گفتگو
مصاحبه با استاد جعفر سبحانی

187 گفتگو 188 میقات حج - سال دوم ـ شماره هفتم ـ بهار 1373 مصاحبه با استاد جعفر سبحانی پیش درآمد : حج گزاری ، سفری است سرشار از خاطره ها ، آموزه ها و احساسهایی مانند ناپذیر . راهیان حریم دوست در آن دیار ـ در مدینه و مکه ـ


187


گفتگو



188


ميقات حج - سال دوم ـ شماره هفتم ـ بهار 1373

مصاحبه با استاد جعفر سبحاني

پيش درآمد :

حج گزاري ، سفري است سرشار از خاطره ها ، آموزه ها و احساسهايي مانند ناپذير . راهيان حريم دوست در آن ديار ـ در مدينه و مكه ـ در فضايي آكنده از معنويت قرار مي گيرند و دهها جريان تاريخي و خاطره شكوهزاد تاريخ پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و پيشوايان دين در جانشان زنده مي شود .

زائر آن ديار قدس در كنار كعبه ـ اين خانه هماره استوار بر معبر تاريخ ـ ياد خدا را با همه وجود احساس مي كند و عشق به اللّه را زمزمه مي نمايد .

عالمان در اين هجرت عظيم اين همه را ، دارند و ديدگاههاي فرهنگي ، اقتراحهاي علمي ، نگرشهاي اجتماعي و سياسي براي بهزيستي امت و سامان يابي هر چه بيشتر حيات سياسي و فكري جامعه اسلامي افزون بر آنها .

« ميقات » مي كوشد ـ در حد توان ـ محضر عالمان را در اين باره مغتنم شمارد و مباحث و مطالبي درباره حج ، چگونگي حج گزاري مسلمانان ، اهميت حج و پيشنهادها براي هر چه بهتر برگزار شدن حج را از نگاه عالمان به خوانندگان ارمغان كند . اين شماره گفتگويي است با استاد محقق ، نويسنده سختكوش و متفكر ارجمند اسلامي حضرت آية الله سبحاني :


189


از اينكه وقت گرانبهاي خويش را در اختيار ما گذاشتيد سپاسگزاريم .

س ـ لطفاً بفرماييد حضرتعالي در نخستين سفري كه به حج مشرف شديد چه احساسي داشتيد .

ج ـنخستين سفر اينجانب در سال 1335 هجري شمسي بود و من مانند همه زائران خانه خدا ، براي خود احساس يا احساساتي داشتم . در ميان آنها همين را يادآور مي شوم كه حج آن سال را ـ كه براي اوّلين بار اجتماع نژادهاي مختلف را از نقاط دور دست جهان مي ديدم ـ يك نوع كنگره جهاني مسلمانان تلّقي كردم ؛ زيرا آيين اسلام آيين جهاني و ابدي است و چنين آييني براي خود كنگره سالانه لازم دارد و بهترين مركز آن مكّه مكرمه و اجتماع مسلمانان از نقاط مختلف جهان در آنجا مي باشد . حالا اين كنگره سالانه واقعاً اثر مثبتي داشت يا نه فعلاً درباره آن سخني نمي گوييم .

س ـ به نظر شما حج در اسلام چه جايگاهي دارد ؟

ج ـدرباره جايگاه حج در اسلام كافي است كمي درباره اين آيه بينديشيم ، كه مي فرمايد : « جَعَلَ اللّه الكعبة البيتَ الحَرام قياماً للنّاس » . ( 1 )

مفسّران در تفسير اين آيه يادآور مي شوند كه مقصود خدا اين است كه خدا كعبه را مايه نشاط مردم در امور مربوط به دين و دنيا قرار داده و سبب جهش آنان به سوي اهداف و مقاصد مادي و معنوي آنهاست . ( 2 )

مفسّر بزرگ مرحوم طبرسي مي گويد : حج مايه برپايي حيات مردم و تجارت آنهاست و به وسيله حج زندگاني آنان تأمين مي شود و انواع بركت نازل مي گردد . ( 3 )

و اگر ما بخواهيم اين جمله را به زبان فارسي برگردانيم ، بايد بگوييم كه حج مايه قوام زندگي مسلمانان است . و مقصود از زندگي ، اعم از جهات مادي و معنوي است . بنابراين بايد حج تأمين كننده كليه نيازهاي مسلمين باشد و در اين گردهم آيي علاوه بر تبادل اطلاعات ، به يكديگر كمك كنند و جامعه اسلامي را با نقشه هاي صحيح از هر نوع هجوم بيگانه مصون بدارند . كساني كه علاقمندند حج را به عنوان يك فريضه ديني محض ، مجرّد از اغراض بزرگ سياسي مطرح كنند ، به اين آيه توجه نكرده و درباره آن درست نينديشيده اند .

زائران خانه خدا و بالأخص انديشمندان كه از هر نقطه با كوله باري از اطلاعات و مشكلاتي وارد اين مركز مي شوند ، بايد پيش از برگزاري مراسم حج يا پس از آن ، در كنفرانسها و سمينارهاي مختلف شركت كنند و در خط مشي اقتصادي ، سياسي و نظامي به مسلمانان فكر كنند و عملاً ثابت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مائد : 97 .

2 ـ كشاف ، ج 1 ، ص 485 ، طبع مصر ؛ عبارت او چنين است : « ان تعاش لهم في امر دينهم و دنياهم و نهوضاً الي اقراضهم و مقاصدهم في معاشهم و معادهم . »

3 ـ مجمع البيان ، ج 1 ، ص 247 .


190


كنند كه حج مايه قوام زندگي است . و زندگي حقيقي بر اين اجتماع سنگيني مي كند . از اين رو در روايت آمده است كه : اگر مسلمانان آن را ترك كنند مهلت داده نمي شوند . » ( 1 )

س ـ چه بهره هايي از سفر حج مي توان گرفت ؟

ج ـسفر حج يك سفر روحاني ، عبادي و سياسي است . مي توان در آن سفر بهره هاي فردي و اجتماعي گرفت . اگر به زندگي پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نظر بيافكنيم ، مي بينيم كه آن حضرت از ماههاي حرام و از اين اجتماع انبوه بهره بزرگي مي برد . او در همان ايّام با سران قبايل كه به زيارت خانه خدا آمده بودند تماس مي گرفت و آيين خود را بر آنها عرضه مي كرد و گرايش آنها را به آيين خود جلب مي نمود . حتي مقدمات سفر آن حضرت به يثرب در همان مكه پي ريزي شد . هنگامي كه سراني از اوس و خزرج با او تماس گرفتند و از حقيقت آيين او آگاه شدند ، به آيين او گرويده و سال بعد شش نماينده مبدل به 72 نماينده از يثرب شد كه مقدمات مسافرت حضرت را به مدينه فراهم ساخت .

از پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كه بگذريم سالار شهيدان حضرت حسين بن علي (عليه السلام) در مني از اجتماع صحابه و تابعين بهره گرفت و آن كنگره را به معناي واقعي تشكيل داد و در يك سخنراني جامع ، حاكم زمان را استيضاح كرد و فرمود : شما پس از تفرق از اين منطقه پيامهاي مرا به ديگر مسلمانان برسانيد و سخنراني حضرت در مني در يك اجتماع با شكوه هشتصد نفري بود كه اعضاي آنها را صحابه و تابعين تشكيل مي داد و در تاريخ معروف است و سخنان آن حضرت ضبط شده است .

فرزدق از آن اجتماع انبوه بهره گرفت و امام سجاد (عليه السلام) را معرفي كرد و اشعار او در آن زمان تأثير مهمي داشت .

متون تاريخ حاكي است كه نطفه انقلابها و پرخاشگريها بر حاكمان جائر ، در خود مكه بسته شده و از همانجا رهبري مي شد .

در عصر ائمه (عليهم السلام) شناخت امام به وسيله همين اجتماع انجام مي گرفت و شيعيان از طريق پرسش و تماس با نزديكان امامي كه از جهان رفته ، امام بعدي را مي شناختند .

اكنون بايد از اين اجتماع ميليوني كه واقعاً نمايندگان مسلمانان جهان در آنجا گرد مي آيند بهره بزرگتري گرفت ولي متأسفانه اين نوع بهره گيري كه خط آن را نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران اخيراً ترسيم كرده است با مشكلاتي روبرو مي باشد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ لوتركوهم لم يُنْظَروا .


191


س ـ چه تغيير و تحولي در اماكن و مواقف حج صورت گرفته است ؟ لطفاً توضيح فرماييد .

ج ـهمانطور كه يادآور شدم ، نخستين سفر من به زيارت خانه خدا در سال 1335 بود بعدها كه بطور مكرّر به زيارت اين مواقف و مشاهد مشرف شده ام ، دگرگوني عجيبي در آثار اسلامي مشاهده كرده ام و بايد آن را يك نوع تراژدي و سوگنامه بنامم و آن اين كه امروز تحت پوشش توسعه مسجدالنبي و مسجدالحرام ، كليه آثار اسلامي كه حاكي از اصالت اين دين است ، به دست كلنگ ويرانگران سپرده شده و چيزي از آثار باقي نمانده است . اگرچه از هفتاد سال قبل به تخريب قباب ائمه بقيع و ديگر مراكز پرداخته اند ، امّا قسمتي از آثار كه در نظر آنها شرك نبود تا اواخر باقي مانده بود ؛ مانند مولد النبي در مكه و خانه بني هاشم در مدينه و مدرسه امام صادق در محله بني هاشم و غيره . اينها بناهايي بودند كه اينجانب كراراً آنها را زيارت كرده و تبرك جسته بودم ، امّا اخيراً تحت عنوان « توسعه ! » همه اينها نابود شده و به صورت مصلّي درآمده است .

كسي مخالف با توسعه مسجد نيست . مسلماً آن ابنيه گذشته مسجدين ، براي مسلمانان امروز پاسخگو نيست ولي در عين حال مي توان ميان اين دو هدف ( توسعه مسجد و حفظ آثار و اصالتها ) جمع كرد .

در اينجا نكته اي را يادآور مي شوم و آن اين كه آيين مسيح (عليه السلام) امروز در جهان غرب به صورت افسانه اي درآمده ؛ زيرا اثر ملموسي از مسيح در دست نيست . نه قبر خود و نه مادرش و نه حواريين معين نيست و كتاب او نيز دستخوش تحريف گشته و چهار انجيل رسمي به ضميمه 20 انجيل غير رسمي به وي منتسب است . امروز جوانان غرب به اين آيين از ديده ترديد مي نگرند و با خود مي گويند آيا واقعاً مسيحي ، مريمي ، دعوتي و حوارييني وجود داشته است ؟ يا همگي شبيه افسانه ليلي و مجنون و شيرين و فرهاد است كه مرور زمان آنها را ساخته و به عنوان دين بر ما تحميل كرده است ؟ ! و به حق جا دارد كه آنان به چنين آييني از ديده ترديد بنگرند ؛ زيرا هيچ نوع اصالت و آثاري از آنها در دست نيست و اگر قرآن ما از چنين پيامبر و زندگاني او گزارش نمي كرد ما نيز در وادي حيران بسر مي برديم . ولي افتخار مسلمانان اين است كه آثار باقي مانده از پيامبر را عيناً و كتباً حفظ كرده اند و به جهانيان مي گويند : هان ! اي مردم ، متجاوز از چهارده قرن قبل شخصيتي والا از ميان قريش و از بيت بني هاشم مدعي نبوت شد كه اينجا زادگاه او است و اين نقطه مركز نزول وحي به او است . اين منطقه آرامگاه ياران او است و در اينجا فرزندان و همسران او به خاك سپرده شده اند و در اينجا نبردهاي خونين موحدان با مشركان انجام گرفته است و اين نامه هاي تبليغي او و لباسها و تار موي او است . و اگر بنا باشد تمام اين آثار را به دست تخريب بسپاريم و تحت عنوان « مبارزه با شرك ! » يا به


192


عنوان « توسعه مسجد ! » همه را نابود كنيم چيزي نمي گذرد كه براي نسلهاي آينده ، اسلام و دعوت پيامبر ، همان رنگ را مي گيرد كه آيين كنوني مسيح گرفته است .

در اهميت اين مسأله همين بس كه مسلمانان تا ديروز خانه ميزبان او ( ابوايوب انصاري ) را به همان شكل حفظ كرده ، حتي قبر پدر او را در شهر مدينه محفوظ نگهداشته بودند . ولي متأسفانه هر دو با كلنگ وهابيت با خاك يكسان شد و قبر عبداللّه در ميان مصلّي قرار گرفته و از خانه ميزبان پيامبر اثري نيست . شما اگر وارد شهر پاريس شويد خواهيد ديد كه دروازه كهن اين شهر كه مربوط به پانصد سال پيش است ، محفوظ مانده و آن را نشانه اصالت و تمدن ديرينه خود مي دانند .

بايد عرض كنم كه نظام وهابي نسبت به ساير آثار باستاني حجاز ، نظر سوئي ندارد و از آنها حمايت مي كند و حتي قلعه هاي خيبر در مسير تبوك به مدينه ، تحت عنوان آثار باستاني محفوظ است و آنها را با شرك مباين تلقي نكرده و لوحه هايي بر نقاط مختلف قلعه هاي يهوديان در خيبر و غير خيبر منصوب است .

ما در اينجا به سران سلفي هاي موجود در حجاز پيشنهاد مي كنيم كه سمينار بزرگي تشكيل دهند و از همه علماي اسلام دعوت كنند كه خود يا نمايندگان آنها در اين سمينار شركت كنند و حدّ توحيد و شرك را در پرتو آيات قرآني و احاديث پيامبر و نقطه نظرهاي سلف صالح بررسي كنند ، شايد از اين طريق آب از جوي بيرون رفته بار ديگر به جوي برگردد .

س ـ اوج عظمت حج در كداميك از اعمال آن ديده مي شود ؟

ج ـ اعمال حج همگي از عظمت برخوردار است و نمي توان يكي را فاقد عظمت ديد . ولي آنجا كه معنويت تجلّي بيشتر مي كند صحراي عرفات است ؛ زيرا يك نوع خاموشي توأم با معنويت و ذكر و دعا بر زائران حاكم است . بخصوص آنگاه كه نماز ظهر اقامه مي گردد و پس از آن دعاي عرفه سالار شهيدان در ميان انبوهي از زائران در نقاط مختلف تلاوت مي شود . معاني تكان دهنده آن دعا آن چنان به دلها جلا مي دهد كه افراد آماده را به پرواز در ملكوت درمي آورد . در اين حال گروهي را مي بيني كه در دامنه جبل الرحمه مشغول راز و نيازند . اين حالت معنويت در ديگر مواقع كمتر به چشم مي خورد .

س ـ حضرتعالي وقتي به ميقات رسيديد بخصوص هنگام احرام چه احساسي داشتيد .

ج ـ الآن نمي توانم به صورت قطع از آن احساس ياد كنم . گويا داراي چنين احساسي بودم كه


193


از يك زندگي دست شسته ، وارد زندگي ديگر مي شوم و كليه علايق خود را از گذشته بريده و در زندگي فقط به دو جامه سفيد اكتفا مي كنم ، تو گويي نمونه اي از حضور در محشر است كه فقط با دو جامه به سوي حساب و كتاب روانه مي شوند .

س ـ هنگام ورود به مسجدالنبي و مسجدالحرام چه احساسي داشتيد ؟

ج ـ به هنگام ورود به مسجدالنبي عظمت مسجد و ساختمان آن ، مرا غرق در اعجاب كرد ؛ ساختماني كه از دوران عثماني ها باقي مانده و بعدها نيز مرمّت شده است . مرحله بعد چشمم به مرقد مقـدس خـاتـم پيـامـبران (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) افـتاد كـه بـه شكل خاصي محفوظ مانده و اطراف آن ، بيت فاطمه ـ عليهاالسلام ـ نيز به شكل سابق نگهداري شده است . مرحله بعد چشمم به محراب پيامبر افتاد كه امروز با دقيق ترين اندازه گيريها نمي توان در آن خدشه اي ايجاد كرد . درست محاذي كعبه است . و در آن زمان پيامبر گرامي با الهام از عالم وحي از بيت المقدس رو به كعبه توجه كرده و به نحوي ايستاده است كه صددرصد محاذي كعبه مي باشد . در مراحل بعد خاطرم آمد اين مسجد پايگاه علمي و سياسي و اقتصادي مسلمانان در عصر پيامبر و پس از او بود و در همين مسجد وحي نازل مي شد و پروانه هاي شمع هدايت پشت سر حضرتش نماز مي گزاردند ولي در عين حال اين نشاط و شادابي توأم با انكار روحي گشت ، آنگاه كه خاطرم آمد بيت زهرا كه متصل به مسجد بود مورد هتك و جسارت قرار گرفته كه تاريخ بازگوكننده آن است .

به هنگام ورود به مسجدالحرام جمله اي را كه زائران خانه خدا مي گويند تكان عجيبي به انسان مي دهد ، آنجا كه مي گويند : « الهي البيت بيتك و انا ضيفك » .

س ـ زائران خانه خدا علاقه خاصي به زيارت مزار شريف بقيع بخصوص ائمه اربعه دارند ، حضرت عالي وقتي موفق به زيارت آن بزرگواران مي شويد چه احساسي پيدا مي كنيد ؟

ج ـ خداوند در قرآن بيوتي را رفيع شمرده و مردم را به تكريم آن بيوت دعوت كرده است . آنجا كه مي فرمايد :

« في بيوت أذِّن اللّه اَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكِرَ فيها اسْمُهُ يسبّح له فيها بالغدُوّ والآصال » . ( 1 )

اين بيوت رفيع كه بايد در تكريم آنها كوشيد ، غير از مساجد است . اصولاً در قرآن « مسجد » داريم و « بيت » درباره مسجد مي گويد :

« لمسجدٌ اسسّ علي التقوي من اوّل يوم أحقّ أنْ تقوم فيه » . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نور : 36 .

2 ـ توبه : 108 .


194


در حالي كه درباره بيوت مي گويد :

« لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سُقُفاً من فضّة » . ( 1 )

بنابراين نبايد بيوت را به مسجد تفسير كرد ، حتي پس از نزول اين آيه ، ابي بكر در حالي كه به خانه فاطمه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اشاره مي كرد از پيامبر پرسيد : آيا اين خانه هم از همين بيوت رفيع است ؟ پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در پاسخ فرمود : « نعم من افاضلها » ؛ « اين خانه ازبرترين آنها است . »

پس اگر مدفن ائمه اهل بيت ، خانه هاي آنها باشد ، بايد تحت عنوان اين آيه ، از آنها احترام كرد و اگر در غير خانه هاي خود به خاك سپرده شده باشند زيارت آنان مشمول روايات زيارت است كه پيامبر فرمود : « زوروا القبور فانها تذكركم الآخرة » .

علاوه بر اين ، حضور در مراقد ائمه بقيع ، يك نوع تقدير و احترام گذاري از شخصيت آنها است . و درود بر آنها درود بر والاترين انسانها است كه نمونه هاي آن در قرآن وارد شده است . چنانكه مي فرمايد :

« قل الحمدلله و سلام علي عباده الذين اصطفي » ( 2 )

و نيز مي فرمايد :

« سلام علي نوح في العالمين ، سلام علي ابراهيم ، سلام علي موسي و هرُون ، سلام علي إِلْ ياسين » . ( 3 )

و اگر ما در ميان درود ، به ذكر اوصاف و كمالات آنان برمي خيزيم در اين قسمت ، از قرآن پيروي كرده ايم كه مردان الهي را با صفات برجسته ياد مي كند چنانكه مي فرمايد :

« انهم كانوا يسارعون في الخيرات و يدعوننا رغباً و رهباً » . ( 4 )

و اگر آنان را برپادارندگان نماز و عطاكنندگان زكات توصيف مي كنيم در اين قسمت نيز از قرآن پيروي مي كنيم كه گروهي را به اين صفت ياد كرده است :

« و كان يأمر أهله بالصلوة و الزكوة و كان عند ربّه مرضيّاً » . ( 5 )

و نيز مي فرمايد :

« رجال لاتلهيهم تجارة ولابيع عن ذكر اللّه و اقام الصلوة و ايتاء الزكوة » . ( 6 )

كليه زيارتنامه هاي پيشوايان اسلام يا درود به روان آنها است يا توصيف زندگي آنان ، به نحوي كه بيان شد . و خود قرآن اين كار را درباره ديگران انجام داده است .

كتاب آسماني براي ما اسوه است و نبايد از آن كنار برويم ، اگر خدا بر چنين شخصيتهايي درود مي فرستد و يا به توصيف زندگي آنان مي پردازد ، چه مانعي دارد ما نيز به آنان درود بفرستيم و آنها را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ زخرف : 34 .

2 ـ نمل : 59 .

3 ـ صافات : آيه هاي 79 ، 109 ، 120 ، 130 .

4 ـ انبياء : 90 .

5 ـ كهف : 55 .

6 ـ نور : 37 .


195


به همان نحو توصيف كنيم .

قرآن بيت علي و فرزندان او را چنين توصيف مي كند :

« يوفون بالنذر و يخافون يوماً كان شَرُّهُ مستطيراً و يطعمون الطعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً انمّا نطعمكم لوجه اللّه لانريد منكم جزاءً ولاشكوراً » . ( 1 )

حالا اگر يك زائر الهي در كنار قبر حسن بن علي و يا حسين بن علي ـ عليهماالسلام ـ بايستد و بگويد : من گواهي مي دهم كه شما به نذر خود عمل مي كرديد و از روز قيامت بيم داشتيد و غذا را در حالي كه خود به آن علاقه و نياز داشتيد به مسكين و يتيم و اسير داديد و گفتيد ما به خاطر خدا شما را اطعام مي كنيم و از شما پاداش و سپاس نمي خواهيم . اگر اين جمله ها را بگوييم ؛ چرا بايد آن را شرك تلقي كنيم ؟

س ـ حج قبل از انقلاب و حج پس از انقلاب چه تفاوتي پيدا كرده است ؟

ج ـ تفاوت اين دو حج مانند تفاوت ايران قبل از انقلاب و ايران بعد از انقلاب است . البته اين تفاوت در ميان زائران ايراني بيشتر به چشم مي خورد ولي به نحوي در زائران ديگر كشورها نيز اثر گذارده و خواهد گذاشت .

از جمله تفاوتها اين است كه آن روزها جمعيت زائر از ايران بسيار محدود بود و افراد با زحمت مي توانستند گذرنامه بگيرند . به خاطر دارم كه سالي از مصر به زيارت خانه خدا مشرف شدم ، ديدم كه از ايران حتّي پيش از شروع ماه مبارك رمضان عدّه اي عازم حج شده اند . آنان اظهار مي داشتند كه در ايام حج به ما گذرنامه نمي دهند و ما بناچار با گذرنامه بين المللي به حج آمده ايم .

حج امروز به لحاظ معنوي نيز تفاوت زيادي با حج قبل از انقلاب دارد . حج در آن روزها بيشتر يك نوع رقابت در بهتر پوشيدن ، بهتر غذا خوردن و . . . بود . كاروانها مختلف بودند ، افرادي با كاروانهاي متمكن و اشخاصي با كاروانهاي غير متمكّن مي آمدند . توجه به مسائل معنوي بسيار كم بود . زائران ايراني را مي ديدي كه نيم ساعت قبل از مغرب و يا ظهر مسجد را ترك مي كردند ! و اين بسيار زشت بود و ما نمي توانستيم اين صحنه را توجيه كنيم . ولي بعد از انقلاب ما شاهد تحوّل بسيار ارزشمندي هستيم ، امروز بيشتر مردم به آداب و وظايف خود آشنا شده اند . امروز روحانيان و معينهايي براي كاروانها انتخاب شده اند كه براي زائران ، مناسك و اسرار حج را مي گويند و آنان را به وظايف خود آشنا مي كنند .

كاروانها حالت يكنواختي پيدا كرده است و انشاءاللّه روزي برسد كه هيچ نوع تفاوتي بين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ انسان آيه هاي 9 ـ 7 .


196


كاروانها نباشد و خلاصه فعاليتهاي زيادي براي بهتر برگزار شدن حج شده و مي شود كه جدّاً قبل تقدير است .

س ـ به نظر جناب عالي پيرامون كداميك از موضوعات حج بايد بيشتر كار شود ؟

ج ـبايد به مردم تفهيم شود كه حج يك عمل فردي نيست و زائران ما بايد بدانند كه آنها نمايندگان جمهوري اسلامي ايران هستند در ديار وحي . ادب ، اخلاق ، تميزي و نظم آنها معرّف فرهنگ تشيع است . زائران بايد بدانند كه آنچه در حج انجام مي دهند ، نه تنها بيانگر شخصيت خودِ آنها است كه مبيّن شخصيت كشور آنها در جهان است . امروز كشور ما در جهان به عنوان پايگاه اسلام مطرح است . ما بايد به زائران تفهيم كنيم كه امروز ما ايراني ها در بين مسلمانان جهان ، موقعيّتي بس عظيم داريم ، مبادا خداي ناكرده قدر خودمان را نشناسيم و مبادا به جاي پركردن صفهاي نماز جماعت و زيارت اماكن مقدس ، مسابقه در خريد جنس و سوغاتي بدهيم ؛ بگونه اي كه بازار آنها قائم به ما باشد و ما را به خاطر آن بخواهند و . . .

س ـ به نظر حضرت عالي چگونه مي شود با ملّتهاي مسلمان ارتباط برقرار كرد ؟

ج ـ از آنجا كه زائران خانه خدا بيشتر از كشورهاي عربي هستند و تعدادي هم از كشورهاي شرق آسيا ، ما بايد برنامه ريزي درستي كرده و افرادي فهميده و جا افتاده اي را كه از لحاظ علمي و آشنايي به زبان قوي هستند ، برگزينيم تا آنها با مسؤولين و عالمان كاروانهاي ديگر كشورها ارتباط برقرار كرده و كار فرهنگي انجام دهند و دو مطلب را ـ بخصوص ـ به آنان تفهيم كنند :

1 ـ اين كه ملّت مسلمان نياز به وحدت اسلامي دارند و اين نياز در هيچ زماني مثل حالا احساس نمي شده است . امروز شما شاهديد كه تنها در كشورهاي اسلامي جنگ وجود دارد . افغانستاني كه روزي در برابر الحاد و بي ديني و كمونيسم ايستاده بود ، الآن به جان هم افتاده اند ، به دست خود خانه هاي خود را بر سر خودشان خراب مي كنند . در آذربايجان جنگ است ، در بوسني و هرزگوين جنگ است . در فلسطين جنگ است و . . . آيا اينها مشكل جهان اسلام نيست ؟ چطور شده كه جنگ از همه جاي دنيا جمع شده و به كشورهاي اسلامي آمده است ؟ ! دشمنان اسلام مي خواهند اين بيداري را خفه كنند .

مرحوم كاشف الغطا سخني را كه آن روز گفت : « بُني الإسلام علي دعامتين كلمة التوحيد و توحيد الكلمة » بهترين وقتش امرز است كه بايد تحقق يابد .


197


اختلاف در مسائل ديگر نبايد به وحدت ما ضربه بزند ، مشتركات ما اصول است و اختلاف در احكام هميشه هست .

آقاي دكتر فتحي دُريني ـ كه از فقهاي سوريه است و الآن ساكن اردن مي باشد و 9 جلد فقه مقارِن و مقارَن دارد روزي به من گفت : « انّ اختلاف بين الفقهاء السنة اكثر من الإختلاف بين السنة و الشيعة ! »

2 ـ مطلب ديگري را كه بايد به آنها بگوييم اين است كه وحدت تنها با شعار و فرياد : يا ايّها المسلمون هلمّوا ، اتّحدوا و اجتمعوا درست نمي شود . ما بايد نسبت به همديگر شناخت پيدا كنيم و به ديدگاههاي يكديگر آشنا شويم . شناخت آنها نسبت به شيعه بسيار كم و اندك است .

جا دارد اين خاطره را بگويم كه من در يكي از سالها به حج مشرف شده بودم كه در آنجا خانه اي را اجاره كرديم و ميزبان ما قاضي مالكي و از قضات مكه بود . روزي با هم ديداري داشتيم كه او از من پرسيد : شيعه كتابي هم دارد ( ؟ ! ) يك نفر عالمِ قاضيِ امّ القري نسبت به شيعه چنين شناختي دارد ! خوشبختانه شيعه هر چه شناخته تر شود ، واقعيتش روشنتر مي گردد ، در نتيجه علاقمندان به اتحاد بيشتر مي شود .

س ـ حضرت استاد ! آيا توصيه اي هم نسبت شركت زائران در نماز جماعتهاي اهل سنت داريد ؟

ج ـ من خودم مقيّد هستم كه شركت كنم و همواره شركت مي كنم . بايد بگويم كه شركت نكردن در نماز جماعتهاي آنجا ضربه زدن بر تشيّع است . بسياري از مسلمانان از ما مي پرسند كه چرا شما در اوّل وقت نماز نمي خوانيد ؟ و چرا در مسجد نماز نمي خوانيد و . . .

يادم هست كه قبل از انقلاب روزي رئيس كتابخانه مدينه به من گفت : شما با ما نماز بخوانيد اگر به دلتان ننشست ، بعداً اعاده كنيد .

بزرگترين خدمت امام ـ قدس سره الشريف ـ در حج اين بود كه واجب كرد ما با آنها نماز بخوانيم و وحدت خودمان را با آنها به نمايش بگذاريم . اگر ائمه (عليهم السلام) امروز بودند به يقين بدانيد كه در اين نماز شركت مي كردند .

س ـ آخرين سؤال اين كه وقتي زائر خانه خدا وارد حرم مي شود و در آنجا حال خاصّي پيدا مي كند ، چه چيز از خداوند طلب كند ؟


198


ج ـ قبل از هر چيز انسان از خداوند حسن عاقبت بخواهد كه اين بسيار مهمّ است . چه بسيار افرادي بودند كه در دوران جواني سعادتمند بودند و بعد امتحان خوبي ندادند . از نظر فردي اين بهترين دعا است . و امّا از نظر جمع ، بايد همگي ، عظمت و پيروزي اسلام را طلب كنند و از خدا بخواهند كه توفيق آمادگي امت اسلامي براي ظهور حضرت ولي عصر ـ عج ـ را بر مسلمانان عنايت فرمايد كه اين آمادگي ، سبب حلّ مشكلات مي شود . السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته

پي نوشتها :



| شناسه مطلب: 82832