تاریخ حرم ائمه بقیع (علیه السلام)
میقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372 تاریخ حرم ائمه بقیع محمد صادق نجمی در دو مقاله گذشته ، با بنای حرم بقیع و تحولی که در طول تاریخ ، در اصل این بنای مقدس به وجود آمده و همچنین با تاریخ ساختمان گنبد و بارگاه با عظمت آن و بانی اصلی و معمارش آ
ميقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372
تاريخ حرم ائمه بقيع
محمد صادق نجمي
در دو مقاله گذشته ، با بناي حرم بقيع و تحولي كه در طول تاريخ ، در اصل اين بناي مقدس به وجود آمده و همچنين با تاريخ ساختمان گنبد و بارگاه با عظمت آن و باني اصلي و معمارش آشنا شديم ، اينك در تكميل همين بحث لازم است دو موضوع ديگر را مورد بررسي قرار دهيم :
1 ـ بيان تعميرات و اصلاحاتي كه در طول چند قرن ، در اين حرمِ شريف ، انجام گرفته است .
2 ـ خصوصياتي كه همانند ساير حرمها در اين حرم نيز وجود داشته و يا ويژگيهايي كه منحصراً اين حرم شريف از آنها برخوردار بوده است .
اميد است آشنايي با اين دو موضوع ، همانند اصل بحث ، براي خوانندگان عزيز مفيد و سودمند باشد .
اما در مورد تعميرات :
طبق مدارك موجود ، با مرور زمان و در مقاطع مختلف در حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع (عليهم السلام) تعميرات و اصلاحاتي به وسيله بعضي از خلفا و سلاطين به عمل آمده است كه به نقل اين موارد و معرفي اين افراد مي پردازيم :
تعمير حرم بقيع به وسيله مسترشد بالله
اولين تعمير در حرم بقيع ، پس از آن است كه اين حرم در سال 519 هـ به صورت گنبد ساخته شده ، آنهم به فاصله پنجاه سال پس از احداث اين ساختمان كه به دستور خليفه عباسي ( مسترشد بالله ) انجام گرفت .
سمهودي مي گويد : در طاق طرف قبر عباس ، اين كتيبه وجود دارد كه : « انّ الأمر بعمله المسترشد بالله سنة تسع عشرة و خمسماة » . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وفاء الوفا ج 3 ، ص 916 .
وي سپس مي گويد به نظر من ، بناي اصلي اين حرم ، پيش از اين تاريخ بودهاست . ( يعني صدور اين دستور ، نه براي انجام عمل در اصل ساختمان ، بلكه هدف از آن ، انجام تعميرات و اصلاحات بوده است ) .
لازم به ذكر است كه مسترشد بالله بيست و نهمين خليفه عباسي است . وي در سال 512 هـ . پس از پدرش مستظهر باللّه به خلافت رسيده و در سال 529 هـ . كشته شده است .
2 ـ تعمير حرم بقيع به وسيله مستنصر بالله :
دومين تعمير در حرم بقيع در بين سالهاي 623 و 640 هـ . به وسيله يكي ديگر از خلفاي عباسي به نام مستنصر بالله انجام گرفته است .
باز سمهودي در اين مورد مي گويد : و در بالاي محراب حرم بقيع در كتيبه ديگري اين جمله به چشم مي خورد : « امر بعمله المنصور المستنصر بالله » ( 1 ) .
آنگاه اضافه مي كند : ولي در اين كتيبه تاريخ صدور اين دستور مشخصات بيشتري از اين شخص ، منعكس نگرديده است .
مستنصر بالله نامش منصور ، كنيه اش ابوجعفر ، فرزند الظاهر بالله و سي و سومين خليفه عباسي است كه بنا به نقل سيوطي ، در سال 623 به خلافت رسيده و در سال 640 بدرود حيات گفته است . ( 2 )
بنابراين ، تاريخ تقريبي اين اصلاح و تعمير نيز مشخص مي شود كه در نيمه اول قرن هفتم و در دوران خلافت مستنصر عباسي از سال 623 تا 640 انجام گرفته است .
مطلب قابل توجه اين كه : همانگونه كه سمهودي اشاره نموده و طبق دلائل و شواهدي كه ملاحظه خواهيد نمود اقدامات و عملكرد « مسترشد » و همچنين مستنصر ، مربوط به تعميرات و اصلاحات اين حرم شريف بوده است نه مربوط به اصل ساختمان و بناي آن . آن دو كتيبه نيز كه سمهودي ياد نمود نشانگر تاريخ تعميراتي است كه به ترتيب ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وفاء الوفا ، ج3 ، ص 916 .
2 ـ تاريخ الخلفا ، ص 424 .
پس از نيم قرن از بناي اصلي حرم و مجدداً پس از گذشت يك قرن از تعمير اول آن ، انجام گرفته است ؛ زيرا :
الف ـ اين امري است مسلّم كه بناي اصلي اين گنبد و بارگاه ، به دستور مجدالملك براوستاني انجام پذيرفته و تاريخ روشن دارد ، و مورّخان در اين مورد صراحت و اتفاق نظر دارند . طبيعي است ، در بناي چنين ساختماني ، با آن اهميت و قداست ، پيش بيني هاي لازم در دوام و استحكام نه براي يك قرن و دو قرن ، بلكه براي قرون متمادي منظور مي گردد . مشابه و قرينه ساختمانِ اين حرم ، ساختمان حرم كاظمين (عليه السلام) و حضرت عبدالعظيم حسني است ( 1 ) كه پس از گذشت ده قرن ، هنوز هم در ميان آثار مذهبي و باستاني ، با قامتي استوار و محكم ايستاده اند . بنابراين چنين بناي مستحكم پس از گذشت پنجاه يا يكصد و پنجاه سال ، نيازمند تجديد بنا نخواهد بود . گذشته از آن ، حفظ كتيبه هاي متعدد ، خود دليل واضح و روشن بر اين حقيقت است ؛ زيرا در صورت تجديدِ اصلِ بنا به وسيله يكي از آن دو خليفه ، حفظ كتيبه مفهومي ندارد .
ب ـ دليل دوم برعدم تجديد بنا ، به وسيله دو خليفه ياد شده ، گفتار ابن نجار ( متوفاي 643 ) مي باشد كه گنبد حرم بقيع را چنين توصيف مي كند : « والقبران في قبّة كبيرة عالية قديمة البناء » ( 2 ) و مشابه همين توصيف را ، خالدبن عيسي البلوي كه در سال 740بقيع را ديده ، آورده است . ( 3 )
اين توصيف نشانگر قدمت اين حرم شريف است كه نه با تجديد بناي دوران معاصر ابن نجار و نه با دوران خالد بلوي قابل تطبيق است .
ج ـ نكته جالب اين است كه سمهودي پس از نقل نظريه خويش ( كه اصل بناي حرم قبل از مستر شد است ) و پس از نقل گفتار ابن نجار در مورد عظمت و قدمت حرم بقيع ، مي گويد : اين گنبد و بارگاه ، امروز هم به همان شكل و داراي همان خصوصياتي است كه ابن نجار آن را توصيف نموده است ( ؛ وقد قال ابن النجار ان هذه القبة قديمة البناء ، و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ قبلا اشاره گرديد كه باني هر سه حرم شريف ، مجدالملك براوستاني است .
2 ـ اخبار المدينه ، از انتشارات مكتبة الثقافه ، مكه مكرمه ، ص 153 .
3 ـ تاج المفرق في تحلية علماء مشرق ، چاپ مطبعة فضاله ، مغرب ، ج1 ، ص 288 و 289 .
وصفها بماهي عليه اليوم ) ( 1 ) ؛ يعني همانگونه كه در اين حرم ، قبل از ابن نجار تغيير اساسي داده نشده ، بعد از وي نيز ، تا امروز ؛ يعني اوائل قرن دهم هجري كه سمهودي زندگي مي كرده ، هيچ تغيير و تحوّلي در اصل ساختمان آن به وجود نيامده است .
د ـ سرانجام بايد اين نكته را اضافه كنيم : برخلاف نظر صريح مورخان ، در مورد بانيِ اصليِ گنبد و بارگاهِ ائمه بقيع ( مجدالملك ) ، هيچ دليل قابل استناد و تاريخي وجود ندارد كه مؤيد و نشانگر نقش يكي از خلفا و سلاطين در اصل بناي اين ساختمان و ايجاد اين گنبد و بارگاه باشد . و از اينجاست كه مي توان با اطمينان و تأكيد اظهار نمود ، دو كتيبه اي كه سمهودي از آنها ياد نموده مربوط به تعمير حرم بقيع بوده است ، همانگونه كه خود وي اين مطلب را مورد تأييد قرار داده است .
3 ـ تعمير حرم ائمه بقيع به دستور سلطان محمود :
تعميرِ سومِ حرم شريف ، متعلق به اوائل قرن سيزدهم هجري است كه به دستور سلطان محمود ؛ خليفه عثماني انجام گرفته است .
فرهاد ميرزا كه در سال 1292 هـ . به حج مشرف شده است مي نويسد :
تعمير بقعه مباركه در بقيع ، از سلطان محمود خان ، ( 2 ) در سنه يكهزار و دويست و سي و چهار هجري به دست محمد علي پاشاي مصري و به امر سلطان واقع شد . ( 3 )
ولي نايب الصدر شيرازي مي گويد : در سردر بقيع ، قصيده اي طولاني ، به زبان تركي حكاكي شده كه در مصرع آخر آن ، تعمير كننده ، محمود خان وتاريخ تعمير 1233 قيد شده است .
اين بود سه مورد از تعميرات حرم بقيع كه با تاريخ روشن و مشخصّات عاملان آنها ، به دست ما رسيده است ، ولي بطور مسلّم تعميرات و اصلاحات به عمل آمده در حرم بقيع ، منحصر به موارد ياد شده نبوده ، بلكه چنين تعميرات و اصلاحاتي مكرّر ، طبق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 916 .
2 ـ وي سلطان محمود ثاني سي امين سلطان عثماني است كه در سال 1223 در 24 سالگي به سلطنت رسيده و در سال 1255 هـ . از دنيا رفته است . نكـ : قاموس الاعلام تركي ، ج6 ، ص 4225 .
3 ـ سفر نامه فرهاد ميرزا ، چاپ مطبوعاتي علمي 1366 ش . تهران ، ص 141 .
مقتضيات و ايجاب شرايط بدون اين كه تاريخ آنها مشخص و يا در منابع منعكس شود صورت گرفته است . و لذا فرهاد ميرزا پس از بيان سوّمين تعمير كه به وسيله سلطان محمود به عمل آمده است ، مي گويد : و امسال هم تعميرات لازمه آن را به عمل آورده اند . ( 1 )
و نايب الصدر مي گويد : و اين اوقات ، جناب امين التّجار ؛ حاجي عبدالحسين ، در مرّمت موفق شده اند . ( 2 )
بهر حال اين تعميرات ، همانند احداث اصل ساختمان گنبد و بارگاه ، بر قبور ائمه بقيع (عليهم السلام) نشانگر اهتمام و توجه تام مسلمانان در طول تاريخ به اين حرم شريف مي باشد كه بالطبع توجه خلفا و سلاطين را نيز بر اين جايگاه مقدس و منبع نور و هدايت سوق داده است .
ويژگيها و خصوصيات حرم شريف :
در مورد ويژگيها و خصوصيات حرم بقيع ، موضوعاتي را مطرح و مورد بررسي قرار مي دهيم :
1 ـ حرم بقيع هشت ضلعي بوده است :
بطوري كه در گذشته ملاحظه فرموديد ، بيشترِ نويسندگان در آثار تاريخي و سياحتنامه هاي خود ، كه در باره حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع سخن به ميان آورده اند ، عظمت ، ارتفاع ، قدمت و استحكام آن را مورد توجه قرار داده و از اين ابعاد به معرفي آن پرداخته اند ، ولي مرحوم ميرزا حسن فراهاني ( 3 ) كه در سال 3ـ1302 هـ . اين حرم شريف را زيارت نموده ، به دو جنبه ديگر آن نيز توجه كرده است . او به شش ضلعي بودن ساختمان حرم از نظر مهندسي و همچنين به چگونگي داخل و خارج اين گنبد شريف از لحاظ رنگ اشاره نموده و در ضمن معرفي قبور افراد مشهور در بقيع ، چنين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ همان .
2 ـ تحفة الحرمين ، ص 227 .
3 ـ ميرزا محمد حسين فراهاني در سال 1264 هـ . در قريه آهنگران از قراي فراهان متولد گرديد ، پدرش ميرزا مهدي معروف به ملك الكتاب از شعرا و خوشنويسان دوران فتحعلي شاه است .
مي نويسد : « اوّل چهار نفر از ائمه اثني عشر ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است كه در بقعه بزرگي كه به صورت هشت ضلعي ساخته شده است واقعند و اندرون و گنبد آن سفيد كاري است » . ( 1 )
2 ـ حرم بقيع داراي دو درب بوده است :
بنا به گفته ابن نجار ، مدينه شناس معروف ( متوفاي 647 ) حرم ائمه بقيع ، داراي دو درب كه يكي از آنها هميشه و در تمام اوقات روز ، به روي زائرين باز بوده است . وي در ضمن اشاره به عظمت و قدمت وارتفاع ساختمان اين گنبد و بارگاه مي نويسد : « و عليها بابان يفتح أحدهما في كل يوم للزيارة » . ( 2 )
3 ـ محراب حرم بقيع :
يكي ديگر از خصوصيات اين حرم شريف داشتن محراب است . در اين مورد سمهودي مي نويسد : « و رأيت في أعلي محراب هذا المشهد : امر بعمله المنصور المستنصر باللّه » . ( 3 )
4 ـ حرم بقيع خادماني داشته است :
شواهد تاريخي نشانگر اين است كه حرم شريف بقيع نيز مانند ساير حرمها داراي خادم ، كفشدار و زيارتنامه خوانهاي متعدد بوده است . در اين زمينه ما به نقل مطالبِ سه تن از نويسندگان كه هر يك داراي نكات قابل توجه و حائز اهميت مي باشند ، مي پردازيم :
نايب الصدر شيرازي مي گويد : سه شنبه هيجدهم ( محرم 1306 هـ . ) به عنوان آستان بوسي حضرت مجتبي ـ عليه سلام الله ـ به بقيع رفتم ، با اين كه سه ساعت از آفتاب برآمده بود ، خدام نيامده بودند . ساعتي در بيرون بقعه ، روي زمينِ عرشِ مكين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سفر نامه فراهاني ( ص 228 اين كتاب ) به كوشش مسعود گلزاري در سال 1362 شمسي چاپ شده است .
2 ـ اخبار مدينة الرسول ، چاپ مكتبة دارالثقافه ، مكه مكرمه ، ص 153 . همين مطلب در وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 916 آمده است .
3 ـ وفاء الوفا ، ج3 ، ص 916 .
نشسته ، دو سودانيه كفشدار صحبتي مي نمودند كه اسامي خدام از اين قرار است : سيد عبدالكريم ، سيد جعفر ، سيد زين العابدين ، سيد احمد من بني الحسن .
سپس مي گويد : سؤال نمودم « كَمْ رِيال يُوصَل الَيِهِم مِن طَرَفِ الحاجِ ؟ قالَتا لا تَقُلْ رِيال بَل ليرات وَجِنات ( 1 ) وَالُوفَ وَمِآت » بعد از ساعتي آمدند درِ روضه مباركه را گشودند و مشرف شدم ، انگشتر فيروزجي داشتم ، تمنا نمودند ، نياز نمودم ( 2 ) .
امين الدوله ( 3 ) در سفر نامه خويش مي نويسد :
يكشنبه يازدهم محرم 1316 ، علي الصباح مُحرِم كعبه مقصود و فوز به مقام محمود شدم و از دل و جان ، به آن آستان نماز آوردم . هوا روشن شد ، هواي بقيع و زيارت ائمه هدي كردم ، آنجا جز حاج صادق يزدي و يك ضعيفه كفشدار و يك سقّا كسي نبود . كليددار ، متولّي و زيارت نامه خوان حضور نداشتند . درب بقعه متبركه بسته و مقفل بود ، بي آنكه سبب معلوم شود . از بيرون سر بر آستان نهاده ، زيارت خواندم ونماز زيارت گزارده ، برگشتم . . . به چند نفر از حاجيها و هم سفرهاي ايراني ، حضور داده و بسته بودن درب حرمِ ائمّه ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ به تواتر گفتند كه اين معامله به تعمّد است . در اين اثنا شيخ جزّاء و حاج صادق آمدند و خلاصه تحقيقات آنها اين كه : حضرت شريف به جناب شيخ الحرم ، شرحي نوشته ، توصيه كرده اند كه چون زوّار كِرام و مردم جليل و نبيل از ايرانيان ، به مدينه طيّبه مي آيند ، اهتمام كنيد خدّام و كليد داران و متولّيان طمع و توقع بي جا در اخذ و عمل ناروا را نكنند . شيخ الحرم نظر به توصيه شريف قدغن كرده اند از زوار چيزي گرفته نشود و چون در بقعه بقيع بر سبيل مقطوع از هر كس چند قرش گرفته مي شد سيد عبدالكريم برزنجي كليددار بقعه شريفه از حكم شيخ الحرم اعراض و در خانه نشسته ، به بقيع نيامده است كه در به روي زوّار بگشايد . در اين مبحث بوديم كه سيد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ جمع جني واحد پول مصر است .
2 ـ تحفة الحرمين ، ص257 .
3 ـ امين الدوله ميرزا علي خان در سال 1315 هـ . ق . در اوائل سلطنت مظفرالدين شاه ، به نخستوزيري رسيد و در سال 1316 عزل گرديد و در سال 1322 هـ . از دنيا رفت . وي در ايجاد رسم الخط جديد ( شكسته نستعليق ) و طرز ساده نويسي از سرآمدان زمان خويش به شمار مي آيد . نكـ : لغتنامه دهخدا . و مي توان سفرنامه او را به عنوان نمونه اي از رسم الخط وي ، معرفي نمود كه در كتابخانه عمومي آية اللّه العظمي مرعشي قم به شماره 253337 موجود است .
حسن هم وارد شد و گفت قضيه همين است . گفتم اين چه شيخ الحرم است كه حكمش در سيد عبدالكريم به نقيض مقصود اثر مي كند ؟ !
وي پس از شرح مفصّلي كه درباره ملاقات و بحث و گفتگويي كه با شيخ الحرم داشته و منجر به باز شدن حرم بقيع گرديده است ، مي گويد :
گفتم برويد و درب حرم را باز كنيد تا من . . . ( 1 ) شما را بدهم ، رفت و . . . ( 2 ) در را گشود ، زوار هم الحق بي مروتي كردند و دست خود را بسته ، نقيبي به كفشدار ندادند ، چه رسد به كليددار ! جناب حاج ميرزا آقا امام جمعه تبريز با همتِ بلند و نيت ارجمند ، حاضر شده اند در تبريز محلي معين كنند كه هر ساله هزار تومان براي خدام اين حرم مطهر ، عايد شود . ( 3 )
ابراهيم رفعت پاشا كه براي آخرين بار در سال 1325 هـ . به عنوان « امير الحاج مصري » به حج مشرف شده است ، مي نويسد : مردم مدينه در روزهاي پنجشنبه به زيارت بقيع مي روند و بر روي قبرها دسته هاي گل و ريحان قرار مي دهند و هيچ شيعه داخل حرم اهل بيت نمي گردد مگر اين كه پنج قروش ( به خدام ) بپردازد ، همانگونه كه به هيچ كس اجازه ورود به داخل كعبه و حجره نبوي داده نمي شود ، مگر يك ريال بدهد ، تازه اين براي افراد عادي است و از افراد ثروتمند وجه بيشتري دريافت مي شود . ( 4 )
نويسند : مقايسه گفتار ابن نجار با گفتار سه نويسنده ياد شده ، نشانگر دگرگوني و تحوّلي است كه در حرم بقيع ، در طول چندين قرن ، در اثر شرايط ، به وجود آمده است ؛ بطوري كه در دورانهاي گذشته ، درب اين حرم مانند ساير حرمها در تمام روز ، به روي زائران و علاقه مندان باز بوده ولي در قرن اخير كليددار و متولّيان آن ، كساني بودند كه جهت تأمين معاش و كسب درآمدِ بيشتر ، محدوديّتهايي براي زائران قائل گرديده و از آنان سلب آزادي مي نمودند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ يك كلمه ناخوانا .
2 ـ يك كلمه ناخوانا .
3 ـ مرآت الحرمين ، ج1 ، ص 427 . اين كتاب در سال 1343 هـ . در مصر چاپ شده است .
4 ـ سفرنامه امين الدوله ـ اين سفرنامه شماره صفحه ندارد .
5 ـ تزئينات حرم بقيع :
حرم ائمه بقيع ، همانند ساير حرمها ، داراي ضريح ، روپوش ضريح ، چلچراغ ، شمعدان و فرش بوده كه در صفحات آينده ملاحظه خواهيد فرمود و نيازي به تكرار آن نيست .
6 ـ حرم بقيع صحن نداشته :
بر خلاف حرم ساير ائمه و بقعه و بارگاهِ بيشترِ امام زادگان كه علاوه بر ساختمان حرم و بقعه ، داراي صحن و حياط وگاهي داراي صحنهاي متعدد و وسيع مي باشند . حرم مطهر بقيع ، داراي صحن و سرا نبوده است . شاهد بر اين مطلب ، اين است كه نه تنها در گفتار هيچ يك از مورّخان و جهانگردان به وجودِ صحن و سرايي براي اين حرمِ شريف ، تصريح و يا اشاره اي نگرديده ، بلكه در كلمات بعضي از آنان نبودن صحن و سرا در حرم بقيع بوضوح ذكر شده است ؛ از جمله در سفر نامه سيف الدوله كه در سال 1279 هـ . سفر حج نموده ، چنين آمده است : و اما بقيع در خارج قلعه مدينه به طرف شرق واقع است ، مدفن ائمّه بقيع ، بقعه اي دارد بدون صحن . ( 1 )
و نايب الصدر شيرازي مي گويد : چنانكه جناب اجلّ اكرم ، وزير اعظم ، امين السلطان ـ ادام الله اقباله ـ در چند سال قبل ، بناي ساختمان صحن براي بقعه متبرّكه حضرت مجتبي ( سلام الله عليه ) داشتند وكلا ( 2 ) صلاح ندانستند و عذرهاي بدتر از گناه آوردند .
و همو مي گويد : خداوند توفيق دهد كساني را كه سعي نمايند صحن بسازند . ( 3 )
و اين بود قسمت دوم اين بحث و نكاتي در خصوصيات حرم شريف بقيع .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سفر نامه سيف الدوله به تصحيح علي اكبر خدا پرست ، چاپ 1364 ش . ص 143 .
2 ـ منظور وي از « وكلا » ، سران و امراي مدينه است كه از طرف حكام عثماني تعيين مي گرديد .
3 ـ تحفه الحرمين ، ص 212 .
2 ـ ضريح ائمه بقيع :
پس از بررسي تاريخ بقعه و حرم ائمه بقيع ، نوبت مي رسد به موضوع دوّم ؛ بررسي تاريخ ضريح شريف اين بزرگواران :
آنچه از تاريخ به دست مي آيد ، اين است كه قبور ائمه بقيع و جناب عباس ، از قديم الايام و بلكه پيش از قرن هفتم ، داراي ضريح و صندوق بوده اند كه به مناسبت نزديكي و اتصال قبور ائمه (عليهم السلام) همه آنها در داخل يك ضريح و قبر جناب عباس به علت فاصله آن با اين قبور ، داراي ضريح مستقل بوده است و در قرنهاي اخير علاوه بر اين دو صندوق ، يك ضريح مشبك و چوبين بزرگ هم ساخته شده كه هر دو صندوق در داخل آن قرار داشته اند .
اما صندوق قديمي :
همانگونه كه اشاره شد ، اين دو صندوق از نظر تاريخي داراي قدمت و سابقه بس طولاني ، مخصوصاً ضريح ائمه بقيع ، از نظر استحكام و ظرافت و زيبايي جالب توجه بوده است . بطوري كه مؤلفان و تاريخ نويسان در وصف آن ، قلم فرسايي ها كرده و اين ظرافت و زيبايي را به وسيله نوشته هايشان به نسلهاي آينده منتقل نموده اند كه ما گفتار چند تن از اين مورّخان را در اختيار خواننده ارجمند قرار مي دهيم :
1 ـ تا آنجا كه ما به دست آورده ايم ، در تاريخ براي اوّلين بار كه از صندوقِ قبورِ ائمه بقيع سخن به ميان آمده و ظرافت و زيبايي آن توصيف شده ، به وسيله جهان گرد معروف ابن جبير ( متوفاي 614 هـ . مورّخ اهل سنت ) مي باشد او در باره اين قبور و ضريح آنها مي گويد :
. . . و قبرشان بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب مي باشند كه بديعترين و زيباترين نمونه است از نظر فن و هنر ، و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم و ميخكوبي هايي به جالبترين شكل در آن تعبيه شده است كه نماي آن را هر چه زيباتر و جالبتر نموده است .
سپس مي گويد : ضريح ابراهيم فرزند پيامبر نيز به همين شكل است . ( 1 )
2 ـ خالدبن عيسي البلوي كه در سال 740 اين ضريح شريف را زيارت كرده ، مشابه همين مطالب را نقل كرده و مي گويد : « والقبران [ قبر العباس و الائمة الاربعة ] مرتفعان عن الارض متسعان مفشيان بألواح ملصقة ابدع الصاق مرصعةٌ بصفائح الصفر و مكوكبة بمسامير علي أبدع صفة و أجمل منظر » . ( 2 )
3 ـ ابن بطوطه جهانگرد معروف نيز ميگويد : « و رأس الحسن الي رجلي العباس و قبراهما مرتفعان عن الأرض متسعان مفشّيان بالواح بديعة الالصاق مرصعة بصفائح الصفر البديعة العمل » . ( 3 )
4 ـ سمهودي مورخ و مدينه شناس معروف ( متوفاي 911 ) مي گويد : « و قبر العباس و قبر الحسن مرتفعان من الارض متسعان مفشيان بالواح ملصقة ابدع الصاق مصفحة بصفائح الصفر مكوكبة بمسامير علي أبدع صفة و أجمل منظر » . ( 4 )
5 ـ بتنوني مصري مي نويسد : « و مقصورة سيدنا الحسن فيها فخيمة جداً و هي من النحاس المنقوش بالكتابة الفارسية وأظن أنها من عمل الشيعة الاعجام » . ( 5 ) ضريح حضرت حسن (عليه السلام) در داخل اين قبه ، خيلي بزرگ و از مس ساخته شده و خطوطي فارسي بر آن نقش بسته است ، به گمانم از آثار شيعيان عجم باشد .
دو نكته قابل توجه :
ايـن بـود مشاهـدات تعـدادي از نـويسنـدگان و مورخان در باره ضريح ائمه بقيع (عليهم السلام) در طول هفت قرن از اوائل قرن هفتم تا اوائل قرن چهاردهم هجري .
در اينجا تذكر دو نكته را در ارتباط با اين موضوع لازم مي دانيم :
1 ـ بطوري كه ملاحظه فرموديد علي رغم توصيف صندوق و ضريح ائمه بقيع در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ رحلة ابن جبير ـ چاپ دارالكتاب اللبنانية ، ص 144 .
2 ـ تاج المفرق في تحلية علماء مشرق ـ چاپ مطبعة فضاله مغرب ج1 ، ص 289 ـ 288 .
3 ـ رحله ابن بطوطه ، ص 119 . وي اين كتاب را در سال 757 نوشته است .
4 ـ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 916 .
5 ـ رحله بتنوني ، ص 237 . اين كتاب سفر نامه حج سال 1327 هـ . است كه در سال 1329 در مصر چاپ شده است .
منابع متعدد ، در هيچيك از اين منابع ، در مورد تاريخ دقيق ساخت اين ضريح و يا باني و سازنده آن ، ذكري به ميان نيامده است ، ولي با توجه به قدمت آن و اهتمام مجدالملك براوستاني به ساختمان حرمها و احداث گنبد و بارگاه ائمه هدي و جناب ابراهيم و عثمان بن مظعون در بقيع و ساختمان حرم كاظمين ـ عليهماالسلام ـ و حضرت عبدالعظيم و ساير حرمها و مشابهت ضريح جناب ابراهيم با ضريح ائمه بقيع مي توان با ظن قريب به يقين ادعانمود كه ضريحهاي سه گانه در بقيع نيز به دستور وي ساخته شده است ؛ زيرا بعيد است شخصي همانند مجدالملك با علاقه شديد و امكانات فراواني كه در اختيار داشته است بقعه اي با آن عظمت بنا كند ولي از ساختن ضريح و صندوق بر روي اين قبور ، غفلت ورزد . به هر حال وجود خطوط فارسي نيز مؤيد اين است كه اين ضريح به قول بتنوني از آثار ايرانيان است .
و اگر اين حدس و گمان واقعيت داشته باشد ، باني اين ضريحها و تاريخ تقريبي ساخت آنها ، روشن خواهد گرديد كه همزمان با ايجاد بقعه ائمه بقيع ، در نيمه دوّم قرن پنجم هجري ، به دستور مجدالملك ساخته شده است .
2 ـ نكته دوم اين كه بر خلاف گفتار ابن جبير و چهار تن ديگر از مورّخان قديم ، تا قرن دهم هجري كه صندوق ائمه بقيع ، از چوب و مزين به نقوش و صفحات فلزي از جنس مس بوده است ، ظاهر گفتار بتنوني اين است كه اين صندوق فلزي و از جنس مس مي باشد و اين گفتار در صورت صحّت ، نشانگر تعويض صندوق قبلي در قرنهاي اخير است .
گرچه اين احتمال را نمي توان بطور قطع مردود دانست ، ولي به نظر مي رسد كه چنين تغيير و تعويضي صورت نگرفته است و بر خلاف نظريه مورّخان قديمي ، كه در اثر مشاهده و تماس نزديك بوده ، نظريه بتنوني مستند به حدس و گمان مي باشد ؛ زيرا وجود ضريح دوم در دوران وي ، موجب فاصله و مانع از مشاهده و تماس نزديك و طبعاً مانع از اظهار نظر قطعي خواهد گرديد .
اين بود اولين ضريح ائمه بقيع (عليهم السلام) با آن قدمت و سابقه تاريخي .
و اما ضريح دوم :
سيد اسماعيل مرندي در كتاب خود ؛ « توصيف مدينه » كه در سال 1255 تأليف نموده است ، مي گويد :
و هر پنج تن مطهر در يك ضريحند ازچوب مشبك ، و عباس در بالاي سر ائمه اربعه واقع شده و قبرش علي حده است . در ميان ضريح و چهار معصوم متصل به يكديگر و در بالاي قبر مطهر پرده كشيده اند و يك قبّه بزرگ دارد . ( 1 )
و مرحوم فرهاد ميرزا مي گويد : صندوق ائمه اربعه در ميان صندوق بزرگ است كه عباس عمّ رسول اللّه نيز در آن صندوق قرار گرفته است . متولّي آنجا درِ صندوق را باز كرده به ميان ضريح رفتم و دور ضريح طواف كردم ، ميان صندوق و ضريح كمتر از نيم ذر است كه به زحمت مي توان حركت كرد بلكه براي آدمهاي قطور متعسر است . ( 2 )
ميرزا محمد حسن فراهاني مي نويسد : در وسط اين بقعه مبارك صندوق بزرگي است از چوبِ جنگلي بسيار ممتاز و در وسط اين صندوق بزرگ دو صندوق چوبي ديگر است و در اين دو صندوق پنج نفر مدفونند يكي امام ممتحن حضرت حسن ( سلام الله عليه ) و . . . ( 3 )
و اين بود گفتار شاهدان در مورد ضريح دوّم قبور ائمه بقيع كه در روي دو ضريح مجزا و مستقل متعلق به ائمه (عليهم السلام) و جناب عباس قرار گرفته بود .
ولي متأسفانه در اين منابع ، از تاريخ اين ضريح هم كه مسلّماً پس از قرن دهم ساخته شده و همچنين از سازنده آن ، كه چه كسي بوده است ، هيچ اثري به دست نيامد .
چگونگي قبر و ضريح منسوب به فاطمه ـ عليها السلام ـ
اكثر مورّخان كه به معرفي قبّه و ضريح ائمه بقيع پرداخته و گاهي به بعضي از جزئيـات آنـها اشـاره اي دارنـد . متـأسفـانـه در مـورد چـگونگي قبـر منتـسب به فاطمه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ توصيف مدينه ، مجله ميقات حج ـ شماره 5 ص 118 .
2 ـ سفر نامه فرها ميرزا چاپ علمي ، ص 140 .
3 ـ سفر نامه فراهاني ، ص 228 .
ـ عليهاالسلام ـ سكوت اختيار نموده اند ، فقط در آثار چند تن از نويسندگان است كه بعضي مطالب و جزئيات در اين زمينه منعكس گرديده است و ذكر همين مطالب داراي ارزش تاريخي و گره گشاي نقاط مبهم ، پس از گذشت هفتاد سال از انهدام اين حرم و ساير آثار در بقيع و خارج آن است .
و از مجموع اين مطالب و بر اساس نقل اين نويسندگان كه خود شاهد عيني بودند ، معلوم مي شود كه قبر منتسب به فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ يا فاطمه بنت اسد ، در عين حال كه در داخل بقعه ائمه بقيع قرار داشت ، اما نه در وسط اين حرم شريف ، بلكه در سمت جنوبي آن و در داخل طاقنمايي در مقابل محراب قرار گرفته بود و گر چه از سطح زمين قدري بلندتر و مشخص و مورد احترام زائران بوده و زيارت حضرت زهرا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در كنار اين قبر خوانده مي شده ، ولي داراي ضريح معمولي ، همانند قبور جناب عباس و ائمه (عليهم السلام) نبوده ، بلكه يك روپوش قيمتي و گلابتون به روي اين قبر كشيده مي شده ، آن هم ظاهراً به هنگام موسم حج و در مواقع كثرت زائران و در قرنهاي اخير در قسمت مقدّم اين طاق نما ، شبكه اي از فولاد به صورت حائلي در ميان اين قبر و فضاي عمومي داخل حرم ، تعبيه گرديده بود كه اين شبكه در اصطلاح عامه ، به « ضريح حضرت فاطمه » معروف بود ؛ همانگونه كه محراب به عنوان « محراب فاطمه » معروف شده است و اين قسمت از حرم داراي تزيينات مختصري مانند شمعدان و چلچراغ بوده است .
و اينك گفتار اين نويسندگان :
ميرزا حسين فراهاني مي گويد : در وسط همين بقعه متبركه در طاقنماي غربي [ جنوبي ] مقبره اي است كه به ديوار يك طرف آن را ضريح آهني ساخته اند و مي گويند قبر فاطمه زهرا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است . در اين بقعه مباركه ديگر زينتي نيست مگر دو چلچراغ كوچك و چند شمعدان برنجي ، و فرش زمين بقعه حصير است . ( 1 )
نايب الصدر شيرازي مي گويد : و آثاري در آن بقعه در پيش روي ائمه به طرف ديوار ؛ مانند شاه نشين ضريح وپرده دارد ، مي گويند جناب صديقه طاهره ـ عليهاسلام الله ـ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ سفر نامه ميرزا حسين فراهاني ، ص 228 .
مدفون است . ( 1 )
سيد اسماعيل مرندي مي گويد : و محراب قبر حضرت فاطمه ـ عليها سلام ـ را زيارت مي كنند ، ليكن قبر فاطمه بنت اسد است و هم پرده دارد . و در مورد فرش حرم مي گويد : چون كه حضرت در ميان اهل سنت افتاده اند هيچ زينت ندارند ، فرش مستعمل دارد ، امسال از يزد يك نفر كلان دوز ( ؟ ) فرش بسيار خوب فرستاده بود ، نينداخته بودند ، در بالاي هم مانده بود . ( 2 )
و سيف الدوله مي نويسد : هم در اين بقعه علامتي از قبر صديقه طاهره هست . ( 3 )
تنها يادگار موجود از حرم بقيع :
اين بود آنچه كه راجع به قبر و ضريح منتسب به حضرت زهرا (عليه السلام) در منابع منعكس گرديده و يا به دست ما رسيده است ولي بايد توجه داشت كه :
اولا : متأسفانه هيچ دليل و شاهد معتبر در مورد تاريخ و باني اين ضريح در دست نيست . ( 4 )
و ثانياً : آنچه فراهاني گفته است كه اين ضريح از آهن است ، منظور وي فلزي بودن آن است ؛ زيرا اين ضريح از فولاد ناب و از نظر فني داراي ظرافت و استحكام فوق العاده بوده و در عين حال تنها اثر و يادگار موجود و بجاي مانده از حرم ائمه بقيع (عليهم السلام) بوده است كه و هابيان به هنگام تخريب اين حرم شريف ، در 8 شوال 1344 هـ . اين ضريح را هفت قطعه نموده ، شش قطعه آن را در روي ديوار سمت راست و چپ درب ورودي محوطه حرم حضرت حمزه و قطعه ديگر را در سمت قبور شهدا در احد نصب نموده اند و اين كه مي بينيم قطعات اين ضريح پس از گذشت هفتاد سال تحت تأثير شرايط جوي قرار نگرفته و هواي مرطوب و متغير مدينه كوچكترين تغييري در آن به وجود نياورده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ تحفه الحرمين ، ص 227 .
2 ـ توصيف مدينه ـ فصلنامه ميقات حج ، شماره 5 ، ص 118 .
3 ـ سفر نامه سيف الدوله ، ص 143 .
4 ـ نوشته مخبر السلطنه كه « اين ضريح را امين السلطنه نصب كرده است » از جهاتي قابل ترديد است ـ نكـ : سفر نامه مخبر السلطنه ، ص 270 .
است ، دليلي است بر اصالت و خالص بودن فولاد اين ضريح .
مشاهدات يك جهانگرد از ويراني بقيع :
حرم ائمه بقيع (عليهم السلام) از دو جنبه معنوي و ظاهري و از نظر روحاني و شكوه و جلوه ساختماني ، در طول تاريخ و از دوران رسول خدا تا به امروز ، قلوب مسلمانان و زائران و توجه نويسندگان و مورّخان را به خود جلب نموده است .
زيرا اينجا بزرگترين جايگاه عبادت و پرستش خداوند متعال و از بقاع و بيوت رفيعي است كه : « اَذِنَ اللّه اَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فيها اِسْمُه » .
اين خانه مهبط ملائكه و فرشتگان و محل نزول رحمت الهي و بركات آسماني است .
اينجا محل ابتهال به خداوند و درخواست حاجات از قاضي الحاجات است . اينجا محل قبول دعاها به بركت دفن پيكر چهار تن از معصومان و از اوصياي رسول خدا و فرزندان امير مؤمنان و فاطمه زهرا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است .
از اين رو است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي بيان عظمت و اهميت اين جايگاه ، به هنگام دعا بر اهل بقيع در كنار اين حرم كه آن روز به عنوان خانه عقيل مطرح بود توقف و از خداوند طلب رحمت و مغفرت مي نمود .
پس از آن حضرت و با دفن شدن پيكر پاك اين امامان توجه مسلمانان بدين نقطه جلب گرديد و هر زائري پس از زيارت قبر و مسجد رسول اللّه ، در اين حرم و در كناراين قبور شريف قرار مي گرفت و يكي از دو درب اين حرم در تمام ساعات روز ، به روي زائران و ارادتمندان اين امامان باز بوده است .
و اما از نظر شكوه و جلوه ظاهري ، اين حرم شريف با گنبد و بارگاه كهن و سر به فلك كشيده اش و با ضريح زيبا و ظريفش ، در طول تاريخ ، ميان ساير بقاع مي درخشيد و بر همه مقابر موجود در مدينه ؛ از ياران و اقوام رسول خدا ، نور و روشنايي مي بخشيد كه اينك در اثر جهل و ناداني كوته نظران و جور ظلم ستمگران ، نه از آن عبادت كنندگان بجر به صورت محدود خبريست و نه از آن گنبد و بارگاه اثري .
يكي از جهانگردان غربي به نام مستر ريتر RITER كه به فاصله چند ماه از ويراني اين حرم و ساير مقابر و حرمها ، بقيع را ديده ، ويراني آنجا را چنين ترسيم نموده است :
چون وارد بقيع شدم ، آنجا را همانند شهري ديدم كه زلزله شديدي به وقوع پيوسته و به ويرانه اي مبدّلش ساخته است ؛ زيرا در جاي جاي بقيع بجز قطعات سنگ و كلوخ در هم ريخته و خاكها و زباله هاي روهم انباشته و تيرهاي چوب كهنه و شيشه هاي درهم شكسته و آجرها و سيمانهاي تكه تكه شده ، چيز ديگري نمي توان ديد ، فقط در بعضي از رهگذرهاي تنگ اين قبرستان از ميان اين زباله ها راه باريكي براي عابرين باز نموده اند . و اما آنچه در كنار ديوار غربي بقيع ديدم ، تلي بود از تيرهاي قديمي و تخته هاي كهنه و سنگها و قطعات آهن روي هم انباشته كه اينها بخشي از زباله ها و بقاياي مصالح ساختمانهاي ويران شده اي بود كه در كنار هم انبار شده بود ولي اين ويراني ها و خرابيها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعي ، بلكه با عزم و اراده انسانها به وجود آمده است و همه آن گنبد و بارگاههاي زيبا و سفيد رنگ كه نشانگر قبور فرزندان وياران پيامبر اسلام بود ، با خاك يكسان گرديده است .
او اضافه مي كند : چون براي مشاهده بيشترِ اين آثار ، كه نشانگر قبور مسلمانان صدر اسلام و تاريخ سازان روزگار است ، در ميان سنگ و كلوخ حركت مي كردم . از زبان راهنمايم شنيدم كه از شدت ناراحتي اين جمله ها را آهسته ! تكرار مي نمود : « استغفراللّه » ، « استغفراللّه » . « لا حول ولا قوّة اِلا باللّه » .
مدارس آيات خلت من تلاوة . . .
و گويي دعبل خزاعي همان وضع تأسف بار را به نظم در آورده و با شعر خودمجسم كرده است كه نويسندگاني مانند ريتر RITET پس از قرنها آن را مشاهده و با نثر خود ترسيم نموده اند . و گويي كه دعبل قصيده خود را از زبان شيعيان ؛ اين ارادتمندان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت در اين عصر سروده و از محضر حضرت رضا (عليه السلام) به دريافت جايزه نايل گرديده است كه مي گويد :
مدارس آيات خلت من تلاوة * * * و منزل وحي مقفر العرصات
« آن خانه ها محل فرا گرفتن آيات قرآني بود كه خالي گشته و محل نزول وحي الهي
بود كه به بيابان خشك و قفر مبدل شده است . »
منازل قوم يهتدي بهداهم * * * فتؤمن منهم زلة العثرات
« خانه هاي مردماني كه ديگران به بركت آنان هدايت مي يابند ، و در اثر عصمتشان از هر اشتباه و لغزش در امانند » .
منازل جبريل الامين يحلها * * * من الله بالتسليم و البركات
« خانه هايي كه جبرئيل امين از سوي خداوند به همراه سلام و بركات او ، بر آنها نازل مي شد » .
منازل وحي الله معدن علمه * * * سيبل رشاد واضح الطرقات
« خانه هايي كه محل وحي خدا و معدن علم ، و راههاي رشد و روشن او است . »
منازل كانت للصلوة وللتقي * * * وللصوم والتطهير والحسنات
« خانه هايي كه پي ريزي آنها براي نماز و تقواست و اساس آنها براي روزه و پاكي و نيل به حسنات است . »
ديار عفاها جور كل منابذ * * * ولم تعف للايّام والسنوات ( 1 )
« خانه هايي كه دست جنايتكار دشمن ويرانشان ساخته ، نه گذشت ايام و سنوات و عوامل طبيعي . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ شرح تائيه دعبل خزاعي ـ علاّمه مجلسي ( رضي الله ) .