روش ابن#160;حزم درنگارش کتاب#160;حجة#160;الوداع

میقات حج سال اول شماره دوم زمستان 1371 روش ابن حزم در نگارش کتاب « حجة الوداع » * ( 1 ) ــــــــــــــــــــــــــــــــــ * ـ این مقاله از کتاب « دراسات فی التاریخ الاندلسی » 178 ـ 169 برگرفته شده است . « عل

ميقات حج سال اول شماره دوم زمستان 1371

روش ابن حزم در نگارش كتاب « حجة الوداع » * ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* ـ اين مقاله از كتاب « دراسات في التاريخ الاندلسي » 178 ـ 169 برگرفته شده است .

« علم حديث در خدمت تاريخ »

اثر : دكتر عبدالواحد ذنّون طه

ترجمه : رسول جعفريان

روشن است كه علم حديث ، نقطه آغازين ديگر علوم اسلامي بوده و اساسي است كه ساير علوم اسلامي از آن منشأ گرفته و به مرور زمان رشد يافته است . اهميت نقش احاديث شريف نبوي براي « تدوين تاريخ » مسأله اي است كه برخي از محققان بدان

پرداخته اند و اين به دليل ارتباط و تأثير و تأثري است كه ميان شيوه هاي محدثان و مورخان وجود دارد . با نگاهي به بيشتر مورخانِ مسلمانِ نخستين ، درمي يابيم كه آنان قبل از آنكه مورخ باشند ، محدث بوده اند ، همچون : ابن اسحاق ، واقدي و طبري .

در اين باره مقالات و نوشته هايي وجود دارد كه تأثير حديث را در تدوين تاريخ ، مورد بررسي قرار داده است . 1 از اينرو هدف بحث ما دنبال كردن اين

موضوع نيست ، بلكه كوشش محدودي است براي پرتوافكني بر شيوه يكي از

نويسندگان مسلمان ، كه كوشش كرده است تا با استفاده از احاديث شريف نبوي ، به ارزيابي حوادث تاريخي بپردازد ؛ يعني بررسي شيوه ابن حزم در كتابش با نام « حجة الوداع » كه بر پايه بهره گيري از احاديث شريف نبوي است ، خواسته تا اين سفرِ پربركت پيامبــر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را از مدينه به مكه به نگارش درآورد .

ابو محمد علي بن احمد بن سعيد بن حزم اندلسي ، يكي از بزرگترين متفكران اسلامي است كه بطور خاص در اندلس ، و بطور عام در كلّ جهان اسلام درخشيده است ، بطوري كه مؤلفات گسترده وي ، شامل بيشترين رشته هاي معرفت بشري همچون فقه ، تاريخ ، علم اخلاق ، منطق ، فلسفه ، اديان ، انساب ، عشق و شعر مي شود . 2

ابن حزم در شب فطر سال 384 هـ در قرطبه متولد شده و در سال 456 در گذشته است . كتابهاي شرح حال بدان اشارت دارند كه وي حافظ ، عالم به حديث و فقه الحديث ، اهل استنباط احكام از كتاب و سنت ، و متبحّر در دانشهاي فراوان و عامل به علمش بوده است . 3

همچنين ابن حزم به بحث و مناظره با انديشمندان ديگر مذاهب شهرت دارد و اين به دليل عهدي است كه خداوند از علما گرفته تا حقيقت را براي مردم بيان كرده و آن را كتمان نكنند .

ابن حيان ، مورخ اندلسي ( م 469 ) در اين زمينه مي گويد : 4 اين شيخ [ ابن حزم ] با يهود ـ لعنهم الله ـ و ديگر مذاهب باطل نشستها و اخبار مكتوبه اي دارد و در همين باره داراي مصنّقاتي نيز هست كه شناخته شده است ، مشهورترين آنها كتاب « الفصل بين اهل آراء و النحل » مي باشد . 5

آنچه كه براي بحث ما ، در درجه اوّل اهميت قرار دارد آشنايي با تلاشهاي ابن حزم در ارتباط با احاديث شريف نبوي و بكارگيري آنها در ارزيابي حوادث تاريخي است .

او دانشي وافر در فقه الحديث دارد ، بطوري كه كتاب بزرگي با نام « الا يصال

الي فهم الخصال لجمل شرايع الاسلام في الواجب و الحلال و الحرام و سائرالاحكام علي ما اوجبه القرآن و السنّة و الاجماع » نوشته و در آن آاراء صحابه ، تابعين و ديگر ائمه مسلمانان را در مسائل فقهي با ذكر دليل و نقد آنها و نيز احاديث مربوطه آورده است . 6

ابن حزم در كتاب « حجة الوداع » ـ كه در باره آن به تفصيل سخن خواهيم گفت ـ سفر پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را از مدينه به مكه براي اداي آخرين حج ، نگاشته است . اين كتاب سند پر ارزش تاريخي براي اين سفر مقدس است ؛ چرا كه مؤلف تمامي مسائل فقهي كوچك و بزرگ آن ، سنتهاي ديني و اوامر و نواهي را مستند به احاديث نبوي و با سندي صحيح و ادّله قوي به عنوان مؤيد همراه با اسلوب علمي و روشي دقيق آورده ، روشي كه كاملاً منحصر به خود اوست در بحث پيش گرفته است . او قدم به قدم پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را دنبال كرده و از مدينه به سوي مكه ، و از آنجا به عرفات و مِني آمده و پس از آن به مدينه بازگشته است .

اين كتاب از جمله كتابهاي معروف ابن حزم محسوب مي شد كه مفقود و ناشناخته مانده ، اما با تلاشهاي دكتر ممدوح حقي ، اصول اين كتاب با ارزش يافت شده است . او يافته ها را تحقيق كرده و همراه تعليقاتي منتشر نموده است . 7

ابن حزم در آغاز ، مختصري از اخبار حجة الوداع را آورده ، بدون آنكه به هرگونه حديثي اشاره كند . اين فصل اول كتاب او را تشكيل داده است .

فصل دوم به تفسير حجة الوداع پرداخته و سخن خود را به احاديث مختلفي كه رأي او را تأييد مي كند ، مستند كرده است . اين روايات همراه با سند كامل آن به پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) متصل شده تا شاهد صادقي باشد بر درستيِ مطالبي كه او آورده است . پس از آن ، آنچه كه برخي معارض با اخباري دانسته اند كه وي بدانها استشهاد كرده ، پرداخته و با دلايلي روشن كه هر منصفي را قانع مي كند ، نشان داده كه تعارضي وجود ندارد .

اكنون پس از آگاهي يافتن از ماهيت

اين كتاب و خطوط اساسي كه وي بدانها اشاره مي كند ، بخوبي مي توان هدف ابن حزم را از تأليف اين كتاب دريافت . انگيزه وي صريح و روشن بوده و در مقدمه او بر همين كتاب ، بيان شده است . او مي گويد احاديثي كه در باره كارهاي پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در اين سفر آمده بسيار زياد بوده و از طرق گوناگون و با الفاظي متفاوت روايت شده ؛ بطوريكه فهم آنها براي مردم دشوار شده است ، برخي نيز آنها را متعارض دانسته و به همين دليل بحث در آنها را رها كرده اند . اين مسأله ابن حزم را برانگيخته تا ضمن دقت و كوشش ، آنها را مرتب و منسجم كرده و بطور « سهل الوصول » در اختيار مردم بگذارد .

او مي نويسد : وقتي كه ما در آنها تأمل و تدّبر كرديم ـ به كمك خداوند ، نه به قوت خودمان ـ ديديم كه همه آنها با هم سازگار و در ارتباط با يكديگر بوده و وجوه آنها روشن است ، مگر قسمتي كه ما نتوانستيم در آن باره حقيقت مطلب را روشن كنيم . 8

اينجاست كه روش ابن حزم و دقّت علمي او آشكار مي شود ، بطوري كه به اشكال موجود اعتراف كرده و بطور صريح مي گويد كه : نمي تواند صحّت يك نص را ، در حالي كه نمي داند كداميك از آن دو نقل درست است ، مشخص سازد .

آن بحث اين است كه « پيامبر در روز عيد قربان در مني نماز خواند يا مكه ؟ » بعد اظهار مي كند : « شايد ديگران بتوانند اين مطلب را روشن كنند ، اگر كسي چنين كرد آن را به مجموعه ما ملحق سازد تا خداوند پاداش فراوان به او دهد . با اين حال ما از اينكه وجه درست اين مطلب را بيابيم نا اميد نيستيم » . 9

ابن حزم در جريان بحث تاريخي خود روايات مختلف را نقل كرده و تصريح نيز مي كند كه يكي از آنها درست و ديگري نادرست است اما آن را كه درست است معين نمي كند . 10

او در باره چيزي كه برايش روشن نشده حكم نكرده و جسارت در اظهار مطلبي كه بر حقيقت آن آگاهي ندارد نمي كند . از « حكم به رأي » به خدا پناه مي برد ، چرا كه به قول خودش اين كار

« قدم كوري است كه ديندار و عاقل براي خود نمي پسندد » . 11

با اين وجود ، ابن حزم نتوانسته است تا قبل از آني كه لااقل يكي را بر ديگري ترجيح دهد ، از مسأله بگذرد . او حديث جابر و عايشه را كه متفق اند بر اينكه « پيامبر در آن روز در مكه بوده » ، ترجيح داده و گفته است : آن دو ـ الله اعلم ـ در اين باره از عبدالله بن عمر دقيق ترند ؛ عايشه از نزديكترين مردمان به پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده است ـ والله اعلم ـ12

ما مي توانيم در باره شيوه او در ارائه روايت چند نكته را به عنوان نقد ، متذكر شويم :

1 ـ او در مواردي يك دليل براي چند حادثه كه در نص اصلي آمده اقامه مي كند و بدين شكل ميان دو خبر يا بيشتر ، تركيب كرده و احاديث مسندي را به عنوان مؤيد ذكر مي كند . 13

2 ـ حادثه را تجزيه كرده و براي هر جزئي از آن ، كه دليلي يافته ، آن را ذكر مي كند . 14

3 ـ در مواردي نص اصلي را نمي آورد . 15

4 ـ در شرح بعضي از جمله ها كه در نص اصلي آمده اهمال مي كند . 16

در عين حال برخي از خطاهايي كه در كتاب وجود دارد ، از سوي مؤلف نيست ، محتمل است كه ناسخ در آنها تصرف كرده و احياناً برخي از نگاه محقق بدور مانده است . بهرحال تحقيق ، نقص فراوان دارد ، چراكه به مصادر تحقيق اشاره نشده و همچنين با كتابهاي سيره موجود كه حجة الوداع را آورده اند مقايسه اي صورت نگرفته است همچنين برخي از كلمات دشوار توضيح داده نشده و گو اينكه كتاب از داشتن پاورقي تقريباً خالي است .

مصادر ابن حزم در كتاب « حجة الوداع »

طبعاً احاديث شريف نبوي مصدر اساسي در تأليف كتاب بوده و او بر سلسله روات تكيه دارد . رواتي كه خود يا ناظر حادثه بوده و يا از رسول الله چيزي شنيده و خودشان در اين حجّ مشغول اعمال بوده اند . ابن حزم ، اهميت شاهد عيني را در نگاشتن تاريخ متذكر مي شود ؛ « زائر به دليل مشاهده ، بر كسي

كه شاهد نبوده برتري دارد » 17 او در مواردي بيش از يك حديث را كه دليل بر معتقد او در ثبت تاريخ وي ، براي حجة الوداع است مي آورد . 18 كما اينكه برخي از مناسك را ضمن آوردن احاديث ، شرح مي دهد . 19

در عين حال براي اثبات سخن خود چند حديث يا يك حديث ، حتي اگر مشتمل بر جمله اي است كه مي تواند دليل براي او باشد ، مي آورد . مثلاً مي گويد : « ما اين حديث را آورديم بخاطر همين يك جمله » ، « فانتظرها بأعلي مكه حتي جاءت » . 20 اين بدان معناست كه نمي خواهد حتي يك جزء از سخنش بدون استناد به يك حديث باشد . گاه نيز به معرفي برخي از روات مي پردازد . 21 كما اينكه گاه يك حديث را مكرّر اما با روات مختلف براي اثبات سخن خود مي آورد . 22

شيوه ابن حزم در تأليف اين كتاب ، همانگونه كه گذشت ، اعتماد بر احاديث به عنوان دليلي بر حوادث تاريخي است .

در اينجا مناسب است نمونه هايي از كار او را ارائه دهيم :

اما اين سخن ما كه : « پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به مردم فرمود كه او قصد سفر حج دارد ، پس در سال حجة الوداع به قصد مكه حركت كرد ؛ و آن حضرت پس از هجرت به مدينه ، جز آن حج ، حج ديگري به جاي نياورد » بدان دليل است كه « حديث كرد ما را عبدالرحمن بن عبدالله بن خالد همداني ، از ابراهيم بن احمد بلخي ، از محمد بن يوسف عزيزي از محمد بن اسماعيل بخاري ، از عمرو ابن خالد از زهير ـ كه فرزندمعاويه است ـ از ابواسحاق ـ كه سبيعي است ـ از قول زيد بن ارقم كه گفت : پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) 19 غزوه داشت و بعد از هجرت تنها يك حج بجاي آورد ( حجة الوداع ) و بعد از آن حج ديگري بجاي نياورد » . 23 اين در اثبات آن نكته تاريخي است كه پيش از اين گفته و اين حديث را به عنوان مؤيد ذكر كرده است .

اما اين گفته ما كه « پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در روز هشتم خروج خود از مدينه هلال ذي حجه را در شب پنجشنبه رؤيت كرد ، بدان دليل است كه : ما قبلاً در اين كتاب اثبات كرديم آن حضرت روز

پنجشنبه ، شش روز مانده به اتمام ذي القعده از مدينه خارج شد ، بنابراين بدون شك آغاز ذي الحجه روز چهارشنبه بوده و بدون شك شب پنجشنبه رؤيت هلال ذي الحجه كرده ، و همچنين ، اين درست است كه روزِ عرفه در اين حج ، روز جمعه بود ، بنابراين استهلال ذي الحجه بدون شك شب پنجشنبه بوده ؛ زيرا عرفه روز نهم ذي الحجه است » . 24

دقت در اين عبارت نشان مي دهد كه ابن حزم الفاظ تأكيد را فراوان بكار گرفته و اين به دليل يقين او به گفته هايش و اطميناني است كه به خود دارد . او كلمه « بدون شك » را در اين عبارت و ساير موارد كتاب خود بارها بكار برده است . 25

شيوخي كه ابن حزم از آنان مطلب نقل مي كند ، فراوانند . اما او تنها به برخي از آنان اعتماد مي كند . از آن جمله اند : عبدالله بن يوسف هاني با كنيه ابومحمد ؛ كه ابن حزم ضمن تمجيد او ، 26 بيش از هفتاد و پنج حديث از وي آورده است . 27

همچنين از عبدالله بن ربيع بن عبدالله التميمي ( م 415 هـ ) 28 بيش از پنجاه حديث با سندهاي مختلف نقل كرده است . 29

از ديگر شيوخي كه از آنان روايت كرده ، عبدالرحمن بن عبدالله بن خالد همداني است كه شهرت به حديث و روايت داشته30 و بيش از سي روايت از وي نقل كرده است . 31

راويان ديگري نيز هستند كه ابن حزم برخي از احاديث را از آنان نقل كرده از جمله : حمام بن احمد هفت حديث ، اين شخص محدث قرطبي است . 32 از احمد بن عمر بن انس عذري پنج حديث روايت كرده ؛ 33 اين شخص به اهتمام به حديث و قرائت كتابهاي حديثي مهم همچنين صحيحين شناخته شده است . او سفري به شرق براي سماع حديث داشت كه نه سال بطول انجاميده است . 34

سه روايت از احمد بن قاسم بن محمد بن قاسم بن اصبغ بياني35 و سه حديث از احمد بن محمد معروف به ابن جسور آورده كه آخري به روايت

كتاب تاريخ طبري شهرت دارد . 36 طبري در داخل سلسله سند ، دو حديث از احاديث ابن جسور را آورده . 37 ابن حزم از برخي از شيوخ تنها يك حديث روايت كرده ، مشهورترين آنها احمد بن محمد بن عبدالله طلمنكي است كه امام در قراءات بوده و بعد از سال 420 هجري وفات يافته است . 38

سلسله سند ابن حزم بسيار دراز بوده و گاه تا ده رواي مي رسد ، بحث ما در اينجا تنها درباره آخرين فرد از اين سلسله است تا بتوانيم فكر اشخاصي كه احاديث به آنها منتهي شده و آنان بطور مستقيم از رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شنيده اند مشخص كنيم . و اين خود بطور طبيعي ، درصد وثاقتي را كه ابن حزم در رواياتش از حجة الوداع آورده معين مي كند .

با ملاحظه اساتيد اين احاديث مي بينيم كه 38 حديث از عايشه ـ رض ـ است39 كه بيست حديث از طريق مسلم ، 40 هشت حديث از طريق بخاري41 و هشت حديث از انس بن مالك است42 از اين هشت حديث آخر نيز سه حديث از بخاري43 و دو حديث از مسلم44 مي باشد . نُه حديث به جابربن عبدالله مي رسد كه هشت حديث آن از طريق مسلم45 و يكي از طريق احمد بن حنبل است . 46 پنج حديث نيز از اسامة بن زيد ، 47 چهار حديث از عروة بن مضرس48 و سه حديث به عبدالرحمن بن معمر ديلي49 مي رسد .

برخي از صحابه نيز تنها يك يا دو حديث دارند ، به عنوان مثال : ازعلي بن ابيطال (عليه السلام) دو حديث ، 50 عمر بن خطاب يك حديث ، 51 عبدالله بن مسعود دو حديث ، 52 ابوهريره دو حديث ، 53 سائب بن عبدالله دو حديث ، 54 اسماء بنت ابي بكر دو حديث ، 55 ميمونه يك حديث ، 56 ام حبيبه يك حديث ، 57 و فضل بن عباس دو حديث ، 58 قدامة بن عبدالله يك حديث ، 59 زيد بن ارقم يك حديث ، 60 اسامة بن شريك دو حديث ، 61 جبير بن مطعم يك حديث ، 62 ام سلمه دو حديث ، 63 آورده است .

ابن شهاب زهري در طريق شش حديث آمده64 و احمد بن حنبل در

طريق چهار حديث65 و اوزاعي در طريق دو حديث . 66

ابن حزم با اين روشي كه به سبك محدثين اعمال كرده توانسته بر پايه احاديث شريف نبوي كه با سلسله سندي استوار از طريق رواتي قابل اعتماد به نسل وي رسيده ، دلايل محكمي بر درستي معلوماتي كه در باره حجة الوداع آورده اقامه كند . اين تلاش ابن حزم از تلاشهاي با ارزشي است كه علم حديث را به استخدام ارزيابي حقايق تاريخي درآورده است . چنين روشي از چنين عالمي كه در علوم دين چنين غور و بررسي دارد غريب نمي نمايد كما اينكه در دانش تاريخ و انساب نيز فردي مبرز و برجسته است . 7/10/1370

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پــاورقـي هـا :

1 ـ به عنوان نمونه رك : عبدالعزيز الدوري ، بحث في نشأة علم التاريخ ( بيروت 1960 ) اكرم العمري ، بحوث في تاريخ السنة المشرفة ( بغداد 1967 ) صالح احمد العلي ، الرواية و الاستاذ ، مجلة المجمع العلمي العراقي ، ج 1 ، م 31 ( بغداد 1980 ) محمد جاسم حمادي ، اثر دراسة التدوين و الاستاذ في الحديث علي نشؤ و تطور الفكر التاريخي ، مجلة المؤرخ العربي عدد 23 ، بغداد ، 1973 .

2 ـ نگاه كنيد به : رسائل ابن حزم الاندلسي ، تحقيق : احسان عباس ( بيروت 1980 ) .

3 ـ الحميدي ، جزوة المقتبس ( قاهره 1966 ) ص 308 ، در باره شرح زندگي ابن حزم كتابهاي فراواني نوشته شده و نيز كتابهاي جديد در بررسي فكر او ، به عنوان مثال نگاه كنيد به : الطاهر احمد مكي ، دراسات عن ابن حزم و كتابه طوق الحمامة ( قاهره 1977 ) زكريا ابراهيم ابن حزم الاندلسي ( دارالفكر العربي ، قاهره ، بدون تاريخ ) در زبان اسپانيايي نيز نوشته هاي زيادي در باره او هست .

4 ـ روايت ابن حيان را ابن بسام الشنتريني در الذخيرة في محاسن اهل الجزيرة آورده . تحقيق : احسان عباس ( بيروت 1979 ) ق 1 ، م 1 ، ص 170 .

5 ـ اين كتاب در 5 جلد با اين نام چاپ شده : « الفصل في الملل و الاهواء و النحل » . ( قاهره 1317 ـ 1321 )

6 ـ نگاه كنيد : الحميدي ص 309 .

7 ـ نگاه كنيد به : مقدمه دكتر ممدوح حقي كه در آغاز طبع اول اين كتاب آورده ( بيروت 1966 ) .

8 ـ حجة الوداع ، ص 13 .

9 ـ همان ، ص 14 ـ 13 .

10 ـ همان ، ص 38 .

11 ـ همان ، ص 15 ـ 14 .

12 ـ همان ، ص 117 ـ 116 .

13 ـ مقايسه كنيد : همان ، ص 15 ، 113 ( 34 ، 136 ، 27 ، 98 ) ( 27 ، 103 )

14 ـ مقايسه كنيد : همان ، ص 31 ، 135 .

15 ـ مقايسه كنيد : همان ، ص ( 17 ، 39 ) ، ( 19 ، 52 ) ، ( 22 ، 74 ) ، ( 23 ، 76 ) ، ( 30 ، 127 ) .

16 ـ به عنوان مثال نگاه كنيد به : همان ، ص 18 ، و مقايسه كنيد : ص 21 ، 63 .

17 ـ همان ، ص 41 .

18 ـ نگاه كنيد به : همان ، ص 44 ، 41 ، 71 .

19 ـ همان ، ص 51 ، 84 ، 90 .

20 ـ همان ، ص 131 .

21 ـ همان ، ص 83 ، 102 ، 104 .

22 ـ همان ، ص 44 ، 50 ، 62 ، 70 ، 86 ، 88 ، 91 ، 96 ، 97 ، 135 .

23 ـ همان ، ص 33 .

24 ـ همان ، ص 49 ـ 48 .

25 ـ به عنوان مثال نگاه كنيد به : ص 38 ، 40 ، 49 ، 52 ، 56 ، 91 ، 126 ، 133 ، 137 .

26 ـ الحميدي ، جزوة المقتبس ، ص 268 .

27 ـ احاديث وي در ص 132 ـ 33 آمده است .

28 ـ الحميدي ، ص 261 .

29 ـ حجة الوداع ، ص 135 ـ 40 .

30 ـ الحميدي ، ص 275 .

31 ـ به عنوان مثال نگاه كنيد به : حجة الوداع ، ص 33 ، 37 ، 38 ، 42 ، 55 ، 62 ، 65 ، 68 ، 72 ، 80 ، 86 ، 87 ، 91 ، 96 ، 99 ، 104 ، 107 ، 114 ، 119 ، 122 ، 129 ، 130 ، 131 ، 134 ، 136 .

32 ـ الحميدي ، ص 199 و رك : حجة الوداع ص 36 ، 53 ، 56 ، 59 ، 105 ، 134 ، 135 .

33 ـ حجة الوداع ، ص 34 ، 35 ، 113 ، 121 ، 122 ، 123 .

34 ـ ابن بشكوال ، الصلة ( قاهره 1966 ) ، ج 1 ، ص 67 ـ 66 .

35 ـ الحميدي ص 137 ـ 136 .

36 ـ الحميدي ، ص 107 .

37 ـ حجة الوداع ، ص 102 ، 104 ، 124 .

38 ـ الحميدي ، ص 114 و رك : حجة الوداع ص 70 .

39 ـ حجة الوداع ، ص 43 ، 44 ، 50 ، 53 ، 54 ، 92 ، 115 ، 116 ، 119 ، 133 .

40 ـ همان ، ص 43 ـ 40 ، 48 ، 49 ، 51 ، 52 ، 53 ، 67 ، 69 ، 91 ، 115 ، 118 ، 132 .

41 ـ همان ، ص 42 ، 56 ، 114 ، 119 ، 131 ، 134 .

42 ـ همان ، ص 38 ، 40 ، 70 .

43 ـ همان ، ص 70 ، 131 ، 134 ، 135 .

44 ـ همان ، ص 70 ، 128 .

45 ـ همان ، ص 50 ، 56 ، 61 ، 66 ، 67 ، 75 ، 101 ، 123 .

46 ـ همان ، ص 61 .

47 ـ همان ، ص 85 ، 86 ، 126 ، 129 .

48 ـ هما ، ص 88 ، 89 .

49 ـ همان ، ص 90 ، 119 ، 120 .

50 ـ همان ، ص 109 ، 101 .

51 ـ همان ، ص 37 .

52 ـ همان ، ص 87 ، 100 .

53 ـ همان ، ص 46 ، 47 .

54 ـ همان ، ص 59 ، 60 .

55 ـ همان ، ص 71 ، 93 .

56 ـ همان ، ص 78 .

57 ـ همان ، ص 92 .

58 ـ همان ، ص 97 ، 99 .

59 ـ همان ، ص 98 .

60 ـ همان ، ص 33 .

61 ـ همان ، ص 121 ، 123 .

62 ـ همان ، ص 114 .

63 ـ همان ، ص 69 ، 117 .

64 ـ همان ، ص 99 ، 120 ، 122 ، 129 ، 130 .

65 ـ همان ، ص 61 ، 81 ، 101 ، 113 .

66 ـ همان ، ص 130 .



| شناسه مطلب: 82731