احکام اختصاصی مکه و مسجدالحرام

37 فقه حج 38 میقات حج - سال دوم ـ شماره هشتم ـ تابستان 1373 احکام اختصاصی مکه و مسجدالحرام یعقوب جعفری در میان تمام بقاع روی زمین ، جایگاهی شریفتر و گرامی تر از کعبه و مسجدالحرام وجود ندارد و بخاطر همین شرافت ویژه ا


37


فقه حج


38


ميقات حج - سال دوم ـ شماره هشتم ـ تابستان 1373

احكام اختصاصي مكه و مسجدالحرام


يعقوب جعفري


در ميان تمام بقاع روي زمين ، جايگاهي شريفتر و گرامي تر از كعبه و مسجدالحرام وجود ندارد و بخاطر همين شرافت ويژه است كه آنجا قبله گاه مسلمانان جهان و قطب و مركز دايره هاي بزرگ انساني در اوقات معيني از روز است و هم كانون گرم و مطاف حاجيان و راهيان ديار يار است كه با شوق تمام گرداگرد خانه خدا ، كه خانه مردم است ، دور مي زنند و نمايشي عظيم و ديدني از عشق و عاشق و معشوق را نشان مي دهند . كعبه و مسجدالحرام به سبب داشتن اين عظمت بي نظير ، در فقه اسلامي احكام ويژه اي دارد كه هيچيك از مساجد ديگر ، آن احكام را ندارند و گاهي هم احكامي دارد كه تنها مسجد النبي با آن شريك است و در يك مورد هم مسجد كوفه و حائر حسيني با آن شركت دارند . ما بخواست خدا در اين مقال ، احكام فقهي ويژه اي را كه اختصاص به « كعبه » ، « مسجدالحرام » و « حرم » دارد شرح خواهيم داد و البته در ميان اين احكام ، در سه مورد مسجد النبي و در يك مورد مسجد كوفه و حائر حسيني نيز با آن شركت دارند كه مانع از اختصاصي بودن حكم براي مسجد الحرام ، در مقابل مساجد و بقاع ديگر نيست . احكام فقهي ويژه كعبه و مسجدالحرام و مكه و حرم عبارتند از : 1 ـ وجوب احرام براي دخول به مسجد الحرام و مكّه .


39


2 ـ عدم جواز قصاص كسي كه به مسجد الحرام پناه برده است .

3 ـ جواز قصر و اتمام براي مسافر در مسجد الحرام .

4 ـ حرمت اخذ لقطه از حرم .

5 ـ عدم جواز عبور جنب و حايض از مسجدالحرام .

6 ـ حكم ساختن بنايي مرتفع تر از كعبه .

7 ـ حكم تنجيس كعبه و مسجدالحرام .

8 ـ حرمت خارج كردن سنگريزه و خاك از مسجد الحرام .

9 ـ عدم جواز صيد در حرم .

10 ـ كراهت مجاورت در مكه .

11 ـ كراهت خواندن نماز يوميه در داخل كعبه .

12 ـ فضيلت مخصوص نماز در مسجد الحرام .

13 ـ عدم جواز مضايقه و سخت گيري منازل مكه ، براي حاجيان .

14 ـ عدم جواز ورود غير مسلمان به مسجدالحرام و مكّه .

و اينك تفصيل مطلب :

1 ـ وجوب احرام براي دخول به مسجدالحرام و مكّهبراي كسي كه وارد مكه و مسجدالحرام مي شود ، واجب است كه در يكي از مواقيت ، احرام حج يا عمره ببندد و با حالت احرام وارد شود ، خواه در ماههاي حج باشد و يا ماههاي ديگر سال . البته اين حكم استثناهايي دارد كه خواهيم آورد . اين حكم در ميان فقهاي شيعه ، اتفاقي بوده و خلاف آن از هيچ كس نقل نشده است . صاحب مدارك و صاحب جواهر ادعاي اجماع كرده اند . ( 1 ) همچنين روايات متعددي كه بسياري از آنها صحيحه يا حسنه است ، دلالت بر وجوب احرام دارد كه از جمله آنهاست : ـ عن علي بن حمزه قال : « سألت ابا ابراهيم ـ عليه السلام ـ عن رجل يدخل مكة في السنة ، المرة و المرتين و الثلاث ، كيف يصنع ؟ قال : اذا دخل فليدخل ملبّياً و اذا خرج فليخرج مُحِلاًّ . » ( 2 ) ابن حمزه مي گويد : « از امام هفتم پرسيدم مردي كه در طول سال ؛ يكبار ، دوبار يا سه بار داخل مكه مي شود ، وظيفه اش چيست ؟ فرمود : در حال تلبيه ( و احرام ) داخل شده و در حال احلال خارج گردد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سيد محمد طباطبايي ، مدارك الاحكام ، ص 463 ، ( چاپ سنگي ) ، محمد حسن النجفي ، جواهر الكلام ، ج 18 ، ص 437 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص 69 .


40


عن محمد بن مسلم قال : « سألت أبا جعفر ـ عليه السلام ـ هل يدخل الرجل مكة بغير احرام ؟ قال : لا الاّمريضاً أو من به بطن . » ( 1 ) محمد بن مسلم مي گويد : « از امام باقر ـ عليه السلام ـ پرسيدم آيا شخص مي تواند بدون احرام وارد مكه شود ؟ فرمود : نه مگر مريض يا مبطون باشد . » عن عاصم بن حميد قال : « قلت لأبي عبداللّه : يدخل الحرم أحدِ الاّ محرماً ؟ قال : لا اِلاّ مريض أو مبطون . » عاصم مي گويد : « به امام صادق گفتم : كسي كه محرم نيست مي تواند داخل حرم شود ؟ فرمود : نه مگر مريض يا مبطون باشد . » طبق اين روايات ، ورود به مكه و حرم ، بدون احرام ممنوع است و كسي كه وارد مكه مي شود حتماً بايد در حال احرام باشد .

چند گروه از اين حكم كلّي استثنا شده اند : الف ـ مريض و مبطون ؛

بطوري كه در دو روايت ( از سه روايت ) بالا ديديم ، به مريض و مبطون اجازه داده شده كه بدون احرام وارد مكه شوند ، اما در بعضي از روايات آمده است كه مريض هم بايد با حال احرام وارد مكه شود : عن رفاعة بن موسي قال : « سألت أبا عبدالله ـ عليه السلام ـ عن رجل به بطن و وجع شديد يدخل مكه حلالا ؟ قال : لايدخلها الامحرماً » . ( 2 ) رفاعه مي گويد : « از امام صادق درباره شخصي كه ناراحتي شكم و درد شديد دارد پرسيدم ، آيا مي تواند بدون احرام وارد مكه شود ؟ فرمود : داخل نشود مگر در حال احرام » . عن رفاعة بن موسي عن أبي عبداللّه قال : « سألتُهُ عن الرّجل يعرض له المرض الشديد قبل أن يدخل مكة ، قال : لايدخلها الا بأحرام . » ( 3 ) رفاعه از امام صادق نقل مي كند كه : « از او پرسيدم درباره شخصي كه پيش از ورود به مكه ، مرض شديدي بر وي عارض مي شود ، فرمود : وارد مكه نشود مگر با احرام » . در اين دو روايت ـ كه ظاهراً يك روايت با دو سند و متن است ـ براي مريض اجازه داده نمي شود كه بدون احرام وارد مكه شود . شيخ حرّ عاملي براي جمع ميان اين روايت و رواياتي كه قبلاً خوانديم ـ كه در آنها به مريض اجازه ورود به مكه بدون احرام داده شده بود ـ فرموده است : « اين روايات حمل بر استحباب مي شود ؛

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان ، ج 5 ، ص 67 .

2 ـ همان ، ج5 ، ص 67 .

3 ـ همان ، ج 5 ، ص 68 .


41


يعني مريض و مبطون هرچند مجاز هستند كه بدون احرام وارد مكه شوند ، اما مستحب است كه بهرحال با حال احرام وارد شوند . » در ذيلي كه بر روايت اول رفاعه در مدارك الاحكام آمده ، ( ولي در وسائل نيامده است ) اين جمله اضافه شده كه قال : « و يحرمون عنه » ( 1 ) امام فرمود : « از طرف مريض احرام بسته شود » . طبق اين ذيل ، درست است كه مريض و مبطون مجاز هستند بدون احرام وارد شوند ؛ ولي بايد نايب بگيرند و از طرف آنها كسي ديگري احرام ببندد . ولي با توجه به مجموع روايات ؛ بخصوص رواياتي كه مريض و مبطون را از اين حكم استثنا كرده ، قول به استحباب احرام براي آنها قول اقربي است و نيابت گرفتن لازم نيست ؛ بخصوص اين كه اصل حكم ، حكمي بر خلاف اصل است كه به قدر متيقّن بسنده مي شود .ب ـ كسي كه براي جنگ وارد مكه مي شود ؛

يكي ديگر از موارد استثنا ، موردي است كه كسي براي جنگ و دفع دشمن ، وارد مكه مي شود ، در چنين صورتي لازم نيست كه احرام ببندد ، بلكه بدون احرام هم مي تواند وارد مكه شود . ( 2 ) مستند اين فتوا رواياتي است دائر بر اين كه پيامبر خدا و سپاه او ، در روز فتح مكه ، بدون احرم و با كلاه خود وارد مكه شدند . از جمله اين روايت : قال رسول اللّه ـ صلي الله عليه وآله ـ يوم فتح مكّة : « ان اللّه حرّم مكة يوم خلق السّموات والأرض و هي حرام الي أن تقوم الساعة لم تحلّ لأحد قبلي و لا تحلّ لأحد بعدي و لم تحلّ لي الاّ ساعة من نهار . » ( 3 ) پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) روز فتح مكه فرمود : « خداوند مكه را از روزي كه آسمانها و زمين را آفريد ، حرام قرار داد و تا روز قيامت همچنان حرام باقي خواهد ماند ، نه براي كسي پيش از من و نه براي كسي بعد از من حلال نشده ونخواهد شد و براي من نيز حلال نشد مگر پاسي از روز . » با اين روايت و دو روايت ديگر به همين مضمون هستند و هر سه مربوط به فتح مكه مي باشند ، استدلال كرده اند بر اين كه : « مي توان براي جنگ ، بدون احرام وارد مكه شد . » بنظر مي رسد كه اين استدلال ناقص باشد ؛ زيرا اولاً معلوم نيست كه اين روايات مربوط به مسأله مورد نظر باشد ، به احتمال قوي اين روايات در مورد حلال و حرام بودن جنگ در مكه است كه پيامبر از حرام بودن آن تا روز قيامت خبر مي دهد و تنها ساعتي از روز را استثنا مي كند كه خود با سپاهش وارد مكه شدند . و ثانياً اگر حلّيتي باشد ، تنها در سـاعـتي از روز ؛ آنـهم براي پيامبر بوده ، و بنابر اين مضمون اين روايات از باب : « قضيةٌ في واقعة » است و نبايد آن را به عموم سريان داد ؛ بخصوص اين كه خود پيامبر در اين روايات تصريح مي كند كه براي كسي پس از من حلال نشده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مدارك الاحكام ، ص 463 .

2 ـ محقق حلي ، شرايع الاسلام ، ص 72 ، ( چاپ سنگي ) .

3 ـ وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص 68 .


42


است . بنابر اين نمي توان با اين روايات به مورد استثنا استدلال كرد ، فقط مي توان از باب « عسر و حرج » وارد شد و اين كه اگر سربازان اسلامي ملزم به احرام بستن و انجام مناسك حج باشند ، كارآيي لازم را در جنگ با دشمن از دست مي دهند و از اين جهت بگوييم كه براي آنها احرام بستن لازم نيست .

ج ـ كسي كه بطور مكرر به حرم رفت و آمد دارد ؛

افرادي كه شغل آنها بگونه اي است كه بطور مكرر وارد مكه شده از آن خارج مي شوند ؛ مانند كسي كه از خارج حرم هيزم و بوته جمع مي كند و در داخل شهر مكه به فروش مي رساند ، لازم نيست كه براي هر بار ورود به مكه احرام ببندد . ( 1 ) مستند اين فتوا روايت زير است : عن رفاعة بن موسي قال : « و قال أبو عبدالله ـ عليه السلام ـ : ان الحطابة و المجتلبة اتوا النبي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فسألوه فاذن لهم أن يدخلوا حلالا . » ( 2 ) « هيزم جمع كن ها و كساني كه كالا حمل مي كنند ، خدمت پيامبر آمده از آن حضرت درخواست نمودند كه بدون احرام وارد مكه شوند و آن حضرت به آنها اجازه داد . » به گفته صاحب جواهر : ظاهر اين است كه ذكر « حطابه » و « مجتلبه » به عنوان مثال است و اين حكم شامل تمام كساني است كه به هر دليل ، بطور مكرر وارد مكه و يا از آن خارج مي شوند . ( 3 ) ولي صاحب مدارك گفته است كه اولي اقتضا و اكتفا نمودن به مورد نص است ( 4 ) به نظر مي رسد كه نظر صاحب جواهر درست باشد ؛ چون معيار عسر و حرج است و اذن پيامبر به آنها براي همين معنا بوده است و هركجا كه عسر و حرج باشد ، حكم آنجا را مي گيرد . اگر چه رعايت احتياط لازم است . د ـ كسي كه پيش از تمام شدن ماه از مكه خارج شود ؛ براي كسي كه با احرام وارد مكه شد و مناسك را انجام داد ، اگر پيش از تمام شدن ماه از مكه خارج و سپس به آن داخل شود ، لازم نيست كه احرام ببندد . اين حكم نيز اجماعي است و رواياتي بر آن دلالت دارد . عن أبي عبداللّه ـ عليه السلام ـ في الرجل يخرج في الحاجة من الحرم ، قال : « ان رجع في الشهر الذي خرج فيه ، دخل بغير احرام . فان دخل في غيره دخل باحرام » . ( 5 ) امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره شخصي كه بخاطر حاجتي از حرم خارج مي شود ، فرمود : « اگر در همان ماهي كه خارج شده برگردد ، بدون احرام وارد مي شود و اگر در غير آن ماه برگردد بايد با احرام باشد . » عن ابي عبداللّه ـ عليه السلام ـ « انه خرج الي الربذه يشيّع اباجعفر ، ثم دخل مكة حلالا » . ( 6 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محقق حلي ، المختصر النافع ، ص 85 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج5 ، ص70 .

3 ـ جواهر الكلام ، ج 18 ، ص 449 .

4 ـ مدارك الأحكام ، ص 464 .

5 ـ وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص 70 .

6 ـ همان ، ج 5 ، ص 70 .


43


از امام صادق ـ عليه السلام ـ است كه آن حضرت از مكه به ربذه رفت تا فرزندش امام باقر را بدرقه كند سپس وارد مكه شد در حالي كه احرام نبست . عن ابي عبداللّه في الرجل يخرج الي جدّة في الحاجة قال : « يدخل مكة بغير احرام » . ( 1 ) امام صادق درباره مردي كه به سبب احتياجي از مكه به جدّه رفت ، فرمود : « بدون احرام وارد مكه شود . » البته روايت دوم و سوم حمل شده بر اين كه شخص پيش از تمام شدن ماه ، از مكه خارج شده سپس برگشته است . مطلبي كه در اينجا قابل بررسي است اين است كه : منظور از ماه چيست ؟ آيا منظور « دوازده ماه قمري » است به اين معنا كه در هر يك ماه قمري ، تنها يك احرام بسته مي شود ؟ و يا منظور گذشتن « سي روز » از وقتي است كه احرام بسته است ؟ شهيد ثاني كه اين مسأله را مطرح مي كند مي گويد : منشأ اشكال اطلاق نصوص است ، و اين كه در روايت احتمال هر دو وجه مي رود و سپس وجه دوم را قوي مي داند . ( 2 ) اما ظاهر عبارت حديث اوّل كه در اين مسأله نقل كرديم ، دلالت بر وجه اول دارد ؛ زيرا كلمه « الشهر » كه داراي « الف » و « لام » است ، بيشتر به ماههاي دوازده گانه دلالت دارد تا گذشتن سي روز . عبارت شيخ در نهايه نيز به همين صورت است و ظاهر در وجه اول مي باشد . او مي گويد : « فان خرج من مكة بغير احرام ثم عاد فان كان عوده في الشهر الذي خرج فيه لم يضرّه ان يدخل مكة بغير احرام ... » ( 3 ) « اگر از مكه بدون احرام خارج شود و سپس برگردد ؛ اگر بازگشت او در همان ماهي باشد كه در آن خارج شده است ، ضرر ندارد كه بدون احرام وارد مكه شود . » 2 ـ قصاص كسي كه به مسجد الحرام پناهنده شده جايز نيستكسي كه جنايتي كرده و بايد قصاص شود ، يا كاري انجام داده كه موجب حدّ است و بايد بر او حدّ جاري شود ؛ اگر به حرم پناهنده شده باشد در داخل حرم نمي توان او را قصاص كرد و يا بر او حد جاري ساخت ، او در امان است ، بلكه از لحاظ غذا و آب در مضيقه و سختي قرار مي گيرد تا ناچار شده ، از حرم خارج شود ، آنگاه حدّ يا قصاص اجرا مي گردد . اين حكم از نظر علماي شيعه اتفاقي است و كسي در آن ترديد نكرده و گروهي از علما بر اين حكم ادعاي اجماع نيز نموده اند . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان ، ج 5 ، ص 70 .

2 ـ شهيد ثاني ، مسالك الأفهام ، ج 1 ، ص 87 ، ( چاپ سنگي ) .

3 ـ جواهرالكلام ، ج 18 ، ص 447 .

4 ـ آية الله خويي ، مباني تكلمة المنهاج ، ج 2 ، ص 183 .


44


« محل امن » بودنِ حرم ، از آيات و اخبار هم مستفاد مي شود : خداوند در قرآن كريم مي فرمايد : « و من دخله كان آمنا » ؛ ( 1 ) « هر كس وارد آنجا شود ، در امنيت قرار مي گيرد . » همچنين روايات متعددي در اين باره داريم كه از جمله آنهاست : عن الحلبي عن أبي عبداللّه ـ عليه السلام ـ قال : « سألته عن قول اللّه ـ عزّ و جلّ ـ : « و من دخله كان آمنا » قال : اذا أحدث العبد في غير الحرم جناية ثم فرّ الي الحرم لم يسع لأحد أن يأخذه في الحرم ولكن يمنع من السوق و لايبايع ولايطعم و لايسقي و لايكلم فانه اذا فعل ذلك يوشك ان يخرج فيؤخذ و اذاجني في الحرم جناية اُقيم عليه الحد في الحرم ؛ لانه لم ير للحرم حرمة » . ( 2 ) حلبي مي گويد : « از امام صادق (عليه السلام) آيه « و من دخله كان آمنا » را پرسيدم ، فرمود : وقتي شخصي در بيرون حرم جنايتي كرد و به حرم فرار نمود ، كسي حق ندارد كه در حرم او را دستگير نمايد ، ولي از بازار و خريد و فروش طعام و آب منع مي شود و كسي با او حرف نمي زند ، وقتي چنين شد ناگزير به زودي از حرم بيرون مي آيد و دستگير مي شود . و اگر در خود حرم جنايتي كرد در همانجا حد بر او جاري مي شود ؛ زيرا كه او حرمتي براي حرم نگذاشته است » . عن حفص بن البختري قال : « سألت أبا عبدالله ـ عليه السلام ـ عن الرجل يجني الجناية في غير الحرم ثم يلجأ الي الحرم أَيُقام عليه الحد ؟ قال : لا ولايطعم و لايسقي و لايكلم و لايباع فانه اذا فعل ذلك به يوشك ان يخرج فيقام عليه الحد و اذا جني في الحرم جناية اُقيم عليه الحد في الحرم لأنه لم ير للحرم حرمة » . ( 3 )

حفص مي گويد : از امام صادق درباره شخصي كه در غير حرم جنايت كرده و به حرم پناه برده است ، پرسيدم كه آيا حد بر او جاري مي شود ؟ فرمود : نه بلكه به او طعام و آب داده نمي شود و كسي با او سخن نمي گويد و با او خريد و فروش نمي شود ، وقتي چنين شد اميد است كه او از حرم خارج شود ، پس حد بر او جاري گردد . اما اگر در خود حرم جنايت كرد همانجا حد بر او جاري مي شود چون او حرمتي براي حرم قائل نشده است . » عن معاوية بن عمار قال : « سألت أبا عبدالله ـ عليه السلام ـ عن رجل قتل رجلاً في الحِلّ ثم دخل الحرم ؟ قال : لايقتل ولايطعم و يسقي و لايباع و لايؤذي حتي يخرج من الحرم فيقام عليه الحد . قلت : فما تقول في رجل قتل في الحرم او سرق ؟ قال : يقام عليه الحد في الحرم صاغراً ؛ لأنه لم ير للحرم حرمة ... » ( 4 ) معاوية بن عمار مي گويد : « از امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره شخصي كه انساني را در بيرون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سوره قصص ، آيه 57 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 337 .

3 ـ همان ، ج 9 ، ص 338 .

4 ـ همان ، ج 9 ، ص 337 .


45


حرم كشته و داخل حرم شده است پرسيدم ، فرمود : كشته نمي شود اما به او طعام و آب داده نمي شود و كسي با او معامله نمي كند و به او اذيت هم نمي شود تا اينكه از حرم خارج شود و حد بر او جاري گردد . گفتم : چه مي فرمايي درباره كسي كه در حرم قتل يا سرقت انجام داده ؟ فرمود : در حرم بر وي حدّ جاري مي شود در اين صورت او تحقير شده است ؛ زيرا كه او حرمتي براي حرم نگذاشته است . » بطوري كه ملاحظه مي فرماييد اين روايات به روشني دلالت بر مطلوب دارند و در اين باره روايات ديگري هم وجود دارد كه ما به جهت رعايت اختصار آنها را نياورديم . بنابر اين حكم مسأله ؛ چه از نظر فتواي علما و چه از نظر آيات و روايات معلوم و واضح است . چيزي كه در اينجا مورد اختلاف است و بايد بررسي شود ، اين است كه : آيا اين حكم اختصاص به مسجد الحرام دارد ، يا حرم پيامبر و ائمه و مشاهد شريف نيز داخل در اين حكم هستند ؟ شيخ طوسي مي گويد : مشاهد ائمه نيز در اين حكم مانند مكه است . ( 1 ) و محقق حلي نيز اين سخن شيخ را تحسين كرده است ( 2 ) اما شهيد ثاني و صاحب جواهر اين سخن را نپذيرفته اند و گفته اند كه دليلي بر آن وجود ندارد . ( 3 ) تنها دليلي كه بر آن ذكر شده ، اين است كه اين مشاهد از حرم شريفتر هستند و از علاّمه نقل شد كه منظور از مشهد تمامي شهر است تا چه رسد به صحن شريف و روضه منوره ( 4 ) و صاحب حدائق اين الحاق را رد كرده و دليل آن را تضعيف نموده است . ( 5 ) به نظر مي رسد كه تعميم حكم مشاهد مشرفه درست نيست ؛ زيرا دليل حكم ، مختص به حرم است و ما نمي توانيم در چنين حكمي كه برخلاف اصل است از مورد دليل تعدّي كنيم ، آيا اين يك نوع قياس و حتي استحسان نيست ؟ 3 ـ جواز قصر و اتمام براي مسافرمسافري كه وارد مكه شده است اگر چه قصد اقامت ده روز هم نكرده باشد ، مي تواند در مسجد الحرام نماز خود را تمام بخواند و همينطور است نماز در مسجد النبي و مسجد كوفه و حائر حسيني . اين حكم در ميان علماي شيعه ، از شهرت بسياري برخوردار است و صاحب مفتاح الكرامه از چند نفر نقل اجماع كرده و تنها از صدوق نقل خلاف نموده است . ( 6 ) روايات در اين مسأله به ظاهر مختلف و متعارض است و مي توان آنها را به سه دسته تقسيم كرد : 1 ـ رواياتي دلالت مي كند بر اين كه مسافر بايد نماز خود را در آن چهار مكان تمام بخواند . چند مورد از آن را مي آوريم :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شيخ طوسي ، النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي ، ص 756 .

2 ـ محقق حلي ، نكت النهاية ، ( چاپ شده در مجموعه الجوامع الفقهيه ) ص 463 .

3 ـ مسالك الافهام ، ج 2 ، ص 342 ؛ جواهر الكام ، ج 41 ، ص 345 .

4 ـ مباني تكملة المنهاج ، ج 2 ، ص 184 .

5 ـ شيخ يوسف بحراني ، الحدائق الناضرة ، ج 17 ، ص 345 .

6 ـ سيد محمد جواد عاملي ، مفتاح الكرامه ، ج 3 ، ص 490 .


46


عن حماد بن عيسي ، عن أبي عبدالله ـ عليه السلام ـ انّه قال : « من مخزون علم اللّه الإتمام في اربعة مواطن ؛ حرم اللّه و حرم رسوله و حرم اميرالمؤمنين و حرم الحسين (عليهم السلام) . ( 1 ) حماد بن عيسي از امام صادق نقل كرده كه آن حضرت فرمود : از اسرار پوشيده علم خدا ، تمام خواندن نماز است در چهار مكان ؛ حرم خدا ، حرم پيامبر ، حرم اميرالمؤمنين و حرم حسين (عليهم السلام) .ـ عن عبدالرحمن بن الحجاج قال سألت أبا عبدالله عن التمام بمكة و المدينة فقال : اتمّ و ان لم تصلّ فيها الاّ صلاة واحدة . ( 2 ) عبدالرحمن بن حجاج مي گويد : از امام صادق درباره تمام خواندن نماز در مكه و مدينه پرسيدم ، فرمود : « نماز را تمام بخوان اگر چه بيش از يك نماز در آنجا نخواني . » ـ عن زياد القندي قال ابوالحسن عليه السلام : « يا زياد احب لك ما احبّ لنفسي و اكره لك ما اكره لنفسي ، اتم الصلوة في الحرمين و بالكوفة و عند قبر الحسين » . ( 3 )

زياد قندي مي گويد : امام موسي بن جعفر (عليه السلام) فرمود : « اي زياد آنچه كه بر خود مي پسندم بر تو نيز مي پسندم و آنچه كه برخود مكروه مي دارم بر تو نيز مكروه مي دارم . نماز را در حرمين و كوفه و كنار قبر حسين (عليه السلام) تمام بخوان . » 2 ـ رواياتي دلالت دارد بر اين كه مسافر بايد نماز خود را در حرمين شريفين قصر بخواند كه از جمله آنهاست : ـ عن ابن بزيع قال : « سألت الرضا ـ عليه السلام ـ عن الصلوة بمكه و المدينة تقصير او اتمام ؟ فقال : قصر ما لم تعزم علي مقام عشره ايام » . ( 4 ) ابن بزيع مي گويد : « از امام رضا ـ عليه السلام ـ درباره نماز در مكه و مدينه پرسيدم كه آيا قصر است يا تمام ؟ امام فرمود : مادامي كه ده روز قصد اقامه نكرده اي نماز را قصر بخوان » . ـ عن علي بن حديد قال : « سألت الرضا ـ عليه السلام ـ فقلت ان اصحابنا اختلفوا في الحرمين فبعضهم يقصر و بعضهم يتم ... قال : لايكون التمام الاّ ان تجمع علي اقامة عشرة ايام . » ( 5 ) ابن حديد مي گويد : از امام رضا ـ عليه السلام ـ پرسيديم كه اصحاب ما درباره حرمين اختلاف كرده اند بعضي از آنها نماز را قصر مي خوانند و بعضي تمام ... ؟ فرمود : نمي توان نماز را تمام خواند مگر اين كه ده روز قصد اقامه كند .

3 ـ رواياتي كه دلالت بر تخيير ميان قصر و اتمام مي كند . از جمله آنهاست : ـ عن علي بن يقطين عن ابي الحسن ـ عليه السلام ـ في الصلاة بمكة ، قال : من شاء اتم و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 5 ، ص 543 .

2 ـ همان ، ج 5 ، ص 544 .

3 ـ همان ، ج 5 ، ص 546 .

4 ـ همان ، ج 5 ، ص 550 .

5 ـ همان ، ج5 ، ص 551 .


47


من شاء قصّر . ( 1 ) علي بن يقطين از امام كاظم (عليه السلام) درباره نماز در مكه نقل مي كند كه فرمود : « هر كس بخواهد تمام مي خواند و هركس بخواهد قصر مي كند . » ـ عن الحسين بن مخترا عن أبي ابراهيم قال : « قلت له : انّا اذا دخلنا مكة و المدينة نتم او نقصّر ؟ قال : ان قصّرت فذلك و ان اتممت فهو خير تزداد . » ( 2 ) حسين بن مختار مي گويد به امام كاظم (عليه السلام) عرض كردم : « ما وقتي داخل مكه يا مدينه شديم ، نماز را تمام بخوانيم يا قصر ؟ فرمود : اگر قصر بخوانيد همانست و اگر تمام بخوانيد پس آن خيري است كه افزوده ايد . » اكنون كه نمونه هاي از روايات باب را خوانديم ، بايد ديد كه علاج ميان اين سه دسته از روايات چيست ؟ مرحوم شيخ صدوق روايات قصر را گرفته و روايات اتمام را حمل بر اقامه ده روز كرده و روايات تخيير را حمل بر تخيير ميان قصد اقامت ده روز و يا عدم آن كرده است . ( 3 ) اما انصاف اين است كه روايات باب را نمي توان بدينگونه توجيه كرد و لذا اكثريت قاطع علماي شيعه ، نظر شيخ صدوق را نپذيرفته اند و بالإتفاق نظر به تخيير داده اند و ميان رواياتي كه امر به « اتمام » داشت و همچنين روايات مقابل آنها كه امر به « قصر » مي كرد ، بدينگونه جمع كرده اند و روايات تخيير را قرينه اين جمع گرفته اند . مرحوم آية الله حكيم در مقام جمع ميان روايات گفته است : حكم اوّلي تخيير است ولي گاهي عنواني عارض مي شود كه يكي از دو طرف تخيير ، تعيّن پيدا مي كند ( 4 ) و مرحوم آية الله خويي مي گويد : بايد روايات قصر را حمل بر تقيه و روايات اتمام را حمل بر افضليت آن كنيم تا ميان اين روايات و راويات تخيير جمع كرده باشيم . ( 5 ) مطلب ديگر اين كه آيا مورد حكم مسجدالحرام است و يا شهر مكه ؟ با توجه به روايات باب با اطمينان مي توان گفت كه موضوع آن شهر مكه است هرچند كه احتياط اقتضا مي كند كه به مسجد الحرام اكتفا كنيم . در اينجا توجه خوانندگان را به چند فتوا از مراجع معاصر جلب مي كنيم :

امام خميني (قدّس سرّه) فتوا داده اند بر اين كه : مسافر در مسجدالحرام و مسجدالنبي مخير ميان قصر و اتمام است ولي در شهر مكه و مدينه احتياط در اتمام مي باشد . ( 6 )

آية الله گلپايگاني (قدّس سرّه) حكم به مسجدين را به شهر مكه و مدينه تعميم داده و اتمام در آن دو شهر را جايز مي داند . ( 7 )


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان ، ج 5 ، ص 545 .

2 ـ همان ، ج 5 ، ص 547 .

3 ـ روضة المتقين ، ج 2 ، ص 626 .

4 ـ آية الله حكيم ، مستمسك العروة ، ج 8 ، ص 183 .

5 ـ مستند العروة ( تقريرات درس آية الله خويي ) ، ج 8 ، ص 406 .

6 ـ امام خميني ، تحريرالوسيله ، ج1 ، ص 264 .

7 ـ آية الله گلپايگاني ، توضيح المسائل ، ص 260 .


48


و آية الله خويي (قدّس سرّه) نيز حكم تخيير را به دو شهر مكه و مدينه تعميم مي دهد . ( 1 )

4 ـ حرمت اخذ لقطه از حرمبطوري كه مي دانيم لقطه مالي است كه از كسي گم شده و كس ديگري آن را پيدا كرده است . حكم اوّلي در لقطه اين است كه انسان مي تواند مال گم شده را بردارد و تا يكسال آن را پيش خود نگهدارد و همه جا اعلام كند . اگر صاحبش پيدا نشد مي تواند آن را صدقه بدهد و مي تواند آن را تملك كند . اما لقطه حرم و مالي كه در حرم پيدا شده است حكم ديگري دارد و آن اين كه انسان نبايد به آن دست بزند و بردارد . اخذ لقطه در حرم ، حرام است و اگر احياناً كسي لقطه را در حرم برداشت براي هميشه ضامن مي شود و پس از گذشت يكسال بايد آن را از طرف صاحب مال تصدّق بدهد و هر وقت صاحب مال پيدا شد بايد بمقدار مالش به او بپردازد . شيخ طوسي و ابن ادريس و شهيد اول در اين مسأله همانگونه كه گفتيم فتوا داده اند . ( 2 ) مستند اين فتوا روايات متعددي است كه از ائمه اطهار (عليهم السلام) نقل شده است ؛ از جمله : ـ عن الفضيل بن يسار قال : « سألت أباجعفر ـ عليه السلام ـ عن لقطة الحرم ؟ فقال : لاتمس ابداً حتّي يجيئ صاحبها فيأخذها . قلت : فان كان مالاً كثيراً ؟ قال : فان لم يأخذها الاّ مثلك فليعرفها . » ( 3 ) فضيل بن يسار مي گويد : « از امام باقر ـ عليه السلام ـ درباره لقطه حرم پرسيديم . فرمود : هرگز دست به آن نزن تا صاحبش بيايد و آن را اخذ كند ، گفتم : اگر مال زيادي باشد ؟ فرمود : اگر آن را اخذ نكند مگر كسي مانند تو ، پس بايد آن را اعلام نمايد . » ـ عن علي بن حمزة قال : « سألت العبد الصالح عن رجل و جد دِيناراً في الحرم فاخذه ؟ قال : بئس ما صنع ما كان ينبغي له ان يأخذه قلت : ابتلي بذلك ، قال : يعرفه قلت : فانّه قد عرّفه فلم يجد له باغياً ، قال : يرجع الي بلده فيتصدق به علي اهل بيت من المسلمين ؛ فان جاء طالبه فهوله ضامن . » ( 4 ) علي بن حمزه مي گويد : « از امام كاظم پرسيدم در مورد مردي كه ديناري را در حرم پيدا كرده و آن را برداشته است . فرمود : چه كار بدي كرده است ! نبايد آن را برمي داشت . گفتم : به اين كار مبتلا شده . فرمود : بايد آن را اعلام كند . گفتم : اين كار را كرده ولي صاحب آن را نيافته است فرمود : به شهر خود برمي گردد و آن را به خانواده اي از مسلمانان صدقه مي دهد و هر وقت صاحب آن آمد او ضامن است . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آية الله خويي ، منهاج الصالحين ، ج 1 ، ص255 .

2 ـ النهايه ، ص 284 ـ ابن ادريس ؛ السرائر ، ج 1 ، ص 645 ؛ شهيد اول ، الدروس ، ج 1 ، ص 472 .

3 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 361 .

4 ـ همان ، ج 9 ، ص 361 .


49


ـ عن ابراهيم بن عمر عن ابي عبداللّه (عليهم السلام) قال : اللقطة لقطتان : لقطة الحرم و تعرف سنة ، فان وجد صاحبها و الاّ تصدقت بها . و لقطة غيرها تعرف سنة فان لم تجد صاحبها فهي كسبيل مالك . ( 1 )

ابراهيم از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل مي كند كه فرمود : « لقطه بر دو قسم است ؛ يكي لقطه حرم است كه بايد تا يكسال آن را معرفي و اعلام كني اگر صاحبش پيدا شد كه هيچ وگرنه آن را صدقه مي دهي . ديگري لقطه غير حرم است كه تا يكسال معرفي مي كني و اگر صاحبش را نيافتي مانند مال خود تواست . » 5 ـ عدم جواز عبور جنب و حائض از مسجد الحرامبراي كسي كه جنب يا حايض شده است ، نشستن و بطور كلي درنگ كردن د ركليه مساجد حرام است ولي عبور كردن از مساجد جايز است مگر مسجد الحرام و مسجد النبي كه حتي عبور كردن از اين دو مسجد براي او حرام است . اين حكم نيز ميان علماي شيعه اتفاقي است و در چندين كتاب معتبر فقهي ؛ مانند « غنيه » ، « معتبر » ، « مدارك » و « تذكره » بر آن ادعاي اجماع شده است ولي ظاهر عبارت شيخ صدوق و شيخ مفيد ، جواز عبور از مسجد الحرام و مسجد النبي است . ( 2 ) شيخ طوسي در مبسوط كلامي دارد كه ظاهر آن مكروه بودن عبور از دو مسجد است ( 3 ) ولي همو در نهايه حكم به حرمت داده است . ( 4 ) بهرحال اگر هم اين مسأله در ميان قدما اِجماعي نباشد ، در ميان متأخرين اجماعي است و از كسي نقل خلاف نشده است . اين فتوا مطابق با روايات متعددي است كه از حضرات معصومين (عليهم السلام) نقل شده است ؛ از جمله : ـ عن جميل قال : « سألت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ عن الجنب يجلس في المساجد ؟ قال : لا . ولكن يمر فيها كلّها الاّ المسجد الحرام و مسجد الرسول ـ صلي الله عليه وآله ـ » . ( 5 ) جميل مي گويد : « از امام صادق (عليه السلام) درباره جنب پرسيدم كه آيا مي تواند در مساجد بنشيند ؟ فرمود : نه ، امّا مي تواند از آنها عبور كند ، مگر مسجد الحرام و مسجد پيامبر . » ـ عن محمد بن مسلم قال : « قال ابوجعفر ـ عليه السلام ـ ( في حديث الجنب و الحائض ) و يدخلان المسجد مجتازين و لايقعدان فيه و لايقربان المسجدين الحرمين . » ( 6 ) محمد بن مسلم مي گويد : امام باقر در حديثي درباره جنب و حايض فرمود : آنها در حال عبور مي توانند به مسجد وارد شوند ولي نمي توانند بنشينند اما به دو مسجدي كه حرم هستند ( يعني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان .

2 ـ مفتاح الكرامه ، ج 1 ، ص 324 .

3 ـ شيخ طوسي ، المبسوط .

4 ـ النهايه ، ص 20 .

5 ـ وسائل الشيعه ، ج 1 ، ص 485 .

6 ـ همان ، ج 1 ، ص 488 .


50


مسجدالحرام و مسجد النبي ) نمي توانند نزديك شوند . مسأله ديگري كه فقها بدنبال اين مسأله عنوان مي كنند ، اين است كه اگر شخصي در يكي از دو مسجد معهود ( مسجد الحرام و مسجد النبي ) خوابيد و محتلم شد او بايد پس از بيدار شدن بلافاصله تيمّم كند و از مسجد خارج شود ولي در مساجد ديگر تيمم كردن لازم نيست ( 1 ) در اين مورد خاص نيز رواياتي داريم از جمله اين است : عن ابي حمزه قال : قال ابوجعفر ـ عليه السلام ـ : « اذا كان الرجل نائما في المسجد الحرام او مسجد الرسول فاحتلم فاصابته جنابة فليتيمم ولايمرّ في المسجد الاّمتيمما ولابأس ان يمرّ في سائر المساجد و لايجلس في شئ من المساجد . » ( 2 ) ابي حمزه از امام باقر نقل مي كند كه فرمود : « و چون شخص در مسجد الحرام يا مسجد النبي بخوابد و محتلم شود و به او جنابت برسد ، بايد تيمم كند و از مسجد مرور نكند مگر با تيمم و مرور كردن از مساجد ديگر عيبي ندارد و نبايد در هيچيك از مساجد بنشيند . » 6 ـ حكم ساختن بنايي مرتفع تر از كعبه در مكهآيا در شهر مكه ، در اطراف مسجد الحرام مي توان بنايي بلندتر از كعبه كه حدود 15 متر ارتفاع دارد ساخت ؟ ظاهر عبارت شيخ در نهاية حرمت اين عمل است ( 3 ) و ابن ادريس هم قائل به حرمت شده است ( 4 ) و محقق در شرايع ابتدا به حرمت فتوا مي دهد آنگاه از اين نظر عدول مي كند و قائل به كراهت اين عمل مي شود ( 5 ) و همچنين در كتاب ديگرش قائل به كراهت شده و ساختن بنايي مرتفع تر از كعبه را از مكروهات مي شمارد ( 6 ) و صاحب جواهر قول به كراهت را به مشهور نسبت مي دهد و آن را مطابق با اصول و قواعد مذهب مي داند . ( 7 ) در اين مورد دو روايت در دست داريم : عن محمد بن مسلم عن ابي جعفر ـ عليه السلام ـ في حديث قال : « و لاينبغي لأحد ان يرفع بناء فوق الكعبه . ( 8 ) محمد بن مسلم از امام باقر ـ عليه السلام ـ در حديثي نقل مي كند كه فرمود : « سزاوار نيست كه كسي بنايي بالاتر از كعبه بسازد » . ـ محمد بن محمد المفيد في المقنعه قال : « نهي ان يرفع الإنسان بمكة بناء فوق الكعبة » . ( 9 ) شيخ مفيد در مقنعه مي گويد : « معصوم ـ عليه السلام ـ نهي كرده است از اين كه انسان در مكه بنايي بالاتر از كعبه بسازد » .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شرايع الاسلام ، ص 7 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 1 ، ص485 .

3 ـ النهايه ، ص 284 .

4 ـ ابن ادريس ، السرائر ، ج 1 ، ص 645 .

5 ـ شرايع الإسلام ، ص 80 .

6 ـ المختصر النافع ، ص 98 .

7 ـ جواهر الكلام ، ج 20 ، ص 51 .

8 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 343 .

9 ـ همان ، ج9 ، ص 344 .


51


البته روايت دوّم مرسله است و احتمال دارد كه نظر شيخ مفيد در اين مرسله همان روايت محمد بن مسلم باشد و اين روايت نيز تعبير « لاينبغي » دارد كه به معناي « سزاوار نيست » مي باشد و ظاهر در كراهت است .7 ـ حكم تنجيس كعبه و مسجد الحراممعلوم است كه تنجيس مسجد بطور كلي حرام است و ازاله نجاست از مسجد ، واجب است . اما تنجيس مسجد الحرام و كعبه ، علاوه بر حرمت شرعي ، مجازات هم دارد و آن اين است كه اگر كسي از روي عمد و عناد جايي از مسجد الحرام را نجس نمود و بول يا غايطي از او به مسجد الحرام سرايت كرد ، بايد او را به شدت كتك زد و اگر داخل كعبه را عمداً و از روي عناد نجس كرد ، بايد او را از كعبه و از حرم بيرون برد و گردنش را زد . ( 1 ) اين مجازات شديد براي آن است كه كسي كه چنين هتك حرمتي از كعبه كه مقدس ترين مكان براي مسلمانان است ، بكند ، بدون شك او كافر است و عملش به هيچ وجه قابل توجيه نيست و گناهي را مرتكب شده . كه نمي توان از آن گذشت . در اين مورد روايات متعددي از حضرات معصومين (عليهم السلام) رسيده است به عنوان نمونه دو حديث ذكر مي شود : عن ابي الصباح الكناني قال : « قلت لأبي عبدالله ـ عليه السلام ـ ما تقول فيمن احدث في المسجد الحرام متعمداً ؟ قال : يضرب رأسه ضرباً شديداً ، ثم قال : ما تقول فيمن احدث في الكعبة متعمداً ؟ قال : يقتل » . ( 2 ) كناني مي گويد : به امام صادق گفتم : « چه مي گويي در باره كسي كه در مسجد الحرام بطور عمد احداث حدث كرده ( بول يا غايط كرده ) فرمود : از سر او به شدت مي زنند . سپس گفت : چه مي گويي درباره كسي كه در كعبه عمداً اين كار را مرتكب شده است ؟ فرمود : كشته مي شود . » قال الصادق ـ عليه السلام ـ في حديث يذكر فيه الإسلام و الإيمان : « و لوان رجلا دخل الكعبة فبال فيها معاندا اخرج من الكعبة و من الحرم و ضربت عنقه » . ( 3 ) امام صادق در حديثي درباره اسلام و ايمان فرمود : « و اگر مردي داخل كعبه شد پس در آن ، از روي عناد بول كرد ، از كعبه و از حرم بيرون برده مي شود و گردن او زده مي شود . » 8 ـ حرمت خارج كردن سنگريزه و خاك از مسجد الحرام

يكي ديگر از احكام اختصاصي مسجد الحرام اين است كه نبايد سنگريزه و يا خاك

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مباني تكملة المنهاج ، ج1 ، ص 345 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 384 .

3 ـ همان .


52


مسجدالحرام و اطراف كعبه از آنجا بيرون برده شود ، اگر چه از باب تيمّن و تبرّك باشد . اين عمل حرام است و كسي كه سنگريزه يا خاك آنجا را بيرون برده باشد ، بايد بي درنگ آن را برگرداند و به جاي خود بگذارد . شيخ طوسي و ابن ادريس به اين مسأله فتوا داده اند ( 1 ) و مستند اين فتوا رواياتي است كه از جمله آنهاست : عن محمد بن مسلم قال : « سمعت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ يقول : لاينبغي لأحد أن يأخذ من تربة ماحول الكعبه و ان اخذ من ذلك شيئاً ردّه . » ( 2 ) محمد بن مسلم مي گويد : از امام صادق شنيدم كه فرمود : « براي هيچكس سزاوار نيست اين كه چيزي از خاك اطراف كعبه بردارد و اگر چيزي از آن را برداشت بايد برگرداند . » عن معاوية بن عمّار قال : « قلت لأبي عبداللّه ـ عليه السلام ـ : اخذت سكامن سك المقام و تراباً من تراب البيت و سبع حصيات . فقال : بئس ما صنعت ! اما التراب و الحصي فردّه » . ( 3 ) معاوية بن عمار مي گويد : « به امام صادق گفتم : ميخي از ميخهاي مقام و خاكي از خاكهاي بيت و هفت سنگريزه برداشته ام . امام فرمود : چه كار بدي كرده اي خاك و سنگريزه را برگردان . » عن حذيفة بن منصور قال : « قلت لأبي عبداللّه ـ عليه السلام ـ ان عمي كنس الكعبة و اخذ من ترابها فنحن نتداوي به ، فقال ردّه اليها . » ( 4 )

حذيفه مي گويد : « به امام صادق گفتم : عموي من كعبه را جاروب كرده و از خاك آن برداشته و ما با آن خاك خود را مداوا مي كنيم . امام فرمود : آن را به جاي خود برگردان . » 9 ـ عدم جواز صيد در حرمصيد كردن حيوانات در محدوده حرم كه شامل شهر مكه و بعضي از نواحي آن مي شود ، حتي براي كسي كه در حال احرام نيست ، حرام است و بطور كلي شكار كردن در حرم هم براي محرم و هم براي غير محرم جايز نيست ، اگر كسي در حال احرام صيد كند ، احكامي دارد كه در مناسك ذكر شده است و اگر كسي كه در حال احرام نيست در حرم صيد كند ، علاوه بر اينكه كار حرامي كرده لازم است كه قيمت آن را فديه بدهد . ( 5 ) به گفته صاحب جواهر ، هر دو قسمِ اجماع ( محصل و منقول ) بر اين حكم قائم است . ( 6 ) علاوه بر اجماع ، نصوصي هم در اين مورد از ائمه معصومين (عليهم السلام) وارد شده است : « عن عبدالله بن سنان انّه سأل أبا عبداللّه عن قول اللّه ـ عزّ و جل ـ « و من دخله كان آمنا »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شيخ طوسي ، المبسوط ، ج 1 ، ص 385 ؛ ابن ادريس ، السرائر ، ج 1 ، ص 648 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 333 .

3 ـ همان ، ج 9 ، ص 333 .

4 ـ همان .

5 ـ النهايه ، ص 227 ؛ شرايع الاسلام ، ص 84 ؛ و تبصرة المتعلمين ، ص 43 .

6 ـ جواهر الكلام ، ج 20 ، ص 294 .


53


قال : من دخل الحرم مستجيراً به كان آمنا من سخط اللّه و من دخله من الوحش و الطير كان آمنا من ان يهاج او يؤذي حتي يخرج من الحرم . » ( 1 ) « ابن سنان از امام صادق درباره آيه « و من دخله كان آمنا » پرسيد ، امام فرمود : هر كس داخل حرم شود در حالي كه به آنجا پناه آورده است ، از غضب خداوند در امان است و هر حيواني از وحوش و پرندگان وارد حرم گردد ، از اين كه به او حمله شود و يا مورد اذيت قرار گيرد در امان است تا از حرم خارج شود . عن الحلبي عن أبي عبدالله ـ عليه السلام ـ قال : « لا تستحلّن شيئاً من الصيد و أنت حرام و لا أنت حلال في الحرم . » ( 2 )

حلبي از امام صادق نقل مي كند كه فرمود : « چيزي از صيد را حلال نشمار در حالي كه احرام هستي ، همچنين حلال مشمار صيد در حرم را اگر چه در حال احرام نباشي . » حرمت حرم و اين كه نبايد در حرم به حيوانات آزاري برسد ، آنچنان مورد توجه حضرات معصومين (عليهم السلام) بوده كه حتي شكار حيواني را كه در خارج حرم است ولي قصد رفتن به داخل حرم دارد مكروه مي دانستند و شكار كردن در محدوده اي به اندازه يك منزل ( بريد ) بيرون از مرز حرم را نيز جايز نمي دانستند . همچنين اگر شخص در حل باشد و صيدي را در حرم با تير بكشد بايد فديه بدهد و يا اگر در حرم باشد و صيدي را كه در حل است بكشد باز بايد فديه بدهد ، حتي اگر پرنده اي بر شاخه درختي باشد كه آن شاخه در خارج حرم ولي ريشه اش داخل حرم است ، صيد آن جايز نيست و اگر صيدي در دست دارد و همراه با آن وارد حرم شد ، بايد آن را آزاد كند . احكامي را كه برشمرديم ، هم مضمون رواياتي است كه بجهت رعايت اختصار از ذكر آنها خودداري كرديم و هم مطابق با فتاواي فقهاي ماست كه بعضي به حرمت و بعضي به كراهت آنها فتوا داده اند . ( 3 ) البته اين حكم مخصوص حرمِ مكه است ، اما بعضي از فقها حرم مدينه را كه محدود است به ميان دو سنگلاخ « ليلي » و « واقم » ، ملحق به حرم مكه كرده و صيد در آنجا را حرام دانسته اند . ( 4 ) و بعضي ها به كراهت شديد آن قايل هستند ( 5 ) و محقق كركي پس از نقل قول به حرمت ، از شيخ و علامه مي گويد : قول صحيح همين است و آن را مبتني بر روايت عبداللّه بن سنان از امام صادق (عليه السلام) مي كند ( 6 ) : قال ابو عبداللّه : « يحرم من الصيد في المدينة ما صيد بين الحرتين » . ( 7 )

امام صادق فرمود : « از صيد در مدينه ؛ آنچه كه ميان دو سنگلاخ صيد شود حرام است . »

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 202 .

2 ـ همان ، ج 9 ، ص 203 .

3 ـ ر . ك : جواهر الكلام ، ج 20 ، ص 296 به بعد .

4 ـ النهاية ، ص 287 .

5 ـ شرايع الإسلام ، ص 80 .

6 ـ محقق كركي ، جامع المقاصد ، ج 3 ، ص 275 .

7 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 285 .


54


10 ـ كراهت مجاورت در مكهطبق نظر فقها ، مجاورت و سكونت دائمي در شهر مكه كراهت دارد و بهتر اين است كه انسان مناسك خود را انجام دهد و از مكه خارج شود . در ميان قدما از كساني كه به اين حكم تصريح كرده اند ، مي توان شيخ طوسي را نام برد . ( 1 ) و در اين باره رواياتي داريم كه از جمله آنهاست : عن الحلبي قال : « سألت ابا عبدالله عن قول اللّه ـ عز وجل ـ « و من يرد فيه بالحاد بظلم نذفة من عذاب اليم » فقال : كلّ الظلم فيه الحاد حتي لو ضربت خادمك ظلماً خشيت ان يكون الحادا فلذلك كان الفقهاء يكرهون سكني مكة . » ( 2 ) حلبي مي گويد : « از امام صادق درباره سخن خداوند پرسيدم كه مي فرمايد : « هر كس در آنجا ( حرم ) با الحاد اراده ظلم كند ، عذابي دردناك به او مي چشانيم » امام فرمود : هر ظلمي در آنجا الحاد است حتي اگر خادم خود را از روي ستم بزني ، بيم آن دارم كه الحاد باشد و براي همين است كه فقها سكونت در مكه را مكروه مي دانند . البته رواياتي هم داريم كه از آنها استحباب مجاورت در مكه استفاده مي شود : قال علي بن الحسين ـ عليه السلام ـ : « الطاعم بمكة كالصائم فيما سواها و الماشي بمكة في عبادة الله ـ عز و جل ـ . » ( 3 ) امام زين العابدين فرمود : « كسي كه در مكه غذا مي خورد ؛ مانند كسي است كه در جاهاي ديگر روزه مي گيرد و كسي كه در مكه راه مي رود ، گويا خدا را عبادت مي كند . » شهيد اول مي گويد : « روايات در كراهت يا استحباب مجاورت در مكه مختلف است ولي مشهور اين است كه كراهت دارد . اين كراهت به جهت ترس از ملالت و قلّت احترام است و يا به جهت خوف از ارتكاب معاصي است ؛ چون گناه كردن در مكه اعظم از جاي ديگر است و لذا فقها سكونت در آن را مكروه مي دانستند و يا به جهت اين است كه شوق بازگشت به مكه ادامه پيدا كند . و در روايتي آمده كه « سكونت در مكه موجب قساوت قلب مي شود » قول صحيح اين است كه براي كسي كه از افتادن در اين محذورات از نفس خود اطمينان دارد ، مجاورت مكه مستحب است . ( 4 ) شهيد پس از بيان مطالب بالا ، اضافه مي كند كه بعضي از اصحاب گفته اند اگر مجاورت براي عبادت باشد مستحب و اگر براي تجارت باشد مكروه است . محقق كركي پس از آنكه قول به كراهت مجاورت را انتخاب مي كند ، مي گويد : « ظاهر اين است كه مكانهاي شريفه ، هم همين حكم را دارند ، هر چند با يكديگر متفاوت باشند و اين به سبب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المبسوط ، ج 1 ، ص 385 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 341 .

3 ـ همان ، ج 9 ، ص 340 .

4 ـ الدروس ، ج 1 ، ص 471 .


55


ايجاد شوق به آن مكانهاست . » ( 1 ) نظير اين بيان را صاحب حدائق نيز دارد . او معتقد است كه اخبار دلالت بر كراهت سكونت در مكه دارد و از روايات چنين برمي آيد كه ساير اماكن مشرفه نيز همين حكم را دارد و سرّ مطلب اين است كه همانگونه كه شرافت مكان ، مضاعف بودن ثواب عبادت را اقتضا مي كند ، مضاعف بودن جزاي گناهان را نيز در بردارد ؛ زيرا كه شخص با ارتكاب معاصي ، آن مكان شريف را هتك حرمت مي كند . آنگاه صاحب حدائق اين موضوع را قابل مقايسه با اعمال زنان پيامبر مي داند كه چند برابر جزا داده مي شوند . ( 2 ) 11 ـ كراهت خواندن نمازهاي يوميه در داخل كعبهمطابق روايات ، كسي كه براي اولين بار مشرف به حج شده و در اصطلاح به او « صروره » گفته مي شود ؛ ورودش به داخل كعبه مستحب است و اگر داخل شد بهتر است كه چند ركعت نماز مستحبي بخواند ولي خواندن نمازهاي واجب در درون كعبه كراهت دارد . صاحب وسائل الشيعه در اين مورد بابي را منعقد كرده و رواياتي نقل نموده است كه از جمله آنهاست : عن معاوية بن عمار عن ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ قال : « لاتصل المكتوبة في الكعبة ، فانّ النبي لم يدخل الكعبة في حجّ ولاعمرة و لكنّه دخلها في الفتح فتح مكة و صلي ركعتين بين العمودين و معه اسامة بن زيد . » ( 3 ) معاوية بن عمار از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل مي كند كه فرمود : « نماز واجبي را در كعبه نخوان ، همانا پيامبر در حج يا عمره داخل كعبه نشد ولي در فتح مكه داخل كعبه گرديد و دو ركعت نماز ميان دو ستون كعبه خواند و اسامة بن زيد با او بود . » صاحب شرايع گفته است : همانگونه كه خواندن نماز در داخل كعبه مكروه است ، در بالاي بام آن نيز كراهت دارد ( 4 ) و صاحب مدارك سند اين سخن را روايتي مي داند كه در آن از نماز خواندن در مواردي نهي شده ، از جمله پشت بام كعبه ولي سند آن ضعيف است . ( 5 ) 12 ـ فضيلت مخصوص نماز در مسجد الحرامشريف ترين مكان در روي زمين براي اداي نماز مسجد الحرام است . در روايات وارده از پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ائمه معصوم (عليهم السلام) فضيلت هاي بسياري براي اداي نماز در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع المقاصد ، ج 3 ، ص 278 .

2 ـ الحدائق الناضرة ، ج 17 ، ص 346 .

3 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 380 .

4 ـ شرايع الاسلام ، ص 21 .

5 ـ مدارك الاحكام ، ص 172 .


56


مسجد الحرام وارد شده است . اكنون به بعضي از آن روايات توجه فرماييد : عن ابي حمزة الثمالي عن ابي جعفر ـ عليه السلام ـ انّه قال : « من صلّي في المسجد الحرام صلاة مكتوبة قبل اللّه منه كل صلاة صلاّها منذيوم وجبت عليه الصلاة و كل صلاة يصليها الي ان يموت . » ( 1 ) ابوحمزه ثمالي از امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل مي كند كه فرمود : « هركس در مسجدالحرام يك نماز واجبي بخواند ، خداوند تمام نمازهاي او را كه از زمان مكلف شدن تا آن زمان خوانده است ، قبول مي كند و همچنين قبول مي كند هر نمازي را كه پس از آن تا دم مرگ بخواند » . ـ قال رسول اللّه ـ صلّي الله عليه وآله ـ : « الصلاة في مسجدي كالف صلاة في غيره الاّ المسجد الحرام ، فان الصلاة في المسجد الحرام الف صلاة في مسجدي » . ( 2 ) پيامبر اكرم فرمود : نماز خواندن در مسجد من مانند هزار نماز است در غير آن مگر مسجد الحرام كه نماز خواندن در آن معادل هزار نماز در مسجد من است » . عن صامت عن أبي عبداللّه قال : « الصلاة في المسجد الحرام تعدل مأة الف صلاة . » ( 3 ) صامت از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل مي كند كه فرمود : « نماز در مسجد الحرام معادل صد هزار نماز است . » بايد توجه داشت كه ذكر اين اعداد و ارقام ، تنها براي بيان كثرت فضيلت است و در اينگونه موارد ، عدد موضوعيت ندارد و لذا در روايت دوّم ، نماز در مسجد الحرام معادل هزار هزار نماز در جاي ديگر گرفته شده و در روايت سوم معادل صد هزار نماز قلمداد شده است و از بعضي از روايات ارقام ديگري استفاده مي شود .13 ـ عدم جواز مضايقه كردن منازل مكه براي حاجياناهالي و ساكنان مكه حق ندارند خانه ها و منازل خود را از حجاج مضايقه كنند و بايد منازل خود را جهت سكونت حجاج در اختيار آنها قرار بدهند . آنها نبايد در موسم حج درب منازل خود را ببندند . اكثر فقهاي ما به اين حكم فتوا داده اند . شيخ طوسي گفته است : سزاوار نيست كه حجاج از خانه ها و منازل مكه منع شوند زيرا خداوند فرموده است : « سواءً العاكف فيه و الباد » ؛ ( 4 ) « مساوي است در آن كسي كه ساكن آنجاست يا از جاي ديگر آمده است » . ( 5 ) ابن ادريس اصل حكم را قبول دارد ولي استدلال به آيه شريفه را نمي پذيرد و آن را استدلالي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 536 .

2 ـ همان ، ج 3 ، ص 536 و 537 .

3 ـ همان .

4 ـ حج : 25 .

5 ـ المبسوط ، ج 1 ، ص 384 ؛ و النهاية ، ص 284 .


57


ضعيف مي خواند ؛ زيرا ضمير « فيه » در آيه شريفه به شهر مكه برنمي گردد بلكه به مسجد الحرام برمي گردد كه پيش از آن آمده است . ابن ادريس دليل اين حكم را اجماع فقها و روايات متواتره اي مي داند كه در اين مورد وارد شده است . ( 1 ) محقق كركي گفته است : منع خانه هاي مكه بر حجاج ـ بنابر قول صحيح ـ مكروه است وبعضي ها آن را حرام دانسته اند و همه شهر را در حكم مسجد دانسته اند و گفته اند : مكروه است اين كه خانه هاي مكه در داشته باشد . ( 2 ) اجماعي كه ابن ادريس در مسأله ادعا كرده نمي تواند دليل محكمي باشد ؛ زيرا اين اجماع اجماعي است كه مستند آن معلوم است و آن رواياتي است كه بعضي از آنها را خواهيم آورد . البته حكم به تحريم در ميان قدما مشهور بوده ولي متأخرين به كراهت قائلند همانگونه كه محقق كركي نيز قول به كراهت را اخذ كرده است . صاحب حدائق مي گويد : مشهور ميان متأخرين اين است كه منع كردن خانه هاي مكه از حجاج ، مكروه است . ولي از شيخ طوسي قول به تحريم نقل شده است و شيخ به آيه « سواءً العاكف فيه و الباد » استدلال كرده است . گفته شده درست است كه ضمير « فيه » به مسجد الحرام برمي گردد ولي همه شهر مكه حكم مسجد الحرام را دارد و لذا در قرآن ، در آيه معراج آمده است : « اسري بعبده ليلاً من المسجد الحرام ... » ؛ ( 3 ) « حركت داد بنده خود را شبي از مسجد الحرام ... » و اين در حالي است كه مي دانيم پيامبر از خانه امّ هاني به معراج رفته است . اما اين استدلال مخدوش است ؛ زيرا اجماع داريم بر اين كه مسجدالحرام به همه شهر مكه اطلاق نمي شود و معلوم نيست كه معراج پيامبر از خانه ام هاني بوده باشد و اگربپذيريم ممكن است بگوييم كه پيامبر از مسجدالحرام عبور كرده است . ( 4 ) صاحب حدائق پس از بيان اين مطالب ، خود قول به حرمت را اخذ كرده است . به نظر مي رسد كه استدلال شيخ به آيه شريفه استدلال درستي است ؛ زيرا كه در اين آيه هرچند كه ضمير به مسجد الحرام برمي گردد ولي با توجه به اين كه « عاكف » در اينجا به قرينه « الباد » به معناي « مقيم » است و كسي در مسجدالحرام مقيم نبود ، معلوم مي شود كه منظور همان شهر مكّه است و در اينجا شهر در حكم مسجد الحرام است . و لذا مي بينيم كه در روايات مسأله به همين آيه استناد شده است : سئل الصادق ـ عليه السلام ـ عن قول اللّه ـ عز و جل ـ « سواءً العاكف فيه و الباد » فقال : لم يكن ينبغي ان يضع علي دور مكة أبواب لأن للحاج ان ينزلوا معهم في دورهم في ساحة الدار حتي يقضوا منا سكهم و اول من جعل لدور مكة ابواباً معاوية . » ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ السرائر ، ج 1 ، ص 644 .

2 ـ جامع المقاصد ، ج 3 ، ص 275 .

3 ـ اسراء : 1 .

4 ـ الحدائق الناضره ، ج 17 ، ص 350 .

5 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 368 .


58


از امام صادق درباره سخن خداوند پرسيده شد كه مي فرمايد : « مساوي است در آن ، كسي كه ساكن آنجاست يا از جاي ديگر آمده » امام فرمود : سزاوار نيست كه بر خانه هاي مكه درب گذاشته شود ؛ زيرا حجاج حق دارند كه با آنها در خانه هايشان نزول كنند تا مناسك حج را به پايان برسانند . اوّلين كسي كه براي خانه هاي مكه درب قرار داد معاويه بود . » عن علي ـ عليه السلام ـ انّه نهي اهل مكه ان يؤاجروا دورهم و ان يعلّقوا عليها ابوابا و قال : « سواء العاكف فيه الباد » . ( 1 ) از علي ـ عليه السلام ـ نقل شده كه اهل مكه را از اين كه خانه هاي خود را به اجاره بدهند و بر آن درب قرار دهند ، نهي كرد و فرمود : « مساوي است در آن مقيم و مسافر . » ولي انصاف اين است كه روايات مسأله به بيش از كراهت دلالت ندارد ؛ بخصوص در چنين حكمي كه خلاف اصل است .14 ـ عدم جواز ورود غير مسلمان به مكهيكي از احكام اختصاصي مكه و بطور كلي حرم ، اين است كه غيرمسلمان از كافر حربي و ذمي حق ندارد كه وارد آن شود و در اين حكم مدينه نيز همانند مكه است و تردد در مكه و مدينه مختص به مسلمين است و كفار اجازه رفت و آمد و بطور كلي ورود به مكه و مدينه را ندارند . اين حكم در ميان علماي شيعه اجماعي است و رواياتي هم در اين باره از حضرات معصومين (عليهم السلام) وارد شده است . از آنجا كه ما اين مسأله را بطور مشروح و مبسوط در شماره اول از سال اول مجله « ميقات حج » بحث كرده ايم ، در اينجا از تفصيل مطلب خودداري مي كنيم و توجه خوانندگان محترم را به آن مقاله كه تحت عنوان : « آيا غير مسلمان مي تواند در جزيرة العرب سكونت كند ؟ » مي باشد جلب مي كنيم و در اينجا تنها جمله اي از علامه حلّي را نقل مي كنيم كه مي گويد : « بر مشرك ؛ از ذمي و حربي ، جايز نيست كه در حجاز سكونت كند و اجماع بر آن قائم است » . ابن عباس از پيامبر نقل كرده كه به سه چيز وصيت نمود : از جمله فرمود : « مشركين را از جزيرة العرب اخراج كنيد » و فرمود : « دو دين در جزيرة العرب جمع نمي شود . » ( 2 ) پي نوشت ها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان ، ج 9 ، ص 368 .

2 ـ علامه حلّي ، منتهي المطلب ، ص 971 .



| شناسه مطلب: 82840