پیشینه تاریخی طواف
میقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372 پیشینه تاریخی طواف سید علی قاضی عسکر یکی از واجبات حج ، طواف بیت الله الحرام است . بر هر انسان حج گزاری که حج تمتع بجای می آورد ، سه طواف واجب است : طواف عمره تمتع ، طواف حج تمتع و طواف نسا
ميقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372
پيشينه تاريخي طواف
سيد علي قاضي عسكر
يكي از واجبات حج ، طواف بيت الله الحرام است . بر هر انسان حج گزاري كه حج تمتع بجاي مي آورد ، سه طواف واجب است : طواف عمره تمتع ، طواف حج تمتع و طواف نسا . در اين نوشتار پيشينه تاريخي طواف ، و اهميّت آن ، مورد بررسي قرار گرفته است .
طواف در لغت :
« طواف » مصدرِ « طاف » ، « يطوف » بوده و در لغت گرد چيزي گشتن و در اصطلاح پيرامون كعبه گرديدن است . ( 1 )
پيدايش طواف
پيشينيه طواف به هزاران سال قبل از هبوط حضرت آدم (عليه السلام) به زمين بازمي گردد . فرشتگان در ناحيه « ردْم » از آدم استقبال كرده ، به او گفتند : ما دو هزار سال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ جبران مسعود ، الرائد ، ج 2 ، ص 980 ، دارالعلم للملايين ، چاپ ششم ، 1990 ؛ فرهنگ فارسي عميد ، ص 1405 ، ج 2 ، انتشارات اميركبير ، چاپ سوم ، 1360هـ . ش .
پيش از تو به اين خانه حج گزارديم . آدم پرسيد : شما هنگام طواف چه مي گوييد ؟ گفتند مي گوييم : « سبحان اللّه والحمدلله ولااله الاالله والله اكبر » . ( 1 )
در روايتي به نقل از امام صادق (عليه السلام) آمده است : آنگاه كه خداوند به ملائكه فرمود :
« انّي جاعل في الأرض خليفة ، قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفك الدماء و نحن نسبح بحمدك و نقدّس لك . . . »
هنگامي كه پروردگار تو به فرشتگان فرمود :
« من در روي زمين جانشين قرار خواهم داد ، فرشتگان گفتند ( پروردگارا ! ) آيا كسي را در زمين قرار مي دهي كه فساد و خونريزي كند ؟ ما تسبيح و حمد تو را به جا مي آوريم » .
خداوند در برابر گستاخي فرشتگان ، بر آنان خشم گرفت و ارتباط آنان هفت سال با حق تعالي قطع شد ، سپس آنها درخواست توبه كردند . به آنان فرمان داده شد تا بر گرد بيت المعمور طواف كنند . هفت سال اطراف آن طواف كردند و از آنچه گفته بودند طلب آمرزش نمودند ، خداوند نيز توبه آنان را پذيرفت و از آنها راضي شد . ( 2 ) پس از آن ، خداوند تعالي درست مقابل بيت المعمور ـ در روي كره زمين ـ خانه خويش را بنا نهاد . ( 3 )
در آسمان دنيا ، و دقيقاً مقابل كعبه ، خانه اي وجود دارد كه نام آن « ضُراح » است . ( 4 ) برابري آن با كعبه بگونه اي است كه اگر پايين بيايد ، روي كعبه خواهد آمد . ( 5 )
ابن كوّاء از علي (عليه السلام) پرسيد : بيت المعمور چيست ؟ حضرت فرمود : بيت المعمور همان « ضُراح » است كه بر فراز آسمانهاي هفت گانه ( 6 ) و زير عرش قرار دارد . هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مي شوند و تا روز قيامت بازنمي گردند . ( 7 )
قتاده از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل كرده كه فرمود : بيت المعمور مسجدي است در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ابوالوليد ازرقي ، اخبار مكه ، ترجمه دكتر محمود مهدوي دامغاني ، ص 36 چاپ و نشر بنياد ، تهران 1368 هـ . ش .
2 ـ تلفيقي از روايات مستدرك الوسايل ، حاج ميرزا حسين نوري طبرسي ، م 1320 هـ . ق ، ج 6 ، ص 372 تا 369 ، مؤسسة آل البيت (عليه السلام) قم ، 1408 هـ . ق .
3 ـ همان .
4 ـ الضراح بالضم : البيت المعمور .
5 ـ بحار ، ج 58 : ص 56 ـ 55 .
6 ـ در مجمع البيان آمده است كه بيت المعمور در آسمان چهارم است . مجمع البيان ، ج 5 ، ص 163 .
7 ـ اخبار مكه ، ص 41 .
آسمان كه زير آن كعبه قرار گرفته است . ( 1 )
بيت المعمور را بدان جهت اين نام نهادند كه همه روزه هفتاد هزار فرشته در آن نماز مي گزارند و شبانگاه فرود آمده گرد كعبه طواف مي كنند و آنگاه بر پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) درود مي فرستند و پس از آن برمي گردند و تا روز قيامت ، ديگر نوبت به آنها نخواهد رسيد . ( 2 )
طواف آدم (عليه السلام)
ابن عباس گفته است : نخستين كسي كه اساس خانه كعبه را نهاد و در آن نماز گزارد و بر آن طواف كرد ، آدم بود . ( 3 ) او هفت طواف در شب و پنج طواف در روز انجام داد . ( 4 )
ازرقي مي نويسد :
« آدم كه بخاطر عصيان خداوند از بهشت رانده شد و به زمين فرود آمد گفت : پروردگارا ! براي من چه پيش آمده است كه آواي فرشتگان را نمي شنوم و وجودشان را ديگر احساس نمي كنم ؟ فرمود نتيجه ( ترك اولي و ) خطاي تو است ، ولي برو و براي من خانه اي بساز ، بر گِرد آن طواف كرده و مرا ياد كن ، همانگونه كه ديدي فرشتگان رفتار مي كنند و بر گِرد عرش من مي گردند . . . آدم به مكه رسيد و بيت الحرام را ساخت و جبرئيل (عليه السلام) با بال خود به زمين زد و پايه استواري در پايين ترين نقطه زمين براي او آشكار ساخت و فرشتگان سنگهايي در آن ريختند . . . ( 5 )
بدنبال بناي كعبه ، ملائكه شيوه طواف كردن بر گِرد آن را به آدم آموختند .
در تاريخ الخميس آمده است : ملائكه به آدم گفتند : ما هزار سال پيش از تو حج مي گزارديم ، سپس پيشاپيش آدم حركت كردند تا او هفت دور طواف نمود . ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الدرالمنثور ، ج 7 ، ص 629 .
2 ـ اخبار مكه ج 1 ، ص 40 .
3 ـ اخبار مكه ، ص 30 ؛ محمد طاهر الكردي المكي ، التاريخ القويم لمكه و بيت الله الكريم ، ج 3 ، ص 22 ؛ مكتبة النهضة الحديثه بمكّه المكّرمه ، 1385 هـ . ق .
4 ـ اخبار مكه ، ص 36 .
5 ـ اخبار مكه ، ص 29 .
6 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 14 .
آدم گرد كعبه طواف مي كرد ، همانگونه كه ملائكه پيرامون عرش خدا طواف مي كردند . ( 1 )
عبدالله بن ابي سليمان آزاد كرده بني مخزوم مي گويد : چون آدم از بهشت فرود آمد ، نخست هفت بار گرد كعبه طواف كرد و سپس دو ركعت نماز روبروي كعبه گزارد . . . و از آن هنگام كه آدم طواف كرد طواف بر گرد كعبه معمول و سنت شد . ( 2 )
حرم الهي نيز به اندازه كنوني آن ، تعيين شد ـ نه كمتر و نه زيادتر ـ بدان جهت كه خداوند تبارك و تعالي ياقوت سرخ فامي را بر آدم فرو فرستاد و آدم آن را در جاي كنوني خانه كعبه قرار داد و پيوسته پيرامون آن طواف مي كرد . . . ( 3 )
فرشتگان در طواف كعبه
ازرقي مي نويسد :
« در يكي از كتابهاي پيشينيان نخستين كه در آن موضوع كعبه آمده بود ، چنين ديدم كه هيچ فرشته اي را خداوند به زمين نمي فرستد مگر آنكه او را به زيارت كعبه فرمان مي دهد و آن فرشته از كنار عرش احرام بسته و لبيك گويان فرود مي آيد ، نخست حَجَر را مي بوسد و استلام مي كند و سپس هفت دور ، بر خانه طواف مي كند و داخل كعبه دو ركعت نماز مي گزارد ، آنگاه به آسمان صعود مي كند . ( 4 )
راهنماي آدم در انجام مناسك حج جبرائيل امين بود . او پذيرش توبه آدم (عليه السلام) را به آن حضرت ابلاغ نمود ، سپس مناسك حج را به او آموخت ؛ از جمله آن مناسك ، هفت دور طواف گرد خانه خدا بود . ( 5 )
پس از بناي خانه كعبه به دست حضرت آدم (عليه السلام) اقوام و ملل گوناگون احترام خاص و ويژه اي براي آن قائل شدند ، هر يك بگونه اي حج گزارده ، گرداگرد بيت اللّه الحرام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ همان ، ص 13 .
2 ـ اخبار مكه ، ص 261 .
3 ـ ابن بابويه ، من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 7 ، نشر صدوق 1368 هـ . ش .
4 ـ اخبار مكه ، ص 31 .
5 ـ فيض كاشاني ، كتاب وافي ، ج 8 ، ص 130 ، مكتبة الامام اميرالمؤمنين (عليه السلام) اصفهان 1372 هـ . ش .
طواف مي كردند .
مسعودي فاصله زماني هبوط آدم تا مبعث پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را حدود چهار هزار و هشتصد و يازده سال و شش ماه و ده روز ذكر مي كند . ( 1 )
طواف پيامبران
پس از مرگ حضرت آدم (عليه السلام) شيث نيز به همان شيوه حج گزارد . ( 2 )
مجاهد گفته است : هفتاد و پنج پيامبر حج گزاردند و همگان طواف كردند . ( 3 )
از طواف حضرت نوح نيز در روايات سخن به ميان آمده است . ( 4 ) وگرچه در نقلي گفته شده كه از فاصله زماني حضرت نوح تا حضرت ابراهيم ـ عليهماالسلام ـ هيچيك از پيامبران حج نگزارده ، پيرامون خانه خدا طواف نكرده اند . ( 5 ) ليكن يعقوبي مي نويسد :
خداي متعال هود [ بن عبداللّه بن رباح بن ] خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح را مبعوث فرمود ( 6 ) و او عاد را به عبادت و اطاعت پروردگار و دوري از محرمات دعوت مي كرد و آنها تكذيبش نمودند تا خدا سه سال باران را از آنان بازگرفت ، پس كساني از خود را به سوي كعبه فرستادند تا براي آنها از خدا باران بخواهند و آنها چهل روز به طواف كعبه و مراسم زيارت آن مشغول بودند . . . ( 7 )
سال ها مي گذرد و به دوران حضرت ابراهيم خليل (عليه السلام) كعبه و حج گزاري رونقي تازه پيدا مي كند . در تاريخ آمده است :
آنگاه كه هاجر اسماعيل را بزاد ، ساره بر او رشك برد و گفت : او و فرزندش را از اينجا ببرد ! پس ابراهيم هاجر و اسماعيل را برداشت و به مكه آورد و در نزد خانه كعبه فرود آورد و خود از آن دو جدا گرديد . هاجر به او گفت : « ما را به كه مي سپاري ؟ »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ابوالحسن علي بن حسين مسعودي ، مروج الذهب ، ج 1 ، ص 619 .
2 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 14 .
3 ـ اخبار مكه ، ص 57 .
4 ـ وافي ، ج 8 ، ص 159 .
5 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 14 .
6 ـ اعراف : 72 ـ 65 ؛ هود 60 ـ 50 و 89 ؛ شعراء 140 ـ 123 .
7 ـ احمد بن ابي يعقوب ، تاريخ يعقوبي ، ج1 ، ص20 ، تهران ، مركز انتشارات علمي و فرهنگي ، 1363 هـ . ش .
گفت : « به پروردگار اين خانه » و آنگاه گفت : « اللهمّ اني اسكنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرّم . . . » ( 1 )
. . . سپس خداي متعال ابراهيم را فرمود : « كعبه را بسازد و ستون هاي آن را برافرازد و مردم را به حج بخواند و مناسك حج را به آنان بياموزد پس ابراهيم و اسماعيل پايه هاي خانه را برافراشتند . . . » ( 2 )
طواف ابراهيم
محمد بن اسحاق نقل مي كند كه چون ابراهيم خليل الرحمان از ساختن بيت الحرام آسوده شد ، جبرائيل پيش او آمد و گفت : « هفت بار بر كعبه طواف كن » و او همراه اسماعيل هفت دور طواف كرد و در هر دور طواف ، هر دو به تمام گوشه هاي كعبه دست مي كشيدند و چون هفت دور طواف تمام شد هر دو پشت مقام ابراهيم دو ركعت نماز گزاردند . ( 3 )
معلّم ابراهيم (عليه السلام) و فرزندش اسماعيل نيز ، چونان حضرت آدم (عليه السلام) جبرائيل بود ، آنان را نزد حجرالأسود آورده ، ابتدا خود آن را استلام نمود ، به ابراهيم و اسماعيل نيز گفت استلام كنند ، سپس همراه با هم ، هفت مرتبه طواف نمودند . ( 4 )
فرشتگان ضمن طواف ، به ابراهيم (عليه السلام) سلام دادند . ابراهيم پرسيد : شما در طواف خود چه مي گوييد ؟ گفتند : پيش از روزگار آدم (عليه السلام) « سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله والله اكبر » مي گفتيم و چون به آدم گفتيم ، فرمود : بر اين كلمات ، « و لاحول و لاقوة الاّ بالله » را هم بيفزاييد . ابراهيم فرمود : بر آن « العلي العظيم » را هم بيفزاييد و فرشتگان چنين كردند . ( 5 )
پس از حضرت ابراهيم (عليه السلام) موسي (عليه السلام) نيز حج گزارده ، هفت مرتبه گرداگرد اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سوره 14 ، آيه 37 .
2 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 27 .
3 ـ التاريخ القويم ، ج 3 ، ص 47 ؛ اخبار مكه ، ص 55 .
4 ـ وافي ، ج 8 ، ص 138 .
5 ـ اخبار مكه ، ص 37 .
خانه طواف نموده است . ( 1 )
مجاهد نقل كرده كه : موسي بر شتري سرخ به حج آمد و از منطقه روحاء گذشت و دو جامه پنبه اي بر تن داشت ، يكي را ازار ساخته و ديگري را رداء و بر كعبه طواف كرد . . . ( 2 )
از امام صادق (عليه السلام) سؤال شد : آيا قبل از بعثت نبي اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) حج گزارده مي شد ؟ فرمود : آري و تصديق آن در قرآن گفتار شعيب است كه هنگام ازدواج موسي گفت : « علي أن تاجرني ثماني حجج » ؛ « ( تصميم دارم يكي از دو دخترم را به ازدواج تو درآورم ، بر اين مهر كه ) هشت « حج » براي من خدمت كني » ( 3 ) و نگفت هشت « سال » . همانا آدم و نوح حج گزاردند . سليمان بن داود همراه با جن و انس و پرنده و باد حج انجام داد . موسي سوار بر شتري سرخ رنگ حج گزارده مي فرمود : « لبيك لبيك . . . » ( 4 )
پيامبران الهي هر يك بگونه اي تلبيه گفته ، حج مي گزاردند ، آنگونه كه ازرقي مي گويد : يونس بن مَتي مي گفته است « لبيك فراج الكرب لبيك » و موسي مي گفته است : « لبيك انا عبدك لبيك لبيك » و عيسي مي گفته است : « لبيك انا عبدك ، ابن امتك ، بنت عبديك لبيك . » ( 5 )
طواف ايرانيان قديم
كعبه نزد ايرانيان قديم نيز از قداست ويژه اي برخوردار بوده است ، برخي از آنان به احترام خانه كعبه و جدّشان ابراهيم (عليه السلام) و هم توسل به هدايت او و رعايت نسب خويش ، به زيارت بيت الحرام مي رفتند و بر آن طواف مي بردند و آخرين كس از ايشان كه به حج رفت ، ساسان پسر بابك جدّ اردشير بابكان ، سرملوك ساساني بود . . .
در روايـات اسـلامي راجع به حفر چاه زمزم به وسيله عبدالمطلب آورده اند كه : وقتي عبدالمطلب زمزم را كشف كرد دو آهوي طلا و چند شمشير و زر بسيار به دست آورد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اخبار مكه ، ص 60 .
2 ـ اخبار مكه ، ص 57 .
3 قصص : 27 .
4 ـ تفسير البرهان1 : 155/10 ـ بحار 99 : 64/41 .
5 ـ اخبار مكه ، ص 61 .
كه ساسان پادشاه ايران به حرم كعبه اهدا كرده بود . . . عبدالمطلب باب كعبه را با آنها بساخت ( 1 ) .
ياقوت حموي هم به نقل از مسعودي ( 2 ) آورده است كه « ايرانيان عقيده دارند كه از اولاد ابراهيم اند و پيشينيان ايشان براي بزرگداشت جدّ خود ابراهيم خليل به زيارت بيت الله مي رفتند و كعبه را طواف مي كردند تا شعار نياي خويش را بر پاي دارند و انساب خود را حفظ كنند . آخرين پادشاه پارسي كه به حج بيت الله رفت ساسان بن بابك بود . . . شاعر باستاني تازي در اين باره گفته است :
زمزمت الفرس علي زمزم * * * و ذلك من سالفها الأقدم
ما از زمانهاي پيش خانه خدا را حج مي گزارديم و در اباطح آن ايمن بوديم ـ اَبْطَح يعني مسيل ، جمع آن اباطح است .
و بعد از ظهور اسلام يكي از شاعران ايراني چنين گفته است :
ومازلنا بحج البيت قِدْما * * * و نُلْقي بالاَباطح اَميناً
ما از زمانهاي پيش خانه خدا را حج مي گزارديم و در اباطح آن ايمن بوديم .
و ساسانُ بنُ بابَك سارَ حَتّي * * * أتي البيت العتيق بأصْيَدينا
و ساسان پسر بابك همراه با دليران مغرور ما راه پيمود تا به بيت العتيق رسيد .
وطافَ بِه و زمزم عند بئر * * * لاسماعيلَ تَروْي الشّار بينا
و كعبه و زمزم را طواف كرد ، آن چاه را كه از اسماعيل است و نوشندگان را سيراب مي كند .
به موجب اين اخبار ، ايرانيان صدر اسلام افتخار مي كردند در عصري كه مشركان جزيرة العرب كعبه را با بتهاي خود ملوث كرده زشت ترين گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتكب مي شدند ، به زيارت حج مي رفتند و هدايايي به كعبه تقديم مي داشتند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تاريخ مكه 1/22 .
2 ـ معجم البلدان 3/148 ؛ مروج الذهب 1/336 .
طواف در جاهليت
در دوران قبل از اسلام و در عصر جاهلي نيز ، مراسم حج و طواف خانه خدا ، همچنان وجود داشت . قريش و عموم فرزندان معدّ بن عدنان پاره اي از احكام دين ابراهيم را به دست داشتند ، خانه كعبه را زيارت مي كردند و مناسك حج را به پا مي داشتند ، مهمان نواز بودند و ماههاي حرام را بزرگ مي داشتند . ( 1 )
ليكن با گذشت زمان ، آگاهان دين ساز ، بازيگران دنياخواه و كج انديشان جاهل ، بگونه هاي مختلف به تحريف اين فريضه الهي پرداختند .
يعقوبي مي نويسد :
عمرو بن لحي ـ و نام لحي ، ربيعة بن حارثة بن عمرو بن عامر است ـ به سرزمين شام رفت و آنجا مردمي از عمالقه بودند كه بت مي پرستيدند ، پس به آنها گفت : اين بتهايي كه شما مي پرستيد چيستند ؟ گفتند : اينها بتهايي هستند كه آنها را پرستش مي كنيم و از آنها ياري مي خواهيم ، پس ياري كرده مي شويم و بوسيله آنها باران مي خواهيم پس سيراب مي شويم ، عمر بن لحي گفت : يكي از اين بتها را به من نمي بخشيد تا آن را به زمين عرب برم ، همانجا كه عرب براي زيارت خانه خدا مي آيند ؟ پس بتي به نام « هبل » به او دادند و آن را به مكه آورد و نزد كعبه نهاد و آن اوّل بتي بود كه در مكه نهاده شد ، سپس « اساف » و « نائله » را آوردند و هركدام را بر يكي از اركان كعبه نهادند و طواف كننده ، طواف خود را از اساف شروع مي كرد و آن را مي بوسيد و نيز به آن ختم مي كرد . ( 2 )
برخي علاوه بر طواف خانه ، برگرد بت نيز طواف مي كردند . عمرو بن لُحَيّ ، بت عزّي را در منطقه نخله قرار داد و هنگامي كه از حج و طواف خود بر كعبه آسوده مي شدند ، از احرام بيرون نمي آمدند تا كنار بت عزي مي رفتند و بر آن طواف مي كردند و سپس همانجا از احرام بيرون مي آمدند . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 331 ؛ مركز انتشارات علمي و فرهنگي ، 1363 .
2 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 231 و 232 .
3 ـ اخبار مكه ، ص 102 .
بت و بتخانه عزي در راه مكه به عراق و بالاتر از ذات عرق قرار داشته است . ( 1 )
مشركان هرگاه در مراسم حج طواف و وقوف در عرفات و مني را انجام مي دادند ، سرهاي خود را كنار بت منات مي تراشيدند و براي آن نيت حج مي كردند و تلبيه مي گفتند . . . ( 2 )
بدعت ها و رسوم غلط جاهلي ، يكي پس از ديگري آشكار گرديد و طواف اين فريضه الهي ، و كعبه اين جلوه گاه توحيد ، جايگاهي براي ابراز وجود هرزگان و هوسرانان گرديد ، برهنه طواف كردن براي گروهي سنّت شد و از اين رهگذر قداست خانه خدا را خدشه دار كردند . به تاريخچه اين ماجرا توجه كنيد :
عرب در كيشهاي خود دو صنف بودند : حُمْس و حلّه ، عربهاي حمس در كار دين بر خود سخت مي گرفتند و هنگام انجام دادن اعمال حج ، غذاي روغني نمي پختند و شيري اندوخته نمي كردند ، و ميان شيردهي و شيرخوارگانش مانع نمي شدند تا خود آن را رها سازند مو و ناخن نمي گرفتند و روغن استعمال نمي كردند و دست به زنان نمي بردند و خود را خوشبو نمي كردند و گوشتي نمي خوردند و در حج خود كرك و پشم و مويي نمي پوشيدند و لباس نوي به تن مي كردند و با نعلين خويش گرد خانه طواف مي نمودند و از نظر تعظيم پا روي زمين مسجد نمي نهادند . ( 3 )
عربهاي حله ـ يعني قبيله هاي تميم و ضَبَّه و مُزَيْنه و رِباب و عُكْل و ثَوْر و قيس عيلان همه اش به جز عدوان و ثقيف و عامر بن صعصعه ، و ربيعة بن نزار همه اش و قضاعه و حضرموت و عك و قبيله هايي از ازد . . . هرگاه به مكه مي رسيدند ، پس از انجام مناسك ، جامه هايي را كه پوشيده بودند بيرون مي آوردند ( 4 ) و ديگر آن را نمي پوشيدند و به اين جامه ها « لُقي » مي گفتند . بدين جهت اگر مي توانستند جامه هاي حمس را به كرايه يا عاريه مي پوشيدند و در آنها طواف مي كردند وگرنه برهنه طواف خانه را انجام مي دادند . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اخبار مكه ازرقي ، ص 102 .
2 ـ اخبار مكه ، ص 101 .
3 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 335 .
4 ـ همان .
5 ـ سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 219 .
برهنگان در مطاف
ابن جريح نيز مي گويد : چون خداوند اصحاب ابرهه حبشي را با پرنده اي به نام ابابيل نابود ساخت ، همه اعراب ، قريش و ساكنان مكه را تعظيم مي كردند و به همين سبب در بزرگداشت حرم و مشاعر و ماههاي حرام ، دقت بيشتري مي نمودند . به افراد قريش و ساكنان مكه هم مي گفتند : ما اهل خدا و فرزندان ابراهيم خليل الرحمان و حاكمان بيت الحرام و ساكنان حرم خداونديم و براي هيچكس از اعراب حق و منزلت ما نيست و به همين سبب در آيين خود كارهاي تازه و بدعت هايي آوردند و آن را ميان خود معمول كردند ؛ از جمله اين بدعت ها اين بود كه مي گفتند : هركس از غير اَحْمَسي ها كه براي نخستين بار به حج مي آيد ـ چه مرد و چه زن ـ بايد طواف اول خويش را برهنه و مادرزاد انجام دهد ، يا آنكه جامه اي از كسي كه احمسي باشد عاريه يا كرايه كند واَحْمَسي به مردم مكه كه قبايل قريش و كنانه و خزاعه بودند و به ديگر مردمي كه آيين آنان را داشتند گفته مي شد .
افرادي كه احمسي نبودند بر در مسجد مي ايستادند و مي گفتند : چه كسي جامه و پوششي به عاريه مي دهد ؟ اگر كسي كرايه مي داد در آن جامه طواف مي كردند در غير اين صورت ، جامه خود را بيرون در مسجد از تن خارج و برهنه مادرزاد وارد محل طواف مي شدند ، نخست كنار بت اساف رفته ، آن را دست مي كشيدند و سپس حجرالاسود را لمس كرده و طواف خود را از سمت راست آغاز مي نمودند ، در حالي كه كعبه سمت چپ آنان قرار داشت . و چون هفت دورشان تمام مي شد باز حجرالأسود را استلام كرده و آنگاه به بت نائله دست مي كشيدند و طوافشان در اينجا تمام مي شد و چون از محلّ طواف بيرون مي آمدند ، جامه خود را به همان حال پيدا مي كردند ، در حالي كه هيچكس به آن دست نمي زد ، آن را مي پوشيدند و پس از آن ديگر برهنه طواف نمي كردند و فقط كساني كه احمسي نبودند و براي نخستين بار به حج يا عمره مي آمدند در طواف اوّل خود برهنه طواف مي كردند . غير احمسي ها اگر لباس ديگري داشتند ، لباسي را كه با آن طواف كرده بودند ، پس از طواف از بدن خارج نموده ميان بت اساف و نائله مي انداختند و آن جامه همچنان آنـجا افتـاده بـاقي مي مـاند و هيچـكس به آن دسـت نمي زد تا از ميان مي رفت . تمام
اين كارها كه ساخته و پرداخته ابليس و موجب دگرگوني آيين حنيف ابراهيم (عليه السلام) مي گشت ، سنت شده بود . ( 1 )
اين عمل قداست حرم را شكست و جوانان هوسران را بر آن داشت تا در كنار بيت الله الحرام به نظاره برهنگان بپردازند :
روزي بانويي زيبا براي طواف آمد ، جامه اي عاريه مي خواست كسي پيدا نشد كه به او جامه عاريه دهد ، بناچار لباسهاي خود را خارج و برهنه مشغول طواف شد ، و در حالي كه هر دو دست خود را بر جلو خويش گذاشته بود ، شعر مي خواند و مي گفت :
اليوم يبدو بعضه او كله * * * و ما بدا منه فلا أجله
« امروز قسمتي يا همه اش آشكار است و آنچه از آن آشكار است روا نمي دارم » .
جوانان مكه نگاهش مي كردند . ( 2 )
وجود چنين مناظري جوانان هوسران را تحريك مي كرد تا گاهي در خانه خدا ، دست به بازوان زنان بزنند و هرزگي را پيشه خود سازند . ( 3 )
گاهي نيز زنان و مردان جداگانه طواف مي كردند :
ابن عباس مي گويد : برخي از قبايل عرب از جمله بني عامر و ديگران ، برهنه طواف مي كردند . مردان روزها و زنان شبها . . . ، اينها مي گفتند در جامه هايي كه در آن مرتكب گناه شده ايم ، طواف نمي كنيم . . . برخي از زنان ايشان ، تسمه ها و بريده هايي از تهيگاه خود مي آويختند و ظاهراً عورت خود را مي پوشاندند . . . ( 4 )
انديشه اي خرافي
اين كه چرا اعراب جاهلي برهنه طواف مي نمودند ، و يا اگر با لباس طواف مي كردند چرا پس از طواف ، لباس خود را از تن بيرون آورده ، به كنار خانه مي انداختند ؟ ريشه در يك انديشه خرافي داشت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اخبار مكه ، ص 142 و 143 .
2 ـ اخبار مكه ، ص 143 .
3 ـ اخبار مكه ، ص 144 .
4 ـ اخبار مكه ، ص 146 .
ابي سليمان از پدرش نقل مي كند كه فاخته دختر زهير بن حارث بن اسد بن عبدالعزي كه مادر حكيم بن خزام است ، در حالي كه حامله بود ، وارد كعبه شد . درد زايمان او را گرفت و حكيم را داخل كعبه به دنيا آورد . ( 1 )
فاخته را ، در سفره چرمي از كعبه بيرون بردند و محلّي را كه در آن زاييده بود ، با آب زمزم شستند . ( 2 )
جامه اي هم كه در آن زاييده بود گوشه اي انداختند و در اصطلاح به چنين جامه اي « لُقا » مي گويند و چنين بود كه عموم مردم گرد كعبه برهنه و بدون هيچ جامه اي طواف مي كردند ، مگر حمسي ها ( يعني قريشيان و هم پيمانان ايشان ) كه با جامه طواف مي كردند . اگر كس ديگري غير از آنان با جامه طواف مي كرد چون طوافش تمام مي شد چه مرد و چه زن ، آن جامه را كنار خانه مي انداخت و هيچكس به آن دست نمي زد و آن را حركت نمي داد تا آنكه زير گام هاي مردم و بر اثر تابش آفتاب و باد و باران پوسيده مي شد . در اين باره ورقة بن نوفل چنين سروده است :
« همين اندوه براي او بس است كه گويي همچون جامه مطرود ( لُقي ) زير دست و پاي طواف كنندگان بر كعبه افتاده است » مقصودش اين است كه كسي با او تماس نمي گيرد » . ( 3 )
در برخي روايات از ابن عباس و نيز قتاده نقل شده كه : گروهي از قريش و نيز طايفه اي از يمني ها براساس همان انديشه هاي خرافي ، برهنه طواف مي گزاردند و عجيب تر آنكه ابن عباس مي گويد : برخي نه تنها در مطاف ، بلكه قبل از ورود به مكّه و دخول حرم ، لباس ها را از تن خارج ، و عريان وارد مكه مي شدند ! ! ( 4 )
اسامي برخي از قبايل آن روز حجاز كه برهنه طواف مي كردند ، عبارتند از : بنوحمس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ در مستدرك الصحيحين ج 3 ، ص 483 آمده است ، اخبار متواتره دلالت بر آن دارند كه علي (عليه السلام) در كعبه زاده شده است و در نورالابصار نيز آمده كه قبل از علي (عليه السلام) هيچكس در كعبه متولد نشده است . فضائل الخمسه ، ج 1 ، ص 214 ، مؤسسة الأعلمي ـ بيروت .
2 ـ اخبار مكه ، ص 140 .
3 ـ اخبار مكه ، ص 139 و 140 .
4 ـ الدر المنثور ، ج 3 ، ص 146 .
از قريش ، اوس ، خزرج ، خزاعه ، ثقيف ، بني عامر بن صعصعه ، بطون كنانة بن بكر و . . .
اينان عقايد خرافي و ناپسند ديگري نيز داشته اند :
گوشت نمي خوردند ، هميشه از پشت خانه ها داخل مي شدند ، هيچ وقت از پشم و مو استفاده نمي كردند ، براي پوشاندن اطفال پوست گوسفند يا بز را يك جا درآورده ، در پائين آن و در محل پاهاي حيوان دو سوراخ درست كرده آن را ـ نظير شلوار ـ به تن اطفال خود مي كردند و همواره برهنه طواف مي نمودند . . . ( 1 )
لزوم پوشش در طواف
وضعيت به اندازه اي اسفبار بود كه اگر كسي با لباس طواف مي كرد و آن لباس را بر تن مي داشت و ديگران مي ديدند ، او را مي زدند و جامه را از تن او بيرون مي كردند .
سيوطي گويد : در اين مورد آيه آمد كه : بگو چه كسي حرام كرد زينت خدا را كه براي بندگانش فراهم فرموده است و خوراكها و روزي هاي پاكيزه را . ( 2 )
منصور از مجاهد نقل مي كند در باره اين آيه كه خداوند مي فرمايد « و هنگامي كه كار زشت مي كردند مي گفتند : پدران خود را ديديم كه بر اين كار عمل مي كردند و خداوند ما را به آن فرمان داده است » منظور برهنه طواف كردن ايشان است . ( 3 )
ابن عباس در ذيل آيه شريفه « خذوا زينتكم عند كلّ مسجد » ( 4 ) گفته است : چون مرداني بودند كه برهنه طواف مي كردند ، پس خداوند آنان را به زينت فرمان داد و مراد از زينت همان لباس ، پوشاننده عورت و انواع لباس هاي خوب است . ( 5 )
طاووس نيز گفته است : خداوند در اين آيه مردم را به پوشيدن ابريشم و ديباج امر نفرموده ، ليكن بدان علت كه گروهي برهنه طواف مي كردند و اين چنين بود كه وقتي به مكه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سيد محمد حسين طباطبايي ، الميزان في تفسير القرآن ، ج 8 ، ص 72 ، مؤسسة الاعلمي بيروت ، 1390 هـ . ق .
2 ـ آيات 27 و 30 سوره اعراف ؛ جلال الدين سيوطي ـ الدرالمنثور في التفسير المأثور ، جزء 3 ، ص 146 ، دارالكتب العلميه ، 1990 م .
3 ـ اخبار مكه ، ج 1 ، ص 176 .
4 اعراف : 31 .
5 ـ الدّر المنثور ، ج 3 ، ص 145 .
مي آمدند لباس هاي خود را خارج مسجد درآورده ، سپس وارد مي شدند ، پس اين آيه نازل شد كه « يا بني آدم خذوا زينتكم عند كل مسجد » . ( 1 )
مرحوم علامه طباطبايي (قدّس سرّه) معتقدند : آيه اختصاص به برهنه طواف كردن و پوشيدن لباس نداشته ، و كليه آياتي كه در آغاز آن خطاب بني آدم آمده است ، احكام عامي را بيان مي كنند كه اختصاص به ملّت خاصي ندارد . روايات وارده در اين زمينه را نيز از اخبار آحادي مي دانند كه به هيچ وجه حجيّت ندارد . سپس مي فرمايند : ابن عباس در اين روايت يك حقيقت خارجي را تطبيق بر آيه قرآن كرده است . ( 2 )
مخالفت با برهنگي
در فضاي تاريك عصر جاهلي ، وجدان هاي بيداري نيز يافت مي شد كه با بدعت ها و رسوم زشت آن دوران به مخالفت برخيزند عبدالمطلب از شمار اين كسان بود . يعقوبي در اين باره مي نويسد :
عبدالمطلب پرستش بتها را رها كرد و خدا رابه يگانگي شناخت و به نذر وفا نمود و سنتهايي نهاد كه بيشتر آنها در قرآن آمد و در سنت رسول خدا هم پذيرفته شد و آنها عبارتند از : وفاي به نذر ، صد شتر در ديه پرداختن ، حرمت نكاح با محارم ، موقوف كردن درآمدن به خانه ها از پشت آنها ، بريدن دست دزد ، نهي از زنده بگور كردن ، مباهله ( نفرين كردن بر يكديگر ) ، حرمت ميگساري ، حرمت زنا ، حد زدن زناكار ، و قرعه زدن ، و آنكه نبايد هيچكس برهنه گرد كعبه طواف نمايد و پذيرايي از مهمان و آنكه نبايد هزينه حج را جز از مالهاي پاكيزه خويش بپردازند و بزرگ داشتن ماههاي حرام . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ الدرالمنثور ، ج 3 ، ص 146 .
2 ـ سيد محمد حسين طباطبائي ، الميزان في تفسير القرآن ، ج 8 ، ص 87 و 88 .
3 ـ تاريخ يعقوبي ، ج 1 ، ص 363 .
پايان يك بدعت
بدعت بـرهنـه طـواف كردن كه در دوران جاهلي مرسوم بود ، پس از بعثت رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) همچنان در مكّه باقي ماند تا آن كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قدرت يافت و در سال نهم هجري علي بن ابيطالب (عليه السلام) را به مكّه اعزام و آن حضرت در مني پيام رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را به مردم ابلاغ و اين عمل نابخردانه را ممنوع نمود .
علي (عليه السلام) فرمود : پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به من امر نموده تا دستور خدا را به مردم ابلاغ كرده ، به آنان بگويم از اين پس عريان بر گِرد خانه خدا طواف نكنند و پس از اين سال نيز مشركان ديگر حق نزديك شدن به مسجدالحرام را ندارند . ( 1 )
ترمذي نيز از زيد بن يُثَيْع نقل مي كند كه از علي (عليه السلام) سؤال كردم : مأموريت شما در حج چه بود ؟ حضرت پاسخ فرمود : چهار چيز : 1 ـ اينكه برهنه در كنار كعبه طواف نكنند . . . ( 2 )
ابي الصباح كناني از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه فرمود : پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از مراجعت از جنگ تبوك تصميم به انجام حج گرفتند [ ليكن ] فرمودند : در خانه خدا مشركان عريان طواف مي كنند و تا چنين وضعي ادامه دارد من دوست نمي دارم حج بگزارم . ( 3 )
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سرانجام با اعزام علي (عليه السلام) پرونده اين بدعت ناپسند را بستند و پس از آن ، با اقتدار كامل به مكه آمده آنجا را از پليديها پاك كردند .
طواف پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم )
ابن عباس مي گويد :
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حالي وارد مكه شدند كه برگرد كعبه 360 بت بود برخي از آنها را با سرب استوار كرده بودند . . . پيامبر با چوبدستي خود به بت ها اشاره مي فرمودند و بت فرو مي افتاد آنگاه همچنان سواره هفت دور طواف فرمود و با همان چوبدستي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ نورالثقلين ، ج 2 ، ص 179 .
2 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 68 .
3 ـ تفسير قرطبي ، ج 8 ، ص 68
حجرالاسود را استلام كرد و چون طواف ايشان تمام شد از مركوب خود پياده شدند و كنار مقام ابراهيم آمدند و . . .
اهالي مكه نيز در عصر جاهلي براي كعبه قداست خاصّي قائل بودند . آنان براي عبادت و شكرگزاري به درگاه حضرت حق ، به آنجا آمده ، طواف مي كردند . ابن شهرآشوب در اين زمينه مي نويسد :
ابوطالب در حجر اسماعيل در خواب ديد دربي از آسمان به سوي او گشوده شد و نوري از آن ساطع است و ابوطالب را در خود گرفت . پس از بيدار شدن ، خواب را براي راهب جحفه نقل كرد . راهب ابوطالب را بشارت داد كه فرزندي بزرگوار و شجاع نصيب او خواهد شد . ابوطالب نيز به سوي كعبه بازگشت و در حالي كه طواف مي كرد اين اشعار را مي سرود :
أطوف للاله حول البيت * * * ادعوك بالرغبة محيي الميت
بأن تريني السبط قبل الموت * * * أغر نوراً يا عظيم الصوت
منصلتاً بقتل اهل الجبت * * * و كل من دان بيوم السبت . . . ( 1 )
پس از بعثت رسول اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دستورات و قوانين حيات بخش اسلام ، آرام آرام بدعت ها و سنت هاي غلط جاهلي را از بين برد و با تبيين و تشريح فلسفه طواف و نشان دادن الگو ، فصل جديدي در انجام صحيح مناسك حج گشوده شد كه در شماره بعد به بررسي ابعاد گوناگون آن خواهيم پرداخت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ ابي جعفر رشيدالدين محمدبن علي بن شهرآشوب م 588 ، مناقب ، ج 2 ، ص 254 ، انتشارات علامه ، قم .