ احْفَظْ عَلَيْنَا، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا فِي جِوَارِكَ اللَّهُمَّ لاَ تَسْلُبْنَا نِعْمَتَكَ وَ لاَ تُغَيِّرْ مَا بِنَا مِنْ عَافِيَتِكَ وَ فَضْلِكَ ».16

«امام باقر(ع) هر گاه عازم سفر مي?شد، اهل خانه و فرزندانش را در خانه جمع مي?كرد و در ميان آنان، اينگونه دعا مي?كرد: خدايا! من عازم سفرم، لذا خود و خانواده و فرزندانم؛ آنان را كه حاضرند وآنان ?را كه غايب?اند به تو سپردم. خدايا! به ما توجه كن و حافظمان باش! خدايا! ما را در جوارت پناه ده، بار الها! نعمتت را از ما مگير و سلامتي و فضلت را تغيير نده.»

5 . قرائت سورة حمد و آية‌الكرسي

از امام معصوم(ع) نقل شده كه در سمت راست و چپ وجلو مسافر سورة حمد وآية‌ ‌الكرسي و دعاي مخصوص خوانده شود. 17

صاحب جواهر در دليل فتواي خود، اين حديث را بيان مي‌كند:

« قال أبو الحسن(ع) في خبر الحذّاء المرويّ في الفقيه و موضع من الكافي: لَوْ كَانَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ إِذَا أَرَادَ سَفَراً قَامَ عَلَي بَابِ دَارِهِ تِلْقَاءَ وَجْهِهِ الَّذِي يَتَوَجَّهُ لَهُ فَقَرَأَ الْحَمْدَ أَمَامَهُ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ أَمَامَهُ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ احْفَظْنِي وَ احْفَظْ مَا مَعِي، وَ سَلِّمْنِي وَ سَلِّمْ مَا مَعِي وَ بَلِّغْنِي وَ بَلِّغْ مَا مَعِي بِبَلاَغِكَ الْحَسَنِ الْجَمِيل ».18

«... هر گاه شخصي از شما قصد سفر داشت، جلو در ايستاده، به سمت راست و چپ سورة حمد و آية ‌الكرسي بخواند، آنگاه بگويد: خدايا! مرا و آنچه متعلق به من است، حفظ كن و سالم بدار و مرا و آنچه با من است به مقصد برسان. كسي كه اين اعمال را انجام دهد، خداوند او و آنچه متعلق به اوست را حفظ مي‌كند و سالم به مقصد مي‌رساند.»

در وسائل الشيعه معوذتين را نيز در متن حديث آورده و نيز كليني در سه مورد حديث را بيان كرده كه در يكجا معوذتين و توحيد را نيامده است.

درباره آية ‌‌الكرسي نقل شده است كه:

« إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ ذِرْوَةٌ وَ ذِرْوَةُ الْقُرْآنِ آيَةُ الْكُرْسِيِّ، مَنْ قَرَأَهَا مَرَّةً صَرَفَ الله عَنْهُ أَلْفَ مَكْرُوهٍ مِنْ مَكَارِهِ الدُّنْيَا وَ أَلْفَ مَكْرُوهٍ مِنْ مَكَارِهِ الآخِرَةِ، أَيْسَرُ مَكْرُوهِ الدُّنْيَا الْفَقْرُ وَ أَيْسَرُ مَكْرُوهِ الآخِرَةِ عَذَابُ الْقَبْرِ، وَ إِنِّي لأَسْتَعِينُ بِهَا عَلَي صُعُودِ الدَّرَجَة ».19

«براي هر چيزي نقطة اوجي است و نقطة اوج قرآن، آية‌ الكرسي است. كسي كه يك? بار آن را بخواند خداوند هزار ناپسند دنيوي و هزار ناپسند اخروي را از او برطرف مي‌سازد. آسان‌ترين ناپسند دنيوي فقر است و آسان‌ترين ناپسند اخروي عذاب قبر و من براي صعود به بلندي از آن كمك مي‌گيرم.»

و نيز وارد شده چون چيزي را ببيند كه بترسد، آية‌‌الكرسي را بخواند. 20

سيد نعمت الله جزائري(ره) مي‌گويد: «قرآن و آياتش شفاي تمام امراض است؛ به خصوص آية‌‌الكرسي فوايد آن را بنده و ديگران تجربه كرده‌اند... در حديث آمده: «كسي كه يك مرتبه آية‌‌الكرسي بخواند، خداوند يك فرشته را براي محافظت او مي‌فرستد، وقتي دوبار بخواند دو فرشته را مي‌فرستد تا او را حفظ كند و به همين منوال تا پنج مرتبه، وقتي پنج بار بخواند خداوند به ملائكه مي‌فرمايد: رهايش كنيد خودم از او محافظت مي‌كنم.» 21

6 . خواندن «سورة قدر»

در سفر به خصوص حج تمتّع مواقعي پيش مي‌آيد كه گريزي از پياده‌روي نيست. تلاوت سورة قدر سبب مي‌شود كه خستگي راه را احساس نكند و اگر به هنگام سوار شدن بر مركب خوانده شود، سالم و آمرزيده به مقصد مي‌رسد. امام كاظم(ع) فرمود:

« لَوْ حَجَّ رَجُلٌ مَاشِياً، فَقَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ، مَا وَجَدَ أَلَمَ الْمَشْيِ وَ قَالَ مَا قَرَأَ أَحَدٌ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ حِينَ يَرْكَبُ دَابَّةً إِلاَّ نَزَلَ مِنْهَا سَالِماً، مَغْفُوراً لَهُ، وَ لَقَارِئُهَا أَثْقَلُ عَلَي الدَّوَابِّ مِنَ الْحَدِيدِ ». 22

«حج گزاري كه پياده مي‌رود، اگر سورة قدر را بخواند خستگي راه رفتن را احساس نخواهد كرد. احدي سورة قدر را به هنگام سوار شدن بر مركب نمي‌خواند، مگر اين كه سالم و آمرزيده به مقصد مي‌رسد. كسي كه اين سوره را مي‌خواند، بر چهارپا از آهن سنگين‌تر است.»

و نيز از امام باقر(ع) نقل شده كه فرمود:

« لَوْ كَانَ شَيْ‏ءٌ يَسْبِقُ الْقَدَرَ لَقُلْتُ: قَارِئُ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ، حِينَ يُسَافِرُ أَوْ يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ، سَيَرْجِعُ ».23

«اگر از من بپرسند آيا چيزي هست كه به قدر الهي سبقت بگيرد؟ هر آينه خواهم گفت آن كسي است كه به هنگام مسافرت يا خروج از منزل سورة قدر بخواند.»

و احاديث ديگركه از احصاي آن‌ها، معذوريم و دشوار است.

7. ادعية مأثوره از اهل بيت(هم)

معاوية بن عمار از امام صادق (ع) نقل مي‌كند كه چون خواستي حج يا عمره به ? جا آوري، دعاي فرج را بخوان و آن عبارت است از:

« لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله الْعَلِيُّ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ، سُبْحَانَ الله رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الأَرَضِينَ السَّبْعِ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ، وَ الْحَمْدُ لَلهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ».24

از جمله دعاهاي كوتاه و اثرگذار در سفر، دعاي زير است كه بسياري از بزرگان نقل كرده‌اند؛ و آن را براي حفظ خود و اثاثيه بخوانيد: « يَا حَافِظاً لاَ يُنسَي، وَ يَا مَن نِعَمُهُ لاَ تُحصَي، أنتَ قُلتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ( إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ ).» 25

و در حديث ابو حمزه آمده است كه انسان به هنگام سفر، سه بار الله اكبر بگويد و سه بار بگويد: «بِا?لله أَخْرُجُ وَ بِا ? لله أَدْخُلُ وَ عَلَي الله أَتَوَكَّلُ... » و آنگاه بگويد: « اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِي وَجْهِي هَذَا بِخَيْرٍ وَ اخْتِمْ لِي بِخَيْرٍ وَ قِنِي شَرَّ كُلِّ دَابَّةٍ، أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَي صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ».26

در صحيحه معاوية بن عمار آمده است: به هنگام سفر مي‌گويي:

« اللَّهُمَّ كُنْ لِي جَاراً مِنْ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ثُمَّ قُلْ: بِسْمِ الله دَخَلْتُ، وَ بِسْمِ ? ا ? لله خَرَجْتُ، وَ فِي سَبِيلِ الله ؛ اللَّهُمَّ إِنِّي أُقَدِّمُ بَيْنَ يَدَيْ نِسْيَانِي وَ عَجَلَتِي بِسْمِ الله ، وَ مَا شَاءَ الله فِي سَفَرِي هَذَا، ذَكَرْتُهُ أَوْ نَسِيتُهُ، اللَّهُمَّ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ عَلَي الأُمُورِ كُلِّهَا، وَ أَنْتَ الصَّاحِبُ فِي السَّفَرِ، وَ الْخَلِيفَةُ فِي الأَهْلِ؛ اللَّهُمَّ هَوِّنْ عَلَيْنَا سَفَرَنَا وَ اطْوِ لَنَا الأَرْضَ، وَ سَيِّرْنَا فِيهَا بِطَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ ـ صَلَّي الله عَلَيْهِ وَ آلِه‏ وَ سَلَّم ـ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لَنَا ظَهْرَنَا، وَ بَارِكْ لَنَا فِيمَا رَزَقْتَنَا، وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وَعْثَاءِ السَّفَرِ، وَ كَآبَةِ الْمُنْقَلَبِ وَ سُوءِ الْمَنْظَرِ فِي الأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ، اللَّهُمَّ أَنْتَ عَضُدِي وَ نَاصِرِي، بِكَ أَحُلُّ وَ بِكَ أَسِيرُ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِي سَفَرِي هَذَا السُّرُورَ، وَ الْعَمَلَ بِمَا يُرْضِيكَ عَنِّي، اللَّهُمَّ اقْطَعْ عَنِّي بُعْدَهُ وَ مَشَقَّتَهُ وَ اصْحَبْنِي فِيهِ، وَ اخْلُفْنِي فِي أَهْلِي بِخَيْرٍ، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِا ? لله ، اللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُك، وَ هَذَا حُمْلانُكَ، وَ الْوَجْهُ وَجْهُكَ، وَ السَّفَرُ إِلَيْكَ وَ قَدِ اطَّلَعْتَ عَلَي مَا لَمْ يَطَّلِعْ عَلَيْهِ أَحَدٌ، فَاجْعَلْ سَفَرِي هَذَا كَفَّارَةً لِمَا قَبْلَهُ مِنْ ذُنُوبِي، وَ كُنْ عَوْناً لِي عَلَيْهِ، وَ اكْفِنِي وَعْثَهُ وَ مَشَقَّتَهُ وَ لَقِّنِّي مِنَ الْقَوْلِ وَ الْعَمَلِ رِضَاكَ؛ فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُكَ وَ بِكَ وَ لَكَ ».27

8 . دعا به هنگام سوار شدن بر مركب

امام صادق(ع) چون بر مركب سوار مي‌شدند مي‌فرمودند: « سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ، وَإِنَّا إِلَي رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ».28

و هفت مرتبه «سُبحَان الله» و «الحمد لله» و «لاَ إله إلاَّ الله» مي‌گفت.29

و نيز از امام كاظم(ع) نقل شده?كه اگر كسي اين آية شريفه را به هنگام سوار شدن بر مركب بخواند؛ چنانچه دچار سانحه شده از مركب سقوط كند، به او به اذن خدا آسيبي نخواهد رسيد.

از پيامبر اعظم(ص) نقل شده كه وقتي شخصي سوار بر مركب مي‌شود و بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ‏ مي‌گويد: خداوند ملكي را مأمور مي‌كند كه او را محافظت كند تا به مقصد برسد... در آيات شريفة قرآن هم به اين?كه خداوند فرشتگاني را مأمور حفظ انسان كرده، تصريح شده؛ از جمله آية يازدهم سورة مباركة رعد: ( لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ الله إِنَّ الله لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ الله بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ). 30

9. تسبيح، تكبير و تهليل

پيامبر اعظم(ص) در سفر وقتي به اماكن پست مي‌رسيدند، سبحان الله مي‌گفتند و چون به اماكن بلند مي‌رسيدند، الله اكبر و لا اله الا الله مي‌گفتند.

«قَالَ رَسُولُ الله (ص) ‏ وَ الَّذِي نَفْسُ أَبِي الْقَاسِمِ بِيَدِهِ مَا هَلَّلَ مُهَلِّلٌ وَ لاَ كَبَّرَ مُكَبِّرٌ عَلَي شَرَفٍ مِنَ الأَشْرَافِ إِلاَّ هَلَّلَ الله مَا خَلْفَهُ وَ كَبَّرَ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ بِتَهْلِيلِهِ وَ تَكْبِيرِهِ حَتَّي يَبْلُغَ مَقْطَعَ التُّرَابِ ». 31

«پيامبرخدا(ص) فرمود: به خدايي كه جان من در دست اوست، هيچ شخصيلاَ إلَهَ إلاَّ الله و الله أكبر در بلندي نمي‌گويد مگر اين كه آنچه در پشت سر و روبه?روي او هستند با او هماهنگ هستند تا اين كه به سرزمين هموار برسد.»

10. ورود به مكان جديد

وقتي به مكان ترسناك وارد شد بگويد:

( رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطاناً نَصِيراً ).32

در آية كريمه از خداوند خواسته شده كه در هر حال مرا اعانت كن؛ چه در وقت وارد شدن به جايي چه در وقت خروج از آنجا و معلوم است كسي كه از نصرت الهي برخوردار باشد، ترس براي او مفهومي نخواهد داشت.

به هنگام خواب تسبيحات حضرت فاطمه3 و آية‌‌الكرسي را بخواند. 33

11. مستحب است روز شنبه را براي سفر انتخاب كند

دليل اين مطلب حديثي است كه ذيل آية شريفة: ( فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاة... ) وارد شده و آن حديث اين است: ( الصَّلاةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ الانْتِشَارُ يَوْمَ السَّبْتِ ).34

معصوم(ع) فرموده است: شنبه را براي مسافرت انتخاب كنيد. اگر در روز شنبه سنگي از كوه كنده شود، خداوند آن را به مكانش برمي‌گرداند و هر كس كه حاجتي داشت روز سه‌شنبه سفر كند، شنبه روزي است كه خداوند آهن را براي داود نرم كرد.35

همچنين امام صادق (ع) فرمود: « لاَ تَخْرُجْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي حَاجَةٍ، فَإِذَا كَانَ يَوْمُ السَّبْتِ وَ طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَاخْرُجْ فِي حَاجَتِكَ »؛ « روز جمعه براي حاجت و نيازت سفر نكن، بلكه از روز شنبه، بعد از طلوع خورشيد مسافرت كن. »36

براي هر يك از ايام هفته و روزهاي ماه، براي مسافرت احكامي معين شده كه ما جهت خودداري از اطالة كلام، از بيان آن اجتناب مي‌كنيم. مشتاقان به كتاب گرانسنگ جواهرالكلام، كتاب حج، بحث «آداب سفر» رجوع نمايند.

12. همراه داشتن مقداري از تربت امام حسين(ع)

تربت سيد الشهدا(ع) موجب امنيت در سفر37 و شفاي بيماري خواهد بود؛ به?ويژه كه از آن سبحه بسازد... آن را ببوسد و بر چشم خود نهد و بگويد: « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَ بِحَقِّ صَاحِبِهَا وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ بِحَقِّ أَبِيهِ وَ بِحَقِّ أُمِّهِ وَ أَخِيهِ وَ بِحَقِّ وُلْدِهِ الطَّاهِرِينَ اجْعَلْهَا شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ كُلِّ خَوْفٍ وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ سُوء ».38 انجام اين كار در صبح و شام مطلوب است.

13. به همراه داشتن انگشتر عقيق و فيروزه39

مرحوم صاحب جواهر به دست داشتن انگشتر عقيقي را كه يك سمت آن: « ما شاءَ الله لا قُوَّةَ إِلاَّ بِا ? لله ، أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏ »و سمت ديگر آن «مُحَمَّد وَ عَلِيّ» حك شده باشد، مستحب مي‌داند و اين در امنيت و سلامتي مسافر مؤثر است و دستورات ديني صائب‌تر است و نيز انگشتر فيروزه‌اي كه در يك جانب آن « اللهُ المَلِك» و بر طرف ديگر آن « الْمُلْكُ لَلهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّار » باشد. امان از درندگان و پيروزي در جنگ است. ممكن است قبول اين مطلب براي بعضي سخت باشد ولي نبايد فراموش كرد كه زماني قبول اين مطلب براي انسان سخت بود كه چطور طلا براي زن مفيد و براي مرد مضر باشد ولي اكنون علم پزشكي ثابت كرده و از طرفي به ياد داشته باشيم كه ابن سينا با آن نبوغ حيرت‌آوري كه داشت، مي‌گفت: اگر چه پذيرش معاد جسماني از نظر عقلي دشوار است اما چون صادق مصدق و نبي مكرّم فرموده، ما قبول مي‌كنيم. آري، مشهور است كه ابن سينا به هنگام مردن مي‌گفت:« نَموتُ وَ لَيْسَ لَنا حاصِلٌ *** سَوَاءٌ َ عَلِمْنَا أَنَّهُ مَا عُلِمْ »؛

14. پيمودن راه اصلي

امام علي(ع) مي‌فرمايد: « عَلَيْكُمْ... وَ الْجَادَّةِ وَ إِنْ دَارَتْ... »؛40 «بر شما باد حركت و سفر از جاده و راه اصلي، هر چند پيچ و خم داشته باشد.»

راه اصلي ممكن است طولاني‌تر باشد اما چون از خطرات احتمالي در امان است، براي سفر مناسب‌تر است. افزون بر آن، اگر مركب دچار مشكل شود و يا با كمبود زاد و توشه مواجه گردد، در راه اصلي و جاده مي‌تواند خودش را نجات دهد. تجربه نشان داده كه در مجموع پيمودن راه اصلي به مراتب از راه‌هاي فرعي بهتر است.

* * *

مرحوم شيخ محمد حسن نجفي، صاحب جواهر در پايان بحث مسائل مربوط به سفر مي‌نويسد:

«شايسته است مسافران به مضمون حديثي از حماد بن عيسي كه به نقل امام صادق(ع) آورده و در وصيت لقمان است، عمل كنند. بر اين حديث فوايد زيادي هست. 41

15. مشورت با هم سفران

امام صادق (ع) : « قَالَ لُقْمَانُ لابْنِهِ: إِذَا سَافَرْتَ مَعَ قَوْمٍ فَأَكْثِرِ اسْتِشَارَتَكَ إِيَّاهُمْ فِي أَمْرِكَ وَ أُمُورِهِمْ ».43

«لقمان به فرزندش گفت: هرگاه در سفر با گروهي همراه شدي، در كارهاي مربوط به خودت و آن?ها با ايشان زياد مشورت كن.»

وقتي كاري با مشورت انجام شود، چون نتيجة تفكر چند نفر است، به صواب نزديكتر است: « وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا »؛44 «كسي كه با مردان مشورت مي‌كند در عقلشان شريك است.» ولي كسي?كه استبداد رأي داشته باشد، هلاك مي‌شود؛ « مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ ».

تصميمي كه با مشورت جمع گرفته شود، اگر با مشكلي مواجه گردد، تحمّل آن آسان‌تر و با اعتراض كمتري مواجه خواهد شد. سيرة عملي بزرگان هم بر اين بوده كه در تصميم‌گيري‌هاي خود، به نظرية جمع احترام قائل بوده‌اند.

16. دست و دل باز بودن

نقل شده كه امامان معصوم(هم)45 در سفر دست و دل باز بودند؛ مثلاً امام سجاد(ع) وقتي عازم سفر حج مي?شدند، بهترين خوراكي‌ها و آجيل را همراه خود بر مي?داشتند؛ « كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ 8 إِذَا سَافَرَ إِلَي الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ،

تَزَوَّدَ مِنْ أَطْيَبِ الزَّادِ مِنَ اللَّوْزِ وَ السُّكَّرِ وَ السَّوِيقِ الْمُحَمَّصِ وَ الْمُحَلَّي ».46 آنان در ضمن ديگران را هم به داشتن چنين صفتي تشويق مي‌كردند. پيامبر اعظم(ص) به همراه داشتن زاد و توشة خوب را نشانة شرافت و بزرگواري شمرده، فرمودند: « مِنْ شَرَفِ الرَّجُلِ أَنْ يُطَيِّبَ زَادَهُ إِذَا خَرَجَ فِي سَفَرٍ ». 47

امام به حق ناطق، حضرت صادق(ع) مي‌فرمايد: مسافر بايد غذاي خوب به همراه داشته باشد؛« إِذَا سَافَرْتُمْ فَاتَّخِذُوا سُفْرَةً وَ تَنَوَّقُوا فِيهَا ». 48

و حتي در حديثي، حرمت اسراف در سفر حج و عمره، از استثناها شمرده شده است؛ « مَا مِنْ نَفَقَةٍ أَحَبَّ إِلَي الله مِنْ نَفَقَةِ قَصْدٍ وَ يُبْغِضُ الإِسْرَافَ إِلاَّ فِي حَجٍّ أَوْ عُمْرَةٍ ».49

17. انتخاب دوست؛ (الرفيق ثمّ الطريق)

در لسان احاديث، از سفر كردن به تنهايي، با تعبيرهاي گوناگون نهي شده است؛ لذا گفته‌اند: « الرَّفِيقَ ثُمَّ الطَّرِيقَ ». اول انتخاب رفيق و همراه سفر و سپس آغاز حركت.

طبق معمول، سفر كردن، همراه با سختي‌ها و دشواري‌ها و بيماري‌ها و حوادث است. اگر دوستان خوبي به همراه انسان باشند، مي‌توانند در رفع مشكلات به يكديگر كمك كرده، رنج سفر را بر خود هموار سازند و بتوانند تحمل كنند. علاوه بر اين، دوست خوب و موافق، ماية انس و دلگرمي است و لذت سفر را دو چندان مي‌كند.

18. تبسّم

« و أَكثَرِ التَّبَسُّمَ فِي وُجوهِهِم »؛ 50 «و در روي آنان تبسم زياد داشته باش.»

از آداب اجتماعي، كه بزرگان هم خود به آن عمل كرده و هم ديگران را تشويق مي?كنند، اين است كه انسان هميشه متبسّم و خنده رو باشد و با مردم با چهره‌اي باز و بشاش برخورد كند. پيامبر اعظم(ص) همواره تبسم بر لب‌ داشتند و نيز جناب خضر به حضرت عيسي سفارش مي‌كند: « كُن بشَّاشاً وَ لاَ تَكُن عَبَّاساً »؛ «گشاده‌رو باش و ترش‌رو مباش.» چهرة خندان سبب جلب محبت و دوستي مي‌شود و چهرة خندان خستگي سفر را برطرف مي‌سازد.

حضرت مي‌فرمايد: «ايمان مؤمن كامل نمي‌شود مگر داراي صد و سه خصلت باشد؛ از جملة آن?ها بشاش و خنده‌رو بودن است.» 51

و نيز علي(ع) فرمود: «گشاده‌رويي موجب دوام دوستي است.»52

19. بخشندگي

« وَ كُنْ كَرِيماً عَلَي زَادِكَ »؛ 53 «در زاد و توشه‌ات نسبت به آنان بخشنده باش.»

و نيز در صحيحة معاوية بن عمار از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود: « وَ تَسْخُو نَفْسكَ» از آنچه به همراه داري به همسفرانت ببخش چرا كه « لَذَّةُ الْكِرَامِ فِي الإطعَامِ وَ لَذَّةُ اللِّئَامِ فِي الطَّعَامِ »؛ «لذت افراد بزرگوار در خوراندن و لذت افراد پست در خوردن است.»

امير مؤمنان(ع) اطعام را موجب تقويت شمرده، مي‌فرمايند: « قُوتُ الأجسَامِ الطَّعَامِ وَ قُوتُ الأروَاحِ الإطعَام ». 54

20. پذيرش دعوت

« وَ إِذَا دَعَوْكَ فَأَجِبْهُم‏ ». 55 «اگر تو را دعوت كردند قبول كن.»

ادب اقتضا مي‌كند كه اگر همسفران به امري دعوتت كردند، اجابت كني و از ردّ احسان بپرهيزي. در كتاب آداب معاشرت آمده است: « لا يردّ الإحسان إلاّ الحِمَار ».

21ـ حل مشكلات همسفران

« وَ اِذا اِستعانوكَ فَاَعنِهُمْ »؛56 «و اگر از تو ياري خواستند، كمكشان كن.»

گاهي پيش مي‌آيد كه همسفران به كمك تو نياز دارند و چه بسا از ديگري ساخته نباشد، در چنين مواردي بايد با كمال ميل و روي باز، در حد توان در رفع مشكلات آن?ها بكوشي. در روايات براي برآوردن حاجتِ ديگران، فوق‌العاده سفارش و تأكيد شده و ثواب عظيمي براي آن بيان گرديده است. غواص درياي حديث‌‌شناسي، محدث نوري در برآوردن حاجات مؤمنان همت عجيبي داشت! وقتي از راز مطلب پرسيدند فرمود: در ميان مستحبات، پاداش هيچ عملي به?زيارت سيدالشهدا نمي‌رسد، اما در عين حال در حديثي ديدم كه پاداش برآوردن حاجت مؤمن از زيارت سيدالشهدا بالاتر است.

در روايتِ تنبه آفرينِ ديگري، يكي از ياران امام باقر(ع) گويد: به امام(ع) گفتم: فدايت شوم! همانا شيعه نزد ما فراوان است! فرمود: آيا ثروتمندان به مستمندان كمك مي‌كنند؟ آيا نيكوكار از بدكار مي‌گذرد؟ آيا با هم برابري و مساوات دارند؟ گفتم: نه. فرمود:

« لَيْسَ هَؤُلاءِ شِيعَةً الشِّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هَذَا »؛57 «اين?ها شيعه نيستند. شيعه كسي است كه اين چنين عمل كند!»

جميل گويد: «از امام صادق(ع) شنيدم كه ‌فرمود: مؤمنان خدمتگزار يكديگرند. پرسيدم: چگونه؟ فرمود: يعني براي هم فايده دارند و بعضي بر بعضي سود مي?رسانند...»58

22ـ همكاري

« إِذَا رَأَيْتَهُمْ يَعْمَلُونَ فَاعْمَلْ مَعَهُم‏ »؛59 «اگر ديدي كار مي‌كنند تو نيز با آنان همراه باش.»

و در فراز ديگري از همين وصيت‌نامه آمده است: « وَ كُنْ لأَصْحَابِكَ مُوَافِقاً إِلاَّ فِي مَعْصِيَةِ الله عَزَّ وَ جَل‏ »؛ «با دوستانت همراهي كن مگر در كاري كه معصيت خدا باشد.»

23ـ صدقه و قرض

« وَ إِذَا تَصَدَّقُوا وَ أَعْطَوْا قَرْضاً فَأَعْطِ مَعَهُم ».60

«اگر كساني صدقه و قرض دادند، تو نيز با آنان همراهي كن.»

گاه پيش مي‌آيد كه در سفر اموال كسي به سرقت مي‌رود، در اين صورت اگر مصلحت در اين بـودكــه پــولي به او قرض بدهند، خوب است با دوستان همراهي كني و به مقدار توان به مال‌باخته قرض بدهي.

24ـ احترام بزرگ‌تر

« وَ اسْمَعْ لِمَنْ هُوَ أَكْبَرُ مِنْكَ سِنّاً ». 61

«و از كسي كه سنش از تو بيشتر است حرف شنوي داشته باش.»

از آنجاكه افراد داراي سن و سال از تجربة بيشتري برخوردار هستند، بايد از نظريات آن?ها استفاده كرد. امير مؤمنان(ع) مي‌فرمايد: « رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ ... مِنْ مَشْهَدِ الْغُلاَم »؛62 «نظرية شخص مسن و جا افتاده در نزد من، از حضور جوان بهتر است.»

25ـ نماز به هنگام ورود و خروج

« وَ إِذَا نَزَلْتَ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ قَبْلَ أَنْ تَجْلِسَ ... وَ إِذَا ارْتَحَلْتَ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ وَدِّعِ الأَرْضَ الَّتِي حَلَلْتَ بِهَا، وَ سَلِّمْ عَلَيْهَا وَ عَلَي أَهْلِهَا فَإِنَّ لِكُلِّ بُقْعَةٍ أَهْلاً مِنَ الْمَلائِكَة ».63

«هرگاه در جايي اتراق كردي، پيش از آن كه بنشيني دو ركعت نماز بگزار و وقتي كه وارد مكاني شدي دو ركعت نماز بخوان و همچنين وقتي كوچ كردي دو ركعت نماز بخوان و آن?گاه با سرزميني كه در آن فرود آمدي خداحافظي كن و بر آن و ساكنانش درود فرست؛ زيرا هر سرزميني را ساكناني از فرشتگان است.»

26ـ در سه چيز از آنان برتر باش

« وَ اغْلِبْهُمْ بِثَلاَثٍ: بِطُولِ الصَّمْتِ، وَ كَثْرَةِ الصَّلاَةِ، وَ سَخَاءِ النَّفْسِ بِمَا مَعَكَ مِنْ دَابَّةٍ، أَوْ مَالٍ، أَوْ زَادٍ ».64

«... در سه چيز از آنان برتر باش؛ خاموشي، كثرت نماز و بخشندگي در مركب يا دارايي و يا توشه‌اي كه همراه داري.»

27ـ شهادت به حق

« وَ إِذَا اسْتَشْهَدُوكَ عَلَي الْحَقِّ فَاشْهَدْ لَهُمْ ». 65

«اگر در امر حقي از تو شهادت خواستند، شهادت بده.»

28ـ همراهي

« وَ إِذَا رَأَيْتَ أَصْحَابَكَ يَمْشُونَ فَامْشِ مَعَهُم‏ ». 66

«اگر همسفرانت راه افتادند، تو نيز با آنان راه بيفت.»

29ـ مشورت

« وَ اجْهَدْ رَأْيَكَ لَهُمْ إِذَا اسْتَشَارُوكَ ». 67

«و اگر از تو مشورت و نظر خواستند، با تمام توان انديشه‌ات را براي آنان به كار گير.»

در صحيحة معاوية بن عمار در آداب سفر آمده است:

30ـ كنترل زبان

امام صادق(ع) فرمود:«وَ كُفَّ لِسَانَك‏» ؛68 «زبانت را نگه‌دار».

در نهج‌البلاغة مولاي عارفان آمده است: «زبان حيوان درنده‌اي است كه اگر رها شود نيش خواهد زد (مي‌درد) چه بسا با يك سخن، شادي‌ها به غم، دوستي‌ها به دشمني و محبت‌ها به كينه بدل شده است! لذا اگر مي‌خواهيم سفري آرام داشته باشيم، بايد در حفظ زبان بكوشيم. آقاي حسن‌زاده زيبا سروده است:

بديدم با نخ و سوزن لبانم همي دوزند و سوزد جسم و جانم

بديدم با نخ و سوزن لبانم بگفتند اين بود كيفر هر آن را


31ـ كنترل خشم

امام صادق(ع) فرمود: «وَ اكْظِمْ غَيْظَك‏» ؛ 69 «خشمت را كنترل كن.»

از آنجا كه سفر معمولاً با كم خوابي، خستگي، گرما، سرما و تغييرات آب و هوا همراه است، زمينة ناراحتي و عصبانيت فراهم‌تر است؛ لذا امام صادق(ع) دعوت به حلم و بردباري مي‌كند؛ چرا كه غضب به منزلة شعلة آتش است?كه اگر در همان لحظة آغاز خاموش نشود، خسارات جبران‌ناپذيري به وجود مي?آورد. دادن صدقه، براي كنترل خشم بسيار مؤثر و مجرّب است؛ إن شِئتُم جَرّبتُم.

32ـ خودداري از لغويات

امام صادق(ع) فرمود: « وَ أَقِلَّ لَغْوَك‏»؛ 70 «از سخنان لغو و بيهوده كم كن.»

بيشترين گناهاني كه از انسان صادر مي‌شود، از ناحية «زبان» است. انسان نبايد سخن بگويد، مگر آنجاكه به حق و بجا باشد و گرنه، به يقين سكوت بهتر است. هميشه تعداد كساني?كه از گفتن سخن پشيمان?اند، به مراتب بيشتر است از كساني كه از «سكوت» پشيمان شده‌اند. لذا گفته شده: « مَنْ صَمَتَ نَجَا».71 از وجود مبارك پيامبر اعظم(ص) نقل شده كه فرمود: « طُوبَي لِمَنْ أَنْفَقَ فَضَلاَتِ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ فَضَلاَتِ لِسَانِهِ »؛ 72 «خوشا به حال كسي كه انفاق كند زيادي?هاي مالش را و نگاه دارد زيادي?هاي زبانش را.»

عمل به اين حديث، در همة مواقع، بسيار مهم است؛ به?خصوص در سفر كه انسان بايد سخاوت بيشتري داشته و مواظب باشد با گفتن كلام لغو و بي‌فايده‌اي، لذت سفر را به رنج مبدل نكند.

33ـ هديه

پيامبر خدا (ص)« إِذَا خَرَجَ أَحَدُكُمْ إِلَي سَفَرٍ ثُمَّ قَدِمَ عَلَي أَهْلِهِ فَلْيُهْدِهِمْ وَ لْيُطْرِفْهُمْ وَ لَوْ حِجَارَةً ». 73

«هرگاه يكي از شما به سفر رفت در بازگشت حتي اگر شده يك قطعه سنگ براي خانواده‌اش هديه و تحفه بياورد.»

34ـ نماز اول وقت

« يَا بُنَيَّ وَ إِذَا جَاءَ وَقْتُ صَلاةٍ فَلاَ تُؤَخِّرْهَا لِشَيْ‏ءٍ وَ صَلِّهَا وَ اسْتَرِحْ مِنْهَا فَإِنَّهَا دَيْن ».‏ 74

«بهترين الگو براي ما مسلمانان، پيامبر خدا(ص) و خاندان گرامي ايشان است. شيوه ومرام تمام اين بزرگان بر اين بود كه به?خاطر هيچ كاري نماز اول وقت را به تأخير نمي‌انداختند حتي در سفر.»

در حالات ائمة معصوم(هم) آمده است: «هرگاه زمان نماز فرا مي‌رسيد، اندامشان مي?لرزيد، رنگ چهره?شان دگرگون مي‌شد، وقتي علت را جويا مي‌شدند، مي‌فرمودند: «لحظة اداي امانتي است كه آسمان?ها و زمين و كوه?ها زير بار آن نرفتند و آن را برنتافتند!»75

و يا مي‌فرمودند: «سزاوار است كسي كه در پيشگاه خدا مي‌ايستد، رنگش پريده و بندبند اعضايش بلرزد!»

امير مؤمنان، علي(ع) در فرماني به محمد بن ابي بكر ـ آنگاه كه او را والي مصر قرار داد ـ چنين نگاشت:

« صَلِّ الصَّلاَةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لاَ تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لاَ تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاَتِكَ ».76

«نماز را در وقت معين آن به جا آور. نه به خاطر فراغت و بيكاري در انجام آن شتاب كن و نه به بهانة كار، آن را به تأخير بينداز، بدان?كه همة اعمال تو بسته به?نماز تو است.»

در قرآن كريم خداوند نسبت به?كساني?كه نسبت به نماز مسامحه وسهل انگاري مي‌كنند، با لحني تهديدآميز سخن گفته است.

در سوره ماعون مي‌فرمايد:

( فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ).77

«واي بر نمازگزاراني كه از نمازشان غافل‌اند! [و در انجام آن سهل انگاري مي‌كنند] .»

پيامبر خدا(ص) ‌ نيز فرموده?اند:

«نمازهاي خود را تباه و ضايع نسازيد؛ زيرا كسي كه نمازش را ضايع كند، در روز قيامت با قارون و هامان محشور گردد و بر خداوند است كه او را همراه با منافقين وارد آتش كند. پس واي بر كسي كه مراقب نماز و انجام سنن آن نيست.»78

در حديثي ديگر، امام صادق(ع) از پيامبر(ص) نقل كرده اند كه فرمود:

«شيطان از انسان مؤمني?كه مراقبت مي‌كند نمازهاي پنج گانه?اش را در وقت مقرّر بخواند، در هراس است. پس هر گاه مؤمن نمازهاي خود را ضايع نموده [نسبت به آن مراقبت نداشته باشد] شيطان جرأت يافته، آن فرد را به گناهان بزرگ مبتلا مي‌كند.»79

امام صادق(ع) همچنين در حديث مبسوطي فرمودند:

«ملك الموت شيطان را از كسي كه نسبت به نماز خود مراقبت دارد، دور مي‌كند و در لحظة حساس و خطرناك مرگ، شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر(ص) را به او تلقين مي‌كند.»80

از زبان برخي از ائمه: مكرر نقل شده كه پيامبر خدا(ص) فرمود:

«آن كس كه نماز را سبك بشمارد، از من نيست و به خدا سوگند در حوض كوثر بر من وارد نمي‌شود.» 81

ابو بصير گويد: بر اُمّ حميده وارد شدم تا رحلت امام صادق(ع) را به ايشان تسليت بگويم، پس او گريست و من نيز از گريه او گريستم. در اين هنگام بود كه گفت:

اي ابا محمد، امام صادق(ع) هنگام مرگ چشمانش را گشوده، فرمود: هر كس را كه ميان من و او خويشاوندي هست، جمع كنيد و ما همه را جمع كرديم. آنگاه امام به آنان نگريسته، فرمود:

« إِنَّ شَفَاعَتَنَا لاَ تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاةِ ».82

«كسي?كه نمازرا سبك شمارد، به?شفاعت ما نمي‌رسد.»

با توجه به آنچه گفته شد، زائر سرزمين وحي بايد بيش از گذشته نسبت به نماز اهميت دهد و بكوشد در اول وقت آن را اقامه كند و هرگز هنگام نماز در كوچه و خيابان پرسه نزند و چهرة شيعه را در نگاه و منظر ديگر مسلمانان خدشه دار نسازد.

پيامبر(ص) فرمود: «براي هر چيزي صورتي است و صورت دين شما نماز است. پس هيچ يك از شما چهرة دين خود را زشت نكند.» 83

نماز وسيله‌اي براي پاك كردن روح آدمي است. از اين رو، بايد به استقبال آن شتافت و در نخستين فرصت، روح و جان را از آلودگي?ها پاك كرد.

پيامبر(ص) ‌ تشبيه زيبايي در اين زمينه داشته و به برخي از اصحاب خود فرمودند:

«اگر رو بروي درِ خانة هر يك از شما نهري جاري باشد و هر روز پنج مرتبه خود را در آن بشوييد، آيا چركي در بدنتان باقي مي‌ماند؟ گفتيم: نه. فرمود: مَثَل نماز نيز همچون نهر جاري است، هر نمازي را كه بخوانيد گناهان شما در فاصلة بين نمازها را پاك مي‌كند.»84

قزّاز گويد: حضرت رضا(ع) براي استقبال از برخي علويان از شهر بيرون رفت. در اين هنگام وقت نماز فرارسيد. حضرت راه خود را به طرف كوشكي كه در آن نزديكي بود كج كرد و زير صخره‌اي فرود آمد و فرمود: اذان بگو. عرض كردم: منتظر مي‌مانيم تا يارانمان هم به ما ملحق شوند. حضرت فرمود: خدا تو را بيامرزد، هرگز نمازت را بدون علت از اول وقت به تأخير مينداز. هميشه رعايت اول وقت را بكن، من اذان گفتم و نماز خوانديم.»

35ـ نماز جماعت

لقمان عليه‌الرحمه در اندرز به فرزندش گفت:

« وَ صَلِّ فِي جَمَاعَةٍ وَ لَوْ عَلَي رَأْسِ زُجٍّ ». 85

«نماز را با جماعت بخوان گرچه بر سر نيزه باشد.»

از اين بيان حكيمانه استفاده مي‌شود كه حتي در سخت‌ترين وضعيت نبايد جماعت را ترك كرد! توصيه و تأكيد اسلام بر نماز جماعت، حتي در مسافرت، به خاطر فوايد عظيمي است كه بر اين فريضة الهي مترتب است؛ از جمله، نماز جماعت موجب كمك كردن به يكديگر در راه نيكي و تقوا و باز داشتن از بسياري از معاصي در پيشگاه خداي ـ عزّ و جل ـ است. 86

36ـ تلاوت قرآن

« عَلَيْكَ بِقِرَاءَةِ كِتَابِ الله عَزَّ وَ جَلَّ مَا دُمْتَ رَاكِباً... ». 87

«بر تو باد كه تا سوار مركبي، قرآن بخواني ، وچون به?كاري مشغولي، تسبيح بگويي...»

در مسافرت فرصت‌هايي پيش مي‌آيد كه بايد انسان ساعت‌ها در مكاني آرام بنشيند تا به مقصد برسد، مانند هواپيما. چه بسيار زيبا است كه آدم فرصت را غنيمت شمرده و خود را در محضر قرآن قرار دهد. در عظمت قرآن همين بس كه خداوند تعليم قرآن را بر خلقت انسان مقدم داشته است؛ ( الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الإِنْسانَ ) از اين بيان نوراني استفاده مي‌شود كه قرآن كريم بزرگترين نعمت الهي است؛ لذا خداوند آن را بر همة نعمت‌ها، حتي نعمت خلقت انسان مقدم داشت.88

37ـ ذكر

« وَ عَلَيْكَ بِالتَّسْبِيحِ مَا دُمْتَ عَامِلاً عَمَلاً وَ عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ مَا دُمْتَ خَالِياً ». 89

«بر تو باد به ياد خدا بودن، مادام كه به كاري مشغولي و آنگاه كه فارغ البال هستي، از دعا غفلت نكن.»

آنچه از تعاليم الهي استنباط مي‌شود اين است كه سالك الي الله بايد لحظه‌اي از ياد مولي غافل نشود.

گر به همه عمرِ خود، با تو برآرم دمي

حاصل عمر آن دم است، باقي ايام رفت

براي هر چيزي حدّي بيان كرده‌اند جز ياد خدا كه حدّ ندارد؛ « اذْكُرُوا الله ذِكْراً كَثِيراً ». 90

38ـ حركت در آخر شب

« وَ إِيَّاكَ وَ السَّيْرَ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ وَ سِرْ فِي آخِرِهِ ». 91

«از مسافرت در اول شب بپرهيز و در آخر شب سفر كن.»

حركت در آخر شب، علاوه بر اين?كه بدن استراحت كرده و آمادگي بيشتري دارد، به روشنايي نزديك مي‌شود و چنانچه مشكلي اتفاق بيفتد، زودتر برطرف خواهد شد.

39ـ بلند نكردن صدا

« وَ إِيَّاكَ وَ رَفْعَ الصَّوْتِ فِي مَسِيرِكَ ».92

«از بلند كردن صدا در سفر پرهيز كن.»

صداي بلند همواره با ناراحتي ديگران همراه است؛ گاهي ممكن است مانع خواب وسلب آسايش از ديگران شود.

40ـ به همراه داشتن لوازم اوليه

لقمان در وصيت و سفارش خود به فرزندش مي گويد:

« يَا بُنَيَّ سَافِرْ بِسَيْفِكَ وَ خُفِّكَ وَ عِمَامَتِكَ وَ حِبَالِكَ وَ سِقَائِكَ وَ خُيُوطِكَ وَ مِخْرَزِكَ ».93

«اي فرزند در مسافرت شمشير، كفش، عمامه، طناب، مشك، نخ و درفش به همراه داشته باش.»

منظور اين است كه آنچه براي رفع نيازهاي اوليه لازم است، بايد همراه باشد؛ از قبيل لوازم دفاع شخصي، پوشاك، نوشيدني و... .

بديهي است لوازمي كه مسافر بايد به همراه خود داشته باشد به گذشت زمان تغيير مي‌كند.

41ـ به همراه داشتن ادويه

« وَ تَزَوَّدْ مَعَكَ مِنَ الأَدْوِيَةِ مَا تَنْتَفِعُ بِهَا أَنْتَ وَ مَنْ مَعَكَ وَ كُنْ لأَصْحَابِكَ مُوَافِقاً ». 94

«ادويه‌ و داروهايي كه براي خود و همسفرانت نياز مي?شود، همراه داشته باش.»

به طور معمول سفر همراه است با تغيير آب و هوا و غذا و ممكن است به داروهاي خاص نياز باشدكه تهية آن درسفر مشكل است ولي آوردن آن كم‌ترين زحمت وهزينه را ندارد، لذا مناسب است مسافر با توجه به مزاجش، داروي لازم همراه بردارد و اگر بر ديگران هم نياز شد، به آن?ها بدهد.

42ـ انتخاب سالار

پيامبر(ص) مي‌فرمايد: « إِذَا كَانَ ثَلاثَةٌ فِي سَفَرٍ ، فَلْيُؤَمِّرُوا أحَدَهُم ». 95

«هرگاه سه نفر همسفر شدند، از ميان خود يك نفر را به سالاري برگزينند.»

موارد فراواني پيش مي‌آيد كه بايد يكي از چند امر انتخاب شود؛ لذا بايد كسي كه از تجربة كافي برخوردار است، به عنوان مدير انتخاب شود تا تصميمات مقتضي را بگيرد و از اتلاف وقت و سردرگمي جلوگيري شود.

43ـ انتخاب هم سطح

امام علي(ع) : « لاَ تَصْحَبَنَّ فِي سَفَرٍ مَنْ لاَ يَرَي لَكَ مِنَ الْفَضْلِ عَلَيْهِ كَمَا تَرَي لَهُ عَلَيْكَ ». 96

«با كسي كه در تو، نسبت به خودش برتري نمي?بيند، همسفر نباش، آنگونه كه تو براي او فضيلت و برتري نسبت به خود مي‌بيني».

خاتمه

مرگ در سفر:

در حديث آمده كه « مَوْتُ الْغَرِيبِ شَهَادَةٌ »؛97 «مرگ در غربت شهادت است.»

علي‌(ع) بهشت را براي شش گروه ضمانت كرده است:

ـ كسي كه براي صدقه (كار خيري) از منزل بيرون رود و بميرد.

ـ كسي كه براي عيادت مريض از منزل بيرون رود و بميرد.

ـ كسي كه براي جهاد در راه خدا از منزل بيرون رود و بميرد.

ـ كسي كه براي نماز جمعه از منزل بيرون رود و بميرد.

ـ كسي كه براي حج از منزل بيرون رود و بميرد.

ـ كسي كه براي تشييع جنازه از منزل بيرون رود و بميرد. 98

و نيز از امام صادق(ع) نقل شده: «مؤمني نيست كه در سرزمين غربت، به دور از خانواد?ه?اش بميرد، مگر اين كه زميني كه در آن خدا را عبادت مي‌كرده و لباس‌هايش و درهاي آسماني كه عبادات او را به بالا مي‌برده‌اند، بر او مي?گريند و دو فرشته كه موكل او هستند، بر او گريه مي‌كنند.» 99

امام صادق(ع) فرمود: « مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَمُوتُ فِي أَرْضِ غُرْبَةٍ تَغِيبُ عَنْهُ فِيهَا بَوَاكِيهِ إِلاَّ بَكَتْهُ بِقَاعُ الأَرْضِ الَّتِي كَانَ يَعْبُدُ الله ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ عَلَيْهَا وَ بَكَتْهُ أَثْوَابُهُ وَ بَكَتْهُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِي كَانَتْ يَصْعَدُ فِيهَا عَمَلُهُ وَ بَكَاهُ الْمَلَكَانِ الْمُوَكَّلاَنِ بِهِ ».100

و نيز فرمود: « إِنَّ الْغَرِيبَ إِذَا حَضَرَهُ الْمَوْتُ الْتَفَتَ يَمْنَةً وَ يَسْرَةً وَ لَمْ يَرَ أَحَداً رَفَعَ رَأْسَهُ فَيَقُولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ ـ إِلَي مَنْ تَلْتَفِتُ إِلَي مَنْ هُوَ خَيْرٌ لَكَ مِنِّي وَ عِزَّتِي وَ جَلالِي لَئِنْ أَطْلَقْتُكَ عَنْ عُقْدَتِكَ لأُصَيِّرَنَّكَ فِي طَاعَتِي وَ لَئِنْ قَبْضَتُكَ لأُصَيِّرَنَّكَ إِلَي كَرَامَتِي ».

«وقتي مرگ غريب فرامي‌رسد به سمت راست و چپ نگاه مي‌كند و كسي را نمي‌بيند سرش را بالا مي‌برد و خداوند مي‌فرمايد: به كجا توجه مي‌كني؟ چه كسي از من براي تو بهتر است؟ به عزت و جلال خودم سوگند اگر تو را رها كنم [از بند مرگ] به بندگي خودم وادارت كنم و اگر جانت را بگيرم تو را بهره‌مند از كرامت خود مي‌كنم.»

با توجه به اين كه پيامبر(ص) فرموده است: « إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّات‏ »101 و از آنجا كه هدف مسافر، در موارد فوق، قرب الهي است، اگر دچار سانحه شود و از بين برود، به پاداش شهيد نايل مي?شود و در رضوان الهي آرام مي‌گيرد و چون هدفش با هدف شهيد يكي بوده، از اجر شهيد هم برخوردار خواهد بود.

مرحوم صاحب جواهر پس از بحث طولاني دربارة مهمترين آداب سفر، احصاي تمام آداب را غير ممكن يا مشكل مي‌داند و پس مشتاقان را به آثار سيد ابن طاووس، علامه مجلسي (بحارالانوار) و محقق كاشاني (المحجّة البيضاء) و شيخ حر عاملي (وسائل الشيعه) ارجاع مي‌دهد.

پي نوشت ها :

1. جواهرالكلام، ج 6 ، ص 508 ؛ كتاب الحج ؛ الوسائل، الباب 13، من ابواب آداب السفر، ح 1

2. عروة الوثقي، ذيل بحث الاغسال المندوبه.

3. جواهرالكلام، ج 2، ص 248

4. اربعين شيخ بهايي، ترجمه، تحقيق و تعليق: عقيقي بخشايشي، ص 453

5. تفسير عياشي، ج 2، ص 292

6. وسائل الشيعه، باب 15، ابواب آداب سفر، ح 5

7. جواهرالكلام، ج6 ، ص 508 به نقل از الحدائق الناضره.

8. وسائل الشيعه، باب 15، ابواب آداب سفر، ح 7

9. همان، ح2

10 . همان، ح3

11 . وسائل الشيعه، باب 8 ، ابواب الصدقه از كتاب زكات.

12. وسائل الشيعه، باب 18، ابواب آداب سفر، ح2

13 . جواهرالكلام، ج6 ، ص 509

14 . جواهرالكلام، ج6، ص 509 ؛ وسائل الشيعه، ج 8 ، ص 275

15. همان.

16. همان.

17. وسائل الشيعه، باب 19، ابواب آداب سفر، ح 1

18. جواهرالكلام، ج 8 ، ص 509 ؛ وسائل الشيعه، ج 8 ، ص 377 ، باب 91 از ابواب سفر، ح 1

19. وسائل الشيعه، باب 24، ابواب آداب سفر، ح2

20. جواهر الكلام، ج 6 ، ص 58

21. التحفه الرضويه، ص 266 ، به نقل از انوار نعمانيه، ج 4

22. وسائل الشيعه، باب 24، ابواب آداب سفر، ح3

23. وسائل الشيعه، باب 24، ابواب آداب سفر، ح 4

24. جواهرالكلام، ج 6 ، ص 510

25. التحفه الرضويه في مجربات الاماميه، ص 263

26. همان، ح2

27. جواهرالكلام، ج6 ، ص510 ، وسائل الشيعه، باب 19، ابواب آداب سفر، ح5 . نگارنده گويد: اين مطلب مجرب است، در شب مشعر حج 85 چون مجبور شديم حدود چهل زائر كه مسن‌ترين و ضعيف‌ترين افراد كاروان بودند، پياده از اواسط مشعرالحرام تا جمرات برده و بعد از رمي شبانه، به خيمه‌هاي منا برگردانيم، ياد خدا و تلاوت قرآن به صورت دسته جمعي عامل اصلي اين موفقيت بزرگ بود.

28. زخرف: 14ـ 13

29. جواهر، ج6 ، ص 513 ؛ وسائل الشيعه، باب 20 از ابواب آداب سفر، ح 7

30. وسائل الشيعه، باب 2 ، ابواب آداب سفر، ح5

31. جواهر الكلام، ج 6 ، ص512 ، وسائل الشيعه، باب 20 ، ابواب آداب سفر، ح12

32. همان مأخذ، حديث 3 ؛ اسراء : 81

33. جواهرالكلام، ج6 ، ص513 ، وسائل الشيعه، باب 23 ، از ابواب آداب سفر، ح3

34. وسائل الشيعه، باب 3، از ابواب آداب سفر، ح3

35. همان، حديث 4

36. جواهرالكلام، ج 6 ، ص 514 ، وسائل الشيعه، باب 8 از ابواب آداب سفر، ح5

37. جواهرالكلام، ج6 ، ص 521 ، وسائل الشيعه، باب 7 از ابواب المزار.

38. وسائل الشيعه، باب 44 از ابواب آداب سفر.

39 . وسائل الشيعه، باب 44 از ابواب آداب سفر.

40. ميزان الحكمه، ج5 ، ص2484، به نقل از بحار الانوار، ج76 ، ص277، ح8 ؛ جواهرالكلام، ج6 ، ص524 ؛ وسائل الشيعه، باب 25 از ابواب آداب سفر، ح1. اصل حديث اين است: «عَلَيْكُمْ بِالْبِكْرِ وَ إِنْ بَارَتْ وَ الْجَادَّةِ وَ إِنْ دَارَتْ وَ بِالْمَدِينَةِ وَ إِنْ جَارَتْ».

41. الكافي، ج 8 ، ص 349

42. الكافي، ج 8 ، ص 349 ـ 348

43. ميزان الحكمه ، ج 5 ، ص2486، به نقل از بحار الانوار، ج76 ، ص271 ، ح28 ؛ جواهرالكلام، ج6 ، ص524 ؛ وسائل الشيعه، باب 25 از ابواب آداب سفر، ح 1

44. وسائل الشيعه، ج 12، ص 40

45. وسائل الشيعه، باب 35 از ابواب آداب سفر، ح2 ؛ جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

46. وسائل الشيعه، باب 35 از ابواب آداب سفر، ح 1؛ جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

47. وسائل الشيعه، ج 11، ص 432، حديث 4

48. همان.

49 . همان.

50 . وسائل الشيعه، باب 30 از ابواب آداب سفر، ح1؛ جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

51. مستدرك الوسائل، ج 11، ص 179، ح 12686

52. المحبة في الكتاب و السنه، ص 67 ،‌ ح 201

53. همان مأخذ.

54. دعائم الاسلام، ج 2، ص 327

55 . همان مأخذ.

56. وسائل الشيعه، باب 35 از ابواب آداب سفر، ح 1؛ جواهرالكلام، ج 6، ص 525

57. كافي، ج2، ص171

58. كافي، ج2، ص173

59. همان.

60. همان.

61. وسائل الشيعه، باب 35 از ابواب آداب سفر، ح 1؛ جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

62. نهج‌البلاغه، حكمت 86

63 . جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

64. همان.

65. جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

66. همان.

67. همان.

68. همان.

69. همان.

70. همان.

71. المحجة البيضاء، ج 6 ، ص 216

72. بحارالانوار، ج 68 ، ص 287

73. المحجة البيضاء، ج 6 ، ص 216

74 . ميزان الحكمه، ج 7، ص 3130

75. تفسير صافي، ج2، ص370

76. نهج البلاغه، نامه 27

77. ماعون : 7

78. وسائل الشيعه، ج4، ص30، ح4431

79. وسائل الشيعه، ج4، ص28 ، ح4426

80. وسائل الشيعه، ج4، ص29، ح4429

81. وسائل الشيعه، ج4، ص25، ح4417

82. همان، ص26، ح4423

83. وسائل الشيعه، ج4، ص24، ح4416

84. وسائل الشيعه، ج4، ص12، ح4387

85. همان، ص 3140

86. همان.

87. كافي، ج8 ، ص348

88. الميزان، ج 19، ص 94

89. جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

90. احزاب : 41 و انفال : 45

91 . جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

92. همان.

93. همان.

94. جواهرالكلام، ج 6 ، ص 525

95. همان؛ بحار الانوار، ج 76 ، ص271 ، ح28

96. همان ؛ بحار الانوار، ج76 ، ص267 ، ح8

97. وسائل الشيعه، باب 23 از ابواب آداب سفر، ح 9

98. وسائل الشيعه، باب 23 از ابواب آداب سفر، ح 4

99. وسائل الشيعه، باب 23 از ابواب آداب سفر، ح 3

100. جواهرالكلام، ج 6 ، ص 513 ، وسائل، ج 11، ص 346

101. وسائل الشيعه، ج 1، ص 35، ح 3

منابع و مآخذ

ابن طاووس، علي بن موسي، الامان، قم، موسسة آل البيت، 1409

بحراني، يوسف، الحدائق الناضره في احكام العترة الطاهره، جامعة مدرسين، بي‌تا.

بيهقي، علي بن زيد، معارج نهج‌البلاغه، بوستان قم، 1384

بهايي (شيخ)، حسين، اربعين، مترجم: عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، قم، دفتر نشر نويد اسلام، 1373

حرّ عاملي، محمدبن حسن، وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، بي‌تا، بي‌نا.

تميمي مغربي، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، 1385

الرضوي، محمد الرضي، التحفة الرضويه في مجربات الاماميه ، بي‌نا، 1416

طباطبايي، محمدحسين، الميزان، جامعه المدرسين، بي‌تا، بي‌نا.

فيض كاشاني، محمدبن شاه مرتضي، المحجة البيضاء، انتشارات اسلامي، بي‌تا.

كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1367

مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، دارالكتب الاسلاميه، بي‌تا.

محمدي ري شهري. محمد، ميزان الحكمه، مكتب الاعلام الاسلامي، 1362

نجفي، محمدحسن، جواهر الكلام، بيروت، لبنان، مؤسسه المرتضي العالميه، دارالمورخ العربي، دار احياء التراث، بي‌تا.


| شناسه مطلب: 82687