میقاتها در حج

میقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372 میقاتها در حج احمد زمانی رفتن به سوی حرم أمن الهی و کعبه معظّمه همراه با بریدن از خود و وابستگی نفسانی ، از سویی انسان را میهمان آفریدگار جهان و صاحب خانه می کند و از سوی دیگر او را به دریای بیکران ا

ميقات حج - سال دوّم ـ شماره ششم ـ زمستان 1372

ميقاتها در حج

احمد زماني

رفتن به سوي حرم أمن الهي و كعبه معظّمه همراه با بريدن از خود و وابستگي نفساني ، از سويي انسان را ميهمان آفريدگار جهان و صاحب خانه مي كند و از سوي ديگر او را به درياي بيكران انسانهاي پاك و دعوت شده به سوي حق متصل مي نمايد ؛ زيـرا كعـبه اوّلين خانه روي زمين ، محلّ طواف ملائكة اللّه و همـه انبيـاي عظام (عليهم السلام) از آدم (عليه السلام) تا خاتم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده و شرافتي بس عظيم دارد . ورود به بيت اللّه الحرام ، پروانه وار گشتن در اطراف كعبه و لمس حجرالاسود و استشمام بادهاي بهشتي از ركن يماني ، از راهي ميسّر است كه خداي ـ سبحان ـ آن را بيان كرده و رسول گراميش (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جايگاه و زمان آن را معين نموده است . آنهم با لباسي ساده و بدور از فخر و زينت و با شرايطي خاص . امام صادق (عليه السلام) فرمودند : « محرم شدن جهت عمره و حج ، از مواقيت پنجگانه اي است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آن را معين نمود » ، سپس فرمود : « رسول خدا  (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي اهل مدينه و كساني كه از آنجا به مكه مي روند ، ذوالحليفه ( مسجد شجره )

و براي آنان كه از شامات مي آيند . جحفه و براي اهل نجد و عراق وادي عقيق و براي اهل طائف و آناني كه از آن مسير عبور مي كنند قرن المنازل و براي اهل يمن و عبور كنندگان از آن مسير يلملم را ميقات قرار داد . » آنگاه فرمود : « كسي كه قصد خانه خدا را دارد ، نبايد از غير اين ميقاتها عبور كند . » ( 1 ) ميقات هاي پنجگانه كه از هر سوي ، محيط بر شهر مكه و حرم أمن الهي است ، گويا مدخلها و دربهاي ورودي براي ميهمانان پروردگار متعالند ؛ آناني كه از اطراف كره زمين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، ص223 ، باب فروع كافي ، ج4 ، ص319 ، حديث2 ـ صحيح البخاري ، ج2 ، ص240 ـ صحيح مسلم ، ج2 ، ص838 ، باب « مواقيت الحج و العمرة » . بايد گفت مضمون بالا در روايات زيادي ديده مي شود ليكن در بعضي بجاي « أهل نجد » ، « أهل عراق » ذكر شده و بجاي « أهل شامات » ، « مغرب » را آورده اند ، كه در حقيقت تفاوت چنداني ندارد ؛ زيرا همه روايات باب درصدد بيان جهت ميقاتها است . لذا در بعضي از كتابهاي فقهي ، ميقات جحفه را براي أهل مصر ، شام ، مغرب ، اندلس ، روم و . . . نوشته اند و براي اهل عراق و كساني كه در مشرق زمين هستند ذات عرق را و براي اهل يمن و هند و . . . يلملم را ميقات دانسته اند پس اينها درصدد بيان جهت ميقاتها بوده اند . جواهرالكلام ، ج18 ، ص113 ـ الفقه علي المذاهب الأربعة ، ج1 ، ص640 ، مواقيت الإحرام .

خوانده شده اند و مصداق « يأتون من كل فجّ عميق » ( 1 ) گرديده اند و مي خواهند مراسم حج ابراهيمي را به جاي آورند . ميقات اولين محلّي است كه حاجي اعلان حضور مي كند و در مقابل خالق يكتا خود را برهنه از همه وابستگي ها نموده وبا حالتي خالصانه فرياد : « لبيك ألّلهمّ لبيّك . . . » برمي آورد . اين حضور و شهود است و شايد يكي از اعلي مراتب آن است كه زبان اولياي خدا را كُند مي كند و توان لبيك گفتن را از آنان مي گيرد . همچنانكه مالك بن انس مي گويد : به همراه جعفر بن محمد ـ عليهماالسلام ـ جهت بجا آوردن مناسك حجّ رفتم ، چون به ميقات رسيدم ، آن حضرت را ديدم كه در حالت احرام هرچه مي خواست « لبيك » بر زبان جاري كند ، صدا در گلويش قطع مي گرديد و حالش دگرگون مي شد بطوري كه نزديك بود از روي مركب به زمين افتد . عرض كردم ، اي فرزند رسول خدا بگو ذكر « تلبيه » را . در جوابم فرمود : چگونه بگويم « لبّيك اللّهم لبّيك » و حال آنكه در حضورش ايستاده ام ، مي ترسم جواب آيد : « لا لبّيك و لاسعديك » . ( 2 ) پس ميقات جايگاهي است كه زيارت بيت اللّه الحرام از آن جا شروع مي شود و قاصد حجّ نمي تواند بدون احرام از ميقات عبور كند و يا قبل از آن محرم گردد ـ مگر در صورت نذر ـ لذا كساني كه از كشورهاي مختلف وراههاي دور عزم مكّه كرده اند و مي خواهند حجّ و عمره بجا آورند ، بايد داخل ميقات گردند و محرم شوند . دقّت در سخنان امام زين العابدين (عليه السلام) در گفتگوي خود با « شبلي » ( 3 ) بعد از اتمام اعمال حجش ، ما را به اهميت احرام و ميقات و فضاي ملكوتي و حالات عرفاني آن توجه مي دهد . آنگاه كه فرمود : « آقاي شبلي ! آيا براي احرام وارد ميقات شدي ؟ و دو ركعت نماز احرام گزاردي ، و تلبيه را بر زبان جاري كردي ؟ ! » شبلي جواب داد : « بلي يابن رسول اللّه » حضرت پرسيد : « آيا هنگام ورود به ميقات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ حج : 27 .

2 ـ الامام جعفر الصادق (عليه السلام) دراسات و أبحاث ، ص 306 ـ خصال صدوق ، ج 1 ، ص 167 ـ الحج في الكتاب و السنّة ، ص 375 .

3 ـ الشِّبلي عنوان جمعي از علما ، زهاد و عرفاي شبله است . شبله قريه اي است در ماوراءالنهر ( نزديك سمرقند ) كه داراي دانشمندان فراواني بوده است و راوي حديث از رجال همان قريه است . ( وفيات الاعيان ، ج 2 ، ص 41 ) .

نيتت اين بود كه تحصيل شرايط زيارت بيت اللّه الحرام كني ؟ و در موقع بجاي آوردن دو ركعت نماز احرام ، توجه كردي كه با بهترين اعمال و بالاترين حسنات به خداي ـ سبحان ـ تقرب پيدا مي كني ؟ و هنگام لبّيك گفتن قصد كردي كه براساس تعهدي خاص ـ طاعت در مقابل اوامرش و خودداري از معصيتش ـ تلبيه بگويي ؟ ! » عرض كرد : « نه يابن رسول اللّه » ، حضرت فرمود : « پس در اين صورت ، نه داخل ميقات شده اي و نه نماز خوانده اي و نه لبيك واقعي گفته اي ! » ( 1 ) بديهي است هر يك از مواقيت بحث هاي مستقل و عميق فقهي و عرفاني و تاريخي دارد ، كه در جاي خود بحث گسترده تري را مي طلبد و ما در اين نوشتار به صورت گذرا و كوتاه آنها را بررسي نموده ايم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مستدرك الوسائل ، ج 2 ، كتاب الحجّ ، ابواب العود إلي مني ، باب 17 ، ص 187 .

بررسي واژه ميقات « ميقات » بر وزن « مِفْعال » است كه در اصل « مِوْقاتْ » بوده ، واو ساكن و حرف ما قبل آن كسره داشته ، لذا تبديل به ياء شده است و جمع ميقات مواقيت مي باشد . بحثي است ميان علما و محققين و آن اين كه واژه « ميقات » اسم آلت است يا اسم زمان و مكان ؟ مرحوم سلطان العلماء در حاشيه شرح لمعه مي گويد : « ميقات اسم آلت است مانند مفتاح » و نيز فرموده است : « ميقات اسم آن چيزي است كه به وسيله آن ، چيز ديگري معيّن مي شود از جهت زمان و مكان . » ( 1 ) بعضي مانند شهيد اوّل گفته اند : ميقات از نظر لغت اسم مكان و زمان است ؛ زيرا اسم زمان و مكان از ثلاثي مجرّد بر وزن مفعال آمده است ؛ مانند ميلاد ؛ يعني « زمان ولادت » و يا ميعاد ؛ يعني « وعده گاه » . طريحي در مجمع البحرين تا حدّي همان معنا را اراده مي كند و ذيل آيه شريفه : « إنَّ يوم الفصل كان ميقاتا » مي گويد : « ميقات زمان معين براي انجام كاري است كه مجازاً بر مكان اطلاق شده مانند : « مواقيت الحجّ » ؛ يعني مكانهاي معيّن كه احرام حج در آن منعقد مي گردد ( 2 ) و آيه شريفه « يَسْأَلُونَكَ عَنِ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقِيتٌ لِلنّاسِ وَالحَجِّ » ( 3 ) دلالت بر زمان معين جهت انجام حجّ « تمتع ، قِران و افراد » دارد و همچنين كلمه « ميقات » در آيات ديگر دلالت بر زمان معين مي كند كه به تعبير لسان العرب : الميقات : مصدر الوقت . و الآخرة : ميقات الخلق . و مواضع الإحرام : مواقيت الحج . و الهلال ميقات الشهر و نحو ذلك . ( 4 ) و در اصطلاح مواقيت عبارتست از : « مواضع و أزمنة معيّنة لعبادة مخصوصة » ؛ مكان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شرح لمعه ، ج 1 ، ص 219 . چاپ حجري ، الميقات اسم يوّقت به الشئ فهو اسم آلة كالمفتاح أي يحدّد زماناً أو مكاناً .

2 ـ مجمع البحرين ، طريحي ، ج 1 ، ص227 ، ماده وقت .

3 ـ بقره : 189 .

4 ـ لسان العرب ، ج 2 ، ص 108 ، مادّه وقت .

و زمان معين براي عبادت خاص . ( 1 ) پس مي شود نتيجه گرفت كه ميقات شامل اسم زمان و مكان است ؛ يعني زمان و مكان معيّن را دربرمي گيرد و شايد بتوان گفت تعبير صاحب جواهر (رحمه الله) در بحث مواقيت تعبير زيبا و جالبي است ؛ آنجا كه مي فرمايد : « المواقيت جمع ميقات و المراد به هنا « في الحج » حقيقةً او توسعاً مكان الاحرام » . ( 2 ) مراد از كلمه ميقات در بحث حج ـ حقيقةً يا مجازاً ـ اماكن خاص است . با توجه به آنچه گذشت مي توان گفت كه ميقات بر دو قسم است : 1 ـ ميقات زماني2 ـ ميقات مكانيالف : ميقات زمانيبراي احرام عمره تمتع ، حجّ تمتع ، افراد و قران ، ماههاي شوال ، ذي قعده و همچنين ذي حجه از ابتداي آن تا پيش از ظهر روز عرفه ( نهم ذي حجه ) ـ بطوري كه حاجي بتواند همه اعمال عمره تمتع را انجام دهد و محرم به احرام حجّ تمتع گردد و خود را جهت وقوف اختياري عرفه به سرزمين عرفات برساند ـ تعيين گرديده است . ( 3 ) بعضي از فقها آن را دو ماهِ شوال ، ذي قعده و ده روز اوّل ذي حجّه دانسته اند . ( 4 ) اكثر فقها ـ رضوان اللّه عليهم ـ در بحث ميقات زماني استدلال به آيه شريفه « الحج أشهر معلومات . . . » كرده اند . اگر مقصود اعمال حجّ باشد و از آن جهت كه بخش عمده اي از اعمال در ايام تشريق انجام مي شود و ممكن است بعضي از اعمال حج مانند اعمال حرم ـ طواف و نماز طواف و سعي بين صفا و مروه و . . . ـ را تأخير انداخت در اين صورت ميقات زماني شامل شوال ، ذي قعده و همه ذي حجه خواهد شد . ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ غاية المنتهي ، ج 2 ، ص 295 ، 296 .

2 ـ جواهر الكلام ، ج 18 ، ص 102 .

3 ـ سلسلة الينابيع الفقهيه ، ج 8 ، كتاب السرائر ، ابن ادريس ، ص 509 ـ آن را نسبت به شيخ طوسي در كتاب خلاف و مبسوط مي دهد .

4 ـ همان كتاب ج 7 ، المهذب في الفقه ، قاضي طرابلسي ، ص 273 .

5 ـ همان كتاب ، ج 8 ، كتاب الغنيه ، عليّ بن زهرة ، ص 389 .

معاوية بن عمار مي گويد : امام صادق (عليه السلام) در مورد آيه شريفه « الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فيهن الحج فلارفث ولافسوق و لاجدال في الحج » ( 1 ) فرمودند : « ماههاي حج ؛ شوال ، ذي قعده و ذي حجّه است . » ( 2 ) و اگر مقصود از آيه شريفه عمل ابتدايي حج ؛ يعني احرام باشد نظر اوّل و دوم را مي توان با روايت علي بن ابراهيم تقويت كرد ؛ او مي گويد : ماههاي حجّ ؛ شوال ، ذي قعده و ده روز از ذي الحجه است . ( 3 ) ب : ميقات مكانيو آن بر دو قسم است : 1 ـ ميقات كساني كه مسكنشان از مكه معظمه بيش از 16 فرسخ فاصله دارد . در كتابهاي مختلف فقهي آنگاه كه بحث از ميقات مكاني به ميان آمده براي اينها 5 ميقات معروف را ذكر كرده اند . ليكن شهيد اوّل مكه مكرّمه را براي حجّ تمتع اضافه مي كند كه 6 تا مي شود . ( 4 ) مرحوم علامه حلّي (رحمه الله) در كتاب قواعد و محقق حلّي در مختصر النافع مانند شهيد اوّل مواقيت را 6 تا ذكر مي كنند . ( 5 ) و بعضي از فقها مانند صاحب دروس سرزمين فخ ( 6 ) را نيز براي حجّ بچه ها اضافه مي كند و همچنين فروعي ديگر بر آن مي افزايد كه 10 ميقات مي شود . ( 7 ) 2 ـ أدني الحلّ : براي كساني است كه داخل مكه هستند و مي خواهند عمره مفرده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بقره : 197 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 8 ، باب 11 ، ص 196 ، حديث 1 .

3 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 290 ، حديث 3 .

4 ـ شرح لمعه ، ج 1 ، ص 220 .

5 ـ سلسلة الينابيع الفقهية ، ج 8 ، قواعد الاحكام ، علامه حلّي ، ص 743 ـ همان كتاب ، مختصرالنافع ، محقق حلّي ، ص667 .

6 ـ « فخّ » وادي معروفي است كه در مدخل شهر مكّه از سوي مسجد تنعيم واقع شده و امروز به ـ شهداء ـ معروف است و در روز يوم الترويه در سال 169 هـ « حسين بن علي بن حسن بن حسن بن حسن ابن علي بن ابي طالب (عليه السلام) » با سپاه عباسيان جنگيده و با يارانش به شهادت رسيد ، كه قبر او الآن در آن جا است . ـ تاريخ مكه ، ازرقي ، ج 1 ، ص191 .

7 ـ جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 102 .

بجا آورند . اين افراد مي توانند از حدود حرم خارج شده و در اولين نقطه حلّ مُحرم گردند ؛ ليكن أفضل و قدر متيقن همان ميقاتهاي معروف سه گانه ذيل است : 1 ـ مسجد تنعيم : اين ميقات در شمال غربي حرم و در هفت كيلومتري شهر مكّه واقع شده كه نزديكترين ميقات به شهر مكه است و امروز متصل به شهر شده است . و بناست شهر صنعتي در نزديكي مكه شود . اين مسجد و اين محلّ را از آن جهت تنعيم مي نامند كه در وادي نعمان واقع شده و اين وادي از سمت راست منتهي به كوه نعيم و از سمت چپ منتهي به كوه « ناعم » است . ( 1 ) رسول گرامي اسلام به عبدالرحمن بن ابي بكر ( 2 ) دستور داد همسرش ـ عايشه ـ را بدين وادي ببرد تا محرم به احرام عمره مفرده گردد . ( 3 ) 2 ـ الحُدَيْبِيَّة : روستايي است در مسير جدّه و حدود 48 كيلومتر از مكّه فاصله دارد ، در آنجا چاه آبي نيز واقع است . از آن جهت آن را حديبيه ناميده اند كه در اين مكان حدود 1300 تا 1500 نفر با رسول گرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در زير درختي بنام « حدباء » بيعت كردند كه به « بيعت رضوان » معروف گرديد ـ ( از قول أصمعي : ) و آيه شريفه « لقد رضي اللّهُ عن المؤمنين إذا يبايعونك تحت الشجرة . . . » ( 4 ) نازل گشت . ( 5 ) حـديبيه دورترين نقطه حل است ـ و بـه قول محمد بـن مـوساي خـوارزمي ، رسـول خـدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از آنجا محرم گشت و عمره مفرده بجاي آورد . ( 6 ) 3 ـ جِعْرانَةُ : ( 7 ) اين محلّ در شمال شرقي مكه معظمه در مسير طائف در ابتداي درّه « سَرِفْ » مي باشد و در اين جا چاهي است كه محلّ بنام آن چاه مي باشد ، الآن در آنجا باغستان كوچكي است كه مسجد با عظمتي در كنارش ساخته شده است ـ و چاههاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم معالم الحجاز ، ج 2 ، ص 44 ـ معجم البلدان ، ج 2 ، ص 49 چاپ بيروت .

2 ـ « عبدالرحمن بن ابي بكر » برادر عايشه بوده است .

3 ـ وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 153 ـ سنن البيهقي ، ج 5 ، ص 6 .

4 ـ فتح : 18 .

5 ـ مجمع البحرين ، طريحي ، ج 3 ، ص 343 .

6 ـ معجم معالم الحجاز ، ج 2 ، ص 246 ـ معجم البلدان ، ج 2 ، ص 229 .

7 ـ حركات جِعْرانَةُ براساس ، لسان العرب ، ج 4 ، ص 141 .

نزديك به يكديگر دارد و فاصله آن با مكّه حدود 29 كيلومتر مي باشد . ( 1 ) بعضي فاصله آن را 7 ميل ( 11340 متر ) ذكر كرده اند . ( 2 ) پيغمبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در اين سرزمين فرود آمد و غنائمي را كه از هوازن در غزوه حنين به دست آمده بود تقسيم كرد . ( 3 ) و بنابر نقل ابوالعباس قاضي : رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در ماه ذي قعده سال 8 هجرت در آنجا محرم گشت و به سوي مكه آمد و عمره مفرده بجاي آورد . ( 4 ) احرام عمره مفرده از أدني الحل تحرير الوسيله : أدني الحل ميقات براي عمره مفرده است ـ چه بعد از حجّ قران يا اِفراد يا در ايام ديگر باشد ـ و بهتر اين است كه در خارج حرم از ميقات حديبيه يا جعرانه يا تنعيم محرم گردد و مسجد تنعيم نزديكترين اينها است به مكه معظّمه . ( 5 )

مناسك حج : اگر مكلّف در مكه باشد و بخواهد عمره مفرده بجا آورد ، جايز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نيست به يكي از مواقيت رفته و از آنجا محرم شود . و بهتر اين است كه احرامش در يكي از اين سه جا باشد : حديبيه ، جعرانه ، تنعيم . ( 6 ) فقها معمولاً غير از سه محل فوق حدود ديگر حرم مانند اضائة لبن ، وادي عرنه و . . . را متعرض نشده اند ؛ زيرا پيدا كردن حدّ حرم مقداري مشكل است ( 7 ) و اين سه مكان جايي است كه رسول گرامي اسلام از آنجاها محرم گرديده است . همانطوري كه گذشت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم معالم الحجاز ، ج 2 ، ص 149 .

2 ـ معجم البلدان ، ج 2 ، ص 142 ـ شايد اختلاف عدد از جهت اختلاف راهها باشد .

3 ـ معجم معالم الحجاز ، ج 2 ، ص 151 .

4 ـ المغازي للواقدي ، ج 3 ، ص 1088 . جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 119 .

5 ـ تحريرالوسيله ، ج 1 ، ص 376 ـ مسأله 7 ـ ترجمه شده .

6 ـ مناسك حجّ آية الله العظمي خوئي ، ص 72 ، مسأله 140 .

7 ـ بعضي مسجد نمره در عرفات را ميقات عمره مفرده معرفي كرده اند كه اين خلاف احتياط است زيرا معلوم نيست آن مسجد خارج حرم باشد .

تاريخچه ميقات هاي پنجگانههمان گونه كه گذشت رسول گرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ميقات هاي پنجگانه را تعيين و نامگذاري نمود كه اين امر از سوي شيعه و سني مورد اتفاق است و ما در ابتداي اين نوشتار آن را از كتب مختلف ذكر نموديم . و در اينجا تاريخچه هر يك از ميقاتها را توضيح خواهيم داد .

1 ـ مسجد شجره : ( 1 ) آن را « ذوالحليفة » ( 2 ) و آبار علي و يا آبيار علي ( 3 ) ناميده اند كه هر كدام جهت و وجهي دارد . اين مسجد در ( حدود ) 10 كيلومتري مدينه منوّره به طرف مكه واقع شده و ميقات كساني است كه از اين ناحيه به سوي بيت الله الحرام مي روند . اين ميقات معتبرترين ميقاتها است ؛ زيرا رسول گرامي اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و بعضي از همسران آن حضرت و ائمّه معصومين (عليهم السلام) از آنجا محرم گشته اند . از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال شد چرا رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در ميان ميقاتها عنايت و توجهش به اين ميقات بيشتر بوده است و بيشتر از آنجا محرم گرديده اند ؛ بلكه از مواقيت چهارگانه ديگر محرم نشده اند . حضرت فرمود : وقتي رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به معراج رفت و به سوي آسمانها سير داده شد ، آنگاه كه برابر مسجد شجره رسيد ، فرياد برآمد « يا محمّد » ، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جواب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ چون در آن محلّ درختي بنام ـ سَمُرة ـ بوده و پيغمبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در زير سايه آن درخت فرود مي آمدند و نماز مي خواندن و محرم مي شدند . بنام ـ الشجرة ـ معروف گرديده است . و در زير اين درخت ـ اسماء دختر محمد بن ابي بكر ـ به دنيا آمده است . ـ معجم معالم الحجاز ، الجزء : 3 ، ص 48 .

2 ـ حُلَيْفَةْ از كلمه حلفة گرفته شده كه آبي بوده بين دو قبيله : بن جشم بن بكر بن هوازن و بني خفاجه كه هر دو منسوب به عقيل بودند . ـ معجم معالم الحجاز ، الجزء : 3 ، ص 48 .

3 ـ منطقه مسجد شجره از مناطق كشاورزي بوده و بدون شك توسط علي بن ابي طالب (عليه السلام) چاههائي در آنجا زده شده كه از آن استفاده مي شده ، كه به آبار علي معروف گشته است ، البته چاههاي ديگري هم بوده ، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قبل محرم شدن در يكي از اين چاهها خود را شستشو داده و غسل نموده است . ـ مدينه شناسي ، سيد محمد باقر نجفي ، ج 1 ، ص 182 . ـ فروع كافي ، باب حج النبي ، ج 4 ، ص 245 ، حديث 4 .

داد : « لبّيك » ، سپس به او گفته شد : « آيا تو يتيمي نبودي كه پناهت داديم و آنگاه كه تو را بر سر دو راهي يافتيم هدايتت كرديم . » وقتي اين كلمات را شنيد فرمود : « إن الحمد و النعمة لك والملك ، لاشريك لك » ؛ « همانا ستايش و نعمتها و سلطنت مخصوص تو است . » امام صادق (عليه السلام) فرمود : به همين جهت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مسجد شجره محرم مي گشت نه از ديگر مواقيت . ( 1 ) رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از اين ميقات سه مرتبه جهت زيارت بيت الله الحرام محرم گرديدند : الف : در سال هشتم هجرت پس از غزوه بني مصطلق ، ماه رمضان و شوال را در مدينه به سر برد و دوّم ماه ذي قعده آهنگ عمره مفرده نمود ، و به همگي اعلان كرد و حتي كفار قريش نيز فهميدند كه او عزم عمره دارد . به همراه عدّه زيادي از ياران ( 2 ) به سوي ذوالحليفه آمد . در اين سفر چهار تن از زنان به نامهاي ـ ام سلمه ( همسر رسول خدا ) و امّ عماره ، امّ منيع و امّ عامر اشهلي ـ نيز همراه بودند كه اينان اعم از مهاجرين و انصار بودند . نماز ظهر را در مسجد شجره خواندند سپس جلو درب محرم گشتند و ذكر تلبيه « لبّيك اللّهمّ لبّيك ، لبّيك لا شريك لك لبّيك ، إنّ الحمد و النعمة لك و الملك ، لاشريك لك » را بر زبان جاري كردند و بدين ترتيب بسياري از ياران آن حضرت در مسجد شجره محرم گشتند و سپس عازم مكه معظمه گرديدند كه با منع كفّار ، منتهي به صلح حديبيه گشت . ( 3 ) ب : در سال هفتم هجرت در روز دوشنبه ششم ذي قعده رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جهت احرام عمره مفرده به مسجد شجره رفت ، اين احرام بجاي احرام عمره اي بود كه در سال گذشته ازآن حضرت فوت شده بود و همان افرادي كه درسال ششم با رسول

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 8 ، ابواب المواقيت ، ص 224 ، حديث 13 .

2 ـ گفته شد همراهان رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، 116 نفر بودند و بعضي 1400 نفر و بعضي ديگر 1525 نفر هم نقل كرده اند .

3 ـ المغازي ، واقدي ، ج 2 ، ص 574 ـ تاريخ پيامبر اسلام ، دكتر محمد ابراهيم آيتي ، ص 425 ـ سيره ابن هشام ، ج 3 ، ص 322 .

خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حديبيه شركت داشتند دوباره همراهي نمودند ، مگر چند نفري كه در خيبر به شهادت رسيده يا فوت كرده بودند . آن روز چون به ذوالحليفه رسيدند نماز ظهر را اقامه فرمودند و بعد از آن محرم گرديدند و به سوي مكّه معظّمه حركت كردند . در اين سفر رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) 60 شتر جهت قرباني به همراه داشتند كه با سربلندي و موفّقيت ، بعد از مدت كوتاهي وارد مكه معظّمه شدند و اعمال خود را به پايان رساندند و طبق قرارداد سه روز ماندند و سپس به مدينه منوره بازگشتند . اين عمره به « عمرة القضاء » معروف گشت . ( 1 )

ج : حجّة الوداع : سعيد بن محمد بن جبير از پدرش نقل مي كند كه روز شنبه 25 ماه ذي قعده رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مدينه منوره به سوي مكه معظمه به طرف ذوالحليفه خارج شد . ـ در آن سال يعني سال يازدهم هجرت مردم را توصيه به رفتن به حجّ مي نمود ـ نماز ظهر را دو ركعتي در ذوالحليفه بجا آورد و سپس محرم گشت . بعضي گفته اند : آن روز را به شب رساند و شب در مسجد شجره بيتوته كرد تا اينكه همه ياران به همراه قرباني هاي خود جمع شوند ، سپس فردايش نزديك ظهر محرم گرديد . در آن سال رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از ناحيه خود و علي بن ابي طالب (عليه السلام) قرباني نمود و حجش را به پايان رسانيد . ( 2 ) ساختمان مسجد شجرهبا تأمّل در احاديث و رواياتي كه از امام چهارم زين العابدين و امام ششم « جعفر بن محمد » (عليهم السلام) و مالك بن أنس فقيه اهل مدينه و . . . نقل شده روشن مي شود كه ساختمان مسجد در جاي درخت سمره بوده است . و همچنين در كتاب « المناسك و اماكن طرق الحج و معالم الجزيرة » كه در قرن سوم هجري تأليف شده ، از مسجد شجره به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاريخ پيام اسلام ، دكتر محمد ابراهيم آيتي ، ص 425 ـ الكامل في التاريخ ، ابن اثير ، ج 2 ، ص 227 ـ با اختلاف مختصري در خروج رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مدينه كه مي نويسد : در ماه ذي حجه رسول خدا با 70 شتر براي عمره رفت .

2 ـ الكامل في التاريخ ، ابن اثير ، ج 2 ، ص 302 ـ المغازي ، واقدي ، ج 3 ، ص 1089 .

« المسجد الكبير » ياد مي كند و مي گويد : در ذوالحليفه دو مسجد متعلق به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي باشد ؛ اول : مسجد كبير كه در سمت راست مكان مرتفعي به نام « بيداء » واقع شده و مردم از آن جا محرم مي شوند و به مكه مي روند . و مسجد ديگر مُعَرّسْ است كه در قسمت پايين « بيداء » و جهت قبله مسجد شجره واقع شده . رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بعد از بازگشت از مكه معظمه در اين مسجد بيتوته مي كرد ، و نماز مي خواند ، و صبحگاهان خارج مي شد . ( 1 ) كتاب هاي حديثي و فقهي مانند فروع كافي ، كليني و وسائل الشيعه ، شيخ حر عاملي و جواهرالكلام در مورد مستحبات نماز در اين مسجد بحث نموده اند . در قرن پنجم ( 578 ـ 581 ق » ابن جبير مي نويسد : چون به وادي عقيق رسيديم مناره سفيد و بلند مسجد ذوالحليفه را مشاهده كرديم . ( 2 ) در اكثر سفرنامه هاي حجّ سخن از ساختمان مسجد شجره به ميان آمده است كه نياز به يادآوري نيست . شكي نيست كه مسجد شجره تا امروز بارها تجديد بنا گرديده و امروز هم بنايي عظيم دارد و زائران زيادي را در آغوش مي گيرد كه با فرياد ذكر تلبيه فضاي ملكوتي خاصي بر آن حاكم است .

2 ـ جُحْفَه : دومين ميقات است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي اهل مصر و شامات و كساني كه از آن مسير به سوي مكّه معظّمه مي آيند تعيين كرده است . جحفه روستاي بزرگي است كه تپه هاي مرتفع و بلندي دارد و در مسير راه مدينه به مكه واقع شده و فاصله آن تا مكه معظّمه به اندازه چهار مرحله است ، ( 3 ) اگر چه بعضي مانند السكري گفته است : فاصله جحفه تا مكه معظّمه سه مرحله مي باشد ( 4 ) صاحب معجم معالم الحجاز مدعي است كه فاصله صحيح آن 5 مرحله مي باشد و شهرهايي كه در اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المناسك و اماكن الطرق الحج و معالم الجزيرة ، تحقيق حمد الجاسر ، ص 428 .

2 ـ رحلة ابن جبير ، ص 167 به نقل از مدينه شناسي ، ص 183 .

3 ـ مروج الذهب ، مسعودي ، ج 1 ، ص 503 .

4 ـ مرحلة : مقدار مسافتي است كه مسافر به صورت عادي در يك روز طي مي كند « المنجد : لغت رحل » كه مي شود گفت 48 كيلومتر است . و در مجموع امروز از راه اتوبان هجرت حدود 220 كيلومتر مي باشد .

فاصله قرار گرفته به ترتيب نام مي برد : مرّ الظهران ، عسفان ، الدف ، الطارف ( القَضيمة ) و سپس مي رسد به جحفه كه با رابغ 22 كيلومتر فاصله دارد ، آنگاه مي نويسد : در نزديكي جحفه غدير خم با فاصله سه ميل ( 5760 متر ) ( 1 ) واقع شده كه چشمه اي در آن جاري است و به همين جهت درختان زيادي در آنجا وجود دارد . رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در برگشت از حجّة الوداع عليّ بن ابي طالب (عليه السلام) را به مقام وصايت خود معرفي كرد و فرمود : « من كنت مولاه فعليّ مولاه ، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه . . . » ( 2 ) نام ديگر جحفه « مَهْيَعَه » مي باشد ، همانطوري كه در روايات زيادي از شيعه و اهل سنت وارد شده و بعضي معتقدند ، اين نام را رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) گذاشت هنگامي كه فرمود : « اللّهمّ انقل وباء المدينة إلي مَهْيَعَة » ؛ يعني بار خدايا مرض وبايي را كه در مدينه است به « مَهْيَعَه » ( 3 ) ـ كه همان جحفه باشد ـ منتقل كن . در ابتداي جحفه مسجدي به نام رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ( مسجدالنبي ) بنا گرديده و در آخر آن نزديكي علامتهاي ميقات ـ مسجدالائمه ـ مي باشد . ( 4 ) در علّت نامگذاري جحفه گفته اند : در جاهليت « عبيل بن عوص بن ارم بن سام بن نوح » با فرزندان خويش در اين منطقه سكونت داشته اند وليكن سيل آنها را هلاك نمود ، پس از آن ، آنجا را جحفه ناميدند ؛ زيرا به ساكنان خود اجحاف نمود . ( 5 ) ميقات حجفه در زمان رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مورد عنايت صحابه بوده ، همان گونه كه در سال ششم هجرت در جريان غزوه حديبيّه ، عده اي از ياران آن حضرت در « ذوالحليفه » احرام خود را به تأخير انداختند و در جحفه مُحرم گشتند . ( 6 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم معالم الحجاز ، عاتق بن غيث البلادي ، ج 2 ، ص 124 .

2 ـ محاسبه براساس هر ميل 4000 ذراع و هر ذراع تقريباً 48 سانتي متر شده است . و هر سه ميل يك فرسخ شرعي است .

3 ـ المنجد : مَهِيعَةُ ـ زمين وسيع و طولاني را مي گويند .

4 ـ معجم معالم الحجاز ، ج 2 ، ص 124 .

5 ـ التاريخ ، طبري ، ج 1 ، ص 144 ، ذكر ذريه نوح (عليه السلام) الكامل في التاريخ ، ابن أثير ، ج 1 ، ص75 ، مروج الذهب ، مسعودي ، ج 1 ، ص 503 .

6 ـ المغازي ، واقدي ، ج 2 ، ص 574 .

البته در جمع بندي روايت به اين نتيجه مي رسيم كه احرام بستن از مسجد شجره افضل است بويژه براي كسي كه از مدينه منوره حركت مي كند و چنانچه انسان به جهت مريضي يا دوري راه ـ مانند كسي كه راه او از مغرب ، مصر و شام و . . . باشد و ـ نتواند به مسجد شجره برود بايد از جحفه محرم گردد ، همان طوري كه روايت ابي بصير آن را تأييد مي كند . « عَن أبي بصير قال قلت لأبي عبدالله (عليه السلام) خصال عابها عليك أهل مكّة قال : ما هي ؟ قلت : قالوا : أحرم من الجحفة ، و رسول اللّه أحرم من الشجرة . قال (عليه السلام) الجحفة أحد الوقتين ، فأخذت بأدناهما و كنت عليلاً . » ابوبصير گفت به حضرت صادق (عليه السلام) عرض كردم : مردم مكه بعضي از كارها را بر شما عيب مي گيرند . فرمود چه كاري را ؟ گفتم مردم مي گويند : شما از جحفه محرم شده ايد و حال آن كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مسجد شجره محرم مي شد . در جواب فرمود : جحفه هم ميقات است و من نزديكترين ميقات را به مكّه انتخاب كردم و من مريض بودم . ( 1 ) اطلاق روايت فوق به همراه روايت ديگر ( 2 ) اثبات مي كند جواز احرام را از ميقات جحفه ( 3 ) گويا امام صادق (عليه السلام) فرموده اند : جحفه يكي از ميقاتها است و احرام از آن جايز و بلامانع است و اگر من أفضليت احرام در مسجد شجره را درك نكرده ام به خاطر مريضي بوده است . امروز در ميقاتگاه جحفه مسجد مجلّلي را ساخته اند كه هزاران حاجي مي تواند در آن محرم گردد ، اگر چه اين مسجد ريشه تاريخي ندارد .

3 ـ وادي عقيق

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 229 ، حديث 4 .

2 ـ ر ، ك : وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص .

3 ـ جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 111 .

در ميان بلاد عرب وادي عقيق هاي گوناگوني است كه بعضي از نويسندگان مانند الحموي در معجم البلدان چهار جا ( 1 ) و بعضي ديگر مانند عاتق بن غيث بلادي هفت جا ( 2 ) را معرفي مي كنند و فهيم محمد شلتوت در حاشيه كتاب « تاريخ المدينة المنوره » دو جا را معرفي مي كند . 1 ـ وادي عقيق ؛ منسوب به عقيق بن عقيل مي باشد . 2 ـ عقيق المدينة ؛ كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آن را وادي مبارك خواندند . ابن عبـاس مي گويد : رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود : « أتاني الليلة آت من ربّي ـ و هو بالعقيق ـ أن صلّ في هذا الوادي المبارك و قل عمرة في حجّة » . جبرئيل در يكي از شبها ـ در وادي عقيق ـ از سوي پروردگارم بر من نازل شد و گفت : در اين وادي مبارك نماز بگزار و عمره را ضميمه حج كن . ( 3 ) و امام صادق (عليه السلام) فرمودند : « وقّت رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لأهل العراق العقيق و أوّلُه المسلخ و وَسطُه غَمِرة و آخره ذات عرق و أوّله أفضل . » رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي عراق و كساني كه از آن جهت عبور مي كنند وادي عقيق را معين فرمود . و سپس فرمود : ابتداي عقيق « مسلخ » و ميانه آن « غمره » و انتهاي آن « ذات عِرق » است و احرام در ابتداي آن افضل است . ( 4 ) وادي عقيق بين نجد و تهامه واقع شده و در انتهاي آن كوه « عِرْق » واقع است كه مشرف بر منطقه ذات عرق مي باشد . ( 5 ) و سيلاب آن به سرزمينهاي پست تهامه مي ريزد . ( 6 ) يونس بن عبدالرحمان از امام كاظم (عليه السلام) نقل مي كند كه حضرت فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم البلدان ، ج 4 ، ص 138 . « عقيق اليمامة ، عقيق بني كلاب ، عقيق المدينة ، عقيق نزديك درياي سرخ » .

2 ـ معجم معالم الحجاز ، ج 6 ، ص 136 « اضافه بر وادي عقيق هاي معجم البلدان ، عقيق الحسا ، عقيق الطائف و عقيق العشيرة ذكر كرده است » .

3 ـ تاريخ المدينة المنورة ، ج 1 ، ص 146 .

4 ـ وسائل الشيعه ، ج 8 ، ص 227 ، باب 3 ، حديث 4 .

5 ـ معجم البلدان ، الحموي ، ج 4 ، ص 107 .

6 و 63 ـ جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 104 به نقل از تهذيب اللغة ، و ص 105 .

در وادي عقيق از « وجرّة » محرم شويد . اصمعي مي گويد وجَرَّهْ بين مكه و بصره واقع شده كه 40 ميل با مدينه فاصله دارد و در آنجا عمران و آبادي وجود ندارد . ( 1 ) فاصله آن را مختلف ذكر كرده اند كه مسافت فوق تقريباً 73 كيلومتر مي شود و بعضي فاصله وادي عقيق را تا مدينه منوره 4 بريد دانسته اند كه هر بريد 28 كيلومتر است ؛ تقريباً مساوي 112 كيلومتر خواهد شد . ( 2 ) چه بسا اختلاف ذكر مسافت بخاطر وسعت وادي عقيق باشد كه معمولاً مورد سؤال حجاج و مسلمانان آن روز بوده كه به بعضي از آن روايات اشاره شد . 4 ـ قرن المنازل : و آن ميقات اهل يمن و طائف است و در روايات آمده ميقات اهل نجد مي باشد كه اين به واسطه تعدّد راهها است . گفته شده قرن المنازل دهي است كه فاصله آن تا مكه 51 ميل است . « قَرْن » كوهي است مشرف بر سرزمين عرفات كه از مكه دو مرحله ( 3 ) فاصله دارد . به آن و قرن الثعالب قَرَنْ هم گفته مي شود . ( 4 ) با يك محاسبه مختصر و روشن معلوم مي شود هر دو مسافت تقريباً به يك اندازه مي باشد . و امروز هم قرن المنازل مشخص و معلوم است . شاعر عرب « عمر بن ابي ربيعة » در مورد قرن المنازل مي گويد : ألم تسأل الرّبعَ أن ينطقابقرن المنازل قد أخلقا ؟ « آيا نمي پرسي مكاني را كه دوستان در فصل بهار در آن جمع بودند تا اينكه سخن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

2 ـ اخبار وادي مبارك « العقيق » ، محمد حمد حسن شراب ، ص 39 .

3 ـ مرحله مقدار راهي است كه مسافر در روز بصورت عادي طي مي كند تقريباً حدود 48 كيلومتر است . مسافت قرن المنازل تا مكه مكرمه بر اساس مرحله 96=2×48 و هر ميل 4000 ذراع كه هر ذراع تقريباً 48 سانتي متر است . تبديل مقدار مسافت از ميل به متر ( متر ) 97920=1920 ( ميل ) ×51

4 ـ جواهر الكلام ، ج 18 ، ص 113 .

بگويد ؛ آن مكان در قرن المنازل است كه همه چيز آن نابود شده است . » ( 1 ) 5 ـ يَلَمْلَمْ : آخرين ميقاتي است كه در روايات براي أهل يمن و كساني كه از آن طريق عبور مي كنند معين شده و به آن « الملم » ، « يرمرم » و « ململم » نيز گفته شده ، صاحب جواهر (رحمه الله) فرموه : فاصله يلملم تا مكّه معظمه دو مرحله است . ( 2 ) اين ميقات در جنوب شهر مكّه واقع شده و حدود 100 كيلومتر فاصله دارد كه در آن سرزمين مسجد معاذ بن جبل قرار دارد . تقريباً دو مسافت فوق يكي است و چندان تفاوتي ندارد . مرزوقي مي گويد : « يلملم » اسم كوهي است در ناحيه طائف كه دو تا سه شب مسافت بين آن تا مكه مكرّمه است ، از طرفي اين ميقات در جنوب بندر جدّه واقع شده و زماني كه باران مي آيد و سيل جاري مي شود رودهاي زيادي مانند : حُثُنْ ، وَدْيان ، تَصِيل ، نُمَار ، شَكِيل و . . . به اين وادي سرازير است و از اين جهت اين سرزمين قابليت كشت و زرع بسيار زيادي را دارد ، كه تاكنون متأسفانه از آن بهره برداري نشده و همچنان بي آب و علف و لم يزرع باقي مانده است . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم معالم الحجاز ، الجزء 7 ، ص 118 .

2 ـ جواهر الكلام ، ج 18 ، ص 113 .

3 ـ معجم معالم الحجاز ، جزء 10 ، صص 29 ـ 28 .



| شناسه مطلب: 82803