احرام
میقات حج سال دوم شماره پنجم پاییز 1372 قاموس واژه ها ، معانی شرعی و مفاهیم اصطلاحی و فقهی حج احــرام قسمت سوم علی حجّتی کِرمانی 2 ـ تلبیه ( تلبیات اربع ) دومین شرط از شرایط کیفیت و صحت احرام ؛ عبارت است از تلبیه و یا تلبیات اربع که عبارتند ا
ميقات حج سال دوم شماره پنجم پاييز 1372
قاموس واژه ها ، معاني شرعي
و مفاهيم اصطلاحي و فقهي حج
احــرام
قسمت سوم
علي حجّتي كِرماني
2 ـ تلبيه ( تلبيات اربع )
دومين شرط از شرايط
كيفيت و صحت احرام ؛ عبارت است از تلبيه و يا تلبيات اربع كه عبارتند از :
لبَّيك اَلّلهُم لبَّيكَ ، لبَّيكَ لا شَريك لَك لَبّيك
، اكتفا به همين مقدار تلبيه كافي است و احرام حاج يا
معتمر صحيح مي باشد .
محقق حلّي آورده است
كه احرام در صورتي محقق خواهد گرديد كه تلبيات اربع گفته شود . 1 و شيخ المحقّقين صاحب جواهر از
كتابهاي معتبر فقهي ؛ چونان الانتصار ، الغنيه ، الخلاف و التذكره ، به آن نقل اجماع
محصّل و منقول نموده است . 2
البته اكثريت قريب به
اتفاق فقها با تعبيرهايي چون الأحوط و يا الأحوط الأولي ، گفته اند كه : بدنبال
تلبيات فوق اين عبارات را نيز بگويد :
اِنّ الْحَمدَ
واالنِّعمة لَك وَالْمُلك لاشريكَ لَك لبَيك .
بديهي است همانطور كه
اهل اصطلاح مي دانند ، اين قبيل تعبيرات حمل بر استحباب و يا استحباب مؤكَّد
مي گردد .
تلبيه هاي
چهارگانه يك بار بيشتر واجب نيست ، ليكن تكرار و زياد گفتن آن تا آنجا كه حاج و يا
معتمر قدرت دارد ، مستحب است ؛ بويژه در تعقيب هر نماز واجب و يا مستحبي و بهنگام
بالا رفتن از بلندي و يا پايين آمدن از سرازيري و نيز در آخر شب ، موقع بيدار شدن از
خواب ، وقت سوار شدن و هنگام زوال خورشيد و همچنين آنگاه كه كارواني را ملاقات
مي كنند و بالأخره در سحرگاهان . 3
تلبيات اربع
در تحقّق احرام آنچنان نقش و دخالت دارد كه اگر حاج و
يا معتمر آن را فراموش كند ، بايد به ميقات
برگردد و گفتن تلبيه را تدارك كند . 4
شيخ الطائفه أبي جعفر
محمد بن الحسن الطوسي ( م460هـ . ) در كتاب النهايه آورده است : تلبيه واجب است و ترك آن به هيچ عنوان
جايز نيست . . . و آنچه از تلبيه ، حتماً و در شكل فريضه بايد گفته شود ؛ تلبيه هاي چهارگانه است ، آري اگر
تلبيات ديگري بر تلبيات اربع اضافه كند ، داراي فضل و ثواب فراواني است . 5
بنا به نقل
ثقة الاسلام كليني ، معاوية بن عمّار تلبيات كامل را از جعفر بن محمد ، امام
صادق ( عليه السلام ) به ترتيب ذيل آورده است :
لبّيك الّلهمَ لبّيك ، لبّيك لاشريك لكَ لبّيك ، اِنَّ
الحَمدَوالنِّعمَةَ وَ
لَكَ الْمُلك لاشريك لَك لَبّيك ، لبّيك ذَا المَعارِجِ لبّيك ، لبَيك داعياً اِلي دارِالسَّلامِ لبّيك
لبيك غفّارَ الذّنوبِ لبّيك ، لبيك اهلَ التَّلبِيةِ لَبّيكَ ، لبّيكَ ذَا الجَلالِ
وَالإِكرام لبّيك ، لبّيكَ مرهوباً و مرغوباً اِليكَ لبَّيك ، لبّيك تُبدئ وَ
الْمعادُ اليك لبَّيكَ لبّيك كَشّافَ الكُرَبِ العِظامِ لَبَّيكَ ، لبَّيكَ
عَبدكَ وَابْنُ عبديك لبَّيك ، لبّيك يا كريم لبيك . 6
سپس امام ( عليه السلام )
فرمود : تلبيات مزبور را پس از هر نماز واجب و مستحب و بهنگام سير و حركت و ورود به
وادي و منزل و ملاقات كاروانها و آنگاه كه از خواب بيدار مي شوي و در سحرگاهان
و در حد مقدور ، تكرار كن و با صداي بلند لبّيك بگو7 . . . ، همه انبيا و مرسلين به اين
تلبيات ، لبيك مي گفتند . وجمله لبّيك ذا المعارج
را فراوان تكراركن ؛ زيرا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به هنگام
تلبيه گفتن ، اين جمله را زياد مي گفتند . و نخستين شخصيتي كه در تاريخ تلبيه
گفت ، حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) بود .
آنگاه حضرت خطاب به
راوي اين چنين ادامه داد : خداوند شما را به انجام مناسك حج و زيارت
بيت الله الحرام دعوت فرمود . پس به دعوت ذات اقدس الهي بوسيله تلبيه پاسخ گوييد . . . 8
* * *
3 ـ پوشيدن دو جامه احرام
سومين شرط از شرايط
صحت اِحرام ، پوشيدن دو جامه است پس از كندن لباسهاي دوخته كه يكي را ازار = لنگ و
ديگري را رداء = عب مي نامند . 9
محقق حلي در كتاب
شرايع تحت عنوان واجبات اِحرام ، سومين واجب از واجبات احرام را لبس ثوبي الإحرام =
پوشيدن دو جامه احرام دانسته و مي نويسد :
پوشيدن دو جامه مزبور
واجب است و آنچه را كه در نماز پوشيدن آن جايز نيست ، در احرام هم جايز
نمي باشد . حال آيا پوشيدن حرير براي زنها جايز است ؟ برخي از فقها فتواي به صحت
داده اند ؛ زيرا پوشيدن حرير در نماز براي زنان جايز است . 10 ولي بعضي از آنها در احرام نهي
نموده اند و اين به احتياط نزديكتر است . 11 محرم مي تواند بيش از دو جامه
احرام بپوشد و نيز مي تواند آنها را تعويض كند ، امّا بهنگام طواف بهتر آن است
در همان دو لباسي كه در حال احرام پوشيده است ، طواف خانه خدا را بجاي
آورد . 12
شيخ مفيد در باب صفة
الإحرام مي نويسد :
و يلبس ثوبي احرامه
يأتزر باحد هما ، و يتوشحّ13 بالآخر ، او يرتدي به . 14
و محرم بايد دو جامه
احرام را يكي به عنوان اِزار و ديگري را به عنوان وشاح يا
رد بپوشد . جالب توجه اين كه شاگرد برجسته و پرآوازه شيخ
مفيد ـ ره ـ ؛ يعني شيخ الطائفه ابوجعفر طوسي ـ اعلي الله مقامه ـ عين عبارت
استاد خويش را بدون كم و زياد در كتاب النهايه . . . خود آورده است . 15
آنگاه شيخ مفيد
بهترين و شايسته ترين لباس را جهت احرام ، جامه اي مي داند كه از
پنبه و يا كتاب سفيد بافته شده باشد . 16
و شيخ صدوق بهترين
اوقات را براي احرام ، موقع ظهر و پس از فراغت از نماز ظهر دانسته و سپس
مي نويسد : سزاوارتر آن است كه احرام پس از نماز واجب انجام پذيرد ، ولي در صورت
عدم امكان ، شش ركعت نماز مستحبي بخواند و سپس محرم گردد . و اگر نتوانست تنها به دو
ركعت بسنده كند ؛ بدين ترتيب كه در ركعت اوّل پس از حمد ، سوره قُلْ هُوَالله اَحَد بخواند ، و در ركعت
دوّم بعد از خواندن سوره مباركه حمد ، سوره قُلْ يا
اَيُّهَا الكافرون را قرائت كند . 17
فقيه عاليمقام مرحوم
شيخ محمد حسن نجفي ، صاحب
جواهر ، پس از بررسي مجموعه نصوص و فتاوي در زمينه پوشيدن لباس احرام ، اين چنين
استنباط مي كند :
موقع و محل پوشيدن دو جامه احرام پيش از عقد و تحقق احرام
مي باشد ، بلكه اين پوشش از جمله مقدماتي است كه بوسيله آن ، براي احرام آمادگي
ايجاد مي گردد .
البته به نحوي كه در حال قصد
و عقد احرام پوشيدن دو جامه احرام حاصل شده باشد . و در
كلمات فقها نيز اين مطلب مفهوم است كه معمولاً مي گويند :
اذا اراد الإحرام وجب عليه نزع ثيابه و لبس ثوبي
الإحرام . . . 18
آنگاه كه حاجي يا معتمر قصد و اراده احرام نمود ، واجب است
لباس ( معمولي و دوخته ) خويش را بيرون آورده و دو جامه احرام بپوشد . . . 19
وي در ادامه تحقيق دقيق فوق مي نويسد :
. . . در حال احرام بقاء و استدامه پوشش لباس احرام واجب
نيست ؛ زيرا همانطور كه صاحب مدارك بر اساس قطع فتوا داده است : همان صدق امتثال امر
به طبيعت بر تن كردن دو جامه احرام ، كافي است . . . 20
از آنچه كه از خامه
توانا و محققانه اين فقيه سترگ برمي آيد :
پوشيدن دو جامه احرام
از مقدمات و زمينه هاي احرام بشمار مي آيد و در ماهيّت تحقق آن هيچگونه دخالتي ندارد ؛ و به
عبارت ديگر ، بر تن كردن لباس احرام از جمله چيزهايي است كه تهيّؤ و آمادگي را جهت
داخل شدن حاجي معتمر در
محدوده احرام
شرعي ( كه به مجرد آن اوامر و منهياتي متوجه وي
مي گردد ) ، ايجاد مي نمايد .
و به گمان ما استنباط
صاحب جواهر همان است كه فقيه عظيم الشأن و نام آور معاصر ، حضرت امام خميني ـ
ره ـ بدان توجهي ظريف و پژوهشگرانه نموده اند .
مغفورٌ له در نخستين
مسأله از مسايل 27گانه سوّمين واجب از واجبات احرام21
مي نويسند :
در ميان آرا ، رأي
نيرومند و متين اين است كه : پوشيدن دو جامه احرام ، در تحقق احرام شرط نيست ، بلكه
خود واجبي است تعبدي ( و مستقل ) . . . 22
و به دنبال همين
مسأله مي گويند : كيفيت خاصي در بر تن كردن دو جامه احرام اعتبار ندارد . و
احتياط آن است آنها به طريق معمول و مألوف پوشيده شوند . . . 23
آنگاه در طي مسايل
همين باب ، به سه نكته مهم ذيل عنايت مي كنند :
1 ـ براي زنان پوشيدن
دو جامه احرام واجب نيست ، بلكه براي آنها جايز است كه در همان لباسهاي دوخته خود ،
مُحرم گردند .
2 ـ اگر از روي علم و
عمد بهنگام اراده احرام ، لباس دوخته بپوشد و يا دو جامه اِحرام را به تن نكند ،
نافرماني و معصيت پروردگار را كرده ، لكن اِحرام وي بطور صحيح تحقق يافته است . و اگر
در اين زمينه در واقع معذور بوده ، گناهي هم مرتكب نشده است .
3 ـ در احرام ، طهارت
از حدث اصغر و حدث اكبر شرط نيست .
بنابر اين انسان
مي تواند در حال جنابت ، حيض و نفاس ، محرم شود . 24
* * *
فضل ، آداب و اسرار تشريع احرام و تلبيه در
روايات :
1 ـ رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :
كسي كه در احرام خويش بر اساس ايمان و حضور قلب هفتاد
مرتبه لبيك بگويد ، من خداوند را گواه مي گيرم كه هزاران هزار فرشته براي او
براتِ از آتش و برات از نفاق را به ارمغان آورند . 25
2 ـ رسول گرامي اسلام فرمود :
خداوند تبارك و تعالي از هر چيز چهار تا برگزيد : از
ملائكه ؛ جبرائيل ، ميكائيل ، اسرافيل و ملك الموت ( عزرائيل ) ـ عليهم السلام ـ را
اختيار فرمود . و از انبياء 4 نفر
را : ابراهيم ( عليه السلام ) ، و داود ( عليه السلام ) ، و موسي ( عليه السلام ) و من ـ ص
ـ و از بيوتات 4 خانه را برگزيد .
پس اين آيه شريفه را قرائت فرمود :
اِنَّ اللهَ اصْطَفي آدَمَ وَنُوحاً و آلَ اِبراهيم وَآلَ
عِمرانَ علي العَالَمين . 26
و برگزيد از شهرها چهار شهر را ، خداوند
مي فرمايد :
وَالتّينَ و الزَّيْتُون ، وَطُورِ سِينينَ ، و هذا البلد
الأمين . 27
مراد از تين در آيه
شريفه فوق ، شهر مدينه است و زيتون ، بيت المقدس ، و طور سينين ، كوفه و هذا البلد
الأمين ، مكّه . و از زنها 4 نفر را اختيار فرمود : مريم ، آسيه ، خديجه و فاطمه ـ
عليهن السلام ـ و از حـج 4 چيز را برگزيد : الثَج ، العَج ، الاحرام و الطواف . اما
ثجّ عبارت از نحر و قرباني است و عـجّ يعني ضجّه و فرياد مردم به تلبيه . و از
ماههاي سال ، 4 ماه را اختيار كرد :
رجب ، شوال ، ذوالقعده
و ذوالحجّه . و برگزيد از روزها ، 4 روز را : روز جمعه ، روز ترويه28 ، و روز نحر ( عيد
قربان ) . 29
3 ـ امام
اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) فرمود :
كسي نيست كه تلبيه بگويد ، مگر اينكه آنچه كه در طرف راست و
چپ او قرار دارند ، تا آخرين مقطع و نقطه خاك ، ( هم آواي او ) تلبيه بگويند ، و دو
ملك خطاب به وي مي گويند : بشارت باد تو را اي بنده خدا و پروردگار
بنده اي را بشارت نمي دهد مگر به بهشت . 30
4 ـ از امام صادق ـ ع
ـ سؤال شد : آيا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در شب محرِم مي شدند و يا در روز ؟ حضرت پاسخ
فرمود : در روز ؛ حلبي مي گويد : پرسيدم : در چه ساعتي ؟ پاسخ فرمود : در وقت نماز
ظهر . باز سؤال كردم : رأي شما درباره احرام ما چيست ؟ ( يعني در روز يا شب و در چه
ساعتي محرم گرديم ؟ ) حضرت جواب داد : براي شما فرقي ندارد . . . 31
5 ـ از امام صادق ـ ع
ـ سؤال شد : آيا براي كسي كه جهت عمره تمتع محرم شده است ، آشكار ساختن تلبيه جايز
است ؟ امام پاسخ فرمود : آري ؛ زيرا رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) پس از احرام تلبيه را ( آشكارا )
مي گفت ، بدينجهت كه مردم چگونگي تلبيه را نمي دانستند و آن حضرت
دوست داشت تا كيفيت تلبيه را به ايشان بياموزد . 32
6 ـ از امام علي بن
موسي الرضا ( عليه السلام ) منقول است :
براي اين احرام بر مردم واجب شده است تا پيش از دخول در
حرم خدا خشوع
يابند ، و براي اين كه از اشغال به امور دنيا و
زينت ها و لذّتهاي آن بازايستند ؛ علاوه بر اين ، در احرام تعظيم خداوند و
بزرگداشت خانه او و ذلّت نفس انساني است ، آنگاه كه اراده كرده است به سوي خداي
تعالي گام بردارد . 33
ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پـاورقـي هـا :
1 ـ فلا ينعقد الإحرام لتمتع و لا لمفرد اِلاّ بها . . . شرايع
الإسلام في مسايل الحلال و الحرام ، المحقق الحلي ابوالقاسم نجم الدين جعفر بن
الحسن ، ج1 و 2 ، ص245/ تحقيق و اخراج و تعليق : عبدالحسين محمد علي ، منشورات
دارالاضواء بيروت ـ لبنان .
2 ـ جواهر الكلام في شرح شرايع الأحكام ، شيخ الفقها الشيخ
محمد حسن النجفي ، ج18 ، ص216 . دارالكتب الإسلاميه ـ تهران .
3 ـ ر . كـ : المقنعه ، فخرالشيعه محمد بن محمد بن النعمان
الملقب بالشيخ المفيد ، متوفاي 413 هـ . ق ، ص398 ، مؤسسة النشر الإسلامي ، بقم
المشرفه .
4 ـ لونسي التلبيه وجب عليه العود الي الميقات لتداركها . . .
، تحريرالوسيله ، امام خميني ـ ره ـ ، ج1 ، ص415/ مطبعة الآداب في النجف
الاشرف .
5 ـ النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي ، ص215 ، انتشارات قدس
محمّدي .
6 ـ فروع كافي ، ج4 ، ص336 ـ شيخ مفيد ـ ره ـ در كتاب
المقنعه ، ص398 فراز زير را نقل كرده است :
لبّيك اتقرب اليك بحمدِ و آله لبّيك .
7 ـ شيخ طوسي ـ ره ـ درباره جهرية تلبيات اين چنين
فتوا مي دهد :
والجهر بها سنّة مؤكّدة للرجال ، و ليس ذلك علي
النّساء . . .
و محقق حلي نيز تحت عنوان مندوبات تلبيه نخستين حكم مستحبي
تلبيه را : رفع الصوت بالتلبية للرّجال . . . ذكر كرده است .
و اين مبتني بر رواياتي است كه از رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان
معصوم ـ عليهم السلام ـ ، نقل شده است ؛ از جمله : صحيح عمر بن يزيد : و اجهر بها كلما
ركبت و كلما نزلت . . . ( وسايل الشيعه ، باب 4 ، من ابواب الإحرام ، حديث 3 ) و نيز مرفوع
حريز عن الصادقين ـ عليهما السلام ـ : ممّا احرم رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) اتاه جبرئيل
( عليه السلام ) فقال له : مر اصحابك بالعج و الثج ؛ و العج رفع الصوت بالتلبيه ، و الثج نحر
البدن ( وسايل الشيعه ، باب 37 من ابواب الإحرام ، حديث 1 ) و نيز حديث مستدرك به نقل
از بعضي نسخه هاي فقه الرضا ( عليه السلام ) : عن رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) : اتاني جبرئيل فقال :
مر اصحابك ان يرفعوا اصواتهم بالتلبيه فانّه من شعار الحج . و سئل النّبي ( صلّي الله عليه وآله )
فقيل : ايّ الحج افضل ؟ قال : العج و الثج ، قيل ما العج و الثج ؟ قال : العج الضجيح و
رفع الصوت بالتلبيه و الثج النحر . ( السمتدرك ، ج2 ، ص 116 )
و همچنين روايت علي ( عليه السلام ) : قال اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) : جاء
جبرئيل الي النبي ( صلّي الله عليه وآله ) و قال له : اِن التلبيّة شعار المحرم فارفع صوتك بالتلبيه
( من لايحضره الفقيه ، ج1 ، ص114 ) و نيز حديث كليني از ابابصير : عن ابي عبدالله ـ
ع ـ : ليس علي النساء جهر بالتلبيه . . . ( فروع كافي ، ج1 ، ص277 )
و روايت فضالة بن ايّوب از امام صادق ( عليه السلام ) : اِنَّ الله
وضع عن النساء اربعاً : الجهر بالتلبيه ، والسعي بين الصفا و المروة و دخول الكعبه و
الإستلام ( حجرالأسود ) . البته همانطور كه شيخ حرّ عاملي در ذيل اين روايت آورده است :
مراد از سعي در اينجا هروله است .
چنانچه در حديث ذيل ، در متن خود حديث منظور از سعي بين صفا
و مروه آمده است :
عن ابي سعيد المكّاري ، عن ابي عبدالله ( عليه السلام ) قال : اِنّ الله
ـ عزّ و جَلّ ـ وضع عن النساء اربعاً : الإجهار بالتلبيه ، و السعي بين الصفا و
المروة ؛ يعني الهرولة ، و دخول الكعبه ، و استلام الحجر الأسود . ( ر . كـ : وسائل
الشيعه ، ج5 ، باب عدم استحباب جهر النساء بالتلبيه ، حديث 1 و 2 ، ص51/ من منشورات
مكتبة الاسلاميه ) .
8 ـ فروع كافي ، ج4 ، ص336 .
9 ـ در منتهي آورده است :
اذا اراد الإحرام وجب عليه نزع ثيابه و لبس ثوبي الاحرام
بان تيزر باحدهما و يرتدي بالآخر . ( جواهر الكلام ، ج18 ، كتاب الحج ، ص239 . )
10 ـ در صحيحة حريز از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده است : كلَ
ثوب يصلي فيه فلاباس بالإحرام فيه ( وسائل الشيعه ، باب 27 ، حديث 1 ) .
11 ـ بسياري از فقهاي معاصر بدين احتياط گراييده اند ،
از جمله امام خميني ـ ره ـ كه در مسأله 20 باب كيفية الإحرام كتاب الحج ، تحرير
الوسيله مي نويسد :
. . . بَل الأحوط للنساء ايضاً أن لايكون ثوب احرامهن منا
حرير خالص ، بل الأحوط لهنّ عدم لبسه الي آخر الإحرام . ( تحرير الوسيله ، ج1 ،
ص417 )
12 ـ شرايع الإسلام . . . ، ح1 و 2 ، ص246 .
13 ـ وَشَحَ ( قلّد الوشاح ) : حمايل آويخت . توشح بسيفه : تقلد
به : شمشيرش را حمايل كرد . تَوَشَّحَ بثوبه . لبسه او ادخله تحت ابطه فالقاه علي
منكبه : لباسش را پوشيد ، يا لباس خود را از زير بغل رد كرد و روي شانه انداخت .
( المنجد في اللغة والاعلام ، چاپ 23 ، ص901 )
14 ـ المقنعه ، شيخ مفيد ، ص396 ، مؤسسة النشر
الإسلامي .
15 ـ النهاية في مجرد الفقه والفتاوي ، ص212 ، انتشارات قدس
محمّدي .
16 ـ المقنعة ، ص396 : و افضل الثياب للاحرام البيض من القطن
او الكتان .
17 ـ النهايه . . . ، شيخ الطائفه ، صدوق ـ ره ـ ، ص212 و 213 .
18 ـ و يا به تعبير امام خميني در تحريرالوسيله ، ج 1 ، ص416 : . . . لبس ثوبين بعد التجرد عمّا يحرم علي المحرم لبسه .
19 ـ جواهر الكلام ، ج18 ، كتاب الحج ، ص239 ، دارالكتب
الإسلاميه ، مرتضي آخوندي ـ تهران .
20 ـ همان مدرك ، ص239 ـ امام خميني به عين فتواي صاحب جواهر
در تحرير الوسيله ، ج1 ، ص417 تمايل كرده و مي گويند : لا تجب استدامة لبس
الثوبين . . . بل الظاهر جواز التجرد منها في الجمله .
21 ـ لبس ثوبي الإحرام و يا لبس الثوبين . . . ( ر . كـ : شرايع
الاسلام ، محقق حلي ، ج1 و 2 ، ص246/ دارالاضواء ـ بيروت .
22 ـ تحرير الوسيله ، ج1 ، ص416 .
23 ـ همان ، ص417 .
24 ـ همان ، ص417 و 418 .
25 ـ فروع كافي ، ج4 ، ص337 : . . . اشهد الله له الف الف ملك
براة من النار و براة من النفاق .
26 ـ آل عمران : 33 .
27 ـ التين : 3 ـ 1 .
28 ـ روز هشتم ذيحجه كه حجاج پس از انجام عمره تمتع مجدداً
جهت حَجّة الاسلام محرم شده و عازم عرفات مي گردند .
29 ـ الخصال ، شيخ صدوق ، ج1 ، ص225 .
30 ـ من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص132 : . . . و قال له الملكان : ابشر يا عبدالله و ما يبشرالله عبداً اِلاّ بالجنة .
31 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص332 .
32 ـ فروع كافي ، ج4 ، ص334 : . . . لانَ الناس لم يكونوا يعرفون
التلبيه فاحب ان يعلمهم كيف التلبيه .
33 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، ابواب الاحرام ، ص3 ـ عيون الرضا ،
ج2 ، ص121 .