حج و تلاقی افکار
میقات حج سال اول شماره دوم زمستان 1371 موسم حج و تلاقی افکار عباسعلی براتی عدّه ای پیوسته می کوشند این فکر را به مردم القا کنند که موسم حجّ ، تنها زمان عبادت ( آن هم به معنا خاصّ و محدود ؛ یعنی مراسم و اعمال ، بدون فهم معنا و آثار آن ) می
ميقات حج سال اول شماره دوم زمستان 1371
موسم حج و تلاقي افكار
عباسعلي براتي
عدّه اي پيوسته مي كوشند اين فكر را به مردم القا كنند كه موسم حجّ ، تنها زمان عبادت ( آن هم به معنا خاصّ و محدود ؛ يعني مراسم و اعمال ، بدون فهم معنا و آثار آن ) مي باشد و هيچگونه فعل و حركت ديگري در موسم حج ، هر چند به سود و صلاح مسلمانان ، و در راستاي مقاصد شريعت باشد ، نبايد در اراضي مقدّسه انجام گيرد .
ولي آنگاه كه به قرآن مراجعه كنيم ، مي بينيم كه خداوند خانه كعبه را وسيله اي براي حفظ كيان جامعه اسلامي مي شمارد ، و هيبت و احترام آن ، در دل مؤمنان را ، مايه حلّ بسياري از مشكلات آنان به حساب مي آورد و مي فرمايد :
« جعل الله الكعبة البيت الحرام قياماً للناس » . 1
قرطبي در تفسير اين آيه مي نويسد : « به خاطر شكوه و عظمتي كه خدا براي كعبه ، در دل مسلمانان نهاده است ، هركس بدان پناه آورد ، از هر آسيبي محفوظ است ، و هر كس ستمي ديده باشد ، با پناه آوردن به آن ، تحت حمايت قرار خواهد گرفت » . 2
بنابراين ، اختلافات فكري و اعتقادي
و سياسي مسلمانان ، در غير موسم حج را كه بسا ممكن است منشأ جنگ ها و نزاعهاي خونين باشد ، مي توان به بركت موسم ، و حرمت بيت و حرم ، با گفتگو و مذاكره و تفاهم حل كرد ، و با كمك از معنويت اين فريضه بزرگ الهي ، بلاهاي بسياري را از مسلمانان دور كرد .
سوء استفاده دشمنان دين ، از اختلاف مسلمين
خداوند متعال مي فرمايد : « لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم واصبروا ان الله مع الصابرين » . 3
« با يكديگر به ستيزه جويي مپردازيد كه مايه شكست و ضعف شما مي گردد و آبرويتان مي رود . پايدار و شكيبا باشيد كه خدا با شكيبايان است » .
تفرقه و اختلافي كه مايه تقسيم نيروهاي مسلمان و درگير شدن آنها با يكديگر باشد ، در اسلام حرام است ، و در قرآن به شدّت از آن نهي شده است . از اين رو اسلام ، جدايي و قهر ميان دو برادر مسلمان ، بيش از سه روز را ، جايز نمي داند . از پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده است كه فرمود : « لا يحل لِمُسْلِم ان يهجر اخاه فوق ثلاث ، فمن هجر اخاه فوق ثلاث فمات ، دخل النار » .
« مسلمان حق ندارد كه با برادرش بيش از سه روز قهر كند ، و اگر كسي با برادرش بيش از سه روز قهر كند و بميرد به دوزخ مي رود » . 4
و در همين رابطه ، ثواب اصلاح ميان مسلمانان و آشتي دادن آنان را ، از نماز ، روزه و صدقه بيشتر مي داند ، و فساد ميان امّت را مايه نابودي دين مي شمارد . 5
برخورد نادرست و انحرافي ، با اختلافات
در طول تاريخ اسلام ، گاه اتفاق افتاده است كه بر اثر دور شدن از روحيه تسامح و پرورش فكر ، برخي از مسلمانان و رهبران آنان ، با اين تفاوتهاي فكري ، به گونه نادرستي برخورد كرده اند و به مسير مي كشانده شده اند كه خدا و پيامبر ، به يقين از آنها خشنود نبوده است . روشهاي نادرست كه گاه براي حلّ اين اختلافات به كار مي رفته به اين شرح است :
1 ـ تكفير ، تفسيق و اعلام برائت و بيزاري از مسلماناني كه داراي گرايش فكري متفاوتي هستند ، و حتّي در مواردي مسلمانان را بدتر از كفار و مشركين قلمداد كردن !
2 ـ حكم به وجوب قتل آنان .
3ـ اعلام جنگ و جهاد بر ضدّ آنان .
4 ـ سعي در شكنجه و آزار آنان ، براي تغيير دادن عقيده شان .
5 ـ خودداري از همكاري با مسلمانان ، براي دفاع از اصل اسلام .
6 ـ دعوت از كفّار و مشركين رسمي ، براي نابود كردن مسلمانها .
7 ـ خودداري از نصيحت و ارشاد و مذاكره با مسلمانان ، بلكه تحريم مذاكره و بحث با آنها .
8 ـ اولويت دادن به مبارزه با آنها و غافل شدن از جهاد براي حفظ اصول اسلام .
بديهي است كه اين روشها ، در مقاطعي از تاريخ ، باعث بروز اغتشاشاتِ بزرگ ، در پايتختهاي اسلامي شده ، و قدرت توده هاي ميليوني مسلمان را در هم شكسته و در نهايت به حاكميت دشمنان انجاميده است . 6
سنت پيامبر ، در زمينه بهره برداري از فصل حج براي تعليم دين
پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حجة الوداع ، در جاي جايِ مشاعر و مواقف ، از اجتماع مردم بهره برداري نموده ، مناسكِ حج ، مسائل فقهي ، اخلاقي ، اجتماعي ، اقتصادي و سياسي دين را به آنان تعليم فرموده است .
خطبه هاي آن حضرت در اين سفر ، در مواضع زير نقل و ثبت شده است :
1 ـ مسجد خيف در مني . 7
2 ـ در صحراي عرفات . 8
3 ـ خطبه حضرت در پايان حجة الوداع در غدير خم . 9
در زمان پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هيچگاه اين سخن مطرح نمي شد ، كه موسم حج و مشاعر و مواقف آن ، تنها جاي انجام مناسك است ، بحث و سخن ديگري نبايد در آن زمان و مكان انجام گيرد . بويژه اموري كه با دين و دنياي عموم مسلمانان سر و كار داشت ، در آنجا مطرح مي شد ؛ اعراب مسلماني كه شنيده بودند ، پيامبر مي خواهد به حجّة الوداع ( آخرين حج زندگي خود ) برود ؛ مشتاق بودند ، تا آنجا كه ممكن است ، از راهنماييهاي حضرتش استفاده كنند . شمار آنان از 140 هزار تن فراتر مي رود ، پيامبر براي آنان خطبه هايي خواند و همه امور دين و دنيا را در اين خطبه ها مطرح فرمود .
سيره سلف : تبادل نظر در موسم حج
از نخستين روزهاي طلوع خورشيد
اسلام ، صحابه و تابعين ، و قبل از همه ، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از اين زمان و مكان براي انتقال افكار و نظريات و علوم و معارف ، بهره برداري كرده اند كه ما در اينجا بطور گذرا به نمونه هايي اشاره مي كنيم : تا روشن شود كه بحث و گفتگوي ديني و دنيوي در موسم حج ، سيره صحابه و تابعين بوده است .
الف ـ مباحثات عقيدتي و فقهي
1 ـ رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در موسم حج و در حرم مكه و مسجدالحرام به بحث و گفتگوي ديني با مشركان مي پرداخت . 10
2 ـ نمايندگان خوارج و معاويه در همين موسم به تبادل نظر پرداختند . 11
3 ـ امام حسين بن علي (عليه السلام) در همين مسجد به بيان علل ديني و اجتماعي قيام خود بر ضدّ يزيد پرداخت و با كساني چون عبدالله بن عباس ، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبير در اين زمينه بحث و گفتگو نمود . 12
4 ـ عبدالله بن زبير در مسجدالحرام با سران خوارج مانند نافع بن ازرق به بحث ديني پرداختند . 13
5 ـ فرزدق ، قصيده شيواي خود را در مدح امام زين العابدين در حجّ ، و در همين مسجد سرود . 14
6 ـ امام باقر (عليه السلام) در همين مسجد و در موسم حج با نافع مولي عمر ، مناظره كرده اند . 15
در زمينه مسائل ديني ، فقهاي صحابه و تابعين ، در فصل حج ، به افتاء ، تدريس و مناظره مي پرداختند ؛ گويا به نظر آنان ، حجّ ، با تعليم و تعلّم و تبادل نظر سالم و سازنده در امر دين ، هيچگونه منافات و ناسازگاري نداشته است .
7 ـ امام شافعي در مسجدالحرام ، در مسائل فقهي مناظره مي كرد . 16
ب ـ تدريس معارف ديني در موسم حج
يكي از فعّاليتهاي علما و دانشمندان ، در مسجدالحرام ، و در موسم حج ، تدريس بوده است ، و بسياري از ائمه مذاهب ، در همين زمان و مكان با شخصيتهاي بزرگي آشنا شده اند و تحت تأثير آنها قرار گرفته اند . به چند نمونه در اين زمينه توجه كنيد :
1 ـ ابن عباس ، كه به بحرالعلم يا « حبر امت » مشهور بود ، هر ساله ، در موسم حج ، به مكه مي آمد و به تدريس و افتا مي پرداخت . 17
2 ـ سفيان ثوري از تابعين معروف ، در مسجدالحرام ، حلقات تدريس و گفتگوي ديني به پا مي كرد . 18
3 ـ عطاء بن ابي رباح در مسجدالحرام مي نشست و به بحث مي پرداخت . 19
4 ـ ابوحنيفه در دوران جواني در كنار خانه خدا از عطاء بن اُبي رباح درس مي آموخت . 20
5 ـ ابوحنيفه وقتي خود ، امام شد ؛ هرساله به حج مي آمد و در همين مكان ، به تدريس مي پرداخت . 21
6 ـ شافعي نيز مدّتها در مسجدالحرام تدريس مي كرد . 22
7 ـ احمد بن حنبل نيز در حجّ از امام شافعي درس مي آموخت . 23
8 ـ صحابه والامقامي چون جابربن عبدالله انصاري ، و تابعيني چون محمدبن منكدر و سفيان و طاووس يماني ، حتي در حال طواف حديث نقل مي كرده اند . 24
9 ـ محمد بن عبدالأعلي با سند متصل از عبيدبن عمير نقل مي كند كه براي حيان بن عمير در برابر « ركن » حديث نقل مي كرد و در ضمن آن مي گفت : درهاي آسمان براي ستايش خدا باز مي شود و تكبير ، ميان زمين و آسمان را پر مي كند . 25
10 ـ جمعي از محدّثين بزرگ ، در مسجدالحرام و در حال طواف ، حديث نقل كرده اند . 26
ج ـ بحث هاي سياسي و مسائل اداري و كشوري
1 ـ رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به امر خداوند ، فرمان برائت از مشركين را كه به صورت آيه اي از قرآن نازل شده بود ، به علي (عليه السلام) داد تا در موسم حج در مسجدالحرام بر مردم بخواند . 27
2 ـ پيامبر ، اعلام عفو عمومي براي مشركان را از مسجدالحرام صادر فرمود . 28
3 ـ عمربن خطاب ، در موسم حج ، فرمانداران خود را كه هريك كشور بزرگي را زير فرمان داشتند ، جمع مي كرد و از مردم مي خواست اگر شكايتي از كشورداري آنها دارند ، اعلام كنند و سپس همانجا آنها را تنبيه مي كرد . 29
4 ـ معاويه ، مسأله جانشيني فرزندش يزيد را در سفرحجّ مطرح كرد . 30
5 ـ عثمان در فصل حج كساني را كه
با فرمان او مخالفت كرده بودند مجازات كرد و به زندان افكند . 31
6 ـ در قيام بني عباس براي برپايي خلافت خود ، نماينده آنان يعني داود بن علي در سال 132 هـ ـ در ايام حج براي مردم سخنراني كرد و اهداف و برنامه هاي قيام را برشمرد و براي آنان مسائل سياسي روز را تشريح كرد . 32
7 ـ ابوجعفر منصور به حجّ آمد ، تا در ضمن اين سفر ، محمدبن عبدالله بن حسن را بر سر جايش بنشاند . 33
8 ـ مهدي موعود (عليه السلام) از همين مسجد ، نداي خود را به گوش جهانيان مي رساند . 34
9 ـ مردم با مهدي ـ عجّ ـ در ميان ركن و مقام بيعت مي كنند . 35
د ـ ديدار برادران مسلمان با يكديگر درموسم حج
يكي از فوايد حجّ ، زيارت برادران ديني ، و مسلمانان ميهمان خدا ، از كشورهاي مختلف است : در اين باره صحابه و تابعين نه تنها منعي نكرده اند ، بلكه تشويق نيز دارند .
از سفيان نقل شده كه گفت : يكي از چيزهايي كه رغبت مرا به حجّ زياد مي كند ، ديدار برادراني است كه آنها را در غير حجّ نمي توانم ببينم . 36
با يك بررسي اجمالي ، از آنچه نقل شد ، دانسته مي شود كه تماس با برادران ديني ، انتقال علوم و اطلاعات مفيد ، بحث و گفتگوي ديني و سياسي ، در صورتي كه با هدفي سازنده و به دور از نزاع و مشاجره ناپسند ، انجام گيرد ، نه تنها ، با اهداف عاليه حج ناسازگار نيست ، بلكه در راستاي اهداف آن است . در اين رابطه ، كتاب و سنّت ، نه تنها ، تبادل افكار را در فصل حج نهي نفرموده ، بلكه آن را بهترين فوايد حج مي شناسد . صحابه و تابعين و ائمه طاهرين از اهل بيت ، چنانكه ديديم ، از فضاي معنوي حج و بلد حرام براي نشر معارف ديني و حلّ مشكلات فكري جامعه ، به بهترين وجه ، استفاده مي كردند ، بنابر اين نمي توان گفت كه هرگونه گفتگوي ديني در فصل حجّ ، « جدال در حج » است و نكوهيده و ممنوع به شمار مي رود .
طرح عملي براي تلاقي افكار مسلمين
پس از آنكه دانسته شد اسلام راه اجتهاد و استنباط را باز گذاشته و از
گفتگو و تبادل نظر در فصل حج نه تنها جلوگيري نكرده ، بلكه آن را تشويق نيز فرموده است ، بايد در پي راههاي عملي تحقيق اين مهم بود ، كه اين مقاله ، راههاي زير را به عنوان آغاز حركت به سوي تبادل نظر و تحقق بخشيدن به اصل « شوري » در اسلام پيشنهاد مي كند :
الف ـ برپايي كنفرانسهاي سالانه در موسم حـــج
در ايّام حج ، به خصوص در روزهايي كه حجاج بايد در يك منطقه جمع شوند ، بهترين فرصت براي آشنايي ، تبادل نظر ، و مشورت و تصميم گيري و رسيدن به توافق است ، مكّه ، عرفات و مني كه چند ميليون حاجي مسلمان را از ملّيتهاي كاملاً متنوع ، و از سرزمينهاي دور ، در خود جمع مي كند ، خود ، بهترين گردهمايي اسلامي است ، به شرط آنكه به صورت مطلوب از آن بهره برداري شود .
راه كار پيشنهادي ما در اين مقاله اين است ، كه انديشمندان و دانشمندان اسلامي در مكه و مني ، در كنفرانس سالانه اسلامي گردهم آيند و با تشكيل جلسات عمومي و خصوصي و كميسيونها و شوراهاي تخصصي ، به بحث و بررسي در باره مشكلات اسلام و مسلمين ، بلكه مشكلات جهانيان بپردازند ، و راه حلهاي عملي براي اصلاح امور پيشنهاد كنند ، از جمله اگر اختلافاتي در ميان خود مسلمين وجود دارد ، يا برخي از ملّتهاي مسلمان نيازمند كمك و امداد هستند ، در آن گردهماييها ، مسأله مطرح و در باره آن تصميم گيري شود ، و دست كم آن را به كشورهاي خود منتقل سازند و در آنجا چاره جويي كنند .
دولت عربستان مي تواند ، با برپايي اينگونه گردهماييها ، خدمت شاياني را به جهان اسلام بلكه به كل بشريت ، تقديم كند ، و نام نيكي براي خود برجاي نهد ، اين كنفرانس اسلامي ( به معناي واقعي ) را مي توان به كميسيونهايي به شرح زير تقسيم نمود :
1 ـ سياسي
2 ـ اقتصادي
3 ـ امنيتي
4 ـ اجتماعي
5 ـ تربيتي و آموزشي
6 ـ خبري و تبليغاتي
7 ـ حقوقي
در هر كميسيون ، كارشناسان ، و مقامات مسؤول و ذي ربط آن ، شركت كنند ، و نتيجه كار آنها به صورت گزارشهاي ويژه چاپ و نشر و در معرض استفاده عموم قرار گيرد .
ب ـ توسعه و بهبود كنفرانسهاي موجود
اگرچه دولت عربستان ، در حال حاضر نظير اين كنفرانسها را در مكه و مني برگزار مي كند ، و كساني هم در آن شركت مي كنند و نتيجه هم به صورت كتابي منتشر مي گردد ، ولي نكته اي كه در اينجا قابل ذكر است ، اينكه كنفرانسهاي موجود ، هرچند در راستاي هدف فوق ، برپا شده است ، ولي باز هم مي توان آنها را با كيفيت بهتري برگزار كرد . مثلاً نكات زير اگر مورد نظر قرار گيرد ، بر كارآيي و تأثير آنها ، صد چندان مي افزايد :
1 ـ در انتخاب ميهمانان ، فقط به مسؤولان اداري كشورها توجه نشود ، بلكه دانشمندان و صاحب نظران غير دولتي نيز دعوت شوند .
2 ـ مذاهب و فرق اسلامي كه به حج مي آيند ، همه ، بدون تبعيض يا تعصّب مذهبي در آن راه داشته باشند ، به ديگر سخن ، كساني بيايند كه نماينده طرز تفكر جناحهاي مختلف مسلمين و جريانات فكري اسلامي باشند .
3 ـ وجود اين كنفرانسها قبلاً در كشورهاي اسلامي و غيراسلامي كه اقليت مسلماني در آن زندگي مي كنند ، به اطلاع مسلمين برسد ، و پيشاپيش از آنها دعوت شود .
4 ـ موضوعات مطروحه در كنفرانس قبلاً به اطلاع آنها برسد ، و از آنها خواسته شود كه همراه با اطلاعات مفيد و نظريات سازنده در جلسه حاضر شوند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پـاورقــي ها :
1 ـ مائده : 97 .
2 ـ الجامع لاحكام القرآن ، ج 3 ، ص 325 ، دار احياء التراث العربي ، بيروت ، 1965 م .
3 ـ انفال : 46 .
4 ـ ابوداود ، سنن ، كتاب الأدب ، حديث 47 ـ بخاري ، صحيح ، كتاب الأدب ، حديث 57 و
63 ـ مسلم ، صحيح ، كتاب البرّ ، حديث 23 ، 25 ، 26 .
5 ـ احمد ، مسند ج 6 ، ص 445 ـ ابوداود ، سنن ، كتاب الأدب ، حديث 5 ـ ترمذي ، سنن ، كتاب قيامت ، حديث 56 .
6 ـ ابوالفداء ، المختصر في تاريخ البشر ، 2/82 ـ دكتر يوسف القرضاوي ، الصحوة الإسلامية بين الجمود والتطرف ، ص 59 ـ دكتر سعيد رمضان البوطي ؛ السلفية ، ص 244 ، مجله رسالة الاسلام ، ســــال دوّم ، شمـــاره 4 ، ص 357 .
7 ـ علي متقي هندي ، كنزالعمال ص 3 ، 23 و 62 ، 8/202 و 228 ـ ابن كثير ، البداية والنهايــة ، ج 5 ، ص 148 و 197 و 194 و 198 .
8 ـ ابن ماجه ، سنن ، حديث 565 ـ ابن حجر هيثمي ، مجمع الــزوايد ج 7 ، ص 338 ، مصر ، 1352 هـ .
9 ـ حاكم نيشابوري ، مستدرك الصحيحين ، ج 1 ، ص 93 ـ ابن سعد ، الطبقات الكبري ، ج 2 ، ص 185 .
10 ـ دياربكري ، تاريخ الخميس ، ج 1 ، ص 292 ـ ابن هشام ، السيرة النبويّة ، ج 1 ، ص 380 ـ 390 ( باب مالَقيَ رسول الله من الأذي ) . دار احياء التراث العربي ، بيروت ، بدون تاريخ .
11 ـ همان ، ج 2 ، ص 180 ـ ابن عساكر ، تاريخ مدينه دمشق ، ج 3 ، ص 298 ( ترجمة الامام علي (عليه السلام) )
12 ـ ابن عساكر ، تـــاريخ مدينه دمــشق ، ج 4 ، ص 328 ، تحقيق محمد باقر محمودي ـ طبري ، تاريخ ، ج 5 ، ص 193 ، مؤسّسة عزّالدين ، بيروت ، 1407 هـ / 1987 م .
13 ـ المبرّد ، الكامل ، ج 2 ، ص 2 ـ 203 ـ 206 ـ طبري ، تاريخ ، ج 5 ، ص 563 ، 566 .
14 ـ الشبـــــراوي ، الإتحـاف بحـبّ الأشـراف ، ص 51 ـ قرماني ، اخبار الدول ، ص 110 ، ابن عساكر ، تاريخ مدينه دمشق ، 36 و 161 ؛ بستاني ، دائرة المعارف ، ج 9 ، 356 ـ زهرالآداب ، ج 1 ، ص 163 ، ابن نباته ، شرح العيون ، ص 390 ـ انوارالربيع ، ج 4 ، ص 25 ـ ابـــن صبـــاغ المالكي ، الفصول المهمّة ، ص 193 ـ نهاية الأدب ، ج 21 ، ص 327 ـ 331 .
15 ـ ابن عساكر ، تاريخ مدينه دمشق ، ترجمة الامام الباقر ، ص 167 ـ 168 تحقيق محمد باقر المحمودي .
16 ـ دكـتر مصطفي شكعة ، الأئمة الاربعة ، ط 7 ، ج 3 ، ص 186 ، الشركة العالمية للكتاب ، بيروت ، 1403 هـ / 1983 م .
17 ـ همان ، ج 1 ، ص 46 ـ المبرد ، الكامل في الأدب ، ج 2 ، ص 137 ، 163 ، 164 .
18 ـ همان ، ص 46 ـ 150 ـ ابن عنبه ، عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب ، ص 287 ، ط 2 ، النجف ، 1380 هـ/ 1961 م .
19 ـ أزرقي ، ابوالوليد محمد بن عبدالله بن احمد ( م 244 هـ ) ؛ اخبــــار مـــــكه ، ج 1 ، ص 314 ـ 315 ، دارالثقافة ، مكّة ، بدون تاريخ .
20 ـ دكتر مصطفي شكعة ، الأئمة الأربعة ، ج 1 ، ص 41 ، 46 ، 47 ـ ابـــونعيم ، حلية الاولياء ، ج 3 ، ص 310 ـ ابن خلكان ، وفيات الاعيان ، ترجمه عطاء بن أبي رباح .
21 ـ همان ، ج 1 ، ص 158 .
22 ـ همان ، ج 3 ، ص 180 .
23 ـ همان ، ج 4 ص 39 ـ 41 ـ ذهبي ترجمة
الامام احمد در مقدّمه مسند ، ص 60 .
24 ـ فاكهي ، محمد بن اسحاق ، اخبار مكّه ، ج 2 ، ص 350 ـ 380 ، ط 1 ، مكّـــه المكرمه ، 1407 هـ / 1987 م ( ر . ك : أزرقي ، اخبار مـكه ، ج 1 ، ص 316 ـ بلادي ، فضايل مكه ، ج 1 ، ص 225 ، و نيز فـــاكهي ، اخبار مكّه ، ج 1 ، ص 93 ) .
25 ـ همان ، ج 2 ، ص 177 .
26 ـ همان ، ج 1 ، ص 325 ـ 331 ـ ذهبي ، تاريخ الاسلام ، ج 6 ، ص 241 ـ همو ، سير اعلام النبلاء ، ج 7 ، ص 186 ـ احمد مسند ، ج 2 ، ص 161 ـ 162 ـ ســيوطي ، الجامع الكبير ، ج 1 ، ص 715 ـ ابن حجر ، تعجيل المنفعة ، ص 498 ؛ عــــبدالرزاق ، المصنف ، ج 11 ، ص 24 ـ ابوداود ، سنن ، كتاب أدب ، ج 4 ، ص 356 ـ بــخاري ، صحيح ، كتاب مغازي ، ج 7 ، ص 317 ـ مسلم ، صحيح ، كتاب صلاة ، ج 6 ، ص 92 ـ فاكهي ، محمد بن اسحاق ، اخبار مكه ، ج 1 ، ص 205 ـ 215 ، ط 1 ، مكة المكرمة ، 1407 هـ / 1987 م .
27 ـ نسائي ، سنن ، كتاب حج ، ص 161 ـ دارمي ، سنن ، كتاب سير ، ص 62 ؛ احمد ، مسند ، ج 1 ، ص 3 و ج 2 ، ص 299 ـ مسبوطي ، الدارالمنثور ، تفسير سوره برائت ، بخاري ، صحيح ، ج 2 ، ص 153 .
28 ـ ابن القيم الجوزية ، زادالمعاد في هدي خيرالعباد ، ج 2 ، ص 165 ، دارالفكر ، بيروت ، تصحيح الشيخ حسن محمد المسعودي .
29 ـ ابن سعد ، الطبقات الكبري ، ج 3 ، ص 211 ـ كاندهلوي ، حياة الصحابة ، ج 2 ، ص 334 ، منتخب كنزالعمال ، ج 4 ، ص 419 .
30 ـ ذهبي شمس الدين ، دول الاسلام ، ص 28 ، مؤسسة الاعلمي ، بيروت ، 1405 هـ 1985/ م .
31 ـ يعقوبي ، تاريخ اليعقوبي ، ج 2 ، ص 164 ـ 165 ، دارصادر ، بيروت .
32 ـ همان ، ج 2 ، ص 353 .
33 ـ همان ، ج 2 ، ص 374 .
34 ـ ابن ماجه ، السنن ، كتاب الفتن ، باب خروج المهدي ، ج 2 ، ص 1366 ـ 1368 ، حديث شماره 4082 تا 4088 ـ دكتر محمد أحمد جليّ ، دراسة عــن الفـرق فـي تـاريخ المسلمين ، ص 156 ـ 162 ، ط 1 ، الرياض ، 1406 هـ / 1986 م .
35 ـ الفاكهي ( ت 272 ) ، اخبــــار مكّه ، ج 1 ، ص 407 ، تحقيق عبدالملك بن دهيش ، مكتبة النهضـــة ، مكة المكرمة ، احمد ، مسند ، ج 1 ، ص 99 ـ عاتق بن غيث البلادي ، فضايل مكة ، ج 1 ، ص 223 ـ 225 ، دار مكّة ـ مكّة المكرمة ، 1410 هـ / 1989 م .
36 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، 2/382 .