حرم منطقه آزاد

میقات حج سال اول شماره دوم زمستان 1371 حــرم منطقه آزاد و قلب جهان اسلام عباسعلی عمید زنجانی « حرم » در لغت به معنی « سرزمین مقدس و مورد احترام » است و در فرهنگ فقه اسلام به منطقه خاصی که شامل شهر مکه و بخشی از اطراف آن است ، اط

ميقات حج سال اول شماره دوم زمستان 1371

حــرم منطقه آزاد و قلب جهان اسلام

عباسعلي عميد زنجاني

« حرم » در لغت به معني « سرزمين مقدس و مورد احترام » است و در فرهنگ فقه اسلام به منطقه خاصي كه شامل شهر مكه و بخشي از اطراف آن است ، اطلاق مي شود . ميزان قداست و احترام اين سرزمين را در اسلام ، از احكام ويژه اي كه بر آن مقرر شده و نيز از خصايصي كه دارا مي باشد مي توان به دست آورد .

خصايص حـرم

اين سرزمين از ابتدا با يك سلسله خصايص و مميزّاتي معرفي شده كه قداست و احترام خاصي را باعث شده است . بسياري از اين خصايص قبل از اسلام ـ در اديان گذشته ـ نيز مورد اهتمام قرار گرفته است . در اين مقال كوتاه مي توان به چند مورد از اين خصايص اشاره نمود :

1 ـ حرم نخستين مركز توحيد و اوّلين سرزميني است كه مناديان الهي توحيد ، تفكّر توحيدي ناب را در آن سرزمين بنياد نهاده و نداي آن را براي انسانها

سرداده اند . 1 به اين لحاظ ، جهان اسلام بايد حرم را پايگاه اصلي تفكر توحيدي خالص بدانند و در همه ادوار تاريخ بويژه در تحوّلاتي كه در جهت استقرار حاكميت توحيد انجام مي پذيرد ، اين جايگاه رفيع و مقدس را براي حرم از ياد نبرند و بدان به عنوان قلب الهام بخش توحيد ناب جهان اسلام بنگرند و چنين نقش سازنده اي را به آن بازگردانند .

2 ـاين سرزمين ، حرم ابراهيم بنيانگذار مكتب رهائي بخش توحيد است و اختصاص اين سرزمين به ابراهيم آنطور كه از برخي از روايات2 به دست مي آيد ، قداست و احترام خاصي را در مورد آن برمي انگيزد كه در حقيقت هر نوع تقديس و احترام اين حرم ، خود نوعي تعظيم شخصيت اين پيامبر بزرگ الهي توحيد و احترام از مكتب رهائي بخش او محسوب مي گردد .

3 ـحرم به لحاظ شهر مكه نيز كه از قداست خاصي برخوردار است و در نصوص اسلامي اعم از قرآن و سنت بر بزرگداشت اين شهر تأكيد شده است3 داراي عظمت و قداست ويژه اي است كه شهر مكه را در خود جاي داده است .

4 ـمسجدالحرام با تمامي عظمت و احترامي كه در اسلام دارد ، در اين سرزمين ( حرم ) قرار گرفته است در اين مورد كافي است به اهميت و نقشي كه مسجدالحرام در قرآن و شريعت اسلام دارد4 توجه كافي مبذول گردد و از اين نقطه نظر نيز موقعيت حرم بررسي و مورد مطالعه قرار گيرد . تمامي دلها رو به سمت مسجدالحرام است : « فَوَلِّ وَجْهكَ شَطْر المَسجدالحرام » 5 و مسجدالحرام مبدأ معراج پيامبر است . 6 مسجدالحرامي كه : « جعلناه للناس سواء العاكف فيه و الباد » 7 است و پاكسازي و سالم سازي محيط آن براي عبادت مورد تأكيد قرار گرفته و در ميان مساجد از ويژگي و امتياز خاصي برخوردار گرديده است .

5 ـحرم شامل كعبه و بيت الله الحرام است و از اين نقطه نظر نيز امتياز و اهميت و احترام فوق العاده اي را كسب نموده است ؛ كعبه اي كه : « جعل الله البيت الحرام قياماً للناس » 8 است و در حديث آمده است : « ما خلق الله بقعة اَحَبّ اليه من الكعبه » .

6 ـفلسفه احرام در حج و عمره ، مراعات احترام خاص حرم است . 9

7 ـكسي كه در حرم دفن شود در حريم رحمت الهي قرار خواهد گرفت ( من دفن في الحرم امن من الفزع الاكبر من بر الناس و فاجرهم ) . 10

احكام ويژه حـرم

با توجه به اهميت و احترام خاصي كه حرم از نقطه نظرهاي مختلف حائز آن است ؛ در فقه اسلامي داراي احكام ويژه اي است كه برخي از آنها را به اشاره در اينجا مي آوريم :

1 ـ اين منطقه به عنوان سرزمين امنيت معرفي شده : « اولم نمكن لهم حرماً امناً » 11 و كشتن حيوانات ( غيراهلي ) در اين منطقه ممنوع است و در فقه براي مرتكبين آن مجازاتهاي خاصي مقرر شده است . ( من دخله من الوحش والطير كان امناً من ان يهاج او يوذي حتي يخرج ) .

2 ـ به دليل منطقه امن بودن حرم ( اولم يرونا جعلناه حرماً امناً ) 12 هر فرد مسلمان تا هنگامي كه در اين منطقه زندگي مي كند از مصونيت جاني برخوردار است ، ( من دخل الحرم من الناس مستجيراً به فهو آن من سخط الله عزّوجلّ ) .

3 ـ در اين منطقه جنگ و خونريزي ممنوع است .

4 ـ ورود به حرم بايد با تشريفات خاصّي انجام گيرد كه از آن به احرام تعبير مي شود و داراي احكام خاصي مي باشد .

5 ـ افراد غير مسلمان حق سكونت در منطقه حرم را ندارند و بسياري از فقها ورود غيرمسلمانان را به اين منطقه چه به عنوان اقامت و چه براي عبور ممنوع دانسته اند . 13

اين حكم شامل سفرا و نمايندگيهاي خارجي و افراد غيرمسلماني كه حامل پيام مي باشند و نيز هيأت هايي كه براي عقد قرارداد قصد ورود به منطقه حرم را دارند نيز مي گردد و از اينرو در چنين مواردي مي توانند براي انجام مقاصد خود از افراد مسلمان استفاده نمايند و يا در خارج حرم با پيشواي مسلمين و نمايندگان رسمي وي ملاقات كنند . 14

براساس اين قانون اقليتهاي مذهبي متعهد ( اهل ذمه ) نيز از اقامت در اين منطقه محروم مي باشند و براي عبور نيز بايد اجازه رسمي كسب نمايند و دولت اسلامي مي تواند طي قراردادي در ازاي اين اجازه ، مقررات مالي وضع نمايد . 15

6 ـ كندن درختان و ريشه گياهان حرم ممنوع است و همچنين بريدن شاخه ها . در اين مورد فقها مجازاتهاي مالي خاصي را مقرر نموده اند16 و حكم مصونيت درختان و گياهان حرم را در باره محرم و افراد عادي نيز نافذ شمرده اند . 17

7 ـ تردد مسلحانه در منطقه حرم ممنوع مي باشد ، ( لاتخرجوا بالسيوف الي الحرم ) . 18

8 ـ از سكونت كساني كه عامل فساد و الحاد هستند در منطقه حرم جلوگيري مي شود و با آنها به خشونت رفتار مي شود ، ( من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب اليم ) .

منظور از كساني كه در حرم قصد الحاد به ظلم دارند آنهائي هستند كه قصد ارتكاب اعمالي چون سرقت ، ستمگري ، تجاوز به حقوق مردم و هر نوع ظلم داشته باشند كه از اقامت آنها در حرم جلوگيري مي شود ، ( يتقي ان يسكن الحرم ) . 19

9 ـ اشيائي كه در حرم پيدا مي شود حكم خاصي دارد20 و اصولاً از دست زدن به اشياء گمشده حرم ، منع شده است ، ( لا تمسّ ابداً حتي يجيء صاحبها ) . 21

10 ـ كسي كه در خارج حرم مرتكب جنايتي شود و سپس به حرم پناهنده گردد تا در حرم است از اجراي حد ، معاف مي باشد ، ليكن براي چنين كسي محدوديتهائي ايجاد مي گردد تا ناگزير از حرم خارج گردد و حد بر وي جاري شود . امّا كساني كه در حرم مرتكب جنايتي شوند ، به دليل اينكه خود احترام حرم را ناديده گرفته اند از مصونيت حرم محروم مي شوند و بر آنها حد جاري مي گردد . 22

11 ـ نماز در حرمين براي مسافر اختياري است كه تمام بخواند يا قصر و اين حكم گرچه اختصاص به مسجدالحرام دارد ولي جمعي از فقها اين حكم را در مورد شهر مكه نيز قائل شده اند كه حتي اگر مسافر در حال عبور از شهر مكه باشد مي توانند نماز خود را تمام بخواند .

12 ـ به استناد آيه 25 سوره حج : « جعله الله للناس سواء العاكف فيه والباد »

بسياري از فقهاي اهل تسنن از آن جمله عبدالله بن عمر خريد و فروش خانه هاي مكه را حرام شمرده و اجاره دادن و مال الاجاره آن را نامشروع دانسته اند . دارقطني در اين زمينه حديثي از عبدالله بن عمر نقل كرده است كه :

« من اكل كراء بيوت مكه اكل ناراً » « كسي كه مال الإجاره خانه هاي مكه را بخورد چنان است كه آتشي خورده است » .

احمد بن حنبل گفته است خانه هاي مكه را مي توان تملّك كرد و به ارث برد ولي نمي توان آنها را اجاره داد . در اين زمينه حديثي از پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده كه فرمود :

« من احتاج سكن و من استغني اسكن » ، « كسي كه به خانه مكه احتياج دارد در آن سكونت مي گزيند و كسي كه نسبت به آن بي نياز است ديگري در آن خانه اسكان داده مي شود » . 23

در احاديث شيعه نيز آمده است كه : « انه ( علي (عليه السلام) ) كره اجارة بيوت مكه و قرء سواء العاكف فيه و الباد » . 24

« علي (عليه السلام) اجاره دادن خانه هاي مكه را بد مي شمرد و به اين آيه استناد مي نمود » .

و در حديث ديگر از اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) فرمود : « ان رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نهي اهل مكه عن اجارة بيوتهم و ان تعلقوا عليها ابوابا » 25 .

« رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مردم مكه را از اجاره دادن خانه هايشان به كساني كه براي زيارت بيت الله الحرام مي آمدند نهي نمود و آنها را از گذاردن در ، بر خانه هاي خود منع فرمود » .

در رساله علي بن جعفر به نقل از برادر بزرگوارش امام موسي بن جعفر آمده است : « ليس ينبغي لأحد من اهل مكه ان يمنع الحاج شيئاً من الدورينز لونها » 26 « شايسته نيست كسي از اهل مكه ، حجاج را از سكونت گزيدن در خانه هاي مكه مانع شود » .

حرم از آن همه مسلمين است

بسياري از مفسرين در تفسير آيه : « ان الذين كفروا و يصدون عن سبيل الله والمسجدالحرام الذي جعلناه للناس سواء العاكف فيه و الباد و من يرد فيه بالحاد بظلم نذقه من عذاب اليم » 27 حكم همگاني بودن را كه در آيه ، به مسجدالحرام نسبت داده شده بر همه منطقه حرم شامل دانسته اند ؛ 28 زيرا مشركين نه تنها از مسجدالحـــــــرام بلكه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و مسلمين را از ورود به حــرم منع مي نمودند و نـيـز بـا وجـود ايـنـكه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مكه و از خانه خود به معراج رفت .

در سوره اسراء آمده است : « سبحان الذي اسري بعبده ليلاً من المسجدالحرام » و اطلاق مسجدالحرام به همه منطقه حرم به لحاظ جزء اشراف آن مي باشد .

مفهوم همگاني بودن مسجدالحرام يا منطقه حرم ، اين است كه در نگهداشتن حرمت و قداست اين سرزمين و انجام مناسك حج و عمره فرقي بين ساكنان آن و كساني كه از خارج به اين سرزمين وارد مي شوند وجود ندارد و اهل اين منطقه هيچگونه خصوصيتي را دارا نيستند .

احترام حرم و عبادت و مناسك آن حق عمومي مسلمين است و هر نوع ايجاد مزاحمت و ممانعت در اين راه تجاوز به حقوق همگاني مسلمين جهان محسوب مي گردد و نوعي الحاد و ظلم است كه مرتكبين آن بايد با شديدترين مجازات تنبيه شوند ( نذقه من عذاب اليم ) .

دنباله آيه : « و من يرد فيه بالحاد بظلم » در حقيقت بيان جزاي صدر آيه است ؛ به اين معنا كه اگر كسي اين حق همگاني مردم را مورد تجاوز قرار دهد ، نوعي الحاد و از روي ستمگري است و عذاب اليم جزاي او است . 29

مفهوم اين سخن آن است كه قدسيّت و تعظيم و معنويت حرم چيزي نيست كه در انحصار فرد يا گروه خاصي قرار گيرد ؛ بلكه اين سخن كه حقيقت عبادت حج و عمره است متعلق به جهان اسلام بوده و همه مسلمين بطور يكسان از اين حق برخوردار مي باشند .

و بالاخره مفاد آيه چنين است كه : پاسدار حرم و حامي قدسيت آن و خادم اين معبد و بپا دارنده احترام اين سرزمين ، همه كساني هستند كه حق عبادت در آن را دارند ؛ بنابراين اصل قرآني حرم بايد تحت نظارت و مراقبت معنوي نمايندگان واقعي ملل

مسلمان جهان اداره شود و شؤون روحاني و عبادي حرم برعهده هيئت نمايندگي جهان اسلام باشد .

منطقه بين الملل اسلامي

ترديدي نيست كه مفهوم : « الذي جعله للناس » بيرون آوردن حرم از انحصار يك گروه يا يك مذهب خاص است ، همانطوري كه مفهوم : « سواء العاكف فيه و الباد » برابري انسانهاي موحد و عبادتگذار خدا در اين سرزمين ، به لحاظ انجام مناسك عبادي است و اين نوع آزادي ، خواه ناخواه شامل كليّه اعتقادها و ديدگاههايي مي شود كه در چهارچوب اصول اسلامي و قرآني در ميان مسلمانان وجود دارد .

بنابراين اصل ، هرگاه عبادت مسلمين در حرم و مسجدالحرام در چهارچوب اصول يك مذهب و يك ديدگاه منحصر گردد و ديدگاهها و عقايد ديگر مسلمين ، كنترل و محدود شود ، و آزادي عمل در عبادت ، از غير پيروان مذهب انحصاري گروه حاكم ، سلب گردد ، در حقيقت مصداق ديگري از آيه : « و من يرد بالحاد بظلم نذقه من عذاب اليم » خواهد بود .

امروز عاكفين در اين سرزمين عبادت و توحيد اعتقاد و ديدگاه خاصي دارند و اصول و فروع اسلام را در چهارچوب معيني تفسير مي كنند ولي آنها كه از خارج اين سرزمين براي عبادت مي آيند ( الباد ) برداشتي ديگر از اسلام دارند . در چنين شرايطي حكم صريح قرآن چيست .

قرآن بر خلاف مذهب وهابيت ـ كه واردين را مجبور به رعايت مذهب عاكفين مي كند و آزادي عبادت را از آنان در زمينه اعتقادات خود سلب مي نمايد ـ بطور صريح مي گويد : « سواء العاكف فيه و الباد » .

حرم سرزمين آزاد اسلامي

به اعتقاد بسياري از علماي اسلام « منطقه حرم » ، سرزمين آزاد است و براي هر واردي جايز است هر كجاي حرم كه خواست منزل گزيند و صاحب خانه موظف است او را جاي دهد چه بخواهد و چه نخواهد . 30

در صدر اسلام خانه هاي شهر مكه همواره به روي زائران باز بود و خانه ها بدون در بود و صحابه از اينكه عده اي از مردم مكه به خاطر سرقت ها مجبور شدند براي خانه هاي خود درب بگذارند ، ابراز ناخشنودي مي نمودند و مي گفتند : « آيا خانه هاي خود را به روي حجاج مي بنديد ؟ » 31

خلفا در زمان حج دستور مي دادند درهاي خانه هاي شهر مكه را از جاي بركنند تا خانه ها به روي حجاج باز باشد به همين دليل فقهاي اسلامي در مورد سرزمين حرم به لحاظ قابل تملك بودن آن سه نظريّه ابراز نموه اند :

1 ـ سرزمين حرم و مكه قابل تملّك نيست و حرم منطقه آزاد اسلامي است و سكونت در آن براي عموم مسلمين آزاد مي باشد و در نتيجه نه ارث برده مي شود و نه اجاره داده مي شود نه قابل فروش است .

2 ـ قابل تملك است ، به ارث تملك مي شود و قابل بيع نيز مي باشد ولي در ازاي اسكان زوار بيت الله الحرام كسي نمي تواند مال الإجاره اي دريافت نمايد .

3 ـ از اموال عمومي است و در اختيار دولت اسلامي ( امام ) قرار دارد و هر نوع تصرّف در اين سرزمين بايد براساس مصالح جهان اسلام به صلاحديد امام مسلمين انجام گيرد .

منشأ اين اختلاف فقهي آن است كه شهر مكه مفتوح العنوه است يا سرزمين صلح محسوب مي گردد ، جمعي از فقها مانند مالك و ابوحنفيه و اوزاعي سرزمين مكه را مفتوح العنوه مي دانند كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از فتح مكه اين سرزمين را تقسيم ننمود و آن را به حال خود گذاشت تا اهل مكه و كساني كه بعداً در آن سرزمين سكونت مي كنند استفاده نمايند . بنابراين رأي ، سرزمين مكه قابل فروش و اجاره نيست ، هركس به آن وارد شود مي تواند از آن براي سكونت خويش استفاده كند و هركس سبقت بجويد از اولويت برخوردار خواهد بود .

به اعتقاد شافعي : مكه از اراضي صلح است و پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با تهديد و اعلان جنگ ، وارد حرم شد و گفتار تاريخي آن حضرت كه فرمود : « من اغلق بابه فهو امن و من دخل دار ابي سفيان فهو امن » نشانگر آن بود كه مردم مكه نه از روي صلح بلكه از روي قهر تسليم شدند ولي برخي به استناد تسليم مردم مكه ، آن را ارض صلح ناميده اند .

در حديث علقمة بن نضله آمده است كه : « كانت تدعي بيوت مكه علي عهد رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) السوائب لاتباع من احتاج سكن و من استغني اسكن » . 32

و در حديث عبدالله بن عمر نيز آمده است : « قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ان الله حرم مكة فحرام بيع رباعها و اكل ثمنها ـ و من اكل من اجر بيوت مكه شيئاً فانما ياكل ناراً » . 33

در حديث دارقطني از عبدالله بن عمر آمده است : « قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مكه مناخ الاتباع رباعها و لا تواجر بتوتها » . 34

مبتني كردن مسأله آزاد بودن سرزمين حرم به تشخيص مفتوح العنوه بودن و يا ارض صلح بودن آن از دو نظر قابل مناقشه است .

1 ـ عناويني چون مفتوح العنوه كه داراي احكام خاص فقهي است با نقل تاريخي ثابت نمي شود ؛ زيرا از يكسو اينگونه مسائل معمولاً مورد اختلاف مورخين است و از سوي ديگر در نقلهاي تاريخي اتقان و اعتبار شرعي لازم وجود ندارد . 35

2 ـ روايات و متوني كه در باره رباع مكه و بيوت حرم نقل شده هيچ گونه دليل و قرينه اي در آنها ديده نمي شود كه ممنوعيت بيع و اجاره آنها به دليل مفتوح العنوه بودن باشد ، شايد ـ به احتمال قوي ـ نظر به مفاد آيه « سواء العاكف فيه والباد » چنين سيره اي در زمان پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و خلفا در مورد حرم معمول بوده است .

ليكن برخي از فقها حكم آيه را مبني بر مساوي بودن اهل مكه و زائرين براساس مفتوح العنوه بودن آن در زمان رسول خدا دانسته اند36 و بنابراين نظريه ، حكم آيه قانون علي حده و جدا از حكم مفتوح العنوه نيست .

به اعتقاد فقهاي شيعه ، در صورت مفتوح العنوه بودن مكه ، تملك و خريد و فروش آن ممنوع مي شود و هر متصرفي مي تواند مادام كه در آن زندگي مي كند به تعمير و تجديد بناي آن اقدام نمايد . 37

شيخ طوسي در كتاب شريف الخلاف ، دلالت آيه را بر عدم جواز بيع و اجاره خانه هاي مكه ، مورد تأييد قرار مي دهد و مي گويد مراد از « مسجدالحرام » در آيه ، همه منطقه حرم است و در اين مورد به آيه اوّل سوره اسراء ( سبحان الذين اسري بعبده ليلاً من المسجدالحرام ) استدلال مي كند كه با وجود آغاز معراج پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از خانه خديجه و يا شعب ابي طالب ، در اين آيه به آن مكان ، « مسجدالحرام » اطلاق شده است . 38

در صحيحه حسين بن ابي العلاء نيز از امام صادق (عليه السلام) آمده است : معاويه اولين كسي است كه برخانه اش در مكه درب نصب نمود و حجاج را از ورود به خانه اش منع كرد ، تا آنكه اين آيه نازل شد : « سواء العاكف فيه و الباد » و رسم در بين مردم چنان بود كه وقتي به مكه مي آمدند بر حاضرين وارد مي شدند و تا پايان حج از امكانات سكناي آنها بهره مي بردند . 39

فـرمـان علي (عليه السلام)

در عصر خلافت امام ، كارگزار آن حضرت در مكه قثم بن عباس بود كه مسؤوليت اداره اين مركز را از جانب امام برعهده داشت در يكي از دستورالعملهاي حكومتي كه از طرف امام به نام حاكم مكه صادر شد ، از قثم بن عباس خواسته شده بود كه مردم مكه را وادار كند كه از كساني كه در مكه سكونت مي كنند اجاره بهايي دريافت ننمايند . امام در اين فرمان به آيه : « سواء العاكف فيه و الباد » استناد كرده بود و براي رفع هرگونه بهانه و شبهه اي دو واژه « عاكف » و « باد » را نيز تفسير نموده بود : عاكف كسي است كه در مكه اقامت گزيده است و بادي كسي است كه براي به جا آوردن حج به مكه آمده و از اهالي مكه محسوب نمي شود . 40

اين فرمان كه در رابطه با مسأله حج و اقامه اين فريضه بزرگ سياسي ـ عبادي صادر شده و با جمله : « اما بعد فاقم للناس الحج و ذكرهم بايام الله » آغاز گرديد ، نشانگر اهميت مسأله حرم و شهر مكه و رابطه آن با اقامه صحيح حج مي باشد .

آزادسازي و بين الملل اسلامي كردن حرم و شهر مكه تنها از بعد مالكيت پذيري اين سرزمين و يا از ديد اقتصادي حائز اهميت نيست و بي شك اين فرمان كه از متن قرآن برخاسته است به اين منظور نبوده است كه حجاج و زائران بيت الله الحرام با پرداخت اجاره بها در تنگناي اقتصادي قرار نگيرند ؛ بلكه روح اين فرمان آن است كه اين منطقه به دليل محض بودن براي عبادت و قدسيت حج و از هر نوع اعمال فشارها و تحميلها و ايجاد تنگناها بدور ماندن به عنوان « للناس » و همگاني اعلام گرديده و اختصاصات ديگر كه نوعي سلب آزادي در عمل و اقامه حج است الغا شده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پـاورقي ها :

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 334 .

2 ـ حديث عبدالله بن زيد : ان ابراهيم حرم مكه و دعي لها و اني حرمت المدينة و رواية ابن زبالة : حرم ابراهيم مكة و حرمي المدينة .

3 ـ بحارالانوار ، ج 99 ، ص 75 .

4 ـ به روايات مربوط به اهميت و نقش مسجدالحرام در وسائل الشيعه ، ج 3 و ج 5 مراجعه شود و نيز ج 9 صفحه 3 ( حرم المسجد لعلة الكعبه و حرم الحرام لعلة المسجد ) .

5 ـ بقره : 146 .

6 ـ اسراء : 1 .

7 ـ حج : 25 .

8 ـ مائده : 97 .

9 ـ وسائل الشيعه ج 9 ، ص 3 .

10 ـ همان مأخذ ص 381 .

11 ـ قصص آيه 57 ، وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 176 و 202 .

12 ـ عنكبوت آيه 67 ، وسائل الشيعه ج 9 ، ص 176 و 202 .

13 ـ مسالك مرحوم شهيد ثاني : و اما الحرم فلا يجوز لهم دخوله مطلقاً .

14 ـ المبسوط ، ج 2 ، ص 48 .

15 ـ حقوق اقليتها صفحه 175 .

16 و 17 ـ تحريرالوسيله ج 1 ، صفحه 411 ، وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 172 .

18 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 359 ، حديث 3 .

19 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 341 .

20 ـ تحريرالوسيله ج 2 ، ص 225 .

21 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 361 .

22 ـ همان مأخذ ، ج 18 ، ص 346 .

23 ـ الجامع لاحكام القرآن ، ج 11 ، ص 32 .

24 ـ تفسير البرهان ، ج 3 ، ص 84 ، حديث 7 .

25 ـ همان مأخذ ، حديث 8 .

26 ـ همان مأخذ ، حديث 9 .

27 ـ حج : 25 .

28 ـ تفسير الجامع لاحكام القرآن ، ج 12 ، ص 32 ، تفسير تبيان ، ج 7 ، ص 305 ، زبدة البيان ، ص 221 ،

فقه القرآن ، ج 1 ، ص 318 .

29 ـ تفسير الميزان ، ج 14 ، ص 402 .

30 ـ تفسير الجامع لاحكام القرآن ، ج 11 ، ص 32 .

31 ـ همان مأخذ .

32 ـ الجامع لاحكام القرآن ، ج 11 ، ص 33 .

33 و 34 ـ همان مأخذ ، جامع الصغير سيوطي ، ج 6 ، ص 3 و بيهقي ، ج 6 ، ص 35 .

35 ـ كتاب البيع ، حضرت امام ـ رضوان الله تعالي عليه ـ ج 3 ، ص 72 .

36 ـ زبدة البيان لاحكام القرآن صفحه 221 .

37 ـ همان مأخذ .

38 ـ به نقل از مسالك الافهام الي آيات الاحكام ، ج 2 ، ص 287 .

39 ـ اصول كافي ، ج 1 ، ص 232 . مرآت العقول ، ج 3 ، ص 266 . تهذيب ، ج 5 ، ص 463 .

40 ـ نهج البلاغه ، نامه 67 . ( مر اهل مكه الاّ ياخذوا من ساكن اجراً فان الله سبحانه يقول : « سواء العاكف فيه و الباد » ، فالعاكف : المقيم به والبادي : الذي يحجّ اليه من غير اهله وفّقنا الله و ايّاكم لمحابه والسلام ) .



| شناسه مطلب: 82722