محرمات احرام
میقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372 پـژوهشی گستـرده در معانـی و مفاهیم اصطلاحی و فقهی « حج » محرمات احرام « قسمت چهارم » اشاره خواننده گرامی ! همانطور که توجه دارید ، ما به مقتضای عنوانی که برای بحث خود برگزیده&#
ميقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372
پـژوهشي گستـرده در معانـي و مفاهيم اصطلاحي و فقهي « حج »
محرمات احرام
« قسمت چهارم »
اشاره
خواننده گرامي ! همانطور كه توجه داريد ، ما به مقتضاي عنواني كه براي بحث خود برگزيده ايم ، هر يك از واژه ها و اصطلاحات فقهي « حج » را از ابعاد گونه گون ، مورد توجه قرار داده و سپس احكام شرعي و اسرار هر يك از مفاهيم مزبور را در شكل گسترده اي بررسي خواهيم كرد . . .
اينك قسمت چهارم بحث مربوط به « احرام » تقديم مي گردد .
علي حجتي كرماني
* * *
. . . چه زيباست وحدت ريشه اي واژه « حرم » ( منطقه صلح كامل ، امنيت كامل ، دوستي و تعاون كامل ) با واژه « اِحرام » ! كه نبيّ اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود : « وجب الإحرام لعلة
الحرم » ( 1 ) .
و آيا نمي توان از سخن درخشان رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، اين تعبير ظريف و دقيق را استفاد نمود كه در حقيقت « اِحرام » انعكاسي از « حرمِ » امن الهي در دل و جان « مُحرم » است ؟ يعني « حاج كه احرام مي بندد گويا « حرم امن الهي » را در « وجود خدا » بوجود مي آورد و منطقه وجود خودش را منطقه ممنوعه و منطقه صلح و آرامش ، و امن و امان اعلام مي دارد ! مگر نه اين است كه پس از اِحرام 24 چيز بر حاجي حرام مي شود » : ( 2 )
1 ـ شكار حيوان صحرايي
« . . . لا تَقْتُلوا الصَيْد و اَنْتُمْ حُرُمٌ » ( 3 ) ؛ « . . . در حالي كه محرم هستيد صيد مكنيد ( شكار مكنيد ) . »
« . . . وَحُرِّمَ عليكم صيدُ البرُّ مادُمتُمْ حُرُماً . » ( 4 ) « . . . و شكار بياباني تا زماني كه محرم هستيد بر شما حرام است . »
« يا اَيُّها الَّذينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَّنَّكُمُ اللهُ بِشَيء مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْديكُم وَرِما حُكُمْ . . . » ( 5 ) ؛ « اي كساني كه ايمان آورده ايد ، خدا شما را به چيزي از صيد بيازمايد كه دستها و نيزه هاي شما بدان مي رسد . »
در احاديث فراواني در باب « تروك احرام » آمده است :
براي محرم هرگونه شكار صحرايي حرام است ( 6 ) و نيز خوردن گوشت شكار براي محرم حرام مي باشد ، هرچند غير محرم ( مُحل ) آن را صيد كرده و گوشت آن را به وي اهدا كرده باشد . ( 7 ) و نيز آمده است كه براي مُحرم جايز نيست كشتن ملخ . و حتي شكنجه و آزار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسايل الشيعه ، ج 9 ، ص 3 .
2 ـ فصلنامه ميقات حج ، شماره 1 ، مقاله « نگرشي كوتاه به تبيين حج » ، محمد جواد حُجتي كرماني ، ص 98 .
3 ـ مائده : 95 . در تفسير ميبدي آمده است : اين آيت در شأن ابويسير آمد كه در سال حديبيه محرم بود . به خرگوري رسيد ، او را ضربتي زد و افكند . اين آيت فرود آمد كه صيد را مكشيد در حالي كه احرام بسته ايد .
4 ـ مائده : 96 .
5 ـ مائده : 94 .
6 ـ يحرم علي المحرم كلّ شئ من صيد البرّ . . . ( ر . ك . به « وسايل الشيعه » ، ج 9 ، ابواب تروك الاحرام ، ص 74 ) .
7 ـ و يحرم عليه ان يأكل ممّا صاده غيره وان اهداه مُحِلّ . . . ( وسايل الشيعه ، ج9 ، باب 2 از ابواب تروك الاحرام ، ص 77 ) .
حيوان نيز براي وي سزاوار نمي باشد . ( 1 )
شيخ الطائفه ( شيخ طوسي ) در كتاب خود در باره حرمت شكار اينچنين فتوا مي دهد :
« براي انسان ( محرم ) شكار جايز نيست و نيز اشاره و راهنمايي به آن ، و نيز نمي تواند گوشت صيدي را كه ديگري شكار كرده است ، بخورد . و همچنين براي وي جايز نيست كه شكار ذبح كند و اگر چنين كند ، گوشت شكار ، ميته خواهد بود و براي احدي خوردن آن روا نمي باشد » . ( 2 )
البته شكار حيوان دريايي و خوردن آن براي محرم حلال است .
در قرآن كريم تصريح شده است : « اُحلَّ لَكُمْ صيدُ البَحْرِ و طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَلِلسَّيارة » ( 3 ) ؛ « بر شما شكار دريايي و خوردن آن حلال شده است ، ( آن ) بر شما و راهگذران توشه اي است . . . »
شيخ مفيد ( م 413 هـ . ق ) نيز با استناد به آيه شريفه 96 سوره مائده فتوا مي دهد : « و صيد البَرّ محرم في الاحرام . . . » ( 4 )
2 ـ آميزش با زنان ، بوسيدن آنان و لمس كردن از روي شهوت
جماع به دليل آيه شريفه : « فَمَنْ فَرَضَ فيهّنَ فَلا رَفَثَ وَلا فُسُوق وَلا جدالَ في الحج . . . » ( 5 ) ؛ « و هركس كه به حج برود ، با زن نزديكي نكند و عمل زشت انجام ندهد و مجادله ( و مناقشه ) در حج نكند . . . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ و ليس المحرم أن ياكل الجراد ولا يقتله . . . ( وسايل الشيعه ، ج 9 ، باب 7 ، احاديث 2 تا 6 ، ص 83 ) . و ليس له ان يؤذي الصيد و يعذّبه . . . ( وسايل الشيعه ، ج 9 ، باب 8 ، حديث 1 ، ص 84 . )
2 ـ و لايجوز للانسان الصيد ، و لا الإشارة اليه و لا أكل ما صاده غيره . و لا يجوز له أن يذبح شيئاً من الصيد . فان ذبحه ، كان ميتاً و لم يجز لاحد أكله . ( النهاية في مجرد الفقه و الفتوي ) ، كتاب الحج ، ص 219 و 220 ـ امام خميني (رحمه الله) كشتن تمامي پرندگان حتّي ملخ را در حكم شكار صحرايي دانسته و بنابر احتياط ، كشتن زنبور و زنبور عسل را نيز براي محرم جايز نمي دانند ( تحريرالوسيله ، ج 1 ، كتاب الحج ، ص 419 ) .
3 ـ مائده : 96 .
4 ـ المقنعه ، تأليف أبي عبدالله محمد بن النعمان العكبري البغدادي الملقّب بالشيخ المفيد ، مؤسسة النشر الاسلامي ، ص432 .
5 ـ بقره : 197 .
در تفسير عياشي از معاوية بن عمار ، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه آن حضرت در تفسير آيه شريفه فوق فرمودند : « رفث » ؛ عبارت است از جماع و « فسوق » ؛ عبارت است از دروغ گفتن و فحش و ناسزا دادن . و « جدال » ؛ يعني سوگند ، بدين شكل كه شخص بگويد : « لاوالله » و « بلي والله » و نيز جدال عبارت است از مفاخره ( و فخرفروشي و خود را از ديگران برتر و بالاتر دانستن ) . ( 1 )
و در كتاب تهذيب آمده است : علي بن جعفر مي گويد : از بردارم امام موسي بن جعفر ـ عليه السلام ـ پرسيدم : مراد از الفاظ « رفث » ، « فسوق » و « جدال » ( در قرآن كريم ) چيست ؟ حضرت پاسخ فرمود : « رفث » ؛ يعني « جماع با زن » . « فسوق » ؛ يعني « دروغ و مفاخره » ( يا مفاجره ) و « جدال » ؛ يعني انسان بدين صورت سوگند ياد كند : « لاوالله » و « بلي والله » . ( 2 )
شيخ مفيد در باب « مواردي كه محرم بايد اجتناب كند » ، مي نويسد : « . . . فمن ذلك اجتناب النساء » ( 3 ) .
و شيخ طوسي در باب محرمات احرام مي گويد : حرام است بر مُحرم « رفث » ؛ جماع و بوسيدن زنها و مباشرت با آنها و نيز لمس كردن جسم آنها از روي شهوت جايز نيست . بنابر اين لمس جسم زن بدون شهوت بلامانع مي باشد . ( 4 )
برخي از فقها علاوه بر مراتب بالا ، نگاه كردن به زن و بطور كلي هرگونه لذّت و تمتع از زن را براي محرم حرام مي دانند . ( 5 )
مدارك فتواي فوق رواياتي است كه در آنها تقبيل و مس و نظر به زن ، مورد نهي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الحج في الكتاب و السنة ، مركز الحج للدراسات و النشر ، ص 380 ؛ تفسير عياشي ، ج 1 ، ص95 .
2 ـ الرفث جماع النساء و الفسوق الكذب و المفاخره ( والمفاجره ـ خ ) و الجدال قول الرجل : « لاولله » ، « بلي والله » ( التهذيب ، ج 5 ، ص 297 ) .
3 ـ المقنعه ، ص 432 .
4 ـ . . . و يجرم علي المحرم الرفث و هو الجماع و تقبيل النساء و مباشرتهنّ و لايجوز له ملامسة شئ من اجسادهن بالشهوه . و لا بأس بذلك من غير شهوة . ( النهاية في مجرد الفقه و الفتوي ، ص 218 ) .
5 ـ النساء وطئاً ، و تقبيلاً و لمساً و نظراً لشهوة ، بل كل لذّة و تمتّع منها . ( ر . ك . به « تحرير الوسيله » امام خميني (رحمه الله) ، ج1 ، ص419 .
قرار گرفته است . ( 1 ) بديهي است با تنقيح مناط ، « هرگونه لذت و تمتع » نيز مشمول روايات مزبور خواهد بود .
* * *
3 ـ خواندن عقد ازدواج براي خود يا غير
شيخ صدوق در كتاب خود از محمد بن سنان ، از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود : « . . . مردي از انصار در حالي كه محرم بود تزويج كرد ( زن گرفت ) ، رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ( به فوريت ) نكاح وي را باطل فرمود . ( 2 ) همين روايت را ، ثقة الاسلام كليني نيز آورده است » . ( 3 )
همچنين در كتاب « من لايحضره الفقيه » آمده است : امام جعفر صادق (عليه السلام) فرمود : براي محرم حرام است ازدواج كردن و حتي اگر براي شخص غير محرمي ( مُحلّي ) هم عقد ازدواج جاري سازد ، آن عقد و ازدواج باطل خواهد بود » . ( 4 )
و نيز در روايات آمده است كه شخص محرم حتّي نمي تواند در مجلسي كه عقد ازدواج خوانده مي شود ، شركت جسته و شاهد بر آن باشد ( 5 ) و اگر كسي كه در حال احرام است ، زني را براي خود عقد كرد ، در حالي كه حكم مسأله را مي داند آن زن براي هميشه بر او حرام خواهد بود . مگر اين كه جاهل به حكم بوده ، كه در اين صورت عقد باطل است ، ولي زن بطور دائم بر وي حرام نيست و آنگاه كه از احرام خارج شد مي تواند او را عقد كند .
محمد بن يعقوب كليني از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود :
اگر مرد محرمي در حال احرام ازدواج نمود ، بايد ميان آنها براي هميشه جدايي ايجاد گردد و تا ابد بر يكديگر حرام مي باشند . ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مانند : « من مسّ امرأتهُ و هو محرم . . . » و يا « من نظر الي امرأته نظر شهوة . . . » و يا « ان قبّل امرأته علي شهوة . . . » ( ر . ك . به وسايل الشيعه ، باب 12 از ابواب تروك احرام ، ج 9 ، ص 88 ) .
2 ـ من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص123 .
3 ـ ر . ك . فروع كافي ، ج1 ، ص 267 .
4 ـ فروع كافي ، ج 1 ، ص 123 .
5 ـ وليس للمحرم ان يشهد النكاح . ( الفقه المأثور و الأصول المتلقاة ، آية اللّه المشكيني ، دفتر نشر الهادي ، قم ، ص 193 .
6 ـ انّ المحرم اذا تزوج و هو محرم فرق بينهما ثمّ لايتعاودان ابداً . . . ( ر . ك فروع كافي ، ج 1 ، ص 267 )
امام مالك بن انس در باب « نكاح المحرم » ، آورده است :
عُمَر فرزند عبيداللّه به « اَبان بنِ عُثمان » كه در آن هنگام « اميرالحاج » بود و هر دو محرم بودند ، پيام فرستاد كه من مي خواهم با دختر « شَيْبَةِ بنِ جُبَيْر » ازدواج كنم و مايلم تو نيز در مجلس عقد نكاح من حضور يابي . ابان وي را از چنين كاري ( در حال احرام ) بازداشت و گفت : من از « عثمان بن عفان » شنيدم كه مي گفت : رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود :
« محرم نه مي تواند براي خودش عقد ازدواج منعقد سازد و نه براي ديگري ، ( 1 ) و نه مي تواند خطبه عقد ازدواج بخواند » . ( 2 )
فقيه ناآور شيعه ، علامه حلّي در باب « محرمات و مكروهات احرام » اين چنين فتوا مي دهد :
والنساء ، وطئاً و لمساً ، و عقداً لنفسه و لغيره ، و شهادة علي العقد و اقامة . . . و تقبيلاً و نظراً بشهوة . . . » . ( 3 )
* * *
4 ـ استمناء :
از مجموعه احاديث و فتاوي اينطور استنباط مي گردد كه :
مُحرم اگر از روي عمد و قصد كاري بكند كه از او مني خارج گردد ، يكي از محرمات احرام را مرتكب شده و معصيت و نافرماني پروردگار را انجام داده و كفاره هم بر وي تعلق مي گيرد .
شيخ الفقها و امام المحققين شيخ محمد حسن نجفي ، صاحب جواهر ، در ذيل عبارت محقق كه در باب « محرمات احرام » مي نويسد : « . . . و كذا الإستمناء » ، مي گويد : ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ چه ولايتاً و چه وكالتاً . . .
2 ـ . . . لايَنكح المَحْرمُ ، وَلايُنْكِحْ ، وَلايَخْطُبْ ( المؤطأ ، لامام الائمه و عالم المدينه مالك بن انس ، با مقدمه ، تصحيح ، تعليقات و اخراج احاديث : محمد فؤاد عبدالباقي ، داراحياء التراث العربي ، بيروت ، چاپ دوّم ، 1411 هـ . ق ، ج 1 ، ص 348 ، حديث 69 . و نيز : « ر . ك به « صحيح مسلم ، كتاب النكاح ، باب تحريم نكاح المحرم و كراهة خطبته ، حديث 41 .
3 ـ شرايع الاسلام في مسائل الحلال و الحرام ، المحقق الحلي . . . ، دارالاضواء بيروت ، تحقيق و اخراج و تعليق عبدالحسين محمد علي ، چاپ دوّم ، ج 1 و 2 ، ص 249 .
4 ـ جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام ، ج 18 ، ص 307 . ناشر : دارالكتب الاسلاميه ، تهران .
به دليل صحيح ابن حجاج از امام صادق (عليه السلام) كه در پاسخ اين پرسش : « مرد مُحرمي با زن خود ملاعبه مي كند تا اين كه مني از او خارج مي گردد ، بدون اين كه جماع تحقق يابد » فرمود : اين عمل همانند جماع بوده ( و حرام است ) و بر وي كفاره تعلق مي گيرد . ( 1 )
و نيز خبر اسحاق بن عمار از ابوالحسن (عليه السلام) كه از آن حضرت پرسيد :
« حكم مرد مُحرمي كه با آلت خويش بازي مي كند تا مني از او خارج گردد ، چيست ؟ حضرت فرمود رأي من در باره وي همانند كسي است كه با زن خود در حال احرام جماع كند ( 2 ) ( يعني هم فعل حرام انجام داده و نافرماني خداوندگار را كرده و هم بايد كفّاره بدهد ) .
اساساً دقت در نصوص فتاواي فقها در ذيل « اجتناب از رفث » ، اينطور مستفاد مي گردد كه ايشان در مفهوم « رفث » توسعه داده و معنايي گسترده تر و اعم از « جماع » براي آن قايل شده اند ؛ مثلاً بنا به نقل « صاحب جواهر » ، سيد در « جمل » اين چنين فتوا مي دهد :
« بر محرم واجب است كه از « رفث » پرهيز كند ، و رفث عبارت است از جماع و هر علت و موجبي كه باعث خروج مني گردد ، از بوسيدن گرفته تا لمس و نگاه شهوت آلود به زن . . . » . ( 3 )
و همچنين « قاضي » در شرح « جمل » آورده است :
« واجب است بر محرم كه جماع نكند و نيز استمنا ننمايد ، اعم از اين كه از طريق ملامسه با زن و يا نگاه شهوت آلود به وي باشد ، حتّي برخي از فقها « لواط » و « وطي حيوانات » را نيز داخل در « رفث » دانسته اند . . .
در « كشف اللثام » آمده است : « لواط » و « وطي بهائم » داخل در مفهوم « رفث » مي باشند ، هر چند كه انزال صورت نگيرد . . . » . ( 4 )
نكته قابل توجه در « تروك و محرمات احرام » اين است كه :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسايل الشيعه ، باب 14 من ابواب كفارات الاستمتاع ، حديث 1 .
2 ـ وسايل الشيعه ، باب 15 ، من ابواب كفارات الإستمتاع ، حديث 1 .
3 ـ جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 307 .
4 ـ همان .
برخي از محرمات تنها به دليل احرام ، حرام مي گردند ، و به مجرد اين كه محرم از احرام خارج گرديد ، آن كار محرم ، حلال مي گردد ، امّا برخي از محرمات احرام براي مُحل نيز حرام است و به اصطلاح داراي حرمت سابقه و اوليه مي باشند . مثلاً استمنايي كه از راه ملاعبه با زن خود صورت گيرد جايز است ، امّا براي محرم به جهت احرام ، حرام مي گردد ، امّا اگر همين ملاعبه ، با زن اجنبيه انجام پذيرد و استمنا تحقق يابد ، حرام است ، ولي در حال احرام اين حرمت به مراتب و درجاتي شديدتر مي گردد . البته اگر تنها مقدمات استمنا را انجام دهد و انزالي صورت نگيرد ، به مقتضاي اصل ، كفاره اي بر محرم تعلق نمي گيرد . ( 1 )
* * *
5 ـ استعمال عطريات و گرفتن بيني از بوي بد :
به دليل نصوص و فتاواي نسبتاً فراواني كه در اين باره صادر گرديده است :
1 ـ عبداللّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : « در حال احرام گلي را مس مكن ( يعني نبوي ) و نه زعفران را ، و غذايي هم كه در آن زعفران وجود دارد ، مخور » . ( 2 )
2 ـ معاوية بن عمّار از جعفر بن محمد ، امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : « . . . از بوي خوش در طعام خويش پرهيز و بيني خود را از بوي خوش بگير و بيني خود را از بوي ناخوش مگير ؛ زيرا براي محرم سزاوار نيست كه از بوي خوش لذت ببرد . » ( 3 )
3 ـ اگر بيماري بر محرم عارض گرديد كه ضرورتاً مي بايست مداوا كند ، بايد از دارو و روغني استفاده كند كه بوي خوش نداشته باشد ، امّا اگر ضرورت اقتضا كرد كه از داروي داراي بوي خوش بهره جويد ، در اين صورت مانعي ندارد . ( 4 )
4 ـ برخي مطابق بعضي از روايات عطرهاي مسك و عنبر و زعفران و عود و كافور و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ . . . والاّ فالمقدمات من دون انزال لايترتب عليها كفارة الإستمناء ، للأصل . . . ( ر . ك به جواهر الكلام ، ج 18 ، ص 308 )
2 ـ فروع كافي ، ج 1 ، ص 263 : لاتمس ريحاناً و أنت محرم ، و لاشيئاً فيه زعفران ، ولاتطعم طعاماً فيه زعفران .
3 ـ همان ، ص 262 .
4 ـ وسايل الشيعه ، ج 9 ، باب 19 ، من ابواب تروك الإحرام ، ص 97 ، حديث 1 ، 2 و 3 .
ورس را براي محرم حرام دانسته اند . و حتي برخي به 4 عطر بسنده كرده اند : مسك ، عنبر ، زعفران و ورس . ولي از بررسي مجموعه روايات اينطور استنباط مي گردد كه بوييدن و استعمال تمامي عطرها بر محرم حرام است مگر « خلوق كعبه » . ( 1 )
عبدالله بن سنان از امام صادق (عليه السلام) پرسيد : « خلوق كعبه » ( عطر مخصوصي كه به كعبه مطهّر ماليده مي شود ) به لباس محرم سرايت كرده است ؟ حضرت فرمود : اشكالي ندارد .
محقق حلي فتوا مي دهد : عموم عطريات و بوهاي خوش بجز « خلوق كعبه » ، ولو در غذا بر محرم حرام مي باشد . ( 2 )
* * *
6 ـ پوشيدن لباس دوخته ( براي مردها )
مطابق نقل محدث متبّحر ، شيخ حرّ عاملي (رحمه الله) برخي از فقها بر تحريم پوشيدن لباس دوخته براي محرم ، ادعاي اجماع كرده اند . ( 3 )
محقق حلي در باب « محرمات و مكروهات » احرام ، مي نويسد : « . . . و لبس المخيط للرجال » ( 4 ) ؛ يعني پوشيدن لباس دوخته براي مردها در حال احرام حرام است .
وعلامه محقق شيخ محمدحسن نجفي ، صاحب جواهردرذيل عبارت فوق آورده است :
من هيچگونه فتواي خلافي در اين زمينه نيافتم و سپس از « التذكره » نقل مي كند : « اجماع العلماء كافة عليه » و در « المنتهي » به نقل از « ابن عبدالبرّ » آمده است : « لايجوز لبس شيء من المخيط عند جميع اهل العلم » ( 5 ) هر چند در مورد حرمت پوشيدن لباس دوخته به قول صاحب وسايل : « والاحاديث غير صريحة فيه . . . » ( 6 ) ، روايات صراحتي در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شرايع الاسلام ، محقق حلي ، ج 1 و 2 ، ص 249 ، دارالاضواء ، بيروت .
2 ـ والطيب : علي العموم ما خلا خلوق الكعبه ، و لو في الطعام . . . ( ر . ك به « شرايع الاسلام » ، ج 1 و 2 ، ص 249 )
3 ـ وسايل الشيعه ، ج 9 ، باب 35 ، من ابواب تروك الإحرام ، ص 115 .
4 ـ شرايع الإسلام ، ج 1 و 2 ، ص 249 .
5 ـ جواهرالكلام ، ج 18 ، كتاب الحج ، ص 335 ، مرتضي آخوندي ـ تهران .
6 ـ وسايل الشيعه ، ج 9 ، ذيل باب 35 ، ص 115 ، المكتبة الاسلاميه ـ تهران .
حرمت پوشيدن لباس دوخته ندارند و به گفته شهيد در « الدورس » : من تا هم اكنون به روايتي كه دلالت بر حرمت پوشيدن « عين لباس دوخته » داشته باشد ، برخورد نكرده ام . در روايات تنها از پوشيدن « قميص » ، « قباء » و « سراويل » ، نهي شده است . ( 1 )
صاحب جواهر هم مي نويسد : من در كتب اربعه و ديگر كتابهاي روايي به حديثي كه دلالت بر حرمت پوشيدن لباس دوخته براي محرم ، داشته باشد ، وقوف نيافتم ( 2 ) ، آري همين « معاقد اجماعات » در قرار دادن « لبس مخيط » ( لباس دوخته ) در شمار محرمات احرام كافي است . ( 3 )
و لذا « شيخ الطائفه ابوجعفر طوسي » بطور صريح فتوا مي دهد : هرگاه مُحرم اِحرام خويش را با گفتن « تلبيه » منعقد ساخت . پوشيدن لباس دوخته و جماع و صيد و بوي خوش بر وي حرام مي گردد . ( 4 )
امّا شيخ مفيد ( 413 هـ . ق ) از حرمت پوشيدن لباس دوخته ، ذكري به ميان نياورده است و در مقام فتوا تنها به عبارت زير بسنده كرده است : « . . . ولايلبس قميصاً » ؛ « مردي كه در حال احرام مي باشد نبايد قميص ( پيراهن ) بپوشد . . . » . ( 5 )
فقيه دقيق النظرِ معاصر ، امام خميني (رحمه الله) در باب « تروك احرام » ، پوشيدن لباس دوخته را در شمار تروك و محرمات احرام برآورده و مصاديق آن را پوشيدن « قميص » ، « سراويل » ، و « قبا » ذكر كرده اند ! ( 6 )
به نظر نگارنده عنوان كلي « لبس المخيط » در كلمات فقها و قرار گرفتن آن در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ . . . لم اقف الي الآن علي رواية بتحريم عين المخيط ، انما نهي عن القميص و القباء و السراويل ( به نقل از جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 335 ) .
2 ـ . . . و ان لم اجده في شئ ممّا وصل الينا من النصوص الموجوده في الكتب الأربعه و غيرها . . . ( ر . ك به جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 335 )
3 ـ . . . نعم ما سمعته من معاقد الإجماعات كاف في جعل العنوان لبس المخيط . . . ( همان مدرك ) .
4 ـ النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي ، لشيخ الطائفه ابي جعفر محمد بن الحسن الطوسي ( 385 ـ 460 هـ . ق ) انتشارات قدس محمدي ـ قم : اذا عقد المُحرم احرامه بالتّلبية . . . حَرُمَ عليه لبُس الثياب المخيط و النساء و الطيب و الصيد . . .
5 ـ المقنعه ، تأليف فخرالشيعه ابي عبداللّه محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي ، المقلب بالشيخ المفيد ، مؤسسة النشر الاسلامي التابعة بجماعة المدرسين بقم المشرفه ، كتاب المناسك ، باب صفة الاحرام ، ص 397 .
6 ـ لبس المخيط للرجال كالقميص و السراويل و القباء و اشباهها . . . ( تحريرالوسيله ، ج 1 ، كتاب الحج ، القول في تروك الاحرام ، ص 421 ، مطبعة الآداب في النجف الاشرف .
معاقد اجماعات ايشان ـ رضوان الله عليهم اجمعين ـ از همين مصاديقي اخذ شده ( 1 ) كه در احاديث هم آمـده است ( 2 ) سيدنا الأستاد ، فقيه متبحر معاصر آية الله سيد محمد محقق داماد (رحمه الله) ، پس از بحث جامع الاطراف و محققانه خويش پيرامون « خُلُوّالنصوص عن عنوان المخيط » ، اين چنين اظهار رأي مي كنند :
« . . . هر چند در روايات اين باب ، عين و اثري از عنوان « لباس دوخته » ، نه بطور صريح و نه به نحو ظاهر ، مشاهده نمي گردد ، ليكن روايات خالي از ارشاد به لباسهايي كه از لوازم عنوان « مخيط = دوخته » مي باشند ، نيست ، آن طور كه فقيه متتبّع مي تواند حدس بزند كه عنوان « مخيط و غيرمخيط » دائر مدار جواز و منع مي باشد . . . » . ( 3 )
البته از عنوان « لباس دوخته » ، همياني كه حجاج جهت پول و يا ساير لوازم به شانه خويش آويزان مي كنند ، استثنا شده است ( 4 ) و اين بنا به رأي برخي از اعاظم بدين جهت است كه اساساً عنوان مزبور بر هميان كه كار خياطي در آن اندك است ، تطبيق نمي كند ! ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ يادآوري اين نكته شايد رأي ما را در اين مورد تأييد كند كه : « سراويل » از نظر لغت جمع « سِروال ، سروالة و سرويل » مي باشد . لباسي كه : يستر نصف الأسفل من الجسم ، كه همان شلوار يا زيرشلواري مي باشد . بديهي است كه شلوار و يا زير شلواري و يا مصاديق ديگري از پوشش كه در روايات آمده است ، دوخته هستند ؟ ! و يا قميص كه به معناي پيراهن است كه غير دوخته آن ، اساساً پيراهن نيست ! ( واللّه اعلم ) ( درباره واژه « سروايل » ، ر . ك ب « المنجد في اللغة و الاعلام ، چاپ 23 ، ص 332 ) .
2 ـ مثلاً حديث ذيل كه از طرق عامّه نقل شده است ، قابل دقت و بررسي است : اِنّ رجلاً سأل رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مايلبس المحرم من الثياب ؟ فقال رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : لايلبس القميص و لاالعمائم و لاالسراويلات و لاالبرانس و لاالخفاف . . . ( سنن البيهقي ، ج 5 ، ص 49 ) .
3 ـ كتاب الحج ، تقريرات آية الله العظمي حاج سيد محمد محقق داماد (قدّس سرّه) تأليف : عبدالله جوادي طبري آملي ، ج 2 ، ص 384 .
4 ـ . . . نعم يستثني من المخيط شد الهميان المخيط . . . ( ر . ك به تحريرالوسيله امام خميني (رحمه الله) ، ج 1 ، ص 421 ) .
5 ـ . . . اي خياطتها قليلة بنحو لاينطبق لبس المخيط علي لبسها . ( ر . ك به كتاب الحج ، تقريرات آية الله محقق داماد ، ج 2 ، ص 387 .